eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
608 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه حضرت زهرا.س.۳.mp3
9.71M
🤞 روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻👇
🤞 روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ برخیز ای کبوتر من فکر لانه کن رحمی به‌بی‌نشاطی این آشیانه کن وقت نماز شب شده از جا بلند شو بر من دعا به راز و نیاز شبانه کن آتش زند به‌جان علی اشکهای تو پس گریه بر غریبی من مخفیانه کن یک یاعلی مدد بگو مثل همیشه،باز برخیز خانه‌دار علی کار خانه کن زینب که بی‌تو شانه به‌مویش نمیزند با شانه شکسته سرش را، تو شانه کن این گریه‌ها برای تو محسن نمیشود کمتر نظر به‌مقتل این نازدانه کن لعنت به‌آنکه پیش حسن با مغیره گفت کوتاه دست فاطمه با تازیانه کن غسل تمام شد بچه ها معلومه یه طرف دیگه ایی بودن غسل مادر ندیدند.صدا زد علی.. حسن ،حسین،بیاین برای آخرین بار مادرتان رو ببینید.. فقط آروم کسی بلند گریه نکنه میخواد بند آخر کفن را ببنده حسن و حسین اومدند خودشون رو انداختن رو بدن نیمه جان مادر، امیرالمؤمنین قسم میخوره میگه به خدا قسم دیدم بندهای پایینی کفن باز شد معلومه مادرمان خوب شد دو تا دستاشو از تو کفن بیرون آورد. خودش به تنهایی دستاشو بیرون آورد. یکی گردن حسن یکی گردن حسین سه ماه اینجوری حسین و بغل نگرفته بود.. سه ماه اینجوری حسن و بغل نگرفته بود.. یکی گردن حسن یکی گردن حسین شاید چند ثانیه ای چند دقیقه ای نمیدونم..این صحنه طول کشیده باشه سریع از آسمون ندا اومد یا علی بچه ها را از بدن فاطمه( سلام الله علیها) جدا کن ملائکه طاقت دیدن ندارن.. قربونت برم حسینم بسه دیگه...حسنم بسه دیگه.. دورتون بگردم بسه دیگه ببینید زینبم داره نگاه میکنه بلند شین شما مَردای این خونه ایید بلند شین زینب داره نگاه میکنه الان جون میده ها..بچه ها را با نوازش از رو بدن مادر جدا کرد، یا ابا عبدالله.. کار تمام شد. صدا زد حسن! جونم بابا.. بدو برو سلمان را خبر کن ،دیگه من طاقت ندارم دیگه پاهام نمیکشه بگو حداقل سلمان بیاد کمک کنه..حسن بدو بدو رفت در سلمان را زد سلمان بدو خودتو برسون..چه خبره شبیه چی شده؟ سلمان! مادرم و بابام شسته میخوایم ببریم..شبیه تو این دل شب تو این تاریکی چرا به ما نگفتی؟ مادرم سفارش کرده کسی نباشه کسی نشنوه، کسی نبینه، سلمان بدو بدو اومد تو خونهٔ مولا وای چه خبره تو خونه؟! وسط حیاط خونه یه تابوت گذاشته.بدنم یه طرفه.. علی یه طرف زانوهاشو بغل گرفته حسینم یه طرف زینبم یه طرف... دیدی اونایی که غم دیدن میفهمن اونایی که داغ مادر دیدن..یهو مثلاً رفیقت را می‌بینی داغت دوباره تازه میشه.. همچنین که سلمان اومد تو خونه علی چشمش به سلمان افتاد..گفت آه سلمان! سلمان رو بغل گرفت دوتایی با هم گریه کردنند.. سلمان دیدی چی شد؟ سلمان دیدی مردم شهر با علی چی کار کردند؟ آقا من چی کار کنم چه کاری از دستم بر میاد. سلمان کمک علی باش تو از مائی ،کمک من کن من دیگه دستام بازوهام، پاهام طاقت نداره.. این علیه میگه پاهام طاقت نداره امیرالمؤمنین فرمود: سلمان تو کمک من باش. من جلو تابوت را می‌گیرم تو عقب‌تر تابوت و بلند کردند... یهو دیدن بچه ها.. بچه ها شما هم میخواین بیاین؟ بله بابا.. مگه میشه نیایم قول باید بدینا همین الان باید قول بدین تو کوچه داد نزنید حرف نزنید گریه نکنید..باشه بابا فقط به ما اجازه بده بیایم تشییع جنازه..آروم آروم تابوت را بلند کردن... به عزت و شرف لا اله الا الله تو کوچه امیرالمؤمنین جلوی تابوت داره میره بچه ها هم عقب تابوت دارن میان یهو یه نقطه از کوچه که رسیدن دیدن حسن رو زمین نشست... تابوت را زمین گذاشتن زیر بغلای حسن رو گرفتن چی شده چرا اینجوری گریه میکنی؟ مگه قول ندادی داد نزنی؟ صدا زد.. سلمان دستبه دل حسن نگذار.. این چیزی که من اینجا دیدم نه حسین دیده، نه بابا علی دیده، یه رازی بین منو مادر بوده.. تو این دلم مونده بذار الآن بگم همه بفهمن چرا من اینجوری دارم گریه میکنم.. سلمان! همینجا با مادر میرفتیم دست تو دست مادر، مادر با من حرف می‌زد،مادر دست منو گرفته بود، منو می‌کشوند به سمت خونه.. اما یه مرتبه دیدم روبرومون چند نفر جلومون رو گرفتن کجا؟ من اومدم جلو فهمیدم اینا برا چی اومدن یه مرتبه دیدم دستشو بالا آورد.. نه یه دست دو دستشو بالا آورد......یا زهرا حضرت زهرا(س) #/کرمانشاه شنبه۶ اذرماه_ سیدالشهدا کارمندان مداح،،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه حضرت زهرا.س.۱.mp3
1.63M
(شورحضرت زهرا س) ‏ یار هجده ساله ی من زهرا بنگر بر ناله ی من زهرا به پیش دیدگان پر اشکم شدی پرپر لاله ی من زهرا فاطمه جان منم منم حیدر۳ جان حیدر فدای احسانت همسرت امشب شده مهمانت سوزم و گریم و بنالم من در کنار مزار پنهانت فاطمه جان منم منم حیدر۳ فاطمه ای بود و نبود من شدم تنها یاس کبود من با غم رفتنت گل حیدر زدی آتش به تار و پود من فاطمه جان منم منم حیدر۳ ای که بودی تمامی هستم ز چه رفتی فاطمه از دستم بعد تو ای امید و جان علی در غریبی به خانه بنشستم فاطمه جان منم منم حیدر۳ همچو شمعی که شعله افروزم به کنار قبر تو می سوزم من که دستگیر عالمم اما بی تو زهرا سیه شده روزم فاطمه جان منم منم حیدر۳ من که منجی عالمین هستم بر مزارت به شور و شین هستم هم به یاد غسل تو و اشک حسن و زینب و حسین هستم فاطمه جان منم منم حیدر۳ حیدرم من نظر به حالم کن نظری بر شکسته بالم کن شدم شرمنده از تو یا زهرا وقتی گفتی علی حلالم کن فاطمه جان منم منم حیدر۳ نظری کن به همسرت امشب رسیده بی تو جان من بر لب بعد تو ای تمام هست علی چه کنم با غریبی زینب فاطمه جان منم منم حیدر۳ نوحه / #/کرمانشاه شنبه۶ اذرماه_ سیدالشهدا کارمندان مداح،،
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت زهرا(س) لُطف زهرا خاکمان زَر،کردیه له دعای خوی،چه محشر کردیه فاطمه الگوی صد،جوو مریمه فاطمه مَحبوب خلق عالمه فاطمه دار و ندار م،هرخودی دایه گیان تنیا نِگار م،هرخودی قدرت بازوی حیدر ،دایه مه شادی قلب پیمبر دایه مه چادره حَبل المتینه ،تاابد روضه گی دارالامینه،تاابد حوریل مَحو رُخ زهرا یین قُدسیل مَست گل طاهایین جایگاه فاطمه عَرش خداس همسر والا مقامه مرتضاس فاطمه مُشکل گشای اَنبیاس فاطمه ذِکر علی مرتضاس آسمانییل سلامه ،کردنه عَرشیلیش احترامه ،کردنه گُل خِجِل بی ،له رُخ زیبای تو بهترین جای بهشت مأوای تو (سروده آرمین غلامی(مجنون)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعلام مراسمات فاطمیه شنبه۷_ آذرماه ،کارمندان سیدالشهدا(ع) #.حاج آرمین غلامی