eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
میلیارد ها شیخ طوسی فدای یک نفس امام زمان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۲۲_۱۱_۱۱_۱۴_۰۵_۱۴_روضه ابالفضل.نظام.mp3
12.51M
بسم الله الرحمن الرحیم به امام حسین/روضه ابالفضل ۲۰//آبان۱۴۰۱ آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) #/مسجدنظام العلمابازار کرمانشاه @majnon1396 کانال اشعارمجنون کرمانشاهی
۲۰۲۲_۱۱_۱۱_۰۹_۴۲_۳۲روضه رقیه.بیگلربیگی.mp3
17.89M
بسم الله الرحمن الرحیم به امام زمان/روضه رقیه خاتون ۲۰//آبان۱۴۰۱ آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) #/تکیه بیگلربیگی کرمانشاه @majnon1396 کانال اشعارمجنون کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۲۲_۱۱_۱۱_۱۶_۰۹_۴۰_روضه ابالفضل.ع....mp3
15.87M
بسم الله الرحمن الرحیم #/روضه ابالفضل ۲۰//آبان۱۴۰۱ آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) #/هیبت مداحان ثارالله کرمانشاه @majnon1396 کانال اشعارمجنون کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛برگزاری فستیوال شیطان در واشنگتن!!!! 📛به آخرالزمان خوش آمدید! 📛دیگه هالووین هم راضی شون نمیکنه. @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج): به اذن و مدد خالق یکتا به اذن و مدد حضرت طاها به اذن و مدد حضرت زهرا بنویسم نمی از مدحت دریا وصیِّ سید بطحا ولی والی والا علی عالی اعلا تولا و تبرا ، دمش معجز عیسای مسیحا ونامش ید بیضایی موسی به خلیل آتش نمرود زعشقش شده بردا و سلاما علی کیست علی عبد عبیدی که قیاسش به خداوند نمایند شگفتا به وصفش چه بگویم که کند وصف امیر دوجهان را خداوند تعالی علی صوم و صلاه است که در حال رکوع اهل زکات است و شایسته ی صدها صلوات است بگو مظهر الطاف خداوند جلی کیست بگو در همه آفاق ولی کیست بگو ذکر خفی ذکر جلی کیست بگو تا ابدالدهر امیر دوجهان غیر علی کیست کسی نیست به جز او ، که هم شان رسول است کسی نیست به جز او ، که هم کفو بتول است علی بحر معارف ، علی کنز عقول است به دستش همه عالم شده تسخیر زده با مدد خالق اکبر سر تزویر دو رویی و صداقت به کرسی قضاوت به دستش شده تدبیر شجاعان عرب روبه رویش خارو حقیرند‌ وباید که به دست اسدالله بمیرند میان همه ی معرکه ها شیر و دلیر است علی مونس هر فرد فقیر است وهم بازی هر طفل صغیر است به هر شیعه ی اثنی عشری نعم الامیر است و روزی ده مسکین و اسیر است علی خیر کثیر است بپرسند اگر مذهب مارا بگوییم که آغاز مسلمانی ما عید غدیر است علی ساقی کوثر ، علی مُظهر و مَظهر علی شیر دلاور ، علی صاحب محشر علی حیدر صفدر ، علی برهمه رهبر علی نفس و دم و لحم پیمبر علی سرور قنبر ، علی عشق ابوذر علی فاتح خیبر چه جنگی ، همان جنگ که شد بر همگان واضح و روشن چه کسی اهل شکاراست چه کسی اهل فرار است بگو دشمن شیعه که بی مهر علی شیعه شدن نیز محال است همه زندگی ات رو به زوال است بهشتی شدنت خواب و خیال است اگر نطفه ی تو حیض و حرام است ولی نطفه ی ما پاک و حلال است ولی حیف نه گوش شنوایی نه تصدیق زبانی ، که دشمن کر و لال است رود در پی آن پیر خرفتی که شغال است به کوری شما حب علی در رگ ما در جریان است به روی همه ی ماذنه ها ورد زبان است بزرگ مرد جهان است و با خطبه ی بی نقطه ی نابش نشان داد که استاد بیان است به تن روح و روان است و آرامش جان است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت حضرت زهرا (س) تقدیم به مادرشیعه ... اشعارکردی وه لاله زار حیدر آگر زوانه دیره گل ویره بیه پرپر، بلبل ترانه دیره . وه گلشن محمد،یه نو شکفته گل بی گلچین دسه توبشکه، یاسم جوانه دیره . دیمه وه کوچه یارب، یاس م، پرخزان قاتل له صورت گل ، یارب نشانه دیره . گلچین له پشت و پهلو ،دیدن وه دست و بازو نیشان وه چاو و صورت گاهی وه شانه دیره . همدست بیه قنفذ، گرده مغیره ویره ظالم غلاف شمشیر یه تازیانه دیره . باخم دره سوزیدن، صیاد بی مروت یه مرخ باخه عشقه ،که آشیانه دیره . له چاوه خوم، م دیمه، گیان دایه دالگه م ناله ودرده بابا،چه بیکرانه دیره . دایه خمت وباره، گیسم بیه پریشان دست تو ناتوانه ،یادرده شانه دیره . یارب له شرح ای خم، وه قلب زار (مجنون) جو مال ایمه آگر، ویره زبانه دیره . -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
حضرت زهرا(س)-تدفین اشعارکردی قوره گه، یه روح و ریحان منه یه تمام هستی و گیان منه ای گل یاسه که له تو،بی نهان راز دار ه درد پنهان منه ای زمین ای مه که بی یسه خموش وه شوه خم ماه تابان منه یه کیه، یه مصحف ایثار و عشق سورۀ کوثر وه قرآن منه قوره گه ، له شونه تو، یه آسمان شاهد شام غریبان منه وه کناره تو ، م هرشو گیره کم قوره زهرا بیت الاحزان منه ای زمین زهرا، له آغوش تونه با خور وه  قلب سوزان منه میزبانی کردیه، وه فاطمه وه فراخه، غصه مهمان منه گرده زهرا تو مدارا که دمی له دو دنیا ،نیر چاوان منه ای زمین ایره اگه پر لاله بی حاصله وه چاوه گریان منه ای زمین وی درده ، خاک ای مزار گرده (مجنون) مرثیه خوان منه غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم با اشک دیده ، پیکرت زهرابشویم درخانه ی بی تو، تورا دریابشویم بانوتو رفتی خنده بر لب جا ندارد با اشک دیده ها پیکرت اینجابشویم شهر مدینه جای ماندن نیست دیگر من پیکرت راگوشه ای تنهابشویم ازهرنفس، خون آیدازآن سینه ی تو بانو تورا من باغمی پیدابشویم حق ولایت خواستی گیری زنامرد خونابه ی جسم تواز دعوا بشویم بانو سلام مرتضایت بی جواب است این درد غربت ، باتوای زهرابشویم شد آرزو یم بعدتوزنده نمانم جسم تورادربین این غمهابشویم 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ________________
بسم الله الرحمن الرحیم -دشتی زخانه سروباغ آ رزو،رفت شکوه زندگی وآبرو، رفت بهارعمرزهرا، شدخزانی به عمرم عقده ای، اندرگلو، رفت به دستم کرده ام جسم تودر خاک ،، خدایا از برم آن ماه رو رفت پس ازتو زندگی را من نخواهم ،، ازاین خانه تمام آبرورفت خدا داند که درقلب منی تو ز ذهنم خاطراتت موبه مو رفت 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم تابوت تومیرفتی شبی ازدره خانه میبردعلی، پیکر زهرا،سر شانه یک گوشه حسین وحسن وزینب وکلثوم باگریه نگاهش شده معطوف به شانه تاشست تن فاطمه را ، حیدرکرار آن تیر غمش سمت علی کرد کمانه دیدم که عقیقی به گدا داد ٬ به مسجد حیدربه تویاقوت کبود، داد زمانه این قوم حسادت به تو وفاطمه کردند این معرکه ها بود درآن کوچه بهانه بانوی علی، نیمه شب از دست علی رفت ازداغ تو زینب بگرفته است بهانه 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ________________
بسم الله الرحمن الرحیم ازهمان آتش در،بود تنت تاول زد تا سحر آب شدی وبدنت تاول زد پوست همچوگل پیرهنت تاول زد بین در،پیکره ی سوختنت تاول زد لگدی خورد به در ، پیکرزهرا افتاد من نگویم که دگر معجر زهرا افتاد اشک از گوشه ی چشم تَر زهراافتاد چادری پاره شد و از سر زهرا افتا د مردکی پست مرا، بر تو غم اندوخته بود صورت ازضربت دستی چه برافروخته بود گیسویت در وسط آتش در، سوخته بود سینه ات را نوک مسمار به در دوخته بود 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها‌ رفتنت فاطمه جان پشتِ مرا می‌شکند گریه ی زینب تو، قلبِ خدا می‌شکند چقدر آب شدی ، گریه ی توکشت مرا بغضِ چشمان تواین،حال و هوا می‌شکند گل بشکسته‌ از این،غصه کمی راه برو که قد و قامتِ تو زیرِ بلا می‌شکند ترسم ای بانو،مرا تنها کنی دربین شهر حیف یک روز کسی دستِ تو را می‌شکند من سیه پوشِ توو شهر به همدردی من حرمتِ شیر خدا را همه جا می‌شکند کودکانت همه در خانه چرا می‌لرزند که درِ خانه به یک ضربه‌ی پا می‌شکند می‌دوی پشتِ علی تانرود سمت کسی ضربه‌ای می‌رسد و آینه را می‌شکند پی حیدر وسط کوچهِ زمین افتادی بین در سینه جدا ، دست جدا می‌شکند 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم آشوب بدی در دلم انداخت مغیره باقنفذملعون به سویم تاخت مغیره یک لشکروحشی هم جمع اند به کوچه در خاطر من ، خاطرغم ساخت مغیره بگرفت کمربندعلی ، فاطمه ی او باضربت پابر تن اوتاخت مغیره شد جنگ میان عمر وفاطمه، ای وای باصرب لگد بهره تو پرداخت مغیره از لعل لبت ، خون وسط کوچه چکیده کاینگونه زد آتش دل و بگداخت مغیره در بین همه مدعیان ، فاطمه تنهاست جان داد برای تو و نشناخت مغیره باضرب غلافی به زد قنفذملعون تا پرچم آشوب برافراخت مغیره برگردن حیدر وسط کوچه طناب است روبه صفتی بودکه بنواخت مغیره دوری و جدایی زتو سخت است عزیزم جان دادی و صد حیف چنین ، باخت مغیره غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الر حیم مغیره وه، چه خیال بدی به سر دارد هوای کشتن زهرامیان در دارد بگوکه قنفذ ملعون رود ازآن کوچه مگر بمیرد از این فکر دست بردارد چنان میان دره خانه بر زمین افتاد تمام شهر ازاین حال ما خبر دارد به کوچه یک تنه بالشکر عمر سخت است میان کوچه عزیزه تو دردسر دارد بگومغیره وقنفذ ، نزن که زهرا مