هدایت شده از ثقلین (قرآن و اهلبیت ع)
🕌نگاهی گذرا به زندگینامه حضرت #امام_حسن_مجتبي علیهالسلام :
امام دوم شیعیان
پدر : امام علی علیه السلام
مادر : حضرت فاطمه علیها السّلام
فرزندان : زید، ام الحسن، ام الحسین، حسن، عمر، قاسم، عبدالله، ابوبکر، عبدالرحمن، حسین، طلحه، ام عبدالله، ام سلمه، رقیه
کنیه : ابومحمد
زادروز : ۱۵ رمضان، سال ۳ق.
زادگاه : مدینه
مدت امامت : ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق)
شهادت :۷صفر و بهروایتی ۲۸ صفر، ۵۰ق.
مدفن : بقیع، مدینه
محل زندگی : مدینه، کوفه
لقب(ها) : مجتبی، سید، تقی، طیب، زکی، سبط
طول عمر : ۴۸سال
فرزندان او را سادات حسنی مینامند.
امام مجتبی(ع) از ۲۱ رمضان سال ۴۰ق به مدت ۶ الی ۸ ماه خلیفه مسلمانان بود.
اهل سنت او را با توجه به حدیثی منسوب به پیامبر(ص)، آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانستهاند.
خلافت او با بیعت مردم عراق و همراهی سایر سرزمینهای اطراف آغاز شد اما اهالی شام به رهبری معاویه با این خلافت مخالفت کردند که با شکاف در اصحاب امام، به صلح انجامید.
#امام_حسن_مجتبی (ع)
@thaghlain 🌹
🌹 چرا به #امام_حسن_مجتبي (عليه السلام )، كريم اهل بيت گفته مي شود؟
❤️ امام حسن مجتبي عليه السلام نسبت به دردمندان و تيره بختان جامعه قلبي رئوف داشتند و با خرابه نشينان دردمند و اقشار مستضعف و كم درآمد همراه و همنشين مي شدند و دردِ دلِ آن ها را با جان و دل مي شنيدند و به آن ترتيب اثر مي دادند، و در اين حركت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند.همچنين هيچ گاه هر ضعيف، ناتوان و درمانده، نااميد از درب خانه آن حضرت برنمي گشت، حتّي خود ايشان به سراغ فقرا مي رفتند و آن ها را به منزل دعوت مي كردند و به آن ها غذا و لباس مي دادند.
امام حسن ـ عليه السّلام ـ تمام توان خويش را در راه انجام امور نيك و خداپسندانه به كار مي گرفت و اموال فراواني در راه خدا مي بخشيد، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگاني پر افتخار ايشان، بخشش هاي بي سابقه و انفاق هاي بسيار بزرگ و بي نظيري ثبت كردهاند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارايي خود را در راه خدا خرج كردند و سه بار نيز ثروت خود را به دو نيم كردند و نصف آن را براي خود و نصف ديگر را در راه خدا به فقرا بخشيدند؛ از اين رو ايشان را كريم اهل بيت عليهم السلام مي نامند.
حقايق پنهان،ص ٢٦٨
منتهي الآمال، ج ١، ص 417
═✧❁🌸❁✧═
═✧❁🌸❁✧═
730K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠صلوات خاصه امام حسن مجتبی (علیه السلام)
✨اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَوَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ
🌸اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَابْنُ اَمیِنِه عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ
🌺اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَبَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلََ الْتَّحِیَّة والسلام.
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما خوبان
عیدتون مبارکــــــــَ 🌸 🍃
#کریم_آل_طه
#امام_حسن_مجتبی
نوحه امام حسن۲.mp3
زمان:
حجم:
2.26M
#امامحسن_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
#امام_حسن_مجتبی
#مداح.حاج آرمین غلامی
#ششم صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
در خانه اش مولا حسن خونین جگر شد
خون از گلو، اشکش روانه از بصر شد
مسموم گردید، با دست همسر
غریب دوران، فرزند حیدر
مظلوم حسن جان...
زینب چو از حال برادر باخبر شد
گفتا خدا، بار دگر خاکم بسر شد
عزیز مادر، جانم فدایت
بی تو چه سازم، با بچه هایت
مظلوم حسن جان...
امشب عزیز فاطمه در احتضار است
حسین کنار بستر او بیقرار است
قاسم نهاده، سرش به دیوار
دستش به دست، عمو علمدار
مظلوم حسن جان...
کریم آل مصطفی رفته زدنیا
شد تیرباران نعش او از سوی اعدا
عزیز زهرا، خونین کفن شد
نصیب زینب، رنج و محن شد
مظلوم حسن جان...
#امام_حسن_مجتبی
#مداح.حاج آرمین غلامی
#ششم صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
نوحه امام حسن۱.mp3
زمان:
حجم:
1.86M
بسم الله الرحیم الرحیم
واحد امام مجتبی (ع).7صفر
بنداول
سبک..یامولا دلم تنگ اومده..شیشه ی دلم آقاجون زیرخاک اومده...
درده دل من نداره دیگه هیچ دوا
بمیرم برات که توی غربتی آقا
//یاحسن عزیزفاطمه
روی لبهای عالم شداسمت زمزمه
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
وجودم شده برات دوباره غرق غم
واسه بقیعت.پر زده آقاجون دلم
//یاحسن دلم بارونیه
توی هر دلی واسه تو روضه خونیه
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
عمریه آقا.منت توبر سرم داری.
توی قلب من.فقط خودت خونه داری
یاحسن تویی ایمان من
یاحسن فقط تویی تویی جانان من..
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
.طعنه بشنیدی توازهمه امام حسن..
به پیش چشات مادرت وهی میزدن
/یاحسن.شدی مسموم زهر
یاحسن آقاهستی امیره ملک دهر
📕سبک وشعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
#امام_حسن_مجتبی
#مداح.حاج آرمین غلامی
#ششم صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
#⃣ #متن_کامل_روضه ⏫⏫
#⃣ #مداح.حاج آرمین غلامی
#⃣ #شب هفتم صفر۱۴۰۴
#⃣ #مسجدمعتمدالدوله کرمانشاه
#⃣ #شهادت_امام_حسن
#⃣ #سبك_شهادت_امام_حسن
#⃣ #امام_حسن_مجتبي
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
"صلَّ اللّهُ عَلیکَ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ ما گدایان و فقیرِ سر راه حسنیم
ما همه شیفتۀ نیمه نگاهِ حسنیم
همه هستیم سیاهیِ سپاهی که نداشت
پیش مَرگان علمدارِ سپاه حسنیم
گر ندیدیم به دنیا رُخ زیبایش را
وقتِ جان دادن خود، چشم به راه حسنیم
*عَبدُالزهرا روضه خون بود، خواب حضرت زهرا سلام الله علیها رو دید، دید بی بی دلخوره...
گفت: خانم! من روضه خوان شما هستم، چرا دلخور هستید از من؟ حضرت فرمود: چرا روضه ی حسن من رو نمیخونی*....
بین تاریکی دنیا نظری کرد به ما
ما هدایت شدۀ چهرۀ ماهِ حسنیم
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که همه عُمر بدهکار نگاهِ حسنیم
*رسول خدا فرمود: چشمی که برا حسنم گریه کنه، روز قیامت گریه نمیکنه...
ابی عبدالله خیلی گریه کرد کنار بستر داداشش امام حسن، فرمود:حسن جان! غارت زده به کسی نمیگن مال و اموالش رو بردند..غارت زده به من میگن که چون تو برادری رو از دست دادم، دیگه محاسنم رو خضاب نمی کنم...
همینطور که داشت حسین گریه می کرد، امام حسن چشماش رو باز کرد، یه نگاه کرد، صدا زد:حسین جان! گریه نکن...
من در حالی دارم جان میدم که هر وقت صدا میزنم "واعطشاه!" آب و شیر به دستم میدن... اما حسین جان!" لا یوم کیومک یا اباعبدالله..." هیچ روزی مثل تو نیست...
فردا وقتی با تابوت امام حسن مقابل قبر پیامبر ایستادند، اون زنِ ملعونه گفت: نمیگذارم اینجا دفنش کنید، آقا ابی عبدالله یه نگاهی کرد، فرمود: یه روزی سوار شتر شدی و مقابل بابام ایستادی... امروز هم نمیگذاری جگر گوشه پیامبر رو کنارش دفن کنیم... می ترسم یه روزی با فیل بخوای به جنگ خانه ی خدا بری.. .عصبانی شد، گفت:ایستادید و به زن پیامبر خدا بی احترامی میشه، تیراندازا شروع کردند تیر زدن...*
سینه ها از اَلَم افروخته شد
تن و تابوت به هم دوخته شد
*فردا اولین بار بود حسین از یه بدن تیر می کشید، یه ساعتی هم شد کنار نهر علقمه از چشمای عباس...یه ساعتی هم از گلوی شش ماهه..
یه ساعتی هم راوی میگه: خسته بود، عطش همه وجودش رو گرفته بود، یه گوشه میدان ایستاد، لحظاتی استراحت کنه، یه حرامی نزدیک شد، با سنگ به پیشانیش زد، محاسن اربابمون ابي عبدالله به خون صورتش خضاب شد، دامن عربیش رو بالا زد خون پیشانیش رو پاک کنه، .سفیدی سینه پیدا شد، حرمله چنان با تیر به سینه ی ابی عبدالله زد، هر چه کرد تیر از مقابل بیرون نیامد، خم شد، تیر رو از پشت بیرون کشید...یا مظلوم یا غریب...*
نیزه داران بر تنِ او تاختند
پای تا سر غرق خونش ساختند
.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🚩روضه دفتری
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #_روضه_امام_حسن
#⃣ #شهادت_امام_حسن
#⃣ #دهه دوم صفر۱۴۰۴
#⃣ #امام_حسن_مجتبي
#مداح.حاج آرمین غلامی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
💚
هیچ کس مثل حسن فکر غم ماها نیست
دست و دلبازتر از او به همه دنیا نیست
در سرایی که کرمخانه و بیت الحسن است
منصب حضرت جبریل، فقط دربانی ست
با وجودی که بود خانه ی او پُر ز گدا
هرگز اینگونه نگفته ست، که دیگر جانیست
کل دارایی خود را به گدا می بخشد
هرگز اینطور نگوید که "ندارم" یا "نیست"
مطمئن باش هر آن چیز که خواهی بدهد
درِ این خانه سخن از "اگر" و "اما" نیست
ثبت رسمی بکنم، هر چه که دارم از اوست
هر چه دارم بخدا جز کرم مولا نیست
ما "حرمساز"، حسن نیز "حرم دار" شود
زودِ زود است، وقوعش بخدا رویا نیست
سر به مُهر است، غمی که به دلش داشت حسن
هیچ کس باخبر از غصه ی این آقا نیست
همره مادر خود بود، ولی کودک بود
داد میزد که نزن ، مادر من تنها نیست
داد میزد که نزن، صورت او برگ گل است
مگر این را که زدی، انسیة الحورا نی
*عَبدُالزهرا روضه خون بود، خواب حضرت زهرا سلام الله علیها رو دید، دید بی بی دلخوره...
گفت: خانم! من روضه خوان شما هستم، چرا دلخور هستید از من؟ حضرت فرمود: چرا روضه ی حسن من رو نمیخونی*....
بین تاریکی دنیا نظری کرد به ما
ما هدایت شدۀ چهرۀ ماهِ حسنیم
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که همه عُمر بدهکار نگاهِ حسنیم
*رسول خدا فرمود: چشمی که برا حسنم گریه کنه، روز قیامت گریه نمیکنه...
امام حسن و امام حسین داشتن کُشتی می گرفتن، سن و سالی نداشتن، مادر تشویقشون میکرد، میفرمود: آفرین حسینم.. امیرالمؤمنین صدا میزد: جانم حسینم... همه ی عالم میدونن زینب حسینیه، زینبممیگفت:حسین! در خونه رو زدن پیغمبر اکرم صلوات الله وارد شد.
دید بچه ها دارن بازی میکنن، صدا زد: آفرین حسنم... حضرت زهرا سؤال کرد: بابا جان! شما خودتون فرمودین کوچکتر رو تشویق کنید. فرمود: تو کوچه می آمدم دیدم ملائکه جمع شدن همه میگن: حسین ... دیدم حسنم کسی رو نداره...
يه آقايي با اين همه جلال و زيبايي اما اينقدر غريب، اينقدر مظلوم، امام صادق مي فرمايند: فرداي قيامت انبياء و اوليايِ الهي رو خدا يكي يكي صدا ميزنه، مي فرمايد: با انصارتون با يارانتون با هوادارانتون بلند شيد بياييد، عيسي يه عده اي باهاش بلند ميشن، موسي! يه عده اي باهاش بلند ميشن، ابراهيم همينطور، تا ميرسن به پيغمبر خاتم يه عده ي زيادي بلند ميشن، تا خدا صدا ميزنه: حسين جان! بلند شو يه عده اي توي محشر بلند ميشن، محشر رو محشر ميكنن، اون وقت امام صادق مي فرمايند: وقتي نوبتِ عمو جانم حسن ميشه، سه چهار نفر با امام حسن بلند ميشن، اينقدر اين آقا غريبه... اما اون سه چهار نفر هر كدومشون به يه لشكر توي عالم مي ارزن، يكيشون حسينِ، يكيشون عباسِ، يكيش علي اكبرِ...
امام حسن خيلي غريبِ، چند دهه براي امام حسين گريه مي كنيم،امشب رو هم برا امام حسن اشك بريزيم، ناله بزنيم، يه گوشه اي امام حسن مي نشست، هي به در و ديوار نگاه مي كرد، عاقبت زينب بي تاب شد، يه روز اومد نشست كنارش، حالش رو پرسيد، گفت: داداش! بي مادر شدي، بي مادر شدم، منم داغ ديدم، داداش! سينه ي خون آلود ديدي منم ديدم، داداش! مادرِ هجده سالمون توي خونه دست به ديوار مي گرفت راه مي رفت، تو ديدي منم ديدم، چي شده هي يه گوشه ميشيني گريه مي كني؟ مگه نمي بيني بابام داره از دست ميره؟ صدا زد: زينب جان! اوني كه داره من رو ميكُشه اينه، مادرم وقتي ميخواست بره سراغِ فدك، رويِ من حساب كرد و رفت، گفت: حسنم! پاشو بريم، يه مرد همراه من باشه... زينب! جلو مادرم خيلي بد شد، نتونستم كاري بارش بكنم، جلو چشام مادرم رو سيلي زدن...*
در پیچ کوچه بود که ولگردِ لعنتی
سد كرد راهِ فاطمه، بی درد ِ لعنتی
دیدم به جنگ مادرِ رنجورم آمده
فریاد می زدم : برو نامرد ِ لعنتی
*زينب! سينه ام رو سپر كردم رفتم جلو... گفتم: چي ميگي بي ادب؟ برو كنار، اما زينب نبودي ببيني، هر چي مادرم عقب مي رفت، اون يه قدم جلو مي اومد، مادرم چسبيد به ديوار، چنان سيلي زد به مادرم، مادرم يه سيلي از اون نانجيب خورد، يه سيلي از ديوار... ناله بزن: یازهرا
*.