eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
610 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ ما اسیران آل محمدیم... نوشته اند : لمّا قدم على يزيد بذراري الحسين أدخل بهنّ نهارا مكشفات وجوههم، ▪️وقتی که بچه های امام حسین علیه السلام را، در حالی که پوششی بر صورت نداشتند، پیش یزید لعین آوردند، وقت ظهر بود. یکی از جفا کاران شامی گفت : هیچ اسیری زیباتر از اینان ندیده بودم تا به حال! شما چه کسانی هستید؟ پس حضرت سکینه علیهاالسلام فرمود: نحن سبايا آل محمّد صلّى اللّه عليه و اله. ▪️ ما اسیران آل محمّدیم (صلی الله علیه و آله) 📚 قرب الأسناد، حمیری ص ١۴
◼️ وعده ما و تو در، بزم یزید پلید تا کُنی از روی نی، جلوه به میقات ما... نوشته اند : در مجلس یزید سر مبارک اباعبدالله سلام اللّه علیه بر نیزه بلندی بود و به جمیع اسیران نگاه می کرد. الا انه عندما النظر الی حال أخته العقیله أطبق جفنیه و جرت دموعه ▪️ولی هر وقت نگاه آن سر مطهر ، به حضرت زینب سلام الله علیها می رسید چشمانش را می بست و اشکش جاری می شد 📚عجائب و غرایب رأس الامام حسین علیه السلام ص۱۶۸
◼️ مصیبت مجلس یزید لعین از زبان مبارک ثامن الحجج علیه السلام... فضل بن شاذان می‌گوید: از حضرت رضا علیه السّلام شنیدم که می‌فرمود: لَمَّا حُمِلَ رَأْسُ الْحُسَیْنِ إِلَی الشَّامِ أَمَرَ یَزِیدُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَوُضِعَ وَ نَصَبَ عَلَیْهِ مَائِدَةً فَأَقْبَلَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ یَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ الْفُقَّاعَ فَلَمَّا فَرَغُوا أَمَرَ بِالرَّأْسِ فَوُضِعَ فِی طَسْتٍ تَحْتَ سَرِیرِهِ وَ بُسِطَ عَلَیْهِ رُقْعَةُ الشِّطْرَنْجِ وَ جَلَسَ یَزِیدُ لَعَنَهُ اللَّهُ یَلْعَبُ بِالشِّطْرَنْجِ وَ یَذْکُرُ الْحُسَیْنَ وَ أَبَاهُ وَ جَدَّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِمْ فَمَتَی قَمَرَ صَاحِبَهُ تَنَاوَلَ الْفُقَّاعَ فَشَرِبَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ مِمَّا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْضِ فَمَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا فَلْیَتَوَرَّعْ عَنْ شُرْبِ الْفُقَّاعِ وَ اللَّعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَی الْفُقَّاعِ أَوْ إِلَی الشِّطْرَنْجِ فَلْیَذْکُرِ الْحُسَیْنَ علیه السلام وَ لْیَلْعَنْ یَزِیدَ وَ آلَ زِیَادٍ یَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ کَعَدَدِ النُّجُومِ ▪️هنگامی که سر مقدس امام حسین علیه السّلام به شام رفت، یزید ملعون دستور داد آن سر را در میان مجلس نهادند و بساط میگساری را برقرار کردند. سپس یزید و اصحابش بر سر آن بساط نشستند و شروع به میگساری نمودند. وقتی از شرب خمر فراغت حاصل می‌کردند، سر مبارک امام حسین علیه السّلام را در میان یک طشت و در زیر تخت یزید می‌نهادند. سپس بساط شطرنج را می‌چیدند و یزید می‌نشست و شطرنج بازی می‌کرد، نام حسین و پدر و جد او علیهم السّلام را به میان می‌آورد و نام آنان را مسخره می‌کرد. وقتی با رفیق خود قمار می‌کرد، سه مرتبه فقاع یعنی آبجو می‌آشامید و اضافه آن را جنب طشت روی زمین می‌ریخت. پس کسی که خود را از شیعیان ما بداند، باید از آشامیدن فقاع و شطرنج بازی بر حذر باشد. کسی که نظرش به فقاع و شطرنج بیفتد، باید امام حسین علیه السّلام را یاد کند و یزید و آل زیاد را لعنت نماید. خدای مهربان برای این عمل گناهان او را می‌آمرزد، ولو این که به شماره ستارگان باشد. 📚عیون أخبار الرضا ج ۲ ص ۲۲ 📚 بحارالانوار ج ۴۵ص١٧٧
◼️ مصیبتی جانسوز در مجلس یزید پلید نوشته اند : وقتی زنان امام حسین علیه السّلام را نزد یزید بن معاویه وارد کردند، زنان آل یزید و دختران و اهل بیت معاویه صدا به شیون و ولوله بلند و ماتم به پا کردند. سر مبارک امام حسین علیه السّلام را در مقابل یزید نهادند. سکینه دختر امام حسین علیه السّلام می‌گوید: من شخصی را سنگدل تر، کافر و مشرکی را شریرتر و جفاکارتر از یزید ندیدم! یزید همچنان به سر مبارک امام حسین علیه السّلام نظر می‌کرد و می‌گفت: لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا***جَزِعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ ▪️کاش پدرانم در جنگ بدر بودند و جزع قبیله خزرج را از واقع شدن نیزه بر ایشان می‌دیدند! ◼️از فاطمه دختر امام حسین علیه السّلام نقل شده که فرمود: وقتی ما نزد یزید بن معاویه نشستیم، مرد سرخ چهره ای از اهل شام برخاست و به یزید گفت: هَبْ لِی هَذِهِ الْجَارِیَةَ ▪️ این دختر را به من ببخش و منظورش من بودم و من دختری نیکو بودم؛ پس ترسیدم و گمان کردم او این کار را خواهد کرد. پس لباس خواهرم را گرفتم و او از من بزرگ تر و عاقل تر بود. پس گفت: به خدا قسم که دروغ گفتی و ملعون شدی. آن برای تو و یزید نیست! یزید در غضب شد گفت: به خدا قسم که دروغ گفتی، اگر بخواهم می‌توانم این کار را انجام دهم. خواهرم گفت: ابدا! به خدا قسم که خدا این اختیار را به تو نداده است، مگر این که از ملت و دین ما خارج شوی و دین دیگری را برگزینی. یزید غضبناک شد و گفت: آیا تو در مقابل من یک چنین سخنی را می‌گویی؟ جز این نیست که پدرت و برادرت از دین خارج شدند. خواهرم گفت: تو و پدرت و جدت به وسیله دین پدر و برادر من هدایت شدید، اگر تو مسلمان باشی. (ولی از کجا معلوم که تو مسلمان باشی) یزید گفت: ای دشمن خدا! دروغ می‌گویی. خواهرم گفت: آیا امیری ظالمانه فحاشی می‌کند و به وسیله قدرتی که دارد خشم و غضب می‌کند؟ راوی می‌گوید: گویی یزید لعنه الله خجل و ساکت شد! آن مرد شامی لعنه الله سخن خود را برای دومین بار تکرار کرد و به یزید گفت: این دختر را به من ببخش. یزید به او گفت: دور شو! خدا مرگی حتمی به تو بدهد! 📚 الامالی شیخ صدوق ص١۶۵ 📚 بحارالانوار ج ۴۵ص١۵۴
وای ازشام خراب.mp3
2.63M
. سو م محرم۱۴۰۳_کرمانشاه مصائب شام .حاج آرمین غلامی وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید
نوحه شام بلا۵.mp3
1.98M
(نوحه مجلس یزید) .حاج آرمین غلامی شامی بی حیا،گرچه هستیم اسیر از کرامات حق،بر شماییم امیر وا غریبا غریب۲ از شما شامیان،کینه افزون شده زین همه ظلم و کین،دل ما خون شده وا غریبا غریب۲ زین همه ظلم و کین،شده دل ها کباب از چه جای همه،شده بزم شراب وا غریبا غریب۲ داخل تشت زر،سر ببریده است این حسین من و،نور دو دیده است وا غریبا غریب۲ داخل تشت زر،نور عین من است سر غرق به خون،این حسین من است وا غریبا غریب۲ پر ز خون گشته است،لب خون خدا بر لب او ز چه،زنی چوب جفا وا غریبا غریب۲
نوحه شام بل۳.mp3
1.95M
(نوحه مجلس یزید) .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳ وای از شام بلا بدتر از کرب و بلا زین همه رنج و غم،غربت شده معنا خون شد دل جمله،طفلان بی بابا ای وای امان از شام۲ رفته در شام خراب وارد بزم شراب زینب غمدیده،رنج و ستم دیده در تشت زر دیده،یک سر ببریده ای وای امان از شام۲ چوب در دست یزید قامت زینب خمید حسین گل زهرا،دم می زد از محبوب بر لب او می زد،یزید دون با چوب ای وای امان از شام۲ ظلم و کینه شد عیان بر تمام کاروان خون شد دل طفلان،با دیده ی گریان نگاه آن ها بود،بر قاری قرآن ای وای امان از شام۲
نوحه شام بل۲.mp3
1.42M
(نوحه مجلس یزید) .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳ در شهر خراب شام(خون شد دل آل الله)۲ نمک زده بر زخمم(آن دشمن ثار الله)۲ از بهر ما همه دل ها کبابه ما را برده عدو کنج خرابه واویلا واویلا آه و واویلا۲ خون شد دل ما از این(ظلم و ستم آن ها)۲ چه ظلم و ستم ها شد(بر نور دل طاها)۲ مهمان مردم شام خرابیم خونین دل عازم بزم شرابیم واویلا واویلا آه و واویلا۲ رأس گل زهرا را(در تشت طلا دیدم)۲ طفلان حسین را من(در شور و نوا دیدم)۲ شام غم بدتر از کرب و بلا بود غرق شور و شعف آن بی حیا بود واویلا واویلا آه و واویلا۲ تابنده بود این سر(چون ماه درخشنده)۲ این صورت زهرایی(نوری به دل افکنده)۲ در تشت زر سر قاری قرآن در دست یزید دون چوب خزران واویلا واویلا آه و واویلا۲ در تشت طلا باشد(نور بصر زینب)۲ از این همه ظلم و کین(خون شد جگر زینب)۲ حسین زهرا می زد دم ز محبوب یزید بی حیا زد بر لبش چوب واویلا واویلا آه و واویلا۲ زین منظره گردیدند(طفلان همگی گریان)۲ زن های ستمدیده(در رنج و غم و حرمان)۲ چوب می زد بر لب ماه مدینه بر سر و صورتش می زد سکینه واویلا واویلا آه و واویلا۲
نوحه شام بل۱.mp3
1.42M
(نوحه مجلس یزید) آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم بر آل فاطمه ستم فزون کرد واویلا واویلا چه با گلان دین یزید دون کرد واویلا واویلا گرچه همه غمگین و خسته بودند واویلا واویلا اهل حرم با دست بسته بودند واویلا واویلا دستان آن ها بسته با طناب است واویلا واویلا روان ز دیده ی همه گلاب است واویلا واویلا از این مصیبت هر دلی کباب است واویلا واویلا دخت علی در مجلس شراب است واویلا واویلا سجاد در شام بلا غریب است واویلا واویلا زینب در آن مجلس چه بی شکیب است واویلا واویلا در مجلس یزید دون چه غوغاست واویلا واویلا در تشت زر رأس حسین زهراست واویلا واویلا اشک از دو چشمان سکینه جاری است واویلا واویلا این رأس در تشت طلا سر کیست واویلا واویلا زینب بگوید این عزیز طاهاست واویلا واویلا این رأس بابایت حسین زهراست واویلا واویلا زند یزید بی حیا به خزران واویلا واویلا بر لب قاری تمام قرآن واویلا واویلا قاری قرآن دم زند ز محبوب واویلا واویلا زد بر لبش یزید بی حیا چوب واویلا واویلا _نوحه شام بلا آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم #,بیت مقدسی _کرمانشاه حسینیه حقیقی زاده_ کرمانشاه 👇