#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_سوم_ماه_محرم
#اباعبدالحسین_علیهم_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
درسینه ی ماتابه ابدجای حسین است
جای فرح انگیز و فرح زای حسین است
جز ذات خداوند و رسولش که فهیمند
فهمیده کسی نیست که معنای حسین است
دل نیست دلی که نبود عاشق رویش
در خود ندهد جای تولای حسین است
انگار که برصفر به یکباره کنی ضرب
آن مذهب و آن مکتب منهای حسین است
آنروز به کرات در آنجا همه دیدند
قدرت به دو دستان توانای حسین است
تاحال ندیده است بخود چشم زمانه
این ضربت و آن خطبه غرای حسین است
قاضی نتوان گفت برآنکو به قضاوت
نادیده بینگارد اگر رای حسین است
تا حال کسی از سر تحقیق در این دهر
نشناخته جز فاطمه، دنیای حسین است
هیهات که آرد به جها ن کسی مثالش
(مجنون )چه کسی تالی و همتای حسین است
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شهادت
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
ای پدرامشب صدایم دیدنی است
لب ترک خورده،نوایم دیدنی است
درمیان شعله دستانم بسوخت
ای پدرانگشت هایم دیدنی است
اشک من آتش زده قلب عدو
کهنه پیراهن برایم دیدنی است
ازمغیلان خاطراتش مانده است
ای پدرخون دوپایم دیدنی است
بادودست کودکانه، ای پدر
دربیابان ناله هایم دیدنی است
گوتومجنون عمّه ام زینب کجاست
درخرابه اشکهایم دیدنی است
شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
________________________
کانال اشعار مجنون کرمانشاهی:
روضه دوم محرم 1400
روضه ی حضرت رقیه (س)
مداح ..حاج آرمین غلامی
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_شهادت
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_صفر
لکه ی خون به روی پیرهنت جاخوش کرد
تازیانه به تمام بدنت جاخوش کرد
خون رگ های حسین بند نیامد دیدی
گل خونابه روی پیرهنت جاخوش کرد
زخمهای لب تو وای چقدر وا شده بود
گل خونابه به روی دهنت جاخوش کرد
گره ی موی سرت وانشودباشانه
طعنه شام براین سوختنت جاخوش کرد
همسفربامن وبا آن سر توقاتل بود
بوسه ی من به عقیق یمنت جاخوش کرد
تو اسیر ی به سر ه. حلقه ی زنجیر بلا
غل و زنجیر تو بر زخم تنت جاخوش کرد
وای (مجنون ) زن غساله به آوا می گفت
که کبودی تنت در کفنت جاخوش کرد.
📕..شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#شب_شهادت
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_صفر
دختره کوچک بابا چقَدَر پیرشدی
نیم روزی نشده ازچه دگرپیرشدی
پروبالت زچه اینقدر شده آویزان
به گمانم که شکسته بال وپر پیرشدی
دره گوشم توچه گفتی که دگرصبرنماند
ناله ات بود درآنجا بی اثر پیرشدی
درخرابه خطبه ات کارمسیحامیکرد
دختر خوب وقشنگ وبا هنر، پیرشدی
سر من راکه جدا شد جلوی نهر فرات
دیده ای وبه عزاداری سر پیرشدی
قتلگه آمدی و دید کسی می گوید
دخترم حوصله کن. جان پدر پیرشدی
نیزه داری که سرم بر .سره سرنیزه زده
به تومیگفت رقیه چقدر پیرشدی
میزندبربدنت نیزه وسرنیزه چه بد
خورده ای ضرب لگدبین گذر پیرشدی
گفت (مجنون ) نفس دختره. ارباب گرفت
ازچه ازضرب لگد درد کمر پیرشدی
🎆🎆روضه ی رقیه .س.🎑🎑
مردک شامی پدرمهمان نوازی میکند
با ته چوبش پدرجان بالبت بازی کند
گرده ایتامت پدر خندیدن شامی چرا
دارمت باباسوال. رخصیدن شامی چرا
ماعزادار وسنان .باشمر گردم کف زدند
گرده ما اینان برخصند وببین دف میزنند.
ای پدر ازشامیان دیدم بسی آزارها
میبرد دشمن عیالت را سر بازارها
باتمسخرشامیان مارا تسلامیدهند
بهر خواری گوشه ی ویرانسرا جامیدهند
دخترت را ای پدر گشتند باضرب لگد
ابن قیس بی حیا میزدمرا باباچه بد
اینکه میبینی شده(مجنون )برایم شعرگو
ای پدر دیده که میسوزد تمام تاره مو
📝.شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏..