eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ 👈🏼👈🏼 امام صادق علیه السلام میفرمایند: ... وكانَت امُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليه السلام وتَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها، فَكانَ مَروانُ وهُوَ والِ المَدينَةِ يَجي‏ءُ مُتَنَكِّراً بِاللَّيلِ حَتّى يَقِفُ، فَيَسمَعُ بُكاءَها ونَدبَها. 📝 حضرت ام‌البنین سلام الله علیها، دائماً بر امام حسین سلام الله علیه ندبه می‌کرد و اشک می‌ریخت تا جایی که نابینا شد!!! مروان (حاکم سنگدل مدینه) شبانه و به طور ناشناس می‌آمد و پشت در خانه ام‌البنین می‌ایستاد و به گریه و ناله او گوش می‌داد [و اشک می‌ریخت]. 📚 منابع: ۱. الصحيح من مقتل سيدالشهداء علیه السلام، ج‏۲، ص۷۵۰ ۲. به نقل از الأمالي للشجري ج۱ ص۱۷۵ 👌لازم به ذکر است که : به چشم‌هایمان بیاموزیم که برای فراق و غربت و تنهایی ولیّ خدا اشک بریزد.
🍃 👈🏼 که در مسیر مدینه به مکه و نزدیکی منطقه یَنبُع قرار دارد و بنابر روایات، از جمله مکان‌هایی است که امام زمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف در دوران غیبت‌ در آنجا ساکن می‌شوند. ➖ در دعاي ندبه می‌خوانیم: «لَیتَ شِعْرِی أَینَ اسْتَقَرَّتْ بِك النَّوَی بَلْ أیُّ أَرْضٍ تُقِلُّك أَوْ ثَرَی، أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیرِهَا أَمْ ذِی طُوًی...» «ای کاش می‌دانستم کجا دل به تو آرام می‌گیرد؟ یا کدام سرزمین تو را در بر گرفته است؟ آیا در کوه رَضوىٰ هستی یا غیر آن یا در ذی‌طُوی؟» 📚 منابع: ۱. الغیبة (شیخ‌طوسی)، ص۱۶۳ ۲.المزار الکبیر (ابن‌مشهدی)، ص۵۸۰ 🔆
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم آیت‌الله می‌نویسد: در یکی از سنین، گرفته حال بودم؛ شبی درحیاط منزل خوابیده بودم، در عالم رؤیا، کسی بمن گفت: «برو به مشهد، خرجت با آقاست» ودر عالم خواب، معلوم بود که مقصود، امام زمان (علیه‌السلام) است نه حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام). 🍃تابستان به مشهد رفتم وحدود دوماه ونیم درآنجا ماندم. گاهی پولم تمام می‌شد وهمان روز، یک اسکناس در دالان مسجد گوهرشاد پیدا می کردم که می‌فهمیدم برای من است! تا اینکه نزدیک به برگشتن از مشهد، پول نداشتم. یک ششم کتاب «وسائل الشیعة» را که به خطّ خود مؤلف وبسیار نفیس وقدیمی وازمرحوم آیت‌الله سیدمحمدحجت (قدس سره) - استاد وپدر زوجه‌ام - به ارث به همسرم رسیده بود، این کتاب را باخود بمشهد آورده بودم که به آستانه مقدسه بفروشم. 🍃درصدد فروش برآمدم وبه هزار وپانصد تومان فروختم وبهایش را که از آن زوجه‌ام بود ومن اختیار استقراض از آن داشتم، بلیط قطار گرفتم. نزدیک به موقع حرکت برای وداع به‌حرم مقدس شرفیاب شدم وسپس از آنجا مراجعت کردم که از این پول، دین خود را به پسر عمویم آقای «حاج حسینعلی دادگر» بپردازم. منزل آن مرحوم، منزل مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج (قدّس سرّه) بود، ومن قصد رفتن به آنجا را نداشتم. 🍃دربین راه بطور شوخی باخود حدیث نفس می‌کردم وشاید هم زمزمه می‌کردم که نفهمیدم خرج ما با آقا چطور شد؟ من الآن کم پول شدم واز پول خانم دارم استفاده می کنم که بعدا بپردازم، این است معنی خرج دادن؟! بدون هیچ گونه ارتباطی بین این خیال ورفتن به منزل آقای میلانی، یک بار به نظرم رسید که به بیرونی حضرت آیت الله آقای میلانی (قدّس سرّه) سری بزنم، به این منظور که آقای «سیدمحمّد حسن جزائری» فرزند بزرگ آقای حاج «سیدصدرالدین جزائری» را ببینم، (چون من آقای حاج سید صدر الدین را خیلی دوست داشتم وواقعا دوست داشتنی بود، پسر ایشان هم به من خیلی محبت داشت...) سیدمحمدحسن جزایری بواسطه تصادفی که با ماشین کرده بود، کسالت سختی پیدا کرده بود ودوران نقاهت خود را در مشهد، در منزل مرحوم آقای میلانی (قدّس سرّه) می‌گذارند. چون آنجا منزل خاله اش بود واز جهتی منزل همشیره‌اش هم بود. با خود گفتم: بروم احوالی از این سید محترم بپرسم وخبر سلامتی وخوبی‌اش را برای والد محترمش ببرم. 🍃لحظه‌ای رفتم در بیرونی مرحوم آقای میلانی وحتّی ننشستم. سیدجزائری خیلی محبت کرد وپس از آن، آقای سیدمحمّدعلی، فرزند آقای میلانی وداماد آقای جزائری را دیدم وگفتم: من هیچ کاری ندارم، فقط آمدم تا احوال آقا سیدمحمّدحسن را بپرسم وبرگردم تا خبر سلامتی‌اش را به تهران ببرم. این سادات کرام ما را رها نکردند، گفتند: آقا الآن می‌خواهند بیایند. گفتم: من نمی‌خواهم زحمت به ایشان بدهم، سلام مرا به ایشان برسانید، چون من باید به طرف ایستگاه بروم. خداحافظی کردم که بروم. از پله‌ها پایین آمدم، دیدم که از آن طرف آقا تشریف آوردند ودر وسط حیاط با معظم له روبرو شدیم، مصافحه وخداحافظی کردیم! چون من عجله داشتم که بروم وقرض‌های «دادگر» را بدهم وبعد به طرف راه آهن بروم، امّا این دو سید بزرگوار - پسرخاله‌ها - ما را رها نکردند وگفتند: ما هم با شما تا راه آهن می‌آییم. من به تنهایی رفتم واداء دین کردم ولی وقتی به راه آهن رسیدم، دیدم آنها هم به ایستگاه آمده‌اند؛ خیلی شرمنده شدم واظهار تشکر کردم (چون من اصولا وطبعا تشریفاتی نیستم.) با آنها خداحافظی کردم ورفتم در کوپه مربوط به خود نشستم وقطار نزدیک حرکت کردن بود. ناگاه آقای سیدمحمّدعلی، پاکتی در دست من گذاشت وابدا منتظر عکس العمل نشد! وشاید یک دقیقه کمتر به حرکت قطار مانده بود، فرصت تعارف هم به من نداد ورفت. پس از حرکت، در پاکت را باز کردم، دیدم محتوی چند عدد اسکناس است که الآن درست یادم نیست چه مقدار بوده است. مهم این است که مرحوم آقای میلانی مضمون بکری در آن نوشته بودند: «این وجه از طرف من یا مال من نیست که از کمی آن معذرت بخواهم، این سهم مبارک امام (علیه السلام) یا از طرف آن بزرگوار است»! 🍃تا بحال نشده است که کسی در دادن وجه، هرچه قدر که باشد، چنین از من عذرخواهی بکند. آن وجه هرچه بود به اندازه مبلغی بود که با اداء دین پول کتاب همسرم، به مقدار رسیدنم به منزل بود. فراموش نمی‌کنم پنج قران آن زیاد آمد که آن هم مقتضی بود به درشکه چی‌ها بدهم وسواره به منزل بروم. لکن من پیاده رفتم وآن پنج قران هم زیاد آمد. صدای هاتف در خواب که گفته بود: «خرج سفرت با امام زمان (علیه السلام) می‌باشد» مطابق با واقع بود؛ بدون اینکه علل واسباب آن را خودم فراهم کنم. 📚منابع: ۱. شیفتگان حضرت مهدی، ج٣،ص١١۴ ۲. یادداشتهای مخطوط آیت‌الله حائری،ص۵٢ ۳. عنایات حضرت مهدی موعود (عج)،ص١٠٧ @majnon1396
صلوات-ضراب-اصفهانی-با-صدای-استاد-فرهمند.mp3
2.95M
🍃 صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی در عصر روز جمعه 👈🏼 مرحوم در مفاتیح الجنان می‌نویسد: سید ابن طاووس فرموده است: این صلوات از مولای ما حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) روایت شده است. و چنانچه تعقیبات روز جمعه را به جهت عذری نتوانستی بخوانی، هرگز این صلوات را ترک نکن، به جهت امری که خداوند(جَلَّ جَلالُه) ما را به آن آگاه کرده است. آنگاه سید در ادامه، سند آن را با متن صلوات نقل کرده است، امّا شیخ در «مصباح المتهجّد» فرموده است: این صلوات از حضرت صاحب الزّمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) روایت شده که در مکه به‌دست ابوالحسن ضرّاب اصفهانی رسیده است و ما سند آن را به خاطر فشرده بودن نسخه ذکر نکردیم، و آن دعا این‌است.. 🔆
🍃 عید سعید فطر، مبارک.. ای هلال ماه، آیا دیده‌ای ماه مرا؟ دیده‌ای در جستجویش، دم به دم آه مرا؟ تا که پیدایش کنم در شام تاریک ِگناه لحظه‌ای تا خیمه‌اش روشن نما راه مرا
👈🏼 ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ‌السلام ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻳﺎ ﻛﻤﻴﻞ! ﻣﺎ ﻣﻦ ﻋﻠﻢ ﺇﻟّﺎ ﻭﺃﻧﺎ ﺃﻓﺘﺤﻪ ﻭﻣﺎ ﻣﻦ ﺳﺮّ ﺇﻟّﺎ ﻭﺍﻟﻘﺎﺋﻢ ﻳﺨﺘﻤﻪ. 📝 اﻯ ﻛﻤﻴﻞ! ﻫﻴﭻ ﻋﻠﻤﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺳﺮّﻯ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻗﺎﺋﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻣﻰﺭﺳﺎﻧﺪ. 📚 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺄﻧﻮﺍﺭ، ج۷۷ ص۲۶۹
👈🏼 ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ‌السلام ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻳﺎ ﻛﻤﻴﻞ! ﻣﺎ ﻣﻦ ﻋﻠﻢ ﺇﻟّﺎ ﻭﺃﻧﺎ ﺃﻓﺘﺤﻪ ﻭﻣﺎ ﻣﻦ ﺳﺮّ ﺇﻟّﺎ ﻭﺍﻟﻘﺎﺋﻢ ﻳﺨﺘﻤﻪ. 📝 اﻯ ﻛﻤﻴﻞ! ﻫﻴﭻ ﻋﻠﻤﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺳﺮّﻯ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻗﺎﺋﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻣﻰﺭﺳﺎﻧﺪ. 📚 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺄﻧﻮﺍﺭ، ج۷۷، ص۲۶۹
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی Gomnam313.ir .pdf
4.69M
🍃 👈🏼 سید ابن طاووس فرموده است: این صلوات از مولای ما حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) روایت شده است و چنانچه تعقیبات روز جمعه را به جهت عذری نتوانستی بخوانی، هرگز این صلوات را ترک نکن، به جهت امری که خداوند(جَلَّ جَلالُه) ما را به آن آگاه کرده است 🔆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 چند نفر را با خورشید پنهان آشنا کرده‌ای؟ ➖ چقدر از مال و جان و استعدادت را برای حجت خدا خرج کرده ای؟ 🔘 حجت‌الاسلام 🔆
🔷🔶 👈🏼 آوارگی (شرید) امیرالمؤمنین علیه‌السلام در توصیف حال امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه در دوره غیبت می فرماید: صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ. صاحب این امر آواره و در به در، رانده شده، یگانه و تنهاست. 📚 کمال الدین، ج١، ص ٣٠٣ ➖ شرید به آواره‌ای گفته می‌شود که در این رانده شدن، از ترس جان و از دست دشمنان آواره و در به در شود. در کتب لغت، شرید «الهارب» یعنی «فراری» معنا شده است. ➖ طبق این معنا هم اکنون امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه از دست دشمنان و از ترس جان، هارب و فراری است. همچنین در کتب لغت، شرید «لا یُووی» یا بی‌پناه معنا شده است. بر این اساس آن جناب در دوره غیبت «بی‌پناه» است. ➖ در کتاب شریف از لسان مبارک امام صادق علیه السلام بیان شده که آن حضرت می فرماید: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً يَقُولُ فِيهَا فَفَرَرْتُ‏ مِنْكُمْ‏ لَمَّا خِفْتُكُم.‏ 📝 برای صاحب این امر غیبتی اتفاق خواهد افتاد که در آن دوره [مانند حضرت موسی علیه‌السلام هنگامی که از دست فرعون می گریخت] خواهد فرمود: آن هنگام كه ترسيدم مرا به قتل برسانید از شما بگريخته و فرار کردم! 📚غیبت نعمانی ص ١٧۴ ➖ شاعر پرآوازه و دوست‌دار اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز در محضر امام رضا علیه آلاف التحیة و الثناء و در مصیبت این خاندان این گونه سرود: لا أضحك اللهُ سِنَّ الدهر إن ضَحِکَت   وآلُ احــــمــــدَ مــــظـــلـــومون قَـــد قُهــــروا خدا صورت روزگار را نخنداند اگر بخواهد بخندد در حالی‌که اهل بیت پیامبر مورد ظلم و قهر قرار گرفته‌اند. مـــُـــشَرَّدونَ نُــــفوا عـــــن عُـــــقـــر دارهـــــــم کَــانَّــهـــم جَــنَــوا مـــا لـیـــــس یُـــــغـــتَـــــفر از میان خانه‌های خود آواره و تبعید شده‌اند گوئی جنایتی انجام داده‌اند که قابل بخشش نیست! @majnon1396