eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ دنیا، چه شیرینی و چه تلخی‌اش، تماماً خواب است... ⚡️کلامی طوفانی از زبان مبارک حضرت سیدنا و مولانا أباعبدالله الحسين علیه‌السلام، در شب عاشورا ... امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: هنگامی که امام حسین علیه السّلام با آن افرادی که در لشکرش بودند، به واسطه‌ آن اشخاصی که آن حضرت را کشتند و سر مبارکش را حمل کردند، امتحان شدند(احتمالا مراد حضرت، شب عاشورا باشد)، به لشکر خود فرمود: 🔻من بیعت خود را از شما برداشتم؛ به قبیله و دوستان خویشتن ملحق شوید. همچنین به اهل بیت خود فرمود: من بیعت خود را از شما هم برداشتم؛ شما حق دارید که از من مفارقت نمایید، زیرا شما برای این که تعداد و قوای لشکر کفر زیاد است، طاقت مبارزه آنان را ندارید. مقصود این قوم غیر از من نیست؛ شما مرا با ایشان واگذارید، زیرا خدای توانا مرا یاری می‌کند و مرا از نظر نیکوی خود واگذار نمی کند. همچنان که این عادت را نسبت به نیاکان ما داشته است. تعدادی از لشکر امام علیه السّلام از آن حضرت مفارقت کردند. ولی اهل بیت و اقربای آن بزرگوار و برخی از اصحاب نپذیرفتند، بلکه گفتند: لَا نُفَارِقُکَ وَ یَحْزُنُنَا مَا یَحْزُنُکَ وَ یُصِیبُنَا مَا یُصِیبُکَ وَ إِنَّا أَقْرَبُ مَا نَکُونُ إِلَی اللَّهِ إِذَا کُنَّا مَعَکَ 🔹ما از تو جدا نخواهیم شد تا این که آنچه شما را محزون می‌کند، ما را هم محزون کند. هر مصیبتی که عارض بر شما می‌شود، بر ما هم بشود؛ اگر ما با شما باشیم خیلی به خدا نزدیک تریم. 🔻 امام حسین علیه السّلام فرمود: اگر شما هم این طور خویشتن را آماده کرده اید که من آماده کرده‌ام ، پس بدانید که خدای رؤوف، منزل و مقام‌های شریفی به بندگانی که ناملایمات و مشکلات دنیوی را تحمل می‌کنند، عطا می‌کند. خدای سبحان به من و به نیاکان من که من باقی مانده آنان می‌باشم، کرامات مخصوصی عطا کرده است که با وجود آنها، تحمل مشکلات برای من سهل و آسان است. برای شما هم، از این کرامات خدا خواهد بود. وَ اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْیَا حُلْوَهَا وَ مُرَّهَا حُلُمٌ وَ الِانْتِبَاهَ فِی الْآخِرَةِ وَ الْفَائِزُ مَنْ فَازَ فِیهَا وَ الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِیهَا. 🔹بدانید که دنیا چه شیرینی و چه تلخی‌اش، تماماً 《خواب》است و بیدارشدن از این خواب، در آخرت است. کسی رستگار است که در آخرت رستگار و کسی شقی است که در آخرت شقی باشد. 📚تفسیر امام حسن عسکری عليه السّلام ص۲۱۸ 📚بحارالأنوار ج۴۵ ص۹۰
🔘 «عابس» از عشق‌تو سرگشته‌ و حیران تو شد خرّم آن یار که سردستهٔ مَستانِ تو شد... ⚡️محبت سیدالشهداء علیه‌السلام، عابس را به جنون کشیده بود... ...نوبت به عابس بن ابى شبيب شاکری رسید؛ پیش آمد و به خدمت سیدالشهداء علیه‌السلام سلام داد و عرضه داشت: يا أباعَبداللّه! أمٰا وَاللّهِ ما أَمسٰى عَلَى ظَهرِ الأرضِ قَريبٍ و لا بَعيدٍ أعَزُّ عَلَيَّ و لا أحَبُّ إلَيَّ ِمنكَ 🔻یااباعبداللّه! به خدا قسم بر روی زمين از نزديك و دور كسى را عزيزتر و محبوب تر از شما ندارم. اگر مى توانستم با چيزى عزيزتر از جانم و خونم ظلم و كشته‌شدن را از شما بردارم، برمى‌داشتم. یااباعبداللّه!درود بر شما! شهادت مى‌دهم كه من به دست شما و پدرتان هدایت شدم.