eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت