eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام ▪️در اين غزوه بر أميرالمؤمنين عليه السلام بہ جهت حمايت از پيامبرﷺ 90 جراحت بر صورت، سر، سينہ ، شڪم، دست و پاي مبارڪ رسيد▪️ جبرئيل نازل شد و عرض ڪرد:🔻 🔸يا محمد، به‌خدا قسم اين‌عمل علی‌بن‌ابی‌طالب مواسات (یاری رساندن) است🔸 پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود:🔻 اين بدان‌جهت است‌کہ‌من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض ڪرد: و من از شما دو بزرگوارم🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 🔹بانوئی بہ نام نُسَيبِه در جنگ اُحـُد: ♦️در اين روز يڪی از کسانی کہ جانفشانی کرد و فرار نڪرد، بلکہ مانع از فرار ديگران نيز شد؛ بانوئی بہ نام نسيبه دختر کعب بن مازنيه بود و بہ او اُم عَماره می‌گفتند♦️ او با شوهر و دو پسرش در جنگ‌احد شرکت‌داشتن نسيبه مُشک آبی بہ دوش داشت و سَقايی‌ات لشکر اسلام را می‌نمود✅ هنگامی ڪہ موقعيت را چنان ديد ڪہ مسلمين در حال فرار هستند، مشڪ را بہ ڪناری انداخت و خود را پيش روی پيامبر صلی الله عليه و آله سپر ڪرد، بہ گونہ‌ای ڪہ جراحات زيادی بر او وارد شد، ڪہ مداوای يڪی از آن جراحت‌ها تا يك سال بعد ادامه داشت🌺 اين زن فداکار دست بہ شمشير برد، و چنان ضربه‌ای بر ابن حميه ڪہ قصد کشتن پيامبر صلی الله عليه و آله را داشت زد کہ او فرار ڪرد👺 عبدالله فرزند نسيبه خواست فرار ڪند ڪہ مانع او شد و او را تشويق بہ جنگ و دفاع از پيامبر صلی الله عليه و آله نمود و او قبول ڪرد🌹 پيامبر(ص) بہ نسيبه فرمود:🔻 🔸بارڪ الله عليڪ يا نسيبه🔸 در اين حال پيامبر ديد يکی‌از مهاجرين فرارمیکند در حالی کہ سپرش را به پشتش بستہ است👹 آن حضرت فرمودند:🔻 🔸ای صـاحـب سـپـر ؛ سپرت را بيانداز و خودت بہ جهنم برو🔸 سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: 《سپر او را بردار》 او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرڪين شد. در اين هنگام حضرت فرمود: 🔸مقام نسيبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است، چہ اينڪہ آنان فرار ڪردند🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 👹ننگين ڪسانی ڪہ از زن ڪمتر بودند و فرار ڪردند . و خوشابحال زنی ڪہ مردانه و جانانه بهشتی شد✔️ 🏴شهادت حضرت حمزه علیه السلام: در اين روز جناب حمزة بن عبدالمطلب عليه السلام عموی پيامبر(ص) به شهادت رسيد🏴 آن حضرت برادر رضاعی پيامبر بود، چون‌هر دو بزرگوار از زنی بہ‌نام ثويبه شيرخورده بودند💕 📚بحار الانوار: ج ۱۵، ص ۲۸۱📚 آن حضرت مردی شجاع و با هِيبَت بود و در اين جنگ بہ دست وحشی و به دستور هند همسر ابوسفيان ڪشتہ شد⚫️ هند به خاطر ڪشتہ شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر(ص) را داشت، ولی کفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند👺 اين بود کہ او وحشی را با وعده هایی بہ ڪشتن پيامبر(ص) يا علی مرتضی عليه السلام و يا حمزه تحريڪ ڪرد🏴 وحشی گفت: «از ڪشتن پيامبر(ص) و پسر عمويش علی عليه السلام عاجزم، ولی برای ڪشتن حمزه ڪمين میکنم. او در ميدان جنگ با نيزه‌ای بر سينہ و يا شکم مبارک آن‌حضرت زد و آن حضرت‌را شهيد کرد وقتی خبر بہ هند دادند، آن خبيث دستور داد سينہ آن حضرت را بشکافد و جگر مبارڪ آن حضرت را بيرون آورد. وقتی خواست بہ جگر حمزه دندان بزند دندانهای نحسش ڪارگر نشد.👺 همچنين هند با خنجری گوشها، بينی و ... آن حضرت را جدا ڪرد و بہ گردن انداخت⚫️ پيامبرﷺ هنگامی ڪہ حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عبای مبارڪ را روي او ڪشيدند ڪہ خواهرش صفيه او را بہ آن حال نبيند و فرمودند:🔻 🔸يا عم رسول الله و اسدالله و اسد رسوله. .. يا فاعل الخيرات، كاشف الكربات🔸 أميرالمؤمنين و فاطمه زهراﷺ و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند. 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۵ حمزه سيد الشهداء عليه السلام: ص ۲۸-۲۹📚 پيامبرﷺ بر بدن مبارڪ او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال ڪہ معاويہ خواست نهری از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيل‌ها بہ پای حمزه رسيد و فوراً خون جاری شد ! حضرت رضا عليه السلام به نقل از رسول خدا پيامبر صلی الله عليه و آله فرمودند:🔻 🔸بهترين برادران من علی عليه السلام و بهترين عموهای من حمزه است🔸 📚عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج ۲، ص ۶۱. رياحين الشريعة: ج ۴، ص ۳۵۰📚 🔮اللهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــرَج🔮 1396/04/19 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 ڪانال مجنون کرمانشاهی ╔═┅═ঊঈ❄️ঊঈ═┅═╗ @majnon1396 ╚═┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅═╝ 💠 الحَمـدُ لله الَـذے جَعَلنا منَ المُتمَسِّڪین بِولایة مُوݪٰانا امیرالمُؤمنین عَلــــے بــن اَبــے طالب عَلیــْہ السَّـلام و الائمَة المَعصــومین عَلیـْہم السَّـلام 💠 @majnon1396 💥اَللّهُمَّ الــْعَنِ الجّــِبْت وَالطــَّاغوُت💥
🔸جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام ▪️در اين غزوه بر أميرالمؤمنين عليه السلام بہ جهت حمايت از پيامبرﷺ 90 جراحت بر صورت، سر، سينہ ، شڪم، دست و پاي مبارڪ رسيد▪️ جبرئيل نازل شد و عرض ڪرد:🔻 🔸يا محمد، به‌خدا قسم اين‌عمل علی‌بن‌ابی‌طالب مواسات (یاری رساندن) است🔸 پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود:🔻 اين بدان‌جهت است‌کہ‌من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض ڪرد: و من از شما دو بزرگوارم🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 🔹بانوئی بہ نام نُسَيبِه در جنگ اُحـُد: ♦️در اين روز يڪی از کسانی کہ جانفشانی کرد و فرار نڪرد، بلکہ مانع از فرار ديگران نيز شد؛ بانوئی بہ نام نسيبه دختر کعب بن مازنيه بود و بہ او اُم عَماره می‌گفتند♦️ او با شوهر و دو پسرش در جنگ‌احد شرکت‌داشتن نسيبه مُشک آبی بہ دوش داشت و سَقايی‌ات لشکر اسلام را می‌نمود✅ هنگامی ڪہ موقعيت را چنان ديد ڪہ مسلمين در حال فرار هستند، مشڪ را بہ ڪناری انداخت و خود را پيش روی پيامبر صلی الله عليه و آله سپر ڪرد، بہ گونہ‌ای ڪہ جراحات زيادی بر او وارد شد، ڪہ مداوای يڪی از آن جراحت‌ها تا يك