(۱) ➖ نحوهٔ رزم عابس و کَندن کلاه‌خود و زره نقل کرده‌اند: کانَ یَهجِمُ عَلَی جُندِ بَنی أمیّة مُرتَدیاً لِباسَ الحَرب 🔻در حالی که کلاه‌خود و لباس رزم را از تن کنده بود، بر لشکر بنی امیه حمله‌ور شد. برخی از اصحاب امام حسین علیه‌السلام تا که دیدند عابس، لباس رزم را از تن کنده و عریان شده، صدایشان را بلند کرده و گفتند: أَجَنَنتَ یٰا عٰابِس؟! 🔻آیا دیوانه شده‌ای ای عابس؟! عابس هم در جواب آن‌ها گفت: حُبُّ الحُسَینِ أَجَنّنٖی. 🔻این محبت امام‌حسین علیه‌السلام است که مرا به جنون کشیده است.(۲) 🔹 در نَقلی دیگر شخصی به نام «ربیع» گوید: بین من و عابس یک دوستی برقرار بود؛ وقتی‌که دیدم او کلاه‌خود را از سر برداشته است به او گفتم: آیا در این دریای جنگ، از سر برهنه‌ات حذر نمی‌کنی؟ عابس به من رو کرد و گفت: مٰا أصٰابَ المُحبَّ فٖي طَريقِ حَبيبِه سَهلٌ 🔻هر آنچه که به محبّ در راه محبوب می‌رسد، آسان است،(۳) 📚 منابع: (۱).مقتل الحسين،خوارزمی، ج۲ ص۲۲ بحارالانوار ج۴۵ ص۲۸ البداية و النّهاية، ج۸ ص۱۸۵ (۲).العباس علیه‌السلام،مقرم‌،ص۱۸۲ (۳). معالي السّبطين،ج ۱ ص ۳۸۹ ✍ یا اباعبدالله! بر روسیاهِ عاشقت، لطف و کرَم بسیار کن من را شبیه عابس از دیوانگی سرشار کن...
♦️یاأباعبداللّه...! من یک عمر، کاسه‌لیسِ سرِ سفرهٔ شما بوده‌ام... ⚡️جملاتِ بسیار لطیف آن غلامِ‌سیاه، که هربار خواندنش، اشکِ انسان را سرازیر می‌کند... پس از شهادت ابن قُرطۀ انصاری، «جوْن» غلامی سیاه بود، که شرفیاب حضور سیّدالشّهداء علیه‌السلام گردید و اذن جهاد طلبید. امام علیه‌السلام به جوْن فرمودند: أَنْتَ فِي إِذْنٍ مِنِّي فَإِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَباً لِلْعَافِيَةِ، فَلَا تَبْتَلِ بِطَرِيقِنَا 🔻به هر جا که می‌خواهی برو؛ زیرا تو با ما آمده‌ای برای طلب عافیت، حالا در راه ما خود را در آتش بلا میفکن. فَاغرُورَقَتْ عَینا جوْنِ بِالدّمُوع، وَ وَقعَ عَلی قَدمَیْ أبٖی عَبداللهِ الحسین علیه‌السلام یُقَبّلهُما 🔻با این جملهٔ امام علیه‌السلام، چشمان جوْن غرق در اشک شد و خود را به روی پاهای سیدالشهداء علیه‌السلام انداخت و آن‌ها می‌بوسید. 🔹گریه‌اش که آرام گرفت، عرضه داشت: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا فِي الرَّخَاءِ أَلْحَسُ قِصَاعَكُمْ وَ فِي الشِّدَّةِ أَخْذُلُكُمْ. 🔻یابن رسول الله! من در هنگام آسانی، یک عمر بر سفره شما خاندان، کاسه‌لیسی کرده‌ام؛ حال در سختی شما را تنها بگذارم؟! وَ اللَّهِ إِنَّ رِيحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبِي لَلَئِيمٌ وَ لَوْنِي لَأَسْوَدُ، فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ، فَتَطِيبَ رِيحِي وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ وَجْهِي، 🔻به خدا سوگند که بوی من بد و حَسَبم پست و رنگم سیاه است، اینک بر من منّت گذار تا من نیز اهل بهشت شوم و رایحه‌ام نیکو و جسمم شریف و روی من هم سفید گردد. لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُكُمْ حَتَّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمَائِكُمْ. ثُمَّ قَاتَلَ حَتَّى قُتِلَ، رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ. 🔻به خدا که هرگز از خدمت شما جدا نشوم تا آنکه این خون سیاه خود را با خون‌های مطهر شما مخلوط سازم؛ سپس خود را به دریای لشکر زد تا به امتیاز خاص شهادت نائل گردید. رضوان الله علیه 📚لهوف ص۱۵۰ (با کمی اختلاف) 📚ابصارالعین ص۱۷۶ ✍ شبیهِ جوْن، اگر هم سیاه و بَد بویَم فقط به هر ضربانم، «حسین» را جویَم...