روضه ام آلبنین...mp3
5.99M
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#صوت روضه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#بامداحی..حاج آرمین_غلامی
👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#بامداحی..حاج آرمین_غلامی
کیست نامش حضرت ام البنین
اسم او شد زینت عرش برین
کیست این بانو مه ارض وسما
مادر سقای دشت کربلا
ثبت بنموده کلامش برهمه
خوانده خود را او کنیز فاطمه
با نوی ملک سماوات و زمین
کیست این بانو بود ام البنین
بانوی بیت امیر المومنین
نقش کرده نام حیدر برجبین
با ادب بود وبه روی دامنش
پرورانده چارفرزند ازتنش
من کنیز خانه ی پیغمبرم
من به اولاد علی یک مادرم
درسرای عشق زیبا گوهرم
همسر وتنها کنیز ه حیدرم
حضرت عباس عشق مرتضاست
بچه شیر سوم شیر خداست
بزل لطف وعاطفه مرهون کیست
جود والطاف خدادر خون کیست
از ازل عشق و وفا مدیون کیست
عاشق وعاشق کشی مجنون کیست
همسرحیدر توزیبا گوهری
بر علی مرتضا توهمسری
روزاول آمدی باچشم تر
باعلی گفتی چنین در پشت در
من کنیزم برتو ای خیرالبشر
فاطمه هرگز نخوانم تاج سر
بعده زهراهمسرت هستم ولی
بهره طفلانت کنیزم یا علی
خاک راه زینبت هستم علی
ازمی زهرای تومستم علی
بر در کوی توبنشستم علی
ازهمه غیرتوبگسستم علی
همسرم من برتو شاه عالمین
من کنیزم بر تو ای باب حسین
جنس ایمان تواز احساس بود
عطر ناب حرف تو از یاس بود
آن ابر فرزند خیر الناس بود
هستی تو حضرت عباس بود
حک شده بر قلب (مجنون )تا ابد
حضرت ام البنین مادر مدد
از اون موقعی که این کاروان از مدینه بیرون آمد ، اُم البنین ( سلام الله علیها ) ، می آمد کنار قبرستان بقیع صدا میزد دیگه به من اُم البنین نگویید
دیگر مرا اُم البنین نخوانید
دیگر مرا به این سِمَت ندانید
من نبودم کربلا ، ببینم با عباسم چکار کردند ؟ ولی برام خبر آوردن ، دست هاشو از بدنش جدا کردند ... واویلا ... چه موقعی رو این بی بیِ مُجلّله ، در نظر داشت ؟ همان موقعی که « «لَمّا قُتِلَ الْعَبّاسُ بانَ الْانْکِسارُ فى وَجْهِ الْحُسَیْنِ » در زیارت نامه اش بخوانیم : « أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً » مظلوم شهید شدی آقاجان ، ... چون در میدان شجاعت ، اگه از یک طرف دشمن بیاد ، دفاع برای شجاع خیلی آسانه ، اما درباره اباالفضل داره : « وَ حَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ » ... از همه طرف حمله شد به اباالفضل ، ... یاالله ...
عرض کنم یا نکنم ، برادرها ، دیده اید آدم از بالای بلندی ، بخواد رو زمین بیاید ، باید این دستها رو جلوی صورت بگیره ، با صورت نیاد به روی زمین ، ... یاالله ... ابالفضل که دست در بدن نداشت ، بمیرم ، یه وقت دیدند آقا با صورت ، به روی زمین ..
ای اهل حرم
میرو علمدار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد
« حسین ... »
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد
« حسین ... »
وَ قَتَلْ عَبَّاسْ ، وَ سَقَطَ الْعَبَّاسْ ، وَ سَقَطَ الْعَبَّاسْ ...
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
روضه ابالفضل.ع..۱.mp3
4.56M
گریز به
#روضه_حضرت_اباالفضل
علیه السلام
به مناسبت شهادت خادم ملت
حجه الاسلام و المسلمین :
#شهید_ابراهیم_رئیسی
👇👇
گریز به
#روضه_حضرت_اباالفضل
علیه السلام
به مناسبت شهادت خادم ملت
حجه الاسلام و المسلمین :
#شهید_ابراهیم_رئیسی
خوشبخت کسی
که با ولایت باشد
چون شمع ،
چراغِ راه وحدت باشد
خوشبخت کسی
که بعدِ عمری خدمت
پایان مسیر او شهادت باشد
#شاعر_عمار_علوی
ای اشک ، روان شو
خبر از یار نیامد
( از دیروز عصری که این اخبار بینِ رسانه ها ، هِی دست به دست میشد ، هِی همه پیگیر بودند تا نصف شب ، نیمه های شب ... تا اوایل صبح که این خبر اومد ، چه حالی داشتیم ؟ این حسِ انتظار این بی خبری ؟ اینکه خدایا ، این عزیزان زنده اند ؟ چی شدند ؟ )
ای اشک ، روان شو
خبر از یار نیامد
مَرهم به دلِ غمزده ،
اینبار نیامد ...
گفتند که ایران
حرمِ آلِ رسول است
ای اهلِ حرم !
میر و علمدار نیامد
#شاعرعادل_حسین_قربان
چقدر خوبه آدم اینطوری از دنیا برود ، یه مملکتی که نه ، همه دنیا ناراحت و مصیبت زده ی این آقان ... این سید با دلهای مردم چه کرد ؟ ان شاءالله توو روزهای دیگه ، توو مراسم تشییع این شهدای عزیز ، چه خبر میشه مملکت ؟ دنیا به هم ریخته ، اما حرفم اینجاست ، از دیروز همه مردم ، چشم انتظار بودند ، ... فهمیدی چقدر چشم انتظاری سخته ؟ آی اگه آدم منتظر کسی باشه ، هِی میره خبر میگیره ... چی شد ؟ بلاخره خبری شد ؟ برگشت ؟ برنگشت ؟ چه خبر شد ؟ اما ببرمتون کربلا ...
توو خیمه های ابی عبدالله ، این زنها و بچه ها منتظرند ، عَلمدار برنگشته ، چه گذشت بر خیام ابی عبدالله ، خدا میدونه ...
ای اهل حرم
میر و علمدار نیامد
سقای حسین
سید و سالار نیامد ...
آی اباالفضل ، آی اباالفضل ، قربونت بِرم ، آی عَلمدار ، ... بعضی ها میگفتند حضرت آقا سن و سالی ازشون گذشته ، اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته ، آقای رئیسی هست ، نگران آینده نیستیم ، اما حالا چی باید بگیم ، ... توو خیمه های ابی عبدالله ، همه بچه ها دلشون به اباالفضل قُرص بود ، هر بچه ای که تشنه بود ، گریه میکرد ، مادرها دلداری میدادند ، غُصه نخور ، عمو اباالفضلت هست ، میره آب رو میآره ، ... اما ...، امون از آن ساعتی که اهل حرم ، جلو خیمه ها ، چشم انتظارند ، یه دفعه دیدند صف لشکر شکافته شد ، ابی عبدالله با یک دست ، عنان ذوالجناح ، با دست دیگه ، دست به کمر گرفته داره میآد ، فقط خدا میدونه چی گذشت بر ابی عبدالله ، چه جوری میخواد این خبر را به اهل خیمه برسونه ؟ دیدند ابی عبدالل اومد ، مقابل خیمه ها نشست ، کسی جرات نمیکنه بیاد سئوال کنه ، چی شده ؟ یه وقت دیدند یکی از نازدانه ها اومد جلو ، دست انداخت گردن بابا ، یه حرفی زد درِ گوشِ ابی عبدالله ، صدا زد : « یَا أبَتاهُ أَیْنَ عَمِّیَ الْعَبَّاسْ ؟ » بابا ، عموم چی شد ؟ بابا من دیگه آب نمیخوام ، بگو عموم برگرده ... یه مرتبه دیدند ابی عبدالله ، از جا بلند شد ، اومد عمودِ خیمه ی اباالفضل را کِشید ، یعنی بچه ها ، دیگه این خیمه صاحب نداره ، ... هر جا نشستی و صدای منو میشنوی از سویدای دلت صدا بزن ، یاحسین
#مجلس ختم آیت الله رییسی
#سه شنبه اول خردادماه
#کرمانشاه/حسینیه بیات
#حاج _آرمین _غلامی
#