eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
619 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایاچاره بیچاره گان کو‌.... مداح..حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ایدل بنال از امشب ، که فصل غم بپاشد شهر مدینه دیگر، در ماتم و عزا شد بدشت سینه بذر، غصه و غم بکارید اندر ، عزای صادق ، سوگ و عزا بپاشد کشتی علم و تقوا ، اندر طواف طوفان در بین موج غمها- اسیر و مبتلا شد شهر مدینه گشته ، کرببلای صادق شیون و وامصیبت ، در ارض و در سما شد موسی ابن جعفر امشب ، دیگر پدر ندارد دگر بدون بابا ، زمانه بی صفا شد گرفته گَرد ماتم – کُرسی علم و دانش جهان علم و تقوا ، بنگر که در عزا شد از ستم و جفای – منصور بی مروت پیرُ رئیس مذهب ، امشب دگر فدا شد (مجنون) از این مصیبت ، گریه ی بی امان کن کُشته امام صادق ، از زهر پُر جفا شد شعر..آرمین غلامی(مجنون)
علیه السلام (ع) باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو دیگرندیداهل وعیالت شکست تو دیگرمیان هجره تنت جابجانشد عمامه ازسر وعبا زتنت جدانشد دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت باشد قبول سره جدت به نی نرفت باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد باشدقبول قلب توغمگین نمانده است دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند 🔸شاعر:آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ________________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ من هوادار امام صادقم مست وهوشیار امام صادقم آنکه بر دین خدارهبربود حضرت صادق گل حیدر بود دشمنت شدحمله ور در خانه ات آتشی زد بر دره کاشانه ات پیش چشم کودکان خانه ات کرده پژمرده گل وپروانه ات سربرهنه برده اند درتاب وتب پیرمردی رامیان سوزه تب پیش چشمان عیال جان به لب میکشدجسم توراخفاش شب بی کس وبی یار ویاور بوده ای حجت حق.نوره داوربوده ای درمدینه زارومضطرگشته ای خسته ازمنصورکافرگشته ای زهره کینه بر دلت کرده اثر درعزایت میزند موسی به سر تا ابد(مجنون)عزادارتوشد ای گل زهراگرفتارتوشد _شعر_آرمین غلامی(مجنون) ._______________________
--آرمین غلامی (مجنون) --------------------------- آن روز مدینه یکسرغم بود ازرفتن صادق همه جاماتم بود تنها نه زمین بلکه زمان گشت عزادار این داغ همیشه بر سر عالم بود 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 آتش به در خانه ی حق برپا بود گویاکه تدایی غم زهرا بود رسم است که درشعله ی آتش سوزد هرخانه بر آن نام علی احیا بود 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 نیمه شب بود دراین کوچه پدر رابردند پی ناقه دست بسته پدرم آزردند شعله بالامیکشد ازخانه ی مانیمه شب بی عباحضرت شیخ الاوصیارابردند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 وسط کوچه چرا در تب و تابی ارباب روی دستت چو علی بود طنابی ارباب اشگ غم ریخته ای دروسط کوچه ولی یاد لب تشنگی طفل ربابی ارباب 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 پشت مرکب ها توراپای پیاده می کشند نیمه ی شب پیکرت را ایستاده میکشند وای دیدی بی امان پای پیاده نیمه شب شاه را پیش دوچشم شاهزاده میکشند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 تاشكوه در آن حسن حقایق افتاد دریای بلا زچشم عاشق افتاد درکوچه به پیش دیده ی اهل وعیال دیدم بخداحضرت صادق افتاد 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 دربین شعله خانه ات آتش کشیده اند بی احترام گشتی و حرمت دریده اند در کوچه دست بسته تورامیکشانده اند دراضطراب اهل وعیال تو دیده اند
💠شعرگويى جعفر طائى در حضور امام صادق (ع) زيد شحّام مى گويد: 🔸امام صادق (ع) به جعفربن عفّان طائى فرمودند: به من خبر رسيده است كه تو درباره امام حسين (ع) شعر مى گويى و خوب شعر مى سرايى. 🔹جعفر طائى عرض كرد: آرى. سپس شعرش را خواند و امام صادق (ع) و كسانى كه در اطراف آن حضرت بودند، گريستند، به گونه اى كه اشك هاى امام بر صورت و محاسن ايشان جارى شد. 🔸بعد امام به وى فرمودند: اى جعفر، به خدا سوگند! فرشتگان مقرّب خدا در اينجا تو را مشاهده كردند و شعرت را درباره امام حسين (ع) شنيدند و همانند ما و بيش از آن گريستند و خداوند برايت در همين ساعت، بهشت را واجب گرداند و تو را آمرزيد. 🔸آن گاه امام (ع) پرسيدند: آيا بيشتر برايت بگويم؟ 🔹جعفر گفت: آرى، سرور من. 🔸امام صادق (ع) فرمودند: هيچ كس نيست كه درباره امام حسين (ع) شعرى بگويد و با آن بگريد و بگرياند، مگر اينكه خداوند بهشت را برايش واجب مى گرداند و او را مى آمرزد. 📚محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج ١٠، ص ٤٦٤
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ دردود وشعله ها چِقَدَرتار دیده ام اهل وعیال خود همه را زار دیده ام پای برهنه دروسط کوچه میروم خودرامیان لشکراغیاردیده ام حتی نشد عبابه سره دوش خودکشم بس ناسزا ز دشمن غدار دیده ام قامت خمیده دروسط کوچه میروم خودراچنین به حالت انظار دیده ام بشکسته شدتمام غرورم به کوچه ها بادست ِبسته خود وسط نار دیده ام زدآبله تمامي پایم دراین مسیر چون عمه پای خود وسط خار ديده ام دیگرنرفت میخ دره خانه درتنم ... دیگرنگشت شاهده مسمار دید ه ام دیدم که آتش از درو دیوارشدبلند آن سو تمام دخترکان زار دیده ام جاریست جلوه های خدایی به خانه ام درخانه ام همیشه رخ یاردیده ام غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ جدیدترین کانال اشعاروسبک مجنون کرمانشاهی🖕🖕🖕🖕
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ _عمری گدای حضرت صادق شدن خوش است خاره سرای حضرت صادق شدن خوش است مارا به پادشاهی عالم چه حاجت است وقتی گدای حضرت صادق شدن خوش است همواره سرنوشت مرا او رقم زده مستی برای حضرت صادق شدن خوش است آل صعود و داعش و وهابیت بدان ما را فدای حضرت صادق شدن خوش است (مجنون)بدان که مردن ومرگ ازبرای تو در روضه های حضرت صادق شدن خوش است __آرمین غلامی(مجنون)
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ درعزای توماتمی برپاست روضه های غم توبردلهاست گریه هامیکنم به ماتم تو صاحب روضه حضرت زهراست تو مددکار مکتبی صادق دلربا یارمکتبی صادق هر زمان حرفی ازخدا آید تو طرفدارمکتبی صادق یادگار نجیب آل الله تکیه گاه غریب آل الله حضرت شیخ الاوصیاهستی وقت غم ها حبیب آل الله باتوآقا مدینه غوغابود باب توهین به سوی تووابود همچوزهرا مادرآل الله آتش کینه سهم مولابود چه به احوال پیکرت آمد بین کوچه. چه بر سرت آمد دست بسته توراکجابردند که به سوی توهمسرت آمد اهل خانه تاکه رسید از راه ضجه میزد به ناله ای جانکاه تا که چشمش به پیکرت افتاد ذکرشان بود یا رسول الله بعدازاین واقعه تنت لرزید ناله های توهمسرت بشنید شدی از زهرکین جگرپاره بین بسترپیکرت می دید بین بسترفتاده پیکر تو که چه آورده اند بر سر تو گریه ی اهل خانه گشت بلند بوی مرگ آیدازبسترتو 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ ____________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ درمیان هیزم و دود پرم مى سوزد وسط شعله ی آتش، جگرم مى سوزد نیمه شب إمده بودند برای غارت خانه با این همه دود در نظرم می سوزد شدتدایی غم زهرا وسط این کوچه بین دیوار ودر خانه سرم می سوزد بی عبا.پای پیاده تن من رامکشید این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد همه ی زندگیم خرج در اسلام شده سره بخشندگی ام دست کرم می سوزد بخدا ابن ربیع شرم نکردازمنه پیر سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد شعله آن قدر زیاد ست تنم سوخت دگر از نفس های پر ازآه پرم می سوزد *** ؛ کربلا وقت غروب است که زینب بیند بین دود وشعله ها اهل حرم می سوزد 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی) _____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ جانی دگرمیان تن وپیکرم نبود آتش کشد زبانه وکس در برم نبود درپشت در اسیردر وآتش درم خاکستری نشسته به روی سرم نبود همچون خلیل دروسط شعله ام اسیر دیگراجابتی به دل مضطرم نبود هرگزخبرنبوده ز اصحاب سینه چاک آتش گرفتم وبخداکس برم نبود دشمن میان خانه غرورمرا شکست درگیرو دارکوچه کسی یاورم نبود اینجاعدوبه شخصیتم لطمه ها زده دربین کوچه پلک دوچشم ترم نبود ابن ربیع مرا وسط خانه میکشید دیگرتوان به گوشه ی بال و پرم نبود نقشه کشیده دشمن ملعون برای من افتاده ام دگر رمقی دربرم نبود دستی پلید سوی دوچشم مراگرفت دربین کوچه.شکرخداهمسرم نبود آنشب مراعدو.وسط کوچه میکشید تنهامیان لشگرم ولشگرم نبود درپیری آنچنان همه خارم نموده اند یا دازحسین کردم وکس دربرم نبود دیگر زپافتاده ام از روضه ی حسین جزیادشام وکوفه دگردر سرم نبود 🔸 شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ _____________________ 🔹اشعار ناب