سال بعد ادامه داشت🌺 اين زن فداکار دست بہ شمشير برد، و چنان ضربه‌ای بر ابن حميه ڪہ قصد کشتن پيامبر صلی الله عليه و آله را داشت زد کہ او فرار ڪرد👺 عبدالله فرزند نسيبه خواست فرار ڪند ڪہ مانع او شد و او را تشويق بہ جنگ و دفاع از پيامبر صلی الله عليه و آله نمود و او قبول ڪرد🌹 پيامبر(ص) بہ نسيبه فرمود:🔻 🔸بارڪ الله عليڪ يا نسيبه🔸 در اين حال پيامبر ديد يکی‌از مهاجرين فرارمیکند در حالی کہ سپرش را به پشتش بستہ است👹 آن حضرت فرمودند:🔻 🔸ای صـاحـب سـپـر ؛ سپرت را بيانداز و خودت بہ جهنم برو🔸 سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: 《سپر او را بردار》 او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرڪين شد. در اين هنگام حضرت فرمود: 🔸مقام نسيبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است، چہ اينڪہ آنان فرار ڪردند🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 👹ننگين ڪسانی ڪہ از زن ڪمتر بودند و فرار ڪردند . و خوشابحال زنی ڪہ مردانه و جانانه بهشتی شد✔️ 🏴شهادت حضرت حمزه علیه السلام: در اين روز جناب حمزة بن عبدالمطلب عليه السلام عموی پيامبر(ص) به شهادت رسيد🏴 آن حضرت برادر رضاعی پيامبر بود، چون‌هر دو بزرگوار از زنی بہ‌نام ثويبه شيرخورده بودند💕 📚بحار الانوار: ج ۱۵، ص ۲۸۱📚 آن حضرت مردی شجاع و با هِيبَت بود و در اين جنگ بہ دست وحشی و به دستور هند همسر ابوسفيان ڪشتہ شد⚫️ هند به خاطر ڪشتہ شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر(ص) را داشت، ولی کفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند👺 اين بود کہ او وحشی را با وعده هایی بہ ڪشتن پيامبر(ص) يا علی مرتضی عليه السلام و يا حمزه تحريڪ ڪرد🏴 وحشی گفت: «از ڪشتن پيامبر(ص) و پسر عمويش علی عليه السلام عاجزم، ولی برای ڪشتن حمزه ڪمين میکنم. او در ميدان جنگ با نيزه‌ای بر سينہ و يا شکم مبارک آن‌حضرت زد و آن حضرت‌را شهيد کرد وقتی خبر بہ هند دادند، آن خبيث دستور داد سينہ آن حضرت را بشکافد و جگر مبارڪ آن حضرت را بيرون آورد. وقتی خواست بہ جگر حمزه دندان بزند دندانهای نحسش ڪارگر نشد.👺 همچنين هند با خنجری گوشها، بينی و ... آن حضرت را جدا ڪرد و بہ گردن انداخت⚫️ پيامبرﷺ هنگامی ڪہ حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عبای مبارڪ را روي او ڪشيدند ڪہ خواهرش صفيه او را بہ آن حال نبيند و فرمودند:🔻 🔸يا عم رسول الله و اسدالله و اسد رسوله. .. يا فاعل الخيرات، كاشف الكربات🔸 أميرالمؤمنين و فاطمه زهراﷺ و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند. 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۵ حمزه سيد الشهداء عليه السلام: ص ۲۸-۲۹📚 پيامبرﷺ بر بدن مبارڪ او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال ڪہ معاويہ خواست نهری از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيل‌ها بہ پای حمزه رسيد و فوراً خون جاری شد ! حضرت رضا عليه السلام به نقل از رسول خدا پيامبر صلی الله عليه و آله فرمودند:🔻 🔸بهترين برادران من علی عليه السلام و بهترين عموهای من حمزه است🔸 📚عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج ۲، ص ۶۱. رياحين الشريعة: ج ۴، ص ۳۵۰📚 🔮اللهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــرَج🔮 1396/04/19 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 ڪانال مجنون کرمانشاهی ╔═┅═ঊঈ❄️ঊঈ═┅═╗ @majnon1396 ╚═┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅═╝ 💠 الحَمـدُ لله الَـذے جَعَلنا منَ المُتمَسِّڪین بِولایة مُوݪٰانا امیرالمُؤمنین عَلــــے بــن اَبــے طالب عَلیــْہ السَّـلام و الائمَة المَعصــومین عَلیـْہم السَّـلام 💠 @majnon1396 💥اَللّهُمَّ الــْعَنِ الجّــِبْت وَالطــَّاغوُت💥
🔸جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام ▪️در اين غزوه بر أميرالمؤمنين عليه السلام بہ جهت حمايت از پيامبرﷺ 90 جراحت بر صورت، سر، سينہ ، شڪم، دست و پاي مبارڪ رسيد▪️ جبرئيل نازل شد و عرض ڪرد:🔻 🔸يا محمد، به‌خدا قسم اين‌عمل علی‌بن‌ابی‌طالب مواسات (یاری رساندن) است🔸 پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود:🔻 اين بدان‌جهت است‌کہ‌من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض ڪرد: و من از شما دو بزرگوارم🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 🔹بانوئی بہ نام نُسَيبِه در جنگ اُحـُد: ♦️در اين روز يڪی از کسانی کہ جانفشانی کرد و فرار نڪرد، بلکہ مانع از فرار ديگران نيز شد؛ بانوئی بہ نام نسيبه دختر کعب بن مازنيه بود و بہ او اُم عَماره می‌گفتند♦️ او با شوهر و دو پسرش در جنگ‌احد شرکت‌داشتن نسيبه مُشک آبی بہ دوش داشت و سَقايی‌ات لشکر اسلام را می‌نمود✅ هنگامی ڪہ موقعيت را چنان ديد ڪہ مسلمين در حال فرار هستند، مشڪ را بہ ڪناری انداخت و خود را پيش روی پيامبر صلی الله عليه و آله سپر ڪرد، بہ گونہ‌ای ڪہ جراحات زيادی بر او وارد شد، ڪہ مداوای يڪی از آن جراحت‌ها تا يك سال بعد ادامه داشت🌺 اين زن فداکار دست بہ شمشير برد، و چنان ضربه‌ای بر ابن حميه ڪہ قصد کشتن پيامبر صلی الله عليه و آله را داشت زد کہ او فرار ڪرد👺 عبدالله فرزند نسيبه خواست فرار ڪند ڪہ مانع او شد و او را تشويق بہ جنگ و دفاع از پيامبر صلی الله عليه و آله نمود و او قبول ڪرد🌹 پيامبر(ص) بہ نسيبه فرمود:🔻 🔸بارڪ الله عليڪ يا نسيبه🔸 در اين حال پيامبر ديد يکی‌از مهاجرين فرارمیکند در حالی کہ سپرش را به پشتش بستہ است👹 آن حضرت فرمودند:🔻 🔸ای صـاحـب سـپـر ؛ سپرت را بيانداز و خودت بہ جهنم برو🔸 سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: 《سپر او را بردار》 او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرڪين شد. در اين هنگام حضرت فرمود: 🔸مقام نسيبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است، چہ اينڪہ آنان فرار ڪردند🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 👹ننگين ڪسانی ڪہ از زن ڪمتر بودند و فرار ڪردند . و خوشابحال زنی ڪہ مردانه و جانانه بهشتی شد✔️ 🏴شهادت حضرت حمزه علیه السلام: در اين روز جناب حمزة بن عبدالمطلب عليه السلام عموی پيامبر(ص) به شهادت رسيد🏴 آن حضرت برادر رضاعی پيامبر بود، چون‌هر دو بزرگوار از زنی بہ‌نام ثويبه شيرخورده بودند💕 📚بحار الانوار: ج ۱۵، ص ۲۸۱📚 آن حضرت مردی شجاع و با هِيبَت بود و در اين جنگ بہ دست وحشی و به دستور هند همسر ابوسفيان ڪشتہ شد⚫️ هند به خاطر ڪشتہ شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر(ص) را داشت، ولی کفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند👺 اين بود کہ او وحشی را با وعده هایی بہ ڪشتن پيامبر(ص) يا علی مرتضی عليه السلام و يا حمزه تحريڪ ڪرد🏴 وحشی گفت: «از ڪشتن پيامبر(ص) و پسر عمويش علی عليه السلام عاجزم، ولی برای ڪشتن حمزه ڪمين میکنم. او در ميدان جنگ با نيزه‌ای بر سينہ و يا شکم مبارک آن‌حضرت زد و آن حضرت‌را شهيد کرد وقتی خبر بہ هند دادند، آن خبيث دستور داد سينہ آن حضرت را بشکافد و جگر مبارڪ آن حضرت را بيرون آورد. وقتی خواست بہ جگر حمزه دندان بزند دندانهای نحسش ڪارگر نشد.👺 همچنين هند با خنجری گوشها، بينی و ... آن حضرت را جدا ڪرد و بہ گردن انداخت⚫️ پيامبرﷺ هنگامی ڪہ حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عبای مبارڪ را روي او ڪشيدند ڪہ خواهرش صفيه او را بہ آن حال نبيند و فرمودند:🔻 🔸يا عم رسول الله و اسدالله و اسد رسوله. .. يا فاعل الخيرات، كاشف الكربات🔸 أميرالمؤمنين و فاطمه زهراﷺ و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند. 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۵ حمزه سيد الشهداء عليه السلام: ص ۲۸-۲۹📚 پيامبرﷺ بر بدن مبارڪ او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال ڪہ معاويہ خواست نهری از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيل‌ها بہ پای حمزه رسيد و فوراً خون جاری شد ! حضرت رضا عليه السلام به نقل از رسول خدا پيامبر صلی الله عليه و آله فرمودند:🔻 🔸بهترين برادران من علی عليه السلام و بهترين عموهای من حمزه است🔸 📚عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج ۲، ص ۶۱. رياحين الشريعة: ج ۴، ص ۳۵۰📚 🔮اللهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــرَج🔮 1396/04/19 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 ڪانال مجنون کرمانشاهی ╔═┅═ঊঈ❄️ঊঈ═┅═╗ @majnon1396 ╚═┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅═╝ 💠 الحَمـدُ لله الَـذے جَعَلنا منَ المُتمَسِّڪین بِولایة مُوݪٰانا امیرالمُؤمنین عَلــــے بــن اَبــے طالب عَلیــْہ السَّـلام و الائمَة المَعصــومین عَلیـْہم السَّـلام 💠 @majnon1396 💥اَللّهُمَّ الــْعَنِ الجّــِبْت وَالطــَّاغوُت💥
🔸جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام ▪️در اين غزوه بر أميرالمؤمنين عليه السلام بہ جهت حمايت از پيامبرﷺ 90 جراحت بر صورت، سر، سينہ ، شڪم، دست و پاي مبارڪ رسيد▪️ جبرئيل نازل شد و عرض ڪرد:🔻 🔸يا محمد، به‌خدا قسم اين‌عمل علی‌بن‌ابی‌طالب مواسات (یاری رساندن) است🔸 پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود:🔻 اين بدان‌جهت است‌کہ‌من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض ڪرد: و من از شما دو بزرگوارم🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 🔹بانوئی بہ نام نُسَيبِه در جنگ اُحـُد: ♦️در اين روز يڪی از کسانی کہ جانفشانی کرد و فرار نڪرد، بلکہ مانع از فرار ديگران نيز شد؛ بانوئی بہ نام نسيبه دختر کعب بن مازنيه بود و بہ او اُم عَماره می‌گفتند♦️ او با شوهر و دو پسرش در جنگ‌احد شرکت‌داشتن نسيبه مُشک آبی بہ دوش داشت و سَقايی‌ات لشکر اسلام را می‌نمود✅ هنگامی ڪہ موقعيت را چنان ديد ڪہ مسلمين در حال فرار هستند، مشڪ را بہ ڪناری انداخت و خود را پيش روی پيامبر صلی الله عليه و آله سپر ڪرد، بہ گونہ‌ای ڪہ جراحات زيادی بر او وارد شد، ڪہ مداوای يڪی از آن جراحت‌ها تا يك سال بعد ادامه داشت🌺 اين زن فداکار دست بہ شمشير برد، و چنان ضربه‌ای بر ابن حميه ڪہ قصد کشتن پيامبر صلی الله عليه و آله را داشت زد کہ او فرار ڪرد👺 عبدالله فرزند نسيبه خواست فرار ڪند ڪہ مانع او شد و او را تشويق بہ جنگ و دفاع از پيامبر صلی الله عليه و آله نمود و او قبول ڪرد🌹 پيامبر(ص) بہ نسيبه فرمود:🔻 🔸بارڪ الله عليڪ يا نسيبه🔸 در اين حال پيامبر ديد يکی‌از مهاجرين فرارمیکند در حالی کہ سپرش را به پشتش بستہ است👹 آن حضرت فرمودند:🔻 🔸ای صـاحـب سـپـر ؛ سپرت را بيانداز و خودت بہ جهنم برو🔸 سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: 《سپر او را بردار》 او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرڪين شد. در اين هنگام حضرت فرمود: 🔸مقام نسيبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است، چہ اينڪہ آنان فرار ڪردند🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 👹ننگين ڪسانی ڪہ از زن ڪمتر بودند و فرار ڪردند . و خوشابحال زنی ڪہ مردانه و جانانه بهشتی شد✔️ 🏴شهادت حضرت حمزه علیه السلام: در اين روز جناب حمزة بن عبدالمطلب عليه السلام عموی پيامبر(ص) به شهادت رسيد🏴 آن حضرت برادر رضاعی پيامبر بود، چون‌هر دو بزرگوار از زنی بہ‌نام ثويبه شيرخورده بودند💕 📚بحار الانوار: ج ۱۵، ص ۲۸۱📚 آن حضرت مردی شجاع و با هِيبَت بود و در اين جنگ بہ دست وحشی و به دستور هند همسر ابوسفيان ڪشتہ شد⚫️ هند به خاطر ڪشتہ شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر(ص) را داشت، ولی کفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند👺 اين بود کہ او وحشی را با وعده هایی بہ ڪشتن پيامبر(ص) يا علی مرتضی عليه السلام و يا حمزه تحريڪ ڪرد🏴 وحشی گفت: «از ڪشتن پيامبر(ص) و پسر عمويش علی عليه السلام عاجزم، ولی برای ڪشتن حمزه ڪمين میکنم. او در ميدان جنگ با نيزه‌ای بر سينہ و يا شکم مبارک آن‌حضرت زد و آن حضرت‌را شهيد کرد وقتی خبر بہ هند دادند، آن خبيث دستور داد سينہ آن حضرت را بشکافد و جگر مبارڪ آن حضرت را بيرون آورد. وقتی خواست بہ جگر حمزه دندان بزند دندانهای نحسش ڪارگر نشد.👺 همچنين هند با خنجری گوشها، بينی و ... آن حضرت را جدا ڪرد و بہ گردن انداخت⚫️ پيامبرﷺ هنگامی ڪہ حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عبای مبارڪ را روي او ڪشيدند ڪہ خواهرش صفيه او را بہ آن حال نبيند و فرمودند:🔻 🔸يا عم رسول الله و اسدالله و اسد رسوله. .. يا فاعل الخيرات، كاشف الكربات🔸 أميرالمؤمنين و فاطمه زهراﷺ و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند. 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۵ حمزه سيد الشهداء عليه السلام: ص ۲۸-۲۹📚 پيامبرﷺ بر بدن مبارڪ او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال ڪہ معاويہ خواست نهری از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيل‌ها بہ پای حمزه رسيد و فوراً خون جاری شد ! حضرت رضا عليه السلام به نقل از رسول خدا پيامبر صلی الله عليه و آله فرمودند:🔻 🔸بهترين برادران من علی عليه السلام و بهترين عموهای من حمزه است🔸 📚عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج ۲، ص ۶۱. رياحين الشريعة: ج ۴، ص ۳۵۰📚 🔮اللهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــرَج🔮 1396/04/19 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 ڪانال مجنون کرمانشاهی ╔═┅═ঊঈ❄️ঊঈ═┅═╗ @majnon1396 ╚═┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅═╝ 💠 الحَمـدُ لله الَـذے جَعَلنا منَ المُتمَسِّڪین بِولایة مُوݪٰانا امیرالمُؤمنین عَلــــے بــن اَبــے طالب عَلیــْہ السَّـلام و الائمَة المَعصــومین عَلیـْہم السَّـلام 💠 @majnon1396 💥اَللّهُمَّ الــْعَنِ الجّــِبْت وَالطــَّاغوُت💥
🔘 حکایتِ « آکِلَةَ الأَکبٰادِ » جنگ أحُد و بلایی که بر سر حضرت حمزه علیه‌السلام آورد ... ⚡️ امام‌صادق علیه‌السلام بعد از هر نماز واجب، «هندجگرخوار» را لعنت می‌کردند... در جنگ أحُد، هند دختر عَتَبه، به «وحشی» وعده‌ای داد و به او گفت: اگر محمّد یا علی و یا حمزه را بکشی، آنچه تو را خشنود سازد به تو خواهم داد. وحشی گفت: از پسِ محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر نمی آیم، علی (علیه‌السلام) هم مردی دوراندیش و مراقب است، به او هم فکر نمی‌کنم. پس در کمین حمزه نشستم. وحشی گوید: دیدم که حمزه به شدت به لشکر حمله می‌کند. از جلوی من رد شد و بر لبه نهری گام نهاد، ولی بر زمین افتاد. آن گاه، نیزه‌ام را برداشتم و پرتاب کردم. نیزه‌ام به پایش خورد و نقش بر زمین شد. فَأَتَیْتُهُ فَشَقَقْتُ بَطْنَهُ فَأَخَذْتُ کَبِدَهُ وَ جِئْتُ بِهَا إِلَی هِنْدٍ فَقُلْتُ لَهَا هَذِهِ کَبِدُ حَمْزَةَ ▪️من به سراغ او رفتم و شکمش را شکافتم و جگرش را در آوردم و آن را به هند دادم و گفتم: این جگر حمزه است. هند آن را در دهان خود گذاشت و جوید. اما خداوند آن را در دهان او مانند استخوان زانو سفت گردانید. به ناچار، آن را از دهان بیرون انداخت. ➖آن گاه، هند بر بالای جسد حمزه آمد و گوش‌ها و دست و پایش را برید و بدن او را مُثله کرد. 📚 بحارالانوار ج۲۰ ص۵۵ 🔻 طبق روایت «کافی» و «تهذیب»: هُوَ یَلْعَنُ فِی دُبُرِ کُلِّ مَکْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ 🔹 إمام صادق علیه‌السلام بعد از هر نماز واجب، چهار مرد (اولی،دومی،سومی و معاویه) و چهار زن (دختر اولی،دختر دومی،امّ‌حکم[خواهرمعاویه] و «هند»)، را لعنت می‌کردند... 📚تهذیب الاحکام ج۲ ص۳۲۱ 📚الکافی ج۳‌ ص۳۴۲ ✍ وقتی که امام علیه‌السلام ، «هند» را در ردیف آن ظَلَمه‌ای که ظلم و جورشان، تمام عوالم را پُر کرده‌است، قرار می‌دهند، حاکی از عظمت ظلمی‌است که آن ملعونه در حق رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و عترت آن حضرت روا داشت... @majnon1396
💠 مژده به محبّین حضرت حمزه علیه‌السلام که در قیامت مورد شفاعت آن حضرت قرار می‌گیرند... ⚡️کیفیت شفاعت حضرت حمزه علیه‌السلام با استعانت از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در وانفسای محشر..‌. در روایتی إمام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: إِنَّ حَمْزَةَ عَمَّ مُحَمَّدٍ لَیُنَحِّی جَهَنَّمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنْ مُحِبِّیهِ 🔻همانا عموی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، حمزه علیه‌السلام، در روز قیامت آتش دوزخ را از دوستان خود دور می‌کند. در روز قیامت روبروی صراط جمع انبوهی از مردم حضور می‌یابند که شمارشان را کسی جز خداوند متعال نمی‌داند، آن‌ها دوستداران حمزه هستند که بسیاری از ایشان گناهکارند‌. ➖ ناگهان دیواری از آتش پیش رویشان پدید می‌آید و نمی‌گذارد از صراط بگذرند و سوی بهشت راهی شوند، در آن دَم می‌گویند: ای حمزه! اوضاع ما را می‌بینی؟! حمزه به رسول خدا و علی بن ابی طالب، که درود خدا بر ایشان باد، می‌گوید: می‌بینید دوستان من چگونه از من کمک می‌خواهند؟ ➖آن گاه رسول خدا به مولا علی، می‌گوید: یَا عَلِیُّ أَعِنْ عَمَّکَ عَلَی إِغَاثَةِ أَوْلِیَائِهِ وَ اسْتِنْقَاذِهِمْ مِنَ النَّارِ 🔻ای علی! به عمویَت کمک کن تا به فریاد دوستانش برسد و آنان را از دوزخ نجات دهد. مولا علی علیه‌السلام با نیزه ای که حمزه در جنگ با دشمنان خدا در دنیا در دست داشته، می‌آید و نیزه را به حمزه می‌دهد و می‌گوید: ذُدِ الْجَحِیمَ عَنْ أَوْلِیَائِکَ بِرُمْحِکَ هَذَا کَمَا کُنْتَ تَذُودُ بِهِ عَنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ فِی الدُّنْیَا أَعْدَاءَ اللَّهِ 🔻ای عموی رسول خدا! همان طور که در دنیا با این نیزه از دوستان خدا در برابر دشمنان خدا دفاع می‌کردی، اکنون نیز دوزخ را با نیزه‌ات از دوستانت دور کن. ➖حمزه نیزه را در دست می‌گیرد و نوک نیزه را در آن دیوار آتش فرو می‌برد؛ او به یک ضربه دیوار را به اندازه مسیر پانصد ساله دور می‌کند و سپس به دوستدارانی که در دنیا داشته می‌گوید: عبور کنید و آن‌ها به سلامت از صراط عبور می‌کنند. 📚 تفسیرالإمام‌العسکری علیه‌السلام ص۱۷۷ 📚 بحارالانوار ج۱۷ ص۲۴۹ @majnon1396
🔘 چگونه هم إمام‌حسین علیه‌السلام، «سیدالشهداء» است و هم حضرت حمزه علیه‌السلام؟! سلمان گوید: وقتی‌که که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حال احتضار بودند، در كنار بستر آن حضرت بودم كه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وارد شد. آن بانوى گرامى وقتى ضعف شديد را در پدر بزرگوارش ديد، اشك به گونه‌اش جارى شد. پيامبر براى تسلّى و آرامش دخترش، از عنايات و بركات خداوند بر اهل بيت سخن گفت و بخشى از نعمت هاى خدا را، كه بر اين خاندان ارزانى داشته است، بر شمرد تا بدينجا رسيد كه: 🔻دخترم! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند شش صفت و ويژگى را بر ما عطا كرد و بر هيچ يك از گذشتگان و آيندگان عطا ننمود؛ زيرا پيامبر ما سيّد انبيا و مرسلين است و آن پدر تو است و وصىّ ما سيد اوصيا است و آن همسر تو است شَهِيدُنَا سَيِّدُ اَلشُّهَدَاءِ وَ هُوَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَمُّ أَبِيكِ 🔹 و شهيد ما «سيدالشهداء» است و آن حمزة بن عبدالمطّلب عموى پدر تو است. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: اى رسول‌خدا! آيا او تنها «سيدالشهداء» کسانی است كه با وى به شهادت رسيده اند؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: لاَ بَلْ سَيِّدُ شُهَدَاءِ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ مَا خَلاَ اَلْأَنْبِيَاءَ وَ اَلْأَوْصِيَاءَ 🔹نه، بلكه او سيد شهداى اوّلين و آخرين است؛ بجز انبياء و اوصياء که«سیدالشهداء» آنان نیست. 📚 کمال‌الدین ج۱ ص۲۶۴ ✍ از این فرمایش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله،اینگونه برداشت می‌شود که این تنها حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است که هم « سیدالشهداء » به نسبت شهدای عامّ می‌باشد و هم به نسبت تمامیِ انبیاء و اوصیائی‌ است که به شهادت رسیده‌اند... @majnon1396
◾️ هیچ روزی مانند روز شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سخت نگذشت... ⚡️ اشاره‌ای به روضهٔ «قصد قربت» در بیان حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام... در روایت آمده است: روزى نگاه ِامام سجاد علیه‌السلام،به عُبيداللَّه فرزند حضرت عباس علیه‌السلام افتاد و اشك در چشم إمام علیه‌السلام حلقه زد؛ آنگاه فرمودند: مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ ▪️براى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روزى سخت تر از جنگ اُحد پيش نيامد؛ قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ ▪️زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزةبن عبدالمطلب، اسداللَّه و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد. و پس از اُحد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند. 🔻إمام علیه‌السلام در اینجا فرمودند: وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ ▪️و سخت تر از روز امام حسين "صلوات الله علیه " پيش نيامده و نخواهد آمد؛ ازْدَلَفَ إِلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ ▪️ زيرا سى هزار نفر او را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تصور مى‌كردند و همهٔ آنها با قصد قربت برای ريختن خون فرزند همان پيامبر آمده بودند... 📚الأمالى،شیخ‌صدوق، ص ۲۷۷ 📚بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴ ✍ هزار و یک «روضه»، در همین جمله است: کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ... ▪️گویا إمام سجاد علیه‌السلام یک عمر با این زبان حال گریه می‌کردند: از چه رو می‌زدند و می‌کشتند!؟ مو به مو می‌زدند و می‌کشتند قصد قربت نموده بودند و با وضو می‌زدند و می‌کشتند... @majnon1396
◾️جسارت ابوسفیان به سَر مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام... ⚡️ کارِ ابوسفیان، دل را به کجاها که نکشانْد... تاریخ می‌نویسد: پس از مُثله شدن حمزه علیه‌السلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار می‌دهد و می‌گويد: ذُق يا عُقَق ▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُت‌ها عاق شدى! 🔻حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش می‌داند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت: وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً ▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱) ✍ آه آه آه... کاش فقط یک نفر با چوب‌دستی‌اش به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام هم جسارت می‌کرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشته‌اند: ➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را در میان طشتی پیش ابن‌زیاد ملعون گذاشتند، فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه. ▪️با چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام میزد و می‌گفت: حسین چه دندان‌های زیبایی دارد...(۲) ➖ کار، به همین‌جا تمام نشد... چند روز بعد، سر مطهر را جلوی یزید لعین گذاشتند، فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت: لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳) کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شصتم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚 منابع: (۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷ (۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰ (۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ (۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸ @majnon1396
◾️آمدن صفیّه، خواهر حمزه، بر بالین پیکر مُثله شده برادرش... صفيّه، خواهر حمزه، خود را به احُد رسانيد تا پيكر برادرش را ببيند، چون خبر به رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسيد، به پسر صفیّه دستور داد: أَلْقِها فأرجِعْها، لا تَرى ما بِأَخيها ▪️برو و مادرت را برگردان تا برادرش را با اين وضع نبيند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۱ ✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو... إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها، ▪️وقتی‌که دیگر کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت. فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ، ▪️وقتی‌که به هوش آمد، خرامان‌حالت به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد. و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ. ▪️گاهی چادرش زیر پایش گیر میکرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به گودال قتلگاه رسید. فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ، ▪️در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر یک جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: ▪️خون مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود،زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش حسین علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: أ أنتَ الْحسينُ أخي؟ أ أنتَ أبنُ اُمّي؟ ▪️تو حسین برادر منی؟ تو پسر مادر منی؟ أ أنتَ نورُ بَصَري؟ أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟ ▪️تو همان نور چشم منی؟ تو همان پاره قلب منی؟ أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟ ▪️تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟ أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟ ▪️تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟ تو همین ظهر، خداحافظی از من کردی دَم مغرب نشده، رَمل بیابان شده‌ای... 📚معالی السبطین ج۲ ص۳۹ @majnon1396
🔘 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، بعد از سال‌ها نیز، طاقت نداشت قاتل حضرت حمزه علیه‌السلام را ببیند... وقتی‌که، «وحشی»، بعد از گذشت سال‌ها از جنگ أحُد، اسلام(ظاهری) آورد، به محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و حضرت از او پرسیدند: آیا «وحشی» تو هستی؟ او گفت: آری. حضرت فرمودند: أخبِرنِی کیفَ قَتَلتَ عَمّٖی؟ ▪️به من بگو که چگونه عمویم حمزه را کشتی؟ او ماجرای شهادت و مُثله‌شدن حمزه علیه‌السلام را شرح داد و حضرت گریستند و از آنجا که «رحمة‌للعالمین‌»اند، او را بخشیدند؛ اما در آخر به او فرمودند: غَیِّبْ وَجهَک عَنّی. ▪️فقط جایی برو که دیگر رویَت را نبینم. 📚سفینه البحار ج۷ ص۴۲۰ ✍ آه یا رسول الله! حتی بعد از گذشت سال‌ها، طاقت دیدن روی قاتل عمویتان را نداشتید... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن بانوی مخدّره‌ای که وقتی غروب روز یازدهم، از کنار قتلگاه او را عبور دادند،رو به سمت مدینه نمود و شما را خطاب کرد و فرمود: يا رسولَ اللّه! هٰذا حُسينُ الّذي قَبّلْتَهُ و ألصَقتَ صَدرَكَ عَلَى صَدرِه و تَلثِمُ نَحرَه ▪️اى رسول خدا! اين حسين همان است كه او را مى‌بوسيدى و سينه مباركت را بر سينه شريفش مى‌چسباندى و گلوگاه مباركش را مى‌بوسيدى. يا جدّاه! نَحنُ أهلُ بيتُك بالذُّلِّ و الهَوان في دارِ غُربة و في أَسرِ كَفَرةٍ و فَجَرة ▪️اى جدّ بزرگوار ما! ما اهل بيت توايم كه اين گونه در دار غربت گرفتار ذلّت و خواری شدیم و هر کافر و فاجری دور تا دور ما را گرفته است... 📚ناسخ التواریخ،حضرت زینب‌کبری علیهاالسلام، ص۵۴۰ 🔻و گوییا با سر مبارکی که بر فراز نیزه‌ها بلند بود، اینگونه نجوا می‌کرد: تو کس و کار منی، شمر جلودار شده با سرَت راهنمای من و طفلان شده‌ای...
◾️ تفاوت گریه‌کنانِ سیدالشهدای «أحُد» با گریه‌کنانِ سیدالشهدای دشتِ نینوا... پيامبرخدا صلى الله عليه و آله، پس از بازگشت از أحُد از كنار خانه‌هاى قبيله «بنى عبدالأشهل» و «بنى‌ظفر» عبور مى‌كرد، صداى بانوان اين دو قبيله را، كه بر شهداى خود مى‌گريستند، شنيد و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گريست و فرمود: لكِنْ حَمْزَةَ لا بَواكِىَ لَهُ ▪️ولى عمویم حمزه گريه‌كُنی ندارد. چون اين سخن پيامبر را به سعدبن معاذ و اُسَيد ابن حُضَير نقل كردند، به بانوان اين دو قبيله دستور دادند، لباس عزا به تن كنند و در كنار خانه پيامبرخدا، بر عموى آن بزرگوار گريه و عزادارى نمايند؛ آنان آمدند و مجلس عزایی برای حضرت حمزه علیه‌السلام تشکیل دادند و مورد دعا و توجه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز قرار گرفتند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۲ ✍ آه یا رسول‌ الله! این یک مجلس عزا بود که به راحتی نشستند بر عموی شما گریستند... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن زنان و بچه‌هایی که وقتی می‌خواستند برای عزیز از دست‌رفته خود، گریه کنند، طبق فرمایش إمام سجاد علیه‌السلام: إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ ▪️دشمنان با نیزه‌ها به دنبال و اطراف ما بودند! هر گاه چشم یکی از ما گریان می‌شد، با کعب نیزه بر سر او می‌زدند... 📚اقبال الاعمال ص۵٨٣ 📚الفتوح، ج۵ ص٢٣۶
🔘 کاش حمزه بود در آن کوچهٔ پُر واهمه تا نمی‌زد «دوّمی» سیلی به روی فاطمه... ➖ امیرالمومنین علیهالسلام به هنگام غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه و جسارت آنان، فرمود: وَا حَمزَتَاهُ! وَلَا حَمزَةَ لِيَ اليَومَ ▪️ای حمزه کجایی که حال ما را ببینی! آه که امروز حمزه‌ای برای من نيست! 📚 شرح نهج‌البلاغه،ابن ابی‌الحدید، ج۱۱ ص۱۱۲ ➖ إمام باقر علیه‌السلام نیز در روایتی فرمودند: أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَیْهِ وَ لَوْ کَانَا شَاهِدَیْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَیْهِمَا 🔻اما به خدا قسم، اگر حمزه و جعفر در ماجرای غصب خلافت حاضر بودند، آن دو نفر [ابوبکر و عمر] هرگز به آن چه که به آن دست یافتند، نمی‌رسیدند، حتی اگر می‌دیدند (آن دو نفر چه کردند) از جان خویش گذشته و آنان را به قتل می‌رساندند. 📚الکافی، ج۸‌ ص۱۹۰
🔘 حکایتِ « آکِلَةَ الأَکبٰادِ » جنگ أحُد و بلایی که بر سر حضرت حمزه علیه‌السلام آورد ... ⚡️ امام‌صادق علیه‌السلام بعد از هر نماز واجب، «هندجگرخوار» را لعنت می‌کردند... در جنگ أحُد، هند دختر عَتَبه، به «وحشی» وعده‌ای داد و به او گفت: اگر محمّد یا علی و یا حمزه را بکشی، آنچه تو را خشنود سازد به تو خواهم داد. وحشی گفت: از پسِ محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر نمی آیم، علی (علیه‌السلام) هم مردی دوراندیش و مراقب است، به او هم فکر نمی‌کنم. پس در کمین حمزه نشستم. وحشی گوید: دیدم که حمزه به شدت به لشکر حمله می‌کند. از جلوی من رد شد و بر لبه نهری گام نهاد، ولی بر زمین افتاد. آن گاه، نیزه‌ام را برداشتم و پرتاب کردم. نیزه‌ام به پایش خورد و نقش بر زمین شد. فَأَتَیْتُهُ فَشَقَقْتُ بَطْنَهُ فَأَخَذْتُ کَبِدَهُ وَ جِئْتُ بِهَا إِلَی هِنْدٍ فَقُلْتُ لَهَا هَذِهِ کَبِدُ حَمْزَةَ ▪️من به سراغ او رفتم و شکمش را شکافتم و جگرش را در آوردم و آن را به هند دادم و گفتم: این جگر حمزه است. هند آن را در دهان خود گذاشت و جوید. اما خداوند آن را در دهان او مانند استخوان زانو سفت گردانید. به ناچار، آن را از دهان بیرون انداخت. ➖آن گاه، هند بر بالای جسد حمزه آمد و گوش‌ها و دست و پایش را برید و بدن او را مُثله کرد. 📚 بحارالانوار ج۲۰ ص۵۵ 🔻 طبق روایت «کافی» و «تهذیب»: هُوَ یَلْعَنُ فِی دُبُرِ کُلِّ مَکْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ 🔹 إمام صادق علیه‌السلام بعد از هر نماز واجب، چهار مرد (اولی،دومی،سومی و معاویه) و چهار زن (دختر اولی،دختر دومی،امّ‌حکم[خواهرمعاویه] و «هند»)، را لعنت می‌کردند... 📚تهذیب الاحکام ج۲ ص۳۲۱ 📚الکافی ج۳‌ ص۳۴۲ ✍ وقتی که امام علیه‌السلام ، «هند» را در ردیف آن ظَلَمه‌ای که ظلم و جورشان، تمام عوالم را پُر کرده‌است، قرار می‌دهند، حاکی از عظمت ظلمی‌است که آن ملعونه در حق رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و عترت آن حضرت روا داشت... @majnon1396
◾️ هیچ روزی مانند روز شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سخت نگذشت... ⚡️ اشاره‌ای به روضهٔ «قصد قربت» در بیان حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام... در روایت آمده است: روزى نگاه ِامام سجاد علیه‌السلام،به عُبيداللَّه فرزند حضرت عباس علیه‌السلام افتاد و اشك در چشم إمام علیه‌السلام حلقه زد؛ آنگاه فرمودند: مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ ▪️براى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روزى سخت تر از جنگ اُحد پيش نيامد؛ قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ ▪️زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزةبن عبدالمطلب، اسداللَّه و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد. و پس از اُحد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند. 🔻إمام علیه‌السلام در اینجا فرمودند: وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ ▪️و سخت تر از روز امام حسين "صلوات الله علیه " پيش نيامده و نخواهد آمد؛ ازْدَلَفَ إِلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ ▪️ زيرا سى هزار نفر او را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تصور مى‌كردند و همهٔ آنها با قصد قربت برای ريختن خون فرزند همان پيامبر آمده بودند... 📚الأمالى،شیخ‌صدوق، ص ۲۷۷ 📚بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴ ✍ هزار و یک «روضه»، در همین جمله است: کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ... ▪️گویا إمام سجاد علیه‌السلام یک عمر با این زبان حال گریه می‌کردند: از چه رو می‌زدند و می‌کشتند!؟ مو به مو می‌زدند و می‌کشتند قصد قربت نموده بودند و با وضو می‌زدند و می‌کشتند... @majnon1396
🔘 چگونه هم إمام‌حسین علیه‌السلام، «سیدالشهداء» است و هم حضرت حمزه علیه‌السلام؟! سلمان گوید: وقتی‌که که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حال احتضار بودند، در كنار بستر آن حضرت بودم كه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وارد شد. آن بانوى گرامى وقتى ضعف شديد را در پدر بزرگوارش ديد، اشك به گونه‌اش جارى شد. پيامبر براى تسلّى و آرامش دخترش، از عنايات و بركات خداوند بر اهل بيت سخن گفت و بخشى از نعمت هاى خدا را، كه بر اين خاندان ارزانى داشته است، بر شمرد تا بدينجا رسيد كه: 🔻دخترم! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند شش صفت و ويژگى را بر ما عطا كرد و بر هيچ يك از گذشتگان و آيندگان عطا ننمود؛ زيرا پيامبر ما سيّد انبيا و مرسلين است و آن پدر تو است و وصىّ ما سيد اوصيا است و آن همسر تو است شَهِيدُنَا سَيِّدُ اَلشُّهَدَاءِ وَ هُوَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَمُّ أَبِيكِ 🔹 و شهيد ما «سيدالشهداء» است و آن حمزة بن عبدالمطّلب عموى پدر تو است. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: اى رسول‌خدا! آيا او تنها «سيدالشهداء» کسانی است كه با وى به شهادت رسيده اند؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: لاَ بَلْ سَيِّدُ شُهَدَاءِ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ مَا خَلاَ اَلْأَنْبِيَاءَ وَ اَلْأَوْصِيَاءَ 🔹نه، بلكه او سيد شهداى اوّلين و آخرين است؛ بجز انبياء و اوصياء که«سیدالشهداء» آنان نیست. 📚 کمال‌الدین ج۱ ص۲۶۴ ✍ از این فرمایش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله،اینگونه برداشت می‌شود که این تنها حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است که هم « سیدالشهداء » به نسبت شهدای عامّ می‌باشد و هم به نسبت تمامیِ انبیاء و اوصیائی‌ است که به شهادت رسیده‌اند... @majnon1396
◾️آمدن صفیّه، خواهر حمزه، بر بالین پیکر مُثله شده برادرش... صفيّه، خواهر حمزه، خود را به احُد رسانيد تا پيكر برادرش را ببيند، چون خبر به رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسيد، به پسر صفیّه دستور داد: أَلْقِها فأرجِعْها، لا تَرى ما بِأَخيها ▪️برو و مادرت را برگردان تا برادرش را با اين وضع نبيند. 📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۱ ✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو... إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها، ▪️وقتی‌که دیگر کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت. فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ، ▪️وقتی‌که به هوش آمد، خرامان‌حالت به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد. و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ. ▪️گاهی چادرش زیر پایش گیر میکرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به گودال قتلگاه رسید. فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ، ▪️در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر یک جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: ▪️خون مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود،زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش حسین علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: أ أنتَ الْحسينُ أخي؟ أ أنتَ أبنُ اُمّي؟ ▪️تو حسین برادر منی؟ تو پسر مادر منی؟ أ أنتَ نورُ بَصَري؟ أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟ ▪️تو همان نور چشم منی؟ تو همان پاره قلب منی؟ أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟ ▪️تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟ أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟ ▪️تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟ تو همین ظهر، خداحافظی از من کردی دَم مغرب نشده، رَمل بیابان شده‌ای... 📚معالی السبطین ج۲ ص۳۹ @majnon1396
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ سلام بر تو اى عم رسول خدا صلى الله عليه و آله السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ الشُّهَدَاءِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَسَدَ اللَّهِ وَ أَسَدَ رَسُولِهِ‏ سلام بر تو اى بهترين شهيدان راه خدا سلام بر تو اى شير خدا و شير رسول خدا أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله‏ گواهى مى ‏دهم كه تو در راه دين خداى عز و جل جهاد كامل كردى و جان نثار نمودى و رسول خدا را يارى كردى وَ كُنْتَ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ رَاغِباً بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي‏ و به آنچه نزد خدا است مشتاق بودى پدر و مادرم فداى تو باد أَتَيْتُكَ (مُتَقَرِّباً إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِزِيَارَتِكَ وَ) مُتَقَرِّباً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِذَلِكَ‏ من به زيارتت براى تقرب به خدا و رسول او صلى الله عليه و آله رَاغِباً إِلَيْكَ فِي الشَّفَاعَةِ أَبْتَغِي بِزِيَارَتِكَ (بِذَلِكَ) خَلاَصَ نَفْسِي‏ آمدم به شوق شفاعت و طلب زيارتت براى استخلاص نفس خود مُتَعَوِّذاً بِكَ مِنْ نَارٍ اسْتَحَقَّهَا مِثْلِي بِمَا جَنَيْتُ عَلَى نَفْسِي‏ و به حضرتت از آتش دوزخ كه مثل من جنايت كار بر نفس خود مستحق آن آتش است هَارِباً مِنْ ذُنُوبِيَ الَّتِي احْتَطَبْتُهَا عَلَى ظَهْرِي فَزِعاً إِلَيْكَ رَجَاءَ رَحْمَةِ رَبِّي‏ پناهنده شدم و از گناهان بسيارم كه بر پشت خود كه مانند حطب بسته‏ ام به درگاه كرمت گريخته‏ ام به تو متضرع و به رحمت خداى اميدوارم أَتَيْتُكَ مِنْ شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ طَالِباً فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ قَدْ أَوْقَرَتْ ظَهْرِي ذُنُوبِي وَ أَتَيْتُ مَا أَسْخَطَ رَبِّي‏ به درگاهت از راه دور پر مشقت آمده ‏ام به اين اميد كه گردنم از زنجير آتش دوزخ آزاد شود در حالتى كه بر پشتم از بار سنگين گناهان آن قدر است كه خدا را خشمگين مى ‏سازد وَ لَمْ أَجِدْ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَيْهِ خَيْراً لِي مِنْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ و احدى كه بسوى او زارى كنم بهتر از شما اهل بيت رحمت نيافته ‏ام فَكُنْ لِي شَفِيعاً يَوْمَ فَقْرِي وَ حَاجَتِي فَقَدْ سِرْتُ إِلَيْكَ مَحْزُوناً وَ أَتَيْتُكَ مَكْرُوباً بارى در روز فقر و حاجتم مرا شفاعت كن كه به درگاهت با غم و رنج‏و اندوه و چشم گريان آمده ‏ام وَ سَكَبْتُ عَبْرَتِي عِنْدَكَ بَاكِياً وَ صِرْتُ إِلَيْكَ مُفْرَداً و بى ‏كس و تنها بدين در شتافته ‏ام وَ أَنْتَ مِمَّنْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِصِلَتِهِ وَ حَثَّنِي عَلَى بِرِّهِ وَ دَلَّنِي عَلَى فَضْلِهِ‏ و تو از آن بزرگوارانى كه من به توصل و پيوستن به او از جانب خدا مأمورم و خدا مرا ترغيب به بر او و راهنمايى بر فضيلت او نموده وَ هَدَانِي لِحُبِّهِ وَ رَغَّبَنِي فِي الْوِفَادَةِ إِلَيْهِ وَ أَلْهَمَنِي طَلَبَ الْحَوَائِجِ عِنْدَهُ‏ و هدايت به دوستى او فرموده و مرا تشويق به ورود به درگاه او و ملهم بطلب حوايج نزد او گردانيده است أَنْتُمْ أَهْلُ بَيْتٍ لاَ يَشْقَى مَنْ تَوَلاَّكُمْ وَ لاَ يَخِيبُ مَنْ أَتَاكُمْ وَ لاَ يَخْسَرُ مَنْ يَهْوَاكُمْ وَ لاَ يَسْعَدُ مَنْ عَادَاكُمْ‏
🏴🤞🤞 ..حاج آرمین غلامی 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ الشُّهَدَاءِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَسَدَ اللَّهِ وَ أَسَدَ رَسُولِهِ‏ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله‏ وَ كُنْتَ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ رَاغِباً بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي‏ أَتَيْتُكَ (مُتَقَرِّباً إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِزِيَارَتِكَ وَ) مُتَقَرِّباً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِذَلِكَ‏ رَاغِباً إِلَيْكَ فِي الشَّفَاعَةِ أَبْتَغِي بِزِيَارَتِكَ (بِذَلِكَ) خَلاَصَ نَفْسِي‏ مُتَعَوِّذاً بِكَ مِنْ نَارٍ اسْتَحَقَّهَا مِثْلِي بِمَا جَنَيْتُ عَلَى نَفْسِي‏ هَارِباً مِنْ ذُنُوبِيَ الَّتِي احْتَطَبْتُهَا عَلَى ظَهْرِي فَزِعاً إِلَيْكَ رَجَاءَ رَحْمَةِ رَبِّي‏ أَتَيْتُكَ مِنْ شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ طَالِباً فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ قَدْ أَوْقَرَتْ ظَهْرِي ذُنُوبِي وَ أَتَيْتُ مَا أَسْخَطَ رَبِّي‏ وَ لَمْ أَجِدْ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَيْهِ خَيْراً لِي مِنْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ فَكُنْ لِي شَفِيعاً يَوْمَ فَقْرِي وَ حَاجَتِي فَقَدْ سِرْتُ إِلَيْكَ مَحْزُوناً وَ أَتَيْتُكَ مَكْرُوباً وَ سَكَبْتُ عَبْرَتِي عِنْدَكَ بَاكِياً وَ صِرْتُ إِلَيْكَ مُفْرَداً وَ أَنْتَ مِمَّنْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِصِلَتِهِ وَ حَثَّنِي عَلَى بِرِّهِ وَ دَلَّنِي عَلَى فَضْلِهِ‏ وَ هَدَانِي لِحُبِّهِ وَ رَغَّبَنِي فِي الْوِفَادَةِ إِلَيْهِ وَ أَلْهَمَنِي طَلَبَ الْحَوَائِجِ عِنْدَهُ‏ أَنْتُمْ أَهْلُ بَيْتٍ لاَ يَشْقَى مَنْ تَوَلاَّكُمْ وَ لاَ يَخِيبُ مَنْ أَتَاكُمْ وَ لاَ يَخْسَرُ مَنْ يَهْوَاكُمْ وَ لاَ يَسْعَدُ مَنْ عَادَاكُمْ‏