بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی