نوحه رقیه،س،،،.mp3
1.54M
نوحه حضرت رقیه
#مداح.حاج آرمین غلامی
#چهارم صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
تنت بابا کجا مونده. که با سراومدی اینجا
خرابه شد چراغانی. زروی چون مهت بابا
اگرچه هرکجا بودم. توراجان وتوجانانم
ولی امشب سرت بابا. بودبرروی دامانم
چه مهمانی. چه میزبانی. چگونه من کنمازتو.پذبرایی
بین حالم تو احوالم که شد باتوتماشایی
پدر جانم پدرجانم
شده خاکستری مویت چراای نازنین بابا
مگرکنج تنور بودی که گشتی اینچنین بابا
ببین بابا مرا یکدم سه ساله دخترت هستم
تومی گفتی به من هردم. شبیه مادرت هستم
ببین رویم چوبازویم شده چون مادرت نیلی
ببین بابا من از اعدا به هرجا خورده ام سیلی
پدرجانم.....
نمانده طاقتی درتن دگرسیرم ازاین دنیا
ببربا خود مرا امشب. ببین افتاده ام ازپا
برایم شدسپر عمه زاوشرمنده ام بابا
منم مدیون ایثارش. اگرمن زنده ام بابا
فراقم را سحر امدزدنیا دیده را بستم
مراباخودببر بابا. ببین بار سفر بستم
نوحه رقیه خاتون،،،،.mp3
1.45M
نوحه حضرت رقیه
#مداح.حاج آرمین غلامی
#چهارم صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
عمه جان کن نظر آمده میهمان
برده از دست من صبر و تاب و توان
کنج ویرانه ام از رخش با صفاست
همه جا کربلاست همه جا نینواست
عمه جان عاقبت شام غم شد سحر
دیدن روی تو از ره آمد پدر
پس چرا عمه جان سرش از تن جداست
همه جا کربلاست همه جا نینواست
تازیانه زده دشمنم بر تنم مادرت فاطمه آمده دیدنم
بین که دردانه ات از ستم در نواست همه جا کربلاست همه جا نینواست
با صفا کرده ای ابتا خانه ام تو مرا شمعی و من چو پروانه ام
تو نگفتی پدر که رقیه کجاست همه جا کربلاست همه جا نینواست
بس دویدم پدر در پیِ قافله کن نظر پای من شده پر آبله
ارس مادر ببین به تنم جانفزاست همه جا کربلاست همه جا نینواست
سبک: #همه_جا_کربلاست
#مداح.حاج آرمین غلامی
#صبح جمعه۱۹مردادماه_
#مسجدنظام العلما
#دهه اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
👇👇
نوحه رقیه.س.mp3
1.63M
#نوحه #زنجیرزنی
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#مداح.حاج آرمین غلامی
#چهارم صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
نیمه شب آمدی گوشه ی ویرانه ام
سر تو شمع و من شبیه پروانه ام
نفس زینبین ، ابتا یا حسین
«واحسینا»
◾️
پر و بالم شده کبود چون مادرت
شده ام زحمت روز و شب خواهرت
دخترت را پدر ، همره خود ببر
«واحسینا»
◾️
لاله لاله شده ز تازیانه تنم
شده همرنگ خون تمام پیراهنم
قامت من خمید ، به لبم جان رسید
«واحسینا»
حضرت رقیه،س،.mp3
2.48M
#روضه حضرت_رقیه_س_شهادت
#مداح.حاج آرمین غلامی
میزبانِ روضهی ویرانه! مهمان را ببخش
نیزهدار اینجا نیاوردش، عموجان را ببخش
نه، حریفِ این گرهها نیست انگشتان تو
دستهایت خسته شد، موی پریشان را ببخش
بوسه بر لبهای خشکت آرزوی آب بود
آرزوهای بَرآبِ رود و باران را ببخش
خاکسارت شد، ولی باز از خجالت سرخ شد
زخمِ پایت را نبین، خارِ مغیلان را ببخش
گفت یک شب گم شدی ترسیدی از تاریکیاش
روسیاه از روی زردت شد، بیابان را ببخش
بوسهی انگشتر من صورتت را زخم کرد
غارتش کردند سیلیدارها، آن را ببخش
آن که با لبهای زخمم چوببازی کرد، نه!
خیزرانی را که میبوسید دندان را ببخش
در غمت چیزی نباید گفت، باید جان سپرد
جانِ بابا شاعران و روضهخوانان را ببخش
مظلومیت علی.ع.mp3
2.26M
🔴 #داستان_کوتاه
#مداح.حاج آرمین غلامی
✍"احنف بن قیس" نقل می کند:
روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم آنقدر طعام مختلف آوردند که نام برخی را نمی دانستم.
🔸پرسیدم این چه طعامی است؟
معاویه جواب داد :
مرغابی است ، که شکم آنرا با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریختهاند.
🔹بی اختیار گریه ام گرفت.
معاویه با شگفتی پرسید:
علّت گریه ات چیست؟
گفتم به یاد علی ابن ابیطالب افتادم.
روزی در خانه او میهمان بودم؛
آنگاه سفرهای مُهر و مُوم شده آوردند.
🔸از علی پرسیدم:
در این سفره چیست؟
پاسخ داد نان جو.
گفتم شما اهل سخاوت می باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می کنید؟
#علی_فرمود :
این کار از روی خساست نیست،
بلکه می ترسم حسن و حسین، نان ها را با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند.
🔹گفتم مگر این کار حرام است؟
علی فرمود : نه
بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد که فقر مردم، باعث کفر آنها نگردد تا هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگویند:
بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست.
✍معاویه گفت :
ای احنف!
مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی توان انکار کرد.
📚#الفصول_العلیه_صفحه_۵۱
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
اشعار حضرت رقیه ⏫⏫
اشعار حضرت رقیه
⏫⏫