متن روضه اربعین امام حسین علیه السلام ـ حاج آرمین غلامی
کربلا آمده زینب ک چنین روضه گرفت
وای من حال رباب در پی اصغرشدخراب
امروز کربلا زینب روضه گرفته،مجلس ختم برای حسین برپا کرده،همه هرکدوم یه گوشه ای ایستاده بودند،هر کی یه صورت قبر رو بغل می کرد،هر کی یه جور ناله می زد،نوحه ها فرق می کرد،یکی میگفت: جوانان بنی هاشم بیایید،یکی اون طرف تر میگفت،صدا میزد:گلم تاب ندارد،حرم آب ندارد،یکی اون طرفتر میگفت:سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل،اما همه ی این روضه هارو زینب جمع کرد،یه مرتبه دیدند یه خواهری داره ناله میزنه،همه روضه خونها ساکت شدند،گفتند بشنویم زینب چی میگه:آخ، اگر کشتند چرا آبت ندادند…حسین…صدا نمونه تو سینه،معلوم نیست اربعین سال دیگه زنده باشیم یا نه،حسین…..هی خاکهارو میریخت رو سرش،هی میگفت،بیچاره زینب،الان برم مدینه سراغ حسین رو از من بگیرن،جواب چی بدم،بگم حسین و تو گودال جا گذاشتم،ای حسین……..زبون حال میگم،تصورم اینه،میشه زینب کنار قبر برادر قرآن نخونده باشه،آخه از باباش علی یاد گرفت،باباشم میرفت سر قبر مادر میخواست آروم بشه،آخه خود فاطمه وصیت کرد،کجا رفتم،یازهرا،کجا رفتم روز اربعین،قربون دل سوخته ات برم زینب،شاید دلت برا روضه ی مادر تنگ شده،علی فاطمه شو دفن کرد،خودش با دست خودش خاک ریخت،سنگ لحد گذاشت،دستاشو به هم زد نشست رو قبر،شروع کرد قرآن خوندن،آخه زهرا فرموده بود،علی جان نکنه منو دفن کنی زود بری،تنهام نذار،بشین بالا قبرم قرآن بخون،شاید میخواست بگه،وقتی بهم گفتن امامت کیه؟میخوام بگم این آقای غریب بالای قبر،این که داره گریه میکنه…
📖 #متن_روضه
🔊 روضه اربعین و حکایت زائر کربلا
🔘 اربعین حسینی ۱۴۳۸ 🔻
***
اربعین شد دوباره جا ماندیم
کار نوکر، به اشک و آه افتاد
سمت، کربُبَلا به اِذن بتول
دل ما هم پیاده راه افتاد
من یه حرفایی رو نمیزنم، نه تو خجالت بکشی نه من؛ اصلا انگار نه انگار امروز اربعینه، به رو خودتم نیار، فقط نگی نفهمیدا، ما قرارمون اینا نبود، برا همه عالم جا بود، برا ما جا نداشتی، خوب خرابم کردی، اما من ولت نمیکنم، ببین، من برو نیستم، کربلا نشد نشد، اینجارو کربلا میکنیم، من حرم ندیده نیستم، من میخواستم بیام دورِ کجاوه خواهرت، آخه شنیدم چهل روزه غلام نداره، من شنیدم چهل روز کسی نبود رکاب براش بگیره، من میخواستم بیام اونجا، دور کجاوه خواهرت نوکری کنم
سه چهار روزه غصه پیرم کرده، بعضی رفیقام، گُم و گور کردن خودشونو، به خدا، گفت میرم یه، این ور اون وری، با زائرا که میان برمیگردم میگم کربلا بودم، جواب مردمو چی بدم، من کم برا بچه هات خودمو نزدم، هنوز صورتا جا لطمه هست، چکاری کردی با ما، من از شبی که خواهرت در به در شد، یه شب بدون روضه خونه نرفتم، هر یه دونه ای که به بچت زدن، منم خودمو زدم
سر خود گرم میکنم چندیست
گاه، با روضه، گاه با حافظ
هر که را دیدم از رفیقان گفت
میروم کربلا، خداحافظ
چه دلی ازمون سوزوندن، بچه ها، یه سری به خودمون بزنیم چخبره، بعضی وقتا میشینم با آقام حرف میزنم، میزنی بزن با کربلا نه، من به حرمت وابسته شدم، من یخورده حرمم دیر میشه بد اخلاق میشم، یه خورده دوری می افته کلافه ام، من نجفم دیر شده، دلم برا اون عقب عقب رفتن تو حرم تنگ شده، دیدید، یه جوری عقب میره انگار جلوش وایساده، السلام علیک یا، میرم میام آقا
اینو بگم، حرف دارم امروز برات،
تنه بی پیراهن، سَلامٌ علیک
سر ارباب من، سَلامٌ علیک
کشته ی بی کفن، سَلامٌ علیک
پاره پاره بدن، سَلامُ علیک
آه، ای ماه غیرتی پاشو
جان آوره برلب آمده است
از سَفر، دل شکستهِ برگشته
پاشو عباس، زینب آمده است
حسیـــــــــــــــن
گفت حجره داره تو بازار، از اون پولو پله دارا بدرد بخور امام حسینی، عمده فروش، یه مشتری داشت اهل عراق کربلایی، هر وقت این میومد مغازش این بهم میریخت، میگفت بو حسینو میدی، وقتی بهش جِنسی میفروخت یه قیمتی میزد، میگفت نوش جونت، هر وقت از جلو حرم رد شدی بگو سلامت رسوند، یه باری گفت حاجی، چرا کربلا نمیای؟، گفت من هر سال با زن و بچم کربلام اربعین، یه قسمی گذاشت، تورو به ارباب این بار که اومدی، قدمت رو چشام، میخوام عوض این همه زحمت، یه بار جبران کنم، آدرسو داد، عراق رفته ها میدونن، اونجا اینجور نیست کوچه خیابون، فلان محله پشت خیمه گاه اَبو زَهرا همه میشناسن، با زن و بچش رفت دوسه روز به اربعین کربلا، پُرسون پُرسون پیدا کرد گفتن اون خونه رو میبینی؟ خونه اَبوزهراست، رسید دید دوتا دره کدومو بزنم، این در سمت راست رو زد صاحب خونه غریبست، تا اینا رو دید گفت زَوّارید، گفت آره، گفت قدمت رو چشام، گفت نه آقا، دنبال آدرسم، گفت این حرفا نیست، در خونه منو زدی جایی نمیزارم بری، گفت ممنون شمام، اما باید برم، گفت به همین امام حسین نمیزارم بری، مردم دنبال اینن یه لقمه نون بِدَن زوّار تو اومدی در خونم، آقا فرستادتت، تو این گیرو داد، در خونه بغل واشد همون مشتریه، تا این حاجیه رو دید سلام خوش اومدی، اشتباه درو زدی اومد بگیره دستشو، این پرید وسط گفت نشد، مهمون منه، گفت آقا رفیقمه، گفت رفیقت اگه بود در خونه تو رو میزد، آقا به من نگاه کرده، گفت دیدم داره دعوا میشه، یه نگاه به حرم، چیکار کردی با مردم، حاجی، بخدا نمیزارم بری، گفت دیدم با این رفیق ما بگو مگو، صداشون بالا رفت، یه چیزی در گوشش گفت دیدم این رفیق ما گفت باشه، به تو میرسه، گفت خوشهال اومد طرفم گفت دیدی مهمون منی ، خوش اومدی، بخدا نمیام، تا نگی بهش چی گفتی، اصرار، گفت راستش تازگی، طایفه و عشیره اینا ، جوون منو کشتن، رسم عراق اینه، تا یه خون ازشون نگیریم کوتاه نمیایم، گفت در گوشش گفتم اگر بزاری بیان، از خون جونم میگذرم، گفت همون جا افتادم، کاش شما عاشورا اینجا بودید، یه روضه ای تو ذهنم اومد
یه جوون، خونشو ریختن، زناشونو آوردن جلو، داد میزدن کِل بکشید، آقاتون دست به کمر شد، صدا میزد بابا، صدا قح قحه شونو میشنوی؟ پاشو، عمت داره میاد،
خیزو ازجا، آبرویم را، نبر
یه روضه بگم همین جا، خیلی نگران نامحرم بودی؟ خیلی نگران بودی زینب، تو نامحرما نیاد، پس خوب شد نبودی، دم دروازه ی شام، دست زیر چونه زده بودن،
آه راهمان، از گذرِ، برده فروشان، افتاد (بعضیا نمیشنون)
این همه، چشم خریدار، خدا رحم کند...
حســـــــن
#حکایت_زائر
#روضه_روز_اربعین
🎤 حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
امام حسین علیهالسلام و آرزوی بسیار زیبای شهید🥀
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم، رفتم سردخانه، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
اونا رو چک کردم، دیدم درسته
رفتم جسدش رو ببینم کفن رو کنار زدم، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم:
اشتباه شده، اشتباه شده،
این فرزند من نیست!
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه میزنی؟
کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده
هر چی گفتم باور نکردند.
کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
چهره آرام و زیبای آن جوان که نمیدانستم کدام خانواده انتظار او را میکشید، دلم را آتش زد.
خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحهای برایش خواندم و رفتم.
سالها از آن قضیه گذشت.
بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اُسرا آزاد شد، به محض بازگشتش، ازش پرسیدم:
چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم، اصرار کرد که راضی باشم.
بهش گفتم در صورتی راضیام که بگی برای چی میخوای
اون بسیجی گفت:
من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام دفن بشم،
میخوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
شهید آرزو میکند کنار اربابش حسین علیهالسلام دفن بشه،
اونوقت جاده آرزوهای ما ختم میشه به پول، ماشین، خونه، معشوقه زمینی، گناه و ...
⚜خدایا! ما رو ببخش که مثل شهداء بین آرزوهامون، جایی برای تو باز نکردیم...
✍منبع:
📗کتاب حکایت فرزندان فاطمه۱،صفحه۵۴
مداح..
حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
روضه اربعین امام حسین علیه السلام
آمدن جابر بن عبد الله انصاری در اربعین به کربلا و کیفیت زیارت او
عطیه گفت: ما بیرون رفتیم با جابر بن عبد اللّه انصارى به جهت زیارت قبر حضرت حسین علیه السّلام، پس زمانى که به کربلا وارد شدیم جابر نزدیک فرات رفت و غسل کرد، پس جامه را لنگ خود کرد و جامه دیگر را بر دوش افکند، پس گشود بستهاى را که در آن سعد بود و بپاشید از آن بر بدن خود، پس به جانب قبر روان شد و گامى برنداشت مگر با ذکر خدا تا نزدیک قبر رسید، مرا گفت که: دست مرا بر قبر گذار.
من دست وى را بر قبر گذاشتم، چون دستش به قبر رسید بىهوش بر روى قبر افتاد، پس آبى بر وى پاشیدم تا به هوش آمد و سه بار گفت: یا حسین، پس گفت:
حبیب لا یجیب حبیبه!؟ آیا دوست جواب نمىدهد دوست خود را؟ پس گفت: کجا توانى جواب دهى و حال آن که در گذشته از جاى خود رگهاى گردن تو، و آویخته شده بر پشت و شانه تو، و جدایى افتاده ما بین سر و تن تو، پس شهادت مىدهم که: تو مىباشى فرزند خیر النّبیّین، و پسر سیّد المؤمنین، و فرزند هم سوگند تقوى و سلیل هدى و خامس اصحاب کساء، و پسر سیّد النّقباء، و فرزند فاطمه علیها السّلام سیّده زنها. و چگونه چنین نباشى و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سیّد المرسلین و پروریده شدى در کنار متقین، و شیر خوردى از پستان ایمان، و بریده شدى از شیر به اسلام، و پاکیزه بودى در حیات و ممات، همانا دلهاى مؤمنین خوش نیست به جهت فراق تو و حال آن که شکّى ندارد در نیکویى حال تو، پس بر تو باد سلام خدا و خشنودى او، و همانا شهادت مىدهم که تو گذشتى بر آنچه گذشت بر آن برادر تو یحیى بن زکریّا.
پس جابر گردانید چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد بدین طریق:
السّلام علیکم أیّتها الارواح الّتى حلّت بفنائک قبر الحسین علیه السّلام، و اناخت برحله، اشهد انّکم اقمتم الصّلاه، و آتیتم الزّکاه، و امرتم بالمعروف، و نهیتم عن المنکر، و جاهدتم الملحدین، و عبدتم اللّه حتى اتاکم الیقین.
پس گفت: سوگند به آن که برانگیخت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را به نبوّت حقّه که ما شرکت کردیم شما را در آنچه داخل شدید در آن.
عطیّه گفت، به جابر گفتم: چگونه ما با ایشان شرکت کردیم و حال آن که فرود نیامدیم ما وادیى را، و بالا نرفتیم کوهى را، و شمشیرى نزدیم و امّا این گروه پس جدایى افتاده ما بین سر و بدنشان و اولادشان یتیم و زنانشان بیوه گشته؟
جابر گفت: اى عطیّه! شنیدم، از حبیب خود رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که مىفرمود:
هر که دوست دارد گروهى را، با ایشان محشور شود. و هر که دوست داشته باشد عمل قومى را شریک شود در عمل ایشان، پس قسم به خداوندى که محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را به راستى برانگیخته که نیّت من و اصحابم بر آن چیزى است که گذشته بر او حضرت حسین علیه السّلام و یاورانش.
پس جابر گفت: ببرید مرا به سوى خانههاى کوفه.
پس چون پارهاى راه رفتیم به من گفت: اى عطیّه! آیا وصیّت کنم تو را و گمان ندارم که برخورم تو را پس از این سفر، و آن وصیّت این است که دوست دار دوست آل محمّد را مادامىکه ایشان را دوست دارد، و دشمن دار دشمن آل محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را تا چندى که دشمن است با ایشان اگر چه روزهدار و نمازگزار باشند، و مدارا کن با دوست آل محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اگر چه بلغزد از ایشان پایى از بسیارى گناهان و استوار و ثابت بماند پاى دیگر ایشان از راه دوستى ایشان، همانا دوست ایشان بازگشت نماید به بهشت و دشمن ایشان بازگردد به دوزخ.
مداح.حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#اربعین_اشعارکردی-دشتی
اربعینه، بوی یارت هاتیه
زینب چاو انتظارت هاتیه
گرده خوم هاوردمه یه کاروان
خویشک دل بیقرارت هاتیه
اى قرار قلب زار عاشقم
بوی عطرغمگسارت هاتیه
هاتمه له شام وکوفه ،ای برا
له مزارت یاره زارت هاتیه
م اسیرلطف و احسان تو بیم
ویره، لطف بى شمارت هاتیه
خویشکت هاتیه گرده کاروان
زینب بی غمگسارت هاتیه
ای برا یه اربعین،داخ تو دیم
خویشک پر اشکبارت هاتیه
حال م حال غمین ومضطره
ودلی پرخم كنارت هاتیه
م دل افکار و پريشان تونم
زینب دلخسته یارت هاتیه
اربعینه اربعینه ای برا
دل چو(مجنون)بیسه بی همنوا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
روضه و توسل جانسوز و حکایت زیبا _ ویژۀ ایامِ اربعین _ حاج آرمین علامی (مجنون کرمانشاهی)
آمدم ای بهترینم، درکناره قبره تو
اربعینی باسرت گفتی، فدای صبره تو
من ندارم جزتو در دنیا کسی
گوبرادرخودآیابدادم میرسی
*یه مرتبه زینب نگاه کرد دید یه دختری داره از علقمه میاد، یه مرتبه نگاه کرد دید یه دختری"بگم چه جوری می اومد؟" یه مشک آبو بغل گرفته،آی حسین،اومد جلو گودال قتلگاه،یه مرتبه صدا زد:بابا،بابا... "دیدی دختر چه زبونی می گیره؟"صدا زد:بابا شنیدم کشتنت،شنیدم با لب تشنه سر از بدنت جدا کردن، بابا شنیدم بهت آب ندادن، بابا پاشو ببین برات آب آوردم،تا این صحنه رو زینب دید،صدا زد: همه ی زن و بچه ها بیان،همه رو جمع کرد،اومدن دنبال این دختر،جمع شدن توی قتلگاه، همه دارن گریه می کنند، همه دور گودال حلقه زدن، یکی خاک تو صورتش میزنه،یکی زیر چادرش موهاشو پریشون میکنه، یکی ناله میزنه،یه وقت دیدن زینب اومد وسط گودال نشست، صدا زد:حالا میخوام براتون روضه بخونم"مگه میشه روز اربعین زینب روضه خون نباشه؟"گفت: حالا همه ساکت باشید، بذارید خودم روضه بخونم، آخه خودم دیدم*
همین جا لاله ام را سر بریدن
ملائک از گلویش بوسه چیدن
*خودم دیدن همه دور داداشم حلقه زدن، خودم دیدم نیزه دار داره با نیزه میزنه، خودم دیدم یکی با خنجر میزنه، خودم دیدم یکی با شمشیر میزنه.اونی که صدای من رو بلند کرد،دیدم اونایی که شمشیر ندارن، دیدم دامناشون رو پر از سنگ کردن، همه داداشمو با سنگ میزنن، همین جا، دستم رو گذاشتم رو سرم، فریاد زدم: "وامحمدا...واحسینا..." همین جا بود دیدم مادرم فاطمه اومد، کنار بدن عزیزم نماز خوند....
این اشکارو قدرش رو بدون، بمال به این دست و صورتت، این دستت اگه خالیِ،اگه چیزی در محضر اینا نداری،نگی گنهکارم،نکی من کجا حسین کجا؟
حاج رحیم ارباب که از اساتید آیت الله بروجردی بوده،گفت: یه روز دیدم دو تا جوان اومدن دم در مسجد ایستادن، ظاهر خیلی خوبی نداشتن، یکیشون گفت:فلانی اینجا امشب غذا میدن بیا بریم بخوریم، اون یکی گفت: نه بابا اینا هیئت دارن اگه بری توشون باید مثل خودشون بشی،باید سینه بزنی، دوساعت طول میکشه، گفت:حالا بیا بریم ما که کاری نداریم.میگه: این دوتا جوان اومدن، من هواشون رو داشتم، عقب مجلس نشستن، همه دارن گریه میکنن،ضجه میزنن،این دو تا جوان مسخره می کنند، می خندیدن،یعنی چی این سینه زنی؟یعنی چی این گریه؟... میگه:بارها اومدن از جام بلندشم برم اینا رو بندازم بیرون یا تذکر بدم بهشون،باز با خودم گفتم ،خود حضرت زهرا شاید ناراحت بشه،میگه:گذشت،فرداش دیدم این دوتا جوان که دیروز مسخره می کردند و می خندیدن، اول مجلس، هنوز منبری شروع نشده اومدن دو زانو جلو منبر نشستن هی گریه می کنند،هی تو سر خودشون میزنن،ماندم خدایا چی شده؟کشیدمشون کنار گفتم:اون از خنده ی دیشب شما،این از گریه ی امروز شما،چی شده یه شبِ زیر و رو شدید؟ گفت: فلانی دیشب که از اینجا رفتیم خونه، هر دوتای ما با هم این خواب رو دیدیم،خواب دیدیم صحرای محشره، مارو به عنوان گنهکار گرفتن،دست و پامون رو زنجیر کردن،بستن دارن میبرن سمت آتش،هی التماس ،آقا تو رو بخدا مارو رها کنید، بذارید برگردیم عمل خوب انجام میدیم،گفت: نه اگه میخواستید تا حالا انجام میدادید، میگه ما رو نزدیک آتیش کردن، این داغی آتش به صورت ما می خورد، یه مرتبه دیدیم یه خانمی صداش رو بلند کرد گفت: صبر کنید، یه بی بی اومد، اینارو رها کنید، اینها مال من هستند، اینها آزاد شده ی من هستند، ملک ها مارو رها کردند، گفتیم: بی بی جان ما که یه دونه عمل خوب توی نامه ی عملمون نداریم، چرا مارو آزاد کردید؟ قصه چیه؟ گفت: یادتون هست دیشب اومدید هیئت؟گفت: یادتون رفتید زیر زمین شام خوردید؟ گفت یادتون توی راه پله ها می اومدید بالا،دیدید دو سه تا استکان نبلکی رو زمین ِ،گفتید اینهارو برداریم پای اینها بهش نخوره بشکنه؟ شما به اندازه ی یه جابجایی استکان نبلکی به گردن من حق دارید، به همون اندازه من دستت رو می گیرم...
"بی بی جان می خوای بگم اینا چند ساله سینه زن حسینند؟ بی بی میخوای بگم اینا عمرشون، هستی شون برا حسینِ؟ می خوای بگم این نوکرا دو ماه محرم صفر همه چیزشون رو میذارن کنار،فقط توی حسینیه ها دنبال گریه کردن هستند؟ مگه میشه بی بی مارو نگاه نکنه،مگه میشه بی بی مارو رها کنه؟
💫💫💫
❣﷽❣🌹
#اربعین_حسینی
#اشعارکردی_اربعین
گلی گم کردمه ،لی باخ وبوسان
الهی بومه له عشق توقربان
حسینم رنگ سرخ ولاله گون داش
تنی صدپاره پیکرغرق خوین داش
حسینم دس گلچین سر بریه
تنی وه سُمِّ ده مرکب دریه
له توزینب بی یسه جستجوگر
تمام کربلا پر،بی له دلبر
برا گیان تو،وه عالم نورعینی
عزیزه گیانه پیغمبر حسینی
له داخد قلب زینب بیه مضطر
وه هجراند کوتم له،سینه وسر
برا ،لی هجره م، له شوروشینم
پریشان خاطره یادت حسینم
م، لی گودال خوین هرسو روانم
وه لب هاتیه له ، ای غصه گیانم
حسین بی سرم ،م وه فدای تو
صدام کردی، وه قربان صدای تو
حسین گیانم له دوری تو ای داد
چهل روزه درم صدآه وفریاد
نفس بن هاتیه، بین آه آهم
وه کو کفتیده، ای تنیا پناهم
دلم تنگه که آغوش توبگرم
سرم وه بان سینت بو ،وه بمرم
وه خیمه تا وه ایره م،دویمه
صدا م کردی حسین ، م دی بریمه
رسی لی خاکه غم،بوی تن تو
دلم تنگه وه خویشک وتن تو
شنفتم که وتیدن یا اُخَیّـه
سرت هاکو وتیدن تو اِلَیّـه؟
فدای تو م بوم، ای نور دیده
یقین دیده تو ،وه لعل بُریده
برا بند دل م پاره کردی
م ،گرده کُشتنت بیچاره کردی
برادر گیانم اگر رنگم پریه
دلیله ،یسه تو وه نیزه دیه
الهی کور بودن هردوچاوم
چهل روزه له شونت م کواوم
حسین گیانم له خاکم، له بره تو
کمی دیر هاتمه ،بردن سره تو
برا نیه گمانم وقت پیری
تو وه نیزه بچی، م وه اسیری
چنی ویره له خاکد گیره کردم
له بانه خاک پاکدگیره کردم
رسه بویی له زهرا دالگه تو
نیه گیره بکیدن باوه گه تو
اگر دایم کنارت بایدن امشو
برا،یه باره گیانم، تییدنه لو
براگیان زخمه ، ای گیانم له هجران
هزاران بار مردم ،ای براگیان
منه«مجنون» له سوز دل بنالم
وه هجراندحسین شکیایه بالم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
🔳#اشعارکردی _اربعین
شاعر#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
💫اربعینه، یه ماتم عظماس
💫اربعینه ، عزای کوره زهراس
💫یه چله چی و، م درم پیغام
💫خویشکت زینب هاتیه له شام
💫م که بی تو سفر، نیه کردم
💫بی تو یکلحظه سر،نیه کردم
💫منیه ،زخم دوریت وه جگر
💫سره پاک تو بیه همسفر
💫بیه بهر تَسلیِ دل م
💫سرِتو سایه وانِ محمل م
💫لشگر اشکِ م سپاه تو،بی
💫نفسم شعله شعلهِ آه تو،بی
💫صوت قرآن تو دل م بُرد
💫هردوچاوهِ تو محملم م بُرد
💫چتر، م ،سایۀ سر ه تو حسین
💫مونسم اشکِ خنجره تو حسین
💫ای سرت وه سنان تماشایی
💫ای لوتخشک ودیده دریایی
💫تا بکی اشک چاوه ایمه تو پاک
💫دسی بیرون تو باره وه دل خاک
💫غم ایام تو بپرسه له م
💫قصۀ شام توبپرسه له م..
💫کوهی له خم رشیایه وه سره م
💫شام بیه کربلایِ پیکره م
💫صوت قرآن له کو؟شراب له کو؟
💫دسِ زینب له کو؟طناب له کو؟
💫ای برا، گیان خراوه بی یسه حام
💫دویتگانه تو کوشتنه له شام
💫منه زینب بیمه شریک غمت
💫من کهبیمه مدافع حرمت
💫مونس نازدانه گانه تونم
💫سپر تازیانه گانه تونم
💫چنی توزخم دیدی له دشمن
💫جای کعبه نیه له پیکره من
💫وه تو و باغ لاله گت سوگند
💫وهسفیرسه سالهگت سوگند
💫وهلوه توعطش ترک دیره
تن م،جای صد کتک دیره
💫بدنم جای زخموسلسله بی
💫که نشسته نماز نافِله بی
💫وه سِرشک دودیده یادت کم
💫وه گلوی بریده یادت کم
💫وه چله ی توحسین بگیرم، م
💫وفراغ وخمت اسیرم، م
❣﷽❣🌹
#اربعین_حسینی
#اشعارکردی_اربعین
اِی ساربان آهسته تر،زینب وه صحرا هاتیه
وه شام وکوفه اربعین، اولاده زَهرا هاتیه
منزل وه منزل کاروان ،له داخ وغصه بی روان
وه ناله و آه و فغان، تنیای تنیا هاتیه
زینب وقصده اربعین هاتیه سمت نوره عین
اوشن که موسای ترک،له طُور سینا هاتیه
قلبِ سکینه مشتعل اَشکه له رُخ خوین بیه دل
وه دیدهء دریایه، له شوون سقّا هاتیه
اصغر وه دامان رباب پر پربیه، وه دوش باب
وه شوقِ پیکانِ بَلا وه سمت بابا هاتیه
لیلا علی اکبر تو بین ،له داخ تنیا نازنین
بینه محمد، له زمین، وه عَرش اَعلا هاتیه
ریحانگی باغ حسن له ژیره خاکه بی کفن
تاشوره، له خوین پیرهن، وه شور و غوغا هاتیه
تیدن وه صحرا زمزمه، خوین تیدن له چاوه همه
وه بهره سقّای حرم، عطشان وه دریا هاتیه
ای آسمان گیره بکه،لی اربعینه ماتمه
یه قافله وه سمت شام،ِ لیره وه غوغاهاتیه
زینب بیه محمل نشین وه آه و ناله ی آتشین
منزل وه منزل کو وه کو صحرا وه صحرا هاتیه
(مجنون )بیه اشکه روان،راهی له بین کاروان
دایه وهِ کف تاب و توان له گرده مولا هاتیه
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#روضه_اربعین_حسینی
روی تنم جای عصا ی شامیان است
بر صورت من پنجه های شامیان است
بر چادر من رد پا ی شامیان است
روی سر من مشتهای شامیان است
یک اربعین ما را حسین تاشام بردند؟
ناموس هایت کوچه ای بدنام بردند؟
یک چله ای مابین خاص و عام بردند؟
مارابه مهمانی سنگ بام بردند
یک اربعین بازار زنها رفت زینب...
چون شیربود وبهر دعوا رفت زینب...
ازکوفه تاشام بلاهارفت زینب ..
بی کس چنین آواره هر جا رفت زینب
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#جا_موندم_از_زیارت_اربعین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اربعین
#شرارجان
گريه برآن تن وسربی پيكرت كنم
یک اربعین نوابه تن بی سرت كنم
کردم نظاره بر سره ،شط فرات وباز
اشکی به ياد لعل لب اصغرت كنم
یک اربعین توان تنم ازنفس فتاد
اینجافغان زهجر رخ دخترت كنم
خواهم که چهره ام بگذارم به خاك تو
آقا سلام بربدن بی سرت كنم
اینجا نظربه شعلهْ خورشيد دیدنیست
يک اربعین نوابه غم حنجرت كنم
یک اربعین دلم زغمت پاره پاره شد
وقتی نظر به قبر علی اكبرت كنم
دستی زپيكرتوفتاده به رنگ خون
جانم نثار تربت آب آورت كنم
یک چله گويمت چه كشيده است قافله
خواهم که ناله ها به دل خواهرت كنم
دیگر سرم،تنم، جگرم دردمي كند
این خون دل روانه به خاك ترت كنم
یک چله درعزای تو(مجنون )نواکند
این بس كه افتخار به نوحه گرت كنم
#حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
زبانحال حضرت زینب اربعین حسین(کردی )
آه وفغان دیرم، له اربعین امشو
یه سرچلی شاهه، چاوم بیه پرآو
خوین ودوعین دیرم
شین وه حسین دیرم2
ای ساربان، ایره باغ گل یاسه
یه قوره ثارالس ، یه قوره عبّاسه
(خون وه دو عین دیرم
شین له حسین دیرم) (2)
ویره حسین م، له م جدا کردن
سره ،ولیو عطشان ، وه تن جیا کردن
خون وه دو عین دیرم...
ویره جیا بیه، دستی له تن سقّا
خون جگر رشیا س ،وه دامن سقّا
خون وه دو عین دیرم ...
رباب وه غم ویره ، صدالتهاب دینه
عکس علی اصغر، وه روی آب دینه
خون وه دو عین دیرم ...
ویره دو گل له م،گیان دایه، ژیره خار
لو تشنه گیان دایه ، وه دیده ی خوینبار
خون وه دو عین دیرم ...
ویره وه خون، خفتن، هفتاد و دو یارم
هجده گل پرپر، وه خاک و خون بارم
خون وه دو عین دیرم...
ویره تن قا سم، وه خوین شناور بی
یه سیزده ساله، صدپاره پیکر بی
خون وه دو عین دیرم، بوی حسین دیرم (2)
✍آرمین غلامی
مجنون الشعرای کرمانشاهی
☑️کانال متن نوحه باسبک👆👆👆
سبک متن👇👇👇
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*سینه زنی*
اشعارکردی
اربعین هات ودله زینب کبراخون بی
هر که دیمه وخدا، غمزده و محزون بی
کاروان وارد،وه دشت کربلا بیه برا
اربعین هات و دله سوگ شهیدان خون بی
ام لیلا وه سره قور علی شیون کرد
وگمان دیده روان جوره شط جیحون بی
هاتیه زینب کبرا ، له شام گرده رباب
وه غم اصغر بیشیر، دله پرخون بی
دالگه قاسم ناکام دریدن ناله
ناله داره رخ زیبا و قد موزون بی
له ره کوفه و له شام و سرا ظلم یزید
کس نپرسیه وه سجّاد که حالت چون بی
دویته گی شیر خدا ناطقة آل رسول
وه نهیب سخنه، کفر و ستم موهون بی
کرد ایراد چنان خطبه و ثابت وه سخن
که یزید شقیه دین خدا بیرون بی
زنده دین گر، منیه ، بیه وه ایثار حسین
حق و حرّیت و اسلام وه تومدیون بی
ونظاره مردمیل شهر ، له ریه خدا
صحنة رزم وه خوین شهدا گلگون بی
آه و افسوس که کشته بی، لوه تشنه حسین
زخم وه پیکر پاکه وه ،عدد افزون بی
قصة کرب و بلا قصة هر صور و قیام
وه فداکاری و جانبازی و دین مشحون بی
تا ابد نام حسین بن علی له تاریخ
وه ثبات قدم و نصرت حق، مقرون بی
جاودان عزت حزب الله و انصار خدا س
خیمة باطل و احزاب ارا، وارون بی
هر که، له حصن ولایت بچو له ریه خلوص
وآگره،دوزخ و او هول و خطر، مأمون بی
،اربعین هاتیه و، دل له غمت گریایه
دله (مجنون) وسره لطف حسین مدیون بی
✍آرمین غلامی
مجنون الشعرای کرمانشاهی
❣﷽❣🌹
امام عصر واربعین
اشعارکردی
ویره بین عاشقیل، عطر حضورت هاتیه
له ظهور اربعین بوی ظهورت هاتیه
یالثارات الحسینت بی یسه نزدیکتر
نعرۀ یافاطمه ،له ریه دورت هاتیه
ناله وه گودال هاتیه که عَینَ المنتقم
انتقام شاه وه ،اشک غرورت هاتیه
✍آرمین غلامی
مجنون الشعرای کرمانشاهی
اللهم عجل لولیک الفرج اربعین.
❣﷽❣🌹
اباعبدالله الحسین علیه السلام-اربعین
-اشعارکردی
وای م، بانگ جرس له دل صحرا دره ته
ناله ی سخت جگر سوز و غم افزا دره ته
پیشوازه اسرا حضرت زهرا دره ته
وه گمانم له سفر زینب کبرا دره ته
حرمی روی وه بین الحرمین هاوردند
وه سفر نالة ،ای وای حسین هاوردند
بلبلیل هاتنه وو، باغ م پرپر بینه
حرم الله دواره له چاوه تربینه
زائر پیکره صد پارة بی سر بینه
گشتیان دوره مزار علی اکبر بینه
اربعین قتلگه و علقمه گردن وبغل
هر کوره اشک فشان فاطمه گردن وبغل
✍آرمین غلامی
مجنون الشعرای کرمانشاهی
❣﷽❣🌹
اربعین
-اشعارکردی..
له شام بلا زینب،وه کرب و بلا هاتی
وه، بهره عزاداری،سمت نینوا هاتی
گردیه بغل قوره،عباس و حسینه خود
خویشکه غریبه م،وه شور و نوا هاتی
ای براحسین بینه ،قدم بیه له غم خم
وه سرم له جوروخم،وه جور و جفا هاتی
تو کشته ولوه،عطشان،م اسیر ظالم بیم
رأس تو وه نی بهر،هم ری عزا هاتی
وه کوفه و شاره شام،وتم م ، له خواص و عام
وه خوین حسین م،ای خوین خدا هاتی
وه خواب رقیه دی،یه شوه بیه مهمانت
آخر وه سرت مهمان،بهر اسرا هاتی
یا رب وه حق زینب،بخشای توجرم ، م
(مجنون) وه در لطفم،وه جرم و خطا هاتی
زمینه:،مظلوم حسینم رو (2)
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#اربعین
❣﷽❣🌹
#اشعار_اربعین-اشعارکوردی
#امام_حسین_علیه_السلام
م هر چه دیرم وه تولای حسینه
روح دعا رمزه تمنای حسینه
عهد الستی بستمه، م تا قیامت
چاوه دلم مسته تماشای حسینه
هر سر وه پای توکفیدن،جاودانه
هر سر که بوده ن، گرم سودای حسینه
به به نمازی که، له بین قتلگاهه
ای فخره تنها سهم والای حسینه
مرده دلیله، عشق تو باور نکردن
تنیا دلِ زنده پذیرای حسینه
وه نَحنُ وَجهُ الله یه بیه مسلّم
وجه خدا واللهِ سیمای حسینه
وه روژه محشر که گره ،وه کار دیریم
چاوه فلک وه قد و بالای حسینه
تو کعبه بیده ، قاطیه حُجاج بیمه
م لحظه لحظه وه حسین محتاج بیمه
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_______________________
✅کانال سبک وشعرمجنون کرمانشاهی
❣﷽❣🌹
🌹#زمزمه
🌹#اربعین-اشعارکردی
🌹پیاده روی اربعین
هر قدم مدیون لطفی بی کران بیمه حسین
نوکره ناقابل ای آستان بیمه حسین
بین خوبانت منه بی آبرو کردی نظر !
چوی سگی له انتهای کاروان بیمه حسین
خرج روضه کردم و زهرا ارای ،م خرج کرد !
سود کردم پیش تو ! گرچه زیان بیمه حسین
له جوانی خوب تر پیرِغلامی تونه
شوق پیری داشتم وقتی جوان بیمه حسین
ریه وه سمتت هاتمه تو، پیشوازم هاتیه !
م ، له او موقع که طفلی بی زوان بیمه حسین
اربعین هاتیه مولا، له صف زوارتم
سرخوشم آقا که یارت لی زمان بیمه حسین !
عفو که هر وقت راحت آب نوشم له مسیر !
عفو که هر وقت زیرِ سایه بان بیمه حسین
تاول پای م بوده نذر دویتلد یاحسین
وه خدا موکب وه موکب یادیان بیمه حسین
خویشکد بعد ه چهل روژ هاتیه ناله دره
بی تو بین مجلس نامحرمان بیمه حسین
زمینه:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
❣﷽❣🌹
#اربعین-اشعارکردی
بی، اربعین و هاتیه،زینب دواره کربلا
تا وه فغان و اشک و آه،بهر حسین بگره عزا
تاقوره گی بگیره بغل،نجوا بکه گرده برا
بوشه که ، ای برا بپرس،وه خویشکه غم مبتلا
بوشه له احوالم برا،بینه که محزون زینبم
بوشه چه سان وه تو بیه ،وه کوفه و شام بلا
گر تو نپرسی بوشمت،خم بی قدم وه بار غم
بس که شنفتم طعنه و،دیمه جفا وه اشقیا
ویره توام بگرم عزا ،وه یار و انصارت برا
وه سوز دل ناله بکم،تابرشنم اشک عزا
غیر ه رقیه دویته تو،اطفال جمله حاضرند
بیه سفیر تو وه شام،ای تشنه کام نینوا
(مجنون)نوا دیره له خم،ناله دیره امشو ارات
یا رب وحقه اربعین،فرما قبول له، م عزا
زمینه:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
❣﷽❣🌹
اباعبدالله الحسین علیه السلام-اربعین
-اشعارکردی
بسته بی، روژه، ازل قول و قرارم ،گرده تو
شکر حق بیه، مبارک روزگارم، گرده تو
م گنهکارم! قبول!اما تی یم، روضت حسین
شک م نیرم ،آخرِ سر رستگارم گرده تو
هرکوره که چیمه مردم کردنه عرض ادب
پیش مردم ای همه بااعتبارم گرده تو
کردمه آقا سلامی له تو و،له کربلا
السلام ارباب!ویره همجوارم گرده تو
سینه زن بیمه خدایاشکر، عمری له غمت
خیر دیده تا ابد ایل و تبارم ، گرده تو
روضه چیینم حسین ،تجدید بیعت کردنه
روضه روضه دستِ بیعت، م فشارم گرده تو
حاجت م ، کی دییدن ،ناز شصتش یاحسین
وخداپر رونقه ، دی کار وبارم گرده تو
دوست دیرم مرگ م، مرگم تییدن عاقبت
کیف دیره لحظه ،پر احتضارم گرده تو
اول ایمان حسین و اخر ایمان حسین
هرخودی هرچه کسم ، دل بیقرارم گرده تو
جوره دویتد، یاحسین سزیامه له داخه خمت
هاتمه وه روضه آقاتا،بوارم گرده تو
✋
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
✍
#_روضه -اشعارکردی
#_اربعین
🎤شعر از: آرمین غلامی
آواز دشتی-
له زاری چاوه زینب پرله خوینه
گمانم یه چله ی سلطان دینه
چهل روژه که کارم شوروشینه
یه بزم ماتمه یه اربعینه
نوای اربعین دره تیدن
هوای اربعین دره تیدن
دوچاوه گیره داری دیره زینب
چه گام استواری دیره زینب
دلاچه، اقتداری دیره زینب
چه شان واعتباری دیره زینب
چهل منزل براگیان منجلی بی
گهی زهرا بیو گاهی علی بی
م نیمه، زینب کبری تر ه یه
م نیمه، زینت باباتره یه
م نیمه، لی دویته زهراتره یه
حسینی مذهبی غوغاتر ه یه
گمانم غصه دیره آه دیره
له پای ایش خستگیِ راه دیره
وه گِرده آفتاب و ماه دیره
به والله که ای والله دیره
وداخت وه جلالت سر نیایه
وه دست هیچ کس معجر نیایه
له شونت کوفه زینب زیر و رو کرد
سپاه ظالمیل بی آبرو کرد
وه سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی لی خاکه تو، هز دا،و بو کرد
رسیمه کربلا ای دادو بی داد!
حسین سر جیا، ای داد بی داد!
چهل روژه، م گریانم حسین گیان!
چو زلف تو پریشانم حسین گیان!
چهل روژه له افغانم حسین گیان!
حسین گیانم حسین گیانم حسین گیان!
تونی ذکر لبم تنیابراگیان
حسینی مذهبم تنیابراگیان
...
شاعر_آرمین غلامی
درمسیرکربلا ، ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﺍب توشدم..
منه آلوده حسین .غرق ثواب توشدم.
ﺁﻣﺪم بسوی تو، ﺑﺎﺯ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ..
چون خس شکسته ای روی سراب توشدم..
ﺑﻨﺪﻩ اﯼ هستم که باعشق شما ﺧﻮب شدم ..
با اشارات نظر نوکره ناب توشدم..
سوخت(مجنون)، که شبی شمع مزارت بشود..
بی خود از خودشدم ومست وخراب توشدم.
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴.
اربعین حسینی(ع)
اشعارکردی-سنگین
«ای برا له شام ارات چاوه پرآو هاوردمه»
«ای برای لب تشنه م حال خراو هاوردمه»
داخ تو زانی که چه هاوردیه و سرمان
قامت خم گشته م بهره جواو هاوردمه
موسفیدوچاوه تر قامت خمیده هاتمه
ای همه سوغاتی وشام خراو هاوردمه
م وداخ دویت زارت اشکبارانم هنوز
گرچه پرپره بیه گرده خوم گلاو هاوردمه
گرده خوم زین العباد ، بیماره دشت کربلا
پیکری مجروح له بزم شراو هاوردمه
آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🌹
امام حسین(ع)-اربعین-
اشعار کردی-سنگین...
اربعین م زار ونالانم حسین
خویشک افسون و گریانم حسین
ای حریمت کعبه ی گیان ودلم
ای مزارت رشک رضوانم حسین
قاری قرآن وبان نیزه ای
ای تنت اوراق قرآنم حسین
اربعین عرض سلام هاوردمه
هاتمه وچاوه گریانم حسین
چشم سر نیرم ولی با چشم دل
پابرهنه در بیابانم حسین
اربعین شاه عالم هاتیه
داخ لیوخشک تو درم و دل
ای برای لب تشنه عطشانم حسین
تشنه لب بین دو نهری کشتند
ای و خون غلطیده مهمانم حسین
صحنه ی جنگ و نمازت دیدنی
ناله زن وی تیر بارانم حسین
زخم جسم وپیکرت درخاک وخوین
مرهم زخم فراوانم حسین
داغ بان داخ دیمه ای برا
شاهده داغ جوانانم حسین
لشگری هاتیه بهره غارتد
شاهده اوجسم عریانم حسین
دس گلچین روی گل پژمرده کرد
خار بود و برگ ریحانم حسین
کعب نی هات و تن بیه کبود
بر سر خار مغیلانم حسین
روژه عاشورا سرت بیه جیا
جوره ذبح عید قربانم حسین
له مدینه تا کناره قوره تو
بر تو چون ابر بهارانم حسین
جامه ی احرام پوشیمه وتن
در طواف کعبه ی جانم حسین
باز«مجنون» طالب صحن تونه
ای به درد خلق درمانم حسین
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#اشعارحضرت حسین (ع)..کردی
تاقیامد مِ دخيل عَلَم تونم حسین
سرخوشم چونکه مقيم حرم تونم حسين
صيد دام عشقم ودرپی معشق وصال
دام او حلقه ي گيسوي خَم تونم حسین
كيمياكردی تو له. خاك سياهی زر سُرخ
گرد و خاكي له ژره هر قدم تونم حسین
بین قرآن خدا نام توپیداس عزیز
م گرفتارتو و اوقسم تونم حسین
و مسيحاييِ ساقي دوعالم سوگند
م اسیر دم و هربازدم تونم حسین
م هواداره تونم تا دم مرگم ارباب
م اسیره حرم محترم "تونم حسین
توفقط بابِ تقرّب وخدای بیده حسین
م گرفتاره غم محرم ِ تونم حسین
کتل وسنج و دعل .پیرن مشکی برپاس
عاشق شعرتو و.محتشم تونم حسین
کاره (مجنون)وخدا ختم بخیره ارباب
"چون گرفتاره له عشق وكرم تونم حسین
🔸شاعر: آرمین غلامی (مجنون)