eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه _ حضرت ام البنین سلام الله علیها _ بانوای-حاج آرمین غلامی 👇👇👇👇 کپی به گروها. صدقه جاریست ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ای مادر،چهار آفتاب ادرکنی .... *یا ام البنین* ای مادر چهار آفتاب ادرکنی .... *ما رو دریاب بی بی* زهرای سرای بوتراب ادرکنی .... ما دست به دامان توییم ای بانو... *درد دارا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،دلتنگا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،گداها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،بی پناها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،پناهنده ها گوشه کنار اومدن دامن بی بی رو گرفتن، حق داری خوب جایی اومدی، هر سال میومد در خونه ی قمر بنی هاشم،خرج سالشو از عباس می گرفت،میرفت...." اون سالم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ی عباس و کوبید،کنیزک اومد درو باز کرد،چی میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گدای هر ساله اومده..." میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتی نکردم شما ناراحت شدید؟! من گدای عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزک با همون حالت اشک و ناله و بغض گفت ای مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چی شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزک جواب داد نه" آقای تو خیلی آقاتر از این حرفاس، اما آقای تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشک پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایی که شما میزنی من آقامو هر سال می دیدم ، اون پهلوونی که من دیدم،مگه کسی حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه ای مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... "دست خالی نریا،هر کی کربلا میخواد دامن عباس و بگیره ...." یاابوالفضل،ابوالفضل،ابوالفضل الدخیل... اون گداها و سائلی که میومد در خونت،گدای خوبی نبود،خرج سالشو میخواست از شما، آقاجان ما خرج نسل مونو از تو میخوایم ،آقا نکنه تو نسل ما یکی باشه،حسینی نباشه... یا ابوفاضل...... تو نسل ما همه دیوانه های حسین باشن،اسم عباس میاد بیچاره بشن، یا ابوالفضل.....سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ی قمر بنی هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چی کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چی بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چی بگم؟چی جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزک کی بود در میزد؟عرض کرد بی بی جان (می خواست بی بی رو ناراحت نکنه) کسی نبود ،رفت،فرمود وقتی سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلی بود برا گدایی اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلی نداره؟چی میگفت؟تو چی گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بی بی جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنی هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسی نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشی دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، برادرا دست بندازیم گوشه ی چادر ام البنین رو بگیریم،مادره،مادری می کنه ،امروز گدایی کن بگو بی بی جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنی چی؟برا اینکه شما بودی وقتی خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتی از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟* ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ... زهرای سرای بوتراب ادرکنی ... ما دست به دامان توییم ای بانو یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی ... *روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر می کشید زیر لب زمزمه ای داشت،خیلی معطلتون نکنم، دلاتون آماده س، ان شاالله بریم بقیع کنار قبر ام البنین اونجا برات بگم با ریشه کن شدن وهابیت .... زمزمه میکرد، چی کار کردی پسرم؟!!* باور نمی کنم که زمین خورده ای پسر 2 تشنه کنار مشک تهی مرده ای پسر... *پسرم ، پسرم.... عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر نگرده ......* حسین ..... غلامی (مجنون) 💠✳️💠✳️💠✳️💠 ✳️ کپی به گروها. صدقه جاریست
مقام افشاگری از ظلم و تعدی برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به رساندند. چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین سلام الله علیها نگاشته اند که بنی امیه همسر صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. 📚وقایع الشیعه (وقایع سیزدهم جمادی الثانی) صفحه 85 یا فاطمه ام البنین.‌‌‌‌‌‌‌.‌.‌ (مجنون) @majnon1396 #
ت سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به رساندند. چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین سلام الله علیها نگاشته اند که بنی امیه همسر صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. 📚وقایع الشیعه (وقایع سیزدهم جمادی الثانی) صفحه 85 یا فاطمه ام البنین.‌‌‌‌‌‌‌.‌.‌ (مجنون)
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحبم روضه _ حضرت ام البنین سلام الله علیها _ بانوای-حاج آرمین غلامی 👇👇👇👇 کپی به گروها. صدقه جاریست ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ای مادر،چهار آفتاب ادرکنی .... *یا ام البنین* ای مادر چهار آفتاب ادرکنی .... *ما رو دریاب بی بی* زهرای سرای بوتراب ادرکنی .... ما دست به دامان توییم ای بانو... *درد دارا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،دلتنگا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،گداها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،بی پناها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،پناهنده ها گوشه کنار اومدن دامن بی بی رو گرفتن، حق داری خوب جایی اومدی، هر سال میومد در خونه ی قمر بنی هاشم،خرج سالشو از عباس می گرفت،میرفت...." اون سالم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ی عباس و کوبید،کنیزک اومد درو باز کرد،چی میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گدای هر ساله اومده..." میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتی نکردم شما ناراحت شدید؟! من گدای عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزک با همون حالت اشک و ناله و بغض گفت ای مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چی شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزک جواب داد نه" آقای تو خیلی آقاتر از این حرفاس، اما آقای تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشک پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایی که شما میزنی من آقامو هر سال می دیدم ، اون پهلوونی که من دیدم،مگه کسی حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه ای مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... "دست خالی نریا،هر کی کربلا میخواد دامن عباس و بگیره ...." یاابوالفضل،ابوالفضل،ابوالفضل الدخیل... اون گداها و سائلی که میومد در خونت،گدای خوبی نبود،خرج سالشو میخواست از شما، آقاجان ما خرج نسل مونو از تو میخوایم ،آقا نکنه تو نسل ما یکی باشه،حسینی نباشه... یا ابوفاضل...... تو نسل ما همه دیوانه های حسین باشن،اسم عباس میاد بیچاره بشن، یا ابوالفضل.....سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ی قمر بنی هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چی کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چی بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چی بگم؟چی جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزک کی بود در میزد؟عرض کرد بی بی جان (می خواست بی بی رو ناراحت نکنه) کسی نبود ،رفت،فرمود وقتی سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلی بود برا گدایی اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلی نداره؟چی میگفت؟تو چی گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بی بی جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنی هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسی نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشی دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، برادرا دست بندازیم گوشه ی چادر ام البنین رو بگیریم،مادره،مادری می کنه ،امروز گدایی کن بگو بی بی جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنی چی؟برا اینکه شما بودی وقتی خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتی از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟* ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ... زهرای سرای بوتراب ادرکنی ... ما دست به دامان توییم ای بانو یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی ... *روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر می کشید زیر لب زمزمه ای داشت،خیلی معطلتون نکنم، دلاتون آماده س، ان شاالله بریم بقیع کنار قبر ام البنین اونجا برات بگم با ریشه کن شدن وهابیت .... زمزمه میکرد، چی کار کردی پسرم؟!!* باور نمی کنم که زمین خورده ای پسر 2 تشنه کنار مشک تهی مرده ای پسر... *پسرم ، پسرم.... عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر نگرده ......* حسین ..... غلامی (مجنون) 💠✳️💠✳️💠✳️💠 ✳️ کپی به گروها. صدقه جاریست
ت سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به رساندند. چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین سلام الله علیها نگاشته اند که بنی امیه همسر صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. 📚وقایع الشیعه (وقایع سیزدهم جمادی الثانی) صفحه 85 یا فاطمه ام البنین.‌‌‌‌‌‌‌.‌.‌ (مجنون)
مدح امام زمان.ع..mp3
3.57M
حضرت عباس علیه السلام اجرا شده رمضان به نفسِ حاج آرمین غلامی •✾• 🏴🏴🏴🏴 درفراق تو شَها زار شدن می ارزد در پی‌ات دربدر و خوار شدن می‌ارزد من گرفتار تو هستم تو گرفتار منی پای عشق تو گرفتار شدن‌ می‌ارزد دوری از تو به‌ خدا سخت مریضم کرده از غم هجر تو بیمار شدن می ارزد بگذار عشق تو انگشت نمایم بکند پای تو شهره انظار شدن می ارزد نیمه‌ شب وقت سحر به‌ وقت اذان با صوتِ پسر فاطمه بیدار شدن می ارزد تو فقط لطف کن و کاسهٔ من را پرکن! به تو هر روز بدهکار شدن می ارزد تا که در قلب تو جا باز کنم بی‌تابِ روضهٔ مشک علمدار شدن می‌ارزد آرزوی قمرت نقش بر آب است حسین بعد از این خیمه ی خورشید خراب است حسین دست عباس که افتاد حرم ریخت به هم نگرانی پس از این حفظ حجاب است حسین مشک ساقی هدف تیر و کمان ها شده است گوئیا بخت علمدار به خواب است حسین حرف تاراج حرم در دل لشکر پیچـید             گوئیا غارت این خیمه ثواب است حسین عاقـبت خـیـمۀ خـورشـید سـتونش افـتاد            بعد از این ام بنین خانه خراب است حسین! ....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... آرمین غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .حاج آرمین غلامی رمضان۱۴۰۳/۲۷رمضان
|⇦•به دریا پا نهاد...🤞🤞 روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین..." به دریا پا نهادو تشنه لب بیرون شد از دریا مُرُوَّت بین،جوانمردی نگر،غیرت تماشا کن *گفتن تو اون آخرین لحظات از طرف امام حسین مامور شد آب بیاورد.اطفال رفتن تو خیمه ای که مشکهای آب نگهداری میشددامن پیراهن ها رو بالا زدن بدنهاشون رو، روی زمین نمناک گذاشتن شایدتشنگیشون کاهش پیدا کنه‌.عباس رفت به سمت علقمه، مسلَّح نرفت قصد جنگیدن نداشت.. پسر امیرالمومنین به هر قیمت خودشو به آب رسوند.مشکو پر از آب کرد..بند مشکو بست، دستاشو زیر آب برد نمیدونم چرا اینطوری گفتن:"فَذَکَر الحُسین عَطشانا و رَمَی الماء عَلَی الماء"..* چشم من خورد به آبی که نصیب تو نشد دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چِشم من داد از آب روان تصویرت باید این دیده و دست هم قربانی *راه نخلستانو انتخاب کرد..از بین نخلستانها به سمت خیمه میرفت به حالت جنگ و گریز خودشو سپر آب قرار داده بود مبادا آبها روی زمین بریزه..یه لحظه ای پیش آمد.."فَوقَفَ مُتَحَیِّرا"دیگه دست نداشت بره از امام حسین دفاع کنه آب نداشت برا خیمه ها ببرد..اینجا بود دشمن حلقه محاصره رو تنگ کرد تیربارانش کردن میخواست تیر رو از چشم بیرون بباره از زانو کمک گرفت سر و خم کرد زانوها رو بالا آورد..سر برهنه شدجُراَت کردن به حضرت نزدیک شدن یه جوری با عمود آهنین جسارت کردن. دیگه نتونست رو اسب بماند. در حالیکه بدنش تو محاصره تیرها بود.دست در بدن نداشت به صورت به زمین خورد برادر و صدا زد.. "اَخا اَدرِک اَخاک"با اینکه امام حسین خودشو به سرعت رسانيد به میدان ولی یه وقتی رسید، "الان اِن کَسَرَ ظَهری،و قَلَّت حیلَتی،وَانقَطَعَ رَجائی..."* "صَلَی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک و رحمت الله و برکاته" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... آرمین غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇شهید_جمهور ختم آیت الله رییسی شنبه سوم خردادماه /حسینیه شاملو _آرمین _غلامی