eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️آسمان را ز «عطش»، دود فقط می‌بیند رَمَقی نیست به چشم تَر شیدای حسین... در روایت آمده است: حضرت آدم نام‏هاى مبارك رسول خدا و امامان "سلام اللّه علیهم اجمعین" را در عرش ديد! جبرئيل به آن حضرت تعليم داد تا فرمود: يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ‏ وَ مِنْكَ الْإِحْسَانُ 🔻هنگامى كه نام حسين "سلام اللّه علیه" را ذكر نمود اشكهايش جارى شد و قلبش شكست. آنگاه به جبرئيل گفت: چرا وقتى نام پنجمى ايشان را ذكر ميكنم قلبم ميشكند و اشكم جارى مى‏شود!؟ جبرئيل گفت: وَلَدُكَ هَذَا يُصَابُ بِمُصِيبَةٍ تَصْغُرُ عِنْدَهَا الْمَصَائِبُ ▪️ اين فرزند تو دچار يك مصيبتى خواهد شد كه مصائب ديگر در مقابل آن كوچك خواهند بود. حضرت آدم‏ فرمود: چه مصيبتى؟ جبرئيل گفت: يُقْتَلُ عَطْشَاناً غَرِيباً وَحِيداً فَرِيداً لَيْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعِينٌ ▪️حسين "سلام اللّه علیه" در حالى شهيد مى‏شود كه عطشان، غريب، تنها و بى‏ياور خواهد بود. وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ‏ وَ هُوَ يَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَانِ ▪️اى آدم! اگر تو او را ميديدى و ميشنيدى كه می‌گفت: آه از عطش! آه از بى‏ياورى! كار تشنگى آن حضرت به جائى می‌رسد كه بین زمین و آسمان را، دود خواهد دید. فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ وَ شُرْبِ الْحُتُوفِ فَيُذْبَحُ ذَبْحَ الشَّاةِ مِنْ قَفَاهُ ▪️كسى جوابش را نمی‌گوید مگر با شمشير، تا اينكه جرعه شهادت را بياشامد. آن حضرت را نظير گوسفند اما از قفا سر مى‏بُرند. وَ يَنْهَبُ رَحْلَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ هُوَ وَ أَنْصَارُهُ فِي الْبُلْدَانِ وَ مَعَهُمُ النِّسْوَانُ ▪️ خيمه‏هايش را به يغما ميبرند، سر مبارك وى و يارانش را در شهرها ميگردانند، زن و بچه‏هايش را به اسيرى خواهند برد. كَذَلِكَ سَبَقَ فِي عِلْمِ الْوَاحِدِ الْمَنَّانِ فَبَكَى آدَمُ وَ جَبْرَئِيلُ بُكَاءَ الثَّكْلَى. ▪️در علم خدای واحد منان اين گونه مقدر شده است. سپس حضرت آدم و جبرئيل نظير زن جوان مُرده گریه کردند. 📚 بحارالانوار ج۴۴ ص۲۴۵
♦️ حتی چهارپایان هم، به یاد «عطش» امام حسین "علیه‌السلام" ، آب نمی‌خوردند... در روايت آمده است: وقتی که حضرت اسماعيل"علیه‌السلام"، گوسفندان خود را بر لب فرات ميچرانيد، چوپان آن حضرت به او خبر داد: از فلان موقع به بعد اين گوسفندان از اين شريعه آب نمى‏آشامند! حضرت اسماعيل دعا كرد و از سبب اين موضوع جويا شد. جبرئيل نازل گرديد و فرمود: يا اسماعيل! اين موضوع را از گوسفندان جويا شو! زيرا كه علت اين مطلب را براى تو خواهند گفت. وقتى آن بزرگوار به گوسفندان فرمود: چرا از اين آب نمى‏آشاميد!؟‌ ، آن چهارپایان به زبان فصيح گفتند: قَدْ بَلَغَنَا أَنَّ وَلَدَكَ الْحُسَيْنَ عَلَیهِ‌السّلام سِبْطَ مُحَمَّدٍ يُقْتَلُ هُنَا عَطْشَاناً فَنَحْنُ لَا نَشْرَبُ مِنْ هَذِهِ الْمَشْرَعَةِ حَزَناً عَلَيْهِ 🔹 به ما اين طور رسيده‌است که فرزند تو، حسین علیه‌السلام كه سِبط حضرت محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله است، در اينجا با لب تشنه كشته خواهد شد، ما هم به علت غم و اندوهى كه براى آن بزرگوار داريم از اين شريعه آب نمى‏آشاميم. حضرت اسماعيل راجع به قاتل امام حسين سلام الله علیه جويا شد، گوسفندان گفتند: همان كسى است كه اهل آسمانها و زمين و عموم خلائق او را لعنت خواهند كرد. حضرت اسماعيل هم گفت: اللَّهُمَّ الْعَنْ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ عَلَیهِ‌السّلام 🔹 خدایا! قاتل امام حسين "سلام الله علیه" را لعنت كن!! 📚 بحارالانوار ج۴۴ ص۲۴۳
◾️ به نالهٔ‌های «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند... در نَقلی آمده است: وقتی که امّ‌الفضل ملعونه، به إمام جواد علیه‌السلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا می‌زند که جرعه‌ای آب به من برسانید. ام‌ّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی می‌گفت: مُتْ عَطَشاً ! ▪️از تشنگی بمیر... 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸. ✍ آه یا جواد الائمه... آن ملعونه در جواب ناله‌های عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزه‌ای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: ... سیدالشهداء علیه‌السلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر می‌داد و می‌فرمود: اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ▪️تشنه‌ام... تشنه‌ام... به من جرعه‌ای آب دهید! و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم ▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمی‌گرفت. برگرفته از: 📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰ 📚انوار الشهاده، ص۷۸ 📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴ 📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه‌السلام ج۲ ص۲۵۸
لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد... در نَقلی آمده است: وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیه‌السلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّ‌الفضل در را به روی امام علیه‌السلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد. 🔻در خانه کنیزکی صدای ناله‌های تشنگیِ إمام علیه‌السلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیه‌السلام راه افتاد؛ اما امّ‌الفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت. 📚منهاج البيان، ص١٨٢. ✍ یا جواد الائمه... مثل جدّت لحظهٔ آخر تنت بی‌تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد... ▪️این مصیبت، دل را به همان ساعتی می‌کشاند که هلال بن نافع گوید: رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛ گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای آب بر پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله منّت گذارید! اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است. هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون می‌آید اما لباسش را جمع کرده است. گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲
◾️آسمان را ز «عطش»، دود فقط می‌بیند رَمَقی نیست به چشم تَر شیدای حسین... در روایت آمده است: حضرت آدم نام‏هاى مبارك رسول خدا و امامان "سلام اللّه علیهم اجمعین" را در عرش ديد! جبرئيل به آن حضرت تعليم داد تا فرمود: يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ‏ وَ مِنْكَ الْإِحْسَانُ 🔻هنگامى كه نام حسين "سلام اللّه علیه" را ذكر نمود اشكهايش جارى شد و قلبش شكست. آنگاه به جبرئيل گفت: چرا وقتى نام پنجمى ايشان را ذكر ميكنم قلبم ميشكند و اشكم جارى مى‏شود!؟ جبرئيل گفت: وَلَدُكَ هَذَا يُصَابُ بِمُصِيبَةٍ تَصْغُرُ عِنْدَهَا الْمَصَائِبُ ▪️ اين فرزند تو دچار يك مصيبتى خواهد شد كه مصائب ديگر در مقابل آن كوچك خواهند بود. حضرت آدم‏ فرمود: چه مصيبتى؟ جبرئيل گفت: يُقْتَلُ عَطْشَاناً غَرِيباً وَحِيداً فَرِيداً لَيْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعِينٌ ▪️حسين "سلام اللّه علیه" در حالى شهيد مى‏شود كه عطشان، غريب، تنها و بى‏ياور خواهد بود. وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ‏ وَ هُوَ يَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَانِ ▪️اى آدم! اگر تو او را ميديدى و ميشنيدى كه می‌گفت: آه از عطش! آه از بى‏ياورى! كار تشنگى آن حضرت به جائى می‌رسد كه بین زمین و آسمان را، دود خواهد دید. فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ وَ شُرْبِ الْحُتُوفِ فَيُذْبَحُ ذَبْحَ الشَّاةِ مِنْ قَفَاهُ ▪️كسى جوابش را نمی‌گوید مگر با شمشير، تا اينكه جرعه شهادت را بياشامد. آن حضرت را نظير گوسفند اما از قفا سر مى‏بُرند. وَ يَنْهَبُ رَحْلَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ هُوَ وَ أَنْصَارُهُ فِي الْبُلْدَانِ وَ مَعَهُمُ النِّسْوَانُ ▪️ خيمه‏هايش را به يغما ميبرند، سر مبارك وى و يارانش را در شهرها ميگردانند، زن و بچه‏هايش را به اسيرى خواهند برد. كَذَلِكَ سَبَقَ فِي عِلْمِ الْوَاحِدِ الْمَنَّانِ فَبَكَى آدَمُ وَ جَبْرَئِيلُ بُكَاءَ الثَّكْلَى. ▪️در علم خدای واحد منان اين گونه مقدر شده است. سپس حضرت آدم و جبرئيل نظير زن جوان مُرده گریه کردند. 📚 بحارالانوار ج۴۴ ص۲۴۵
♦️ حتی چهارپایان هم، به یاد «عطش» امام حسین "علیه‌السلام" ، آب نمی‌خوردند... در روايت آمده است: وقتی که حضرت اسماعيل"علیه‌السلام"، گوسفندان خود را بر لب فرات ميچرانيد، چوپان آن حضرت به او خبر داد: از فلان موقع به بعد اين گوسفندان از اين شريعه آب نمى‏آشامند! حضرت اسماعيل دعا كرد و از سبب اين موضوع جويا شد. جبرئيل نازل گرديد و فرمود: يا اسماعيل! اين موضوع را از گوسفندان جويا شو! زيرا كه علت اين مطلب را براى تو خواهند گفت. وقتى آن بزرگوار به گوسفندان فرمود: چرا از اين آب نمى‏آشاميد!؟‌ ، آن چهارپایان به زبان فصيح گفتند: قَدْ بَلَغَنَا أَنَّ وَلَدَكَ الْحُسَيْنَ عَلَیهِ‌السّلام سِبْطَ مُحَمَّدٍ يُقْتَلُ هُنَا عَطْشَاناً فَنَحْنُ لَا نَشْرَبُ مِنْ هَذِهِ الْمَشْرَعَةِ حَزَناً عَلَيْهِ 🔹 به ما اين طور رسيده‌است که فرزند تو، حسین علیه‌السلام كه سِبط حضرت محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله است، در اينجا با لب تشنه كشته خواهد شد، ما هم به علت غم و اندوهى كه براى آن بزرگوار داريم از اين شريعه آب نمى‏آشاميم. حضرت اسماعيل راجع به قاتل امام حسين سلام الله علیه جويا شد، گوسفندان گفتند: همان كسى است كه اهل آسمانها و زمين و عموم خلائق او را لعنت خواهند كرد. حضرت اسماعيل هم گفت: اللَّهُمَّ الْعَنْ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ عَلَیهِ‌السّلام 🔹 خدایا! قاتل امام حسين "سلام الله علیه" را لعنت كن!! 📚 بحارالانوار ج۴۴ ص۲۴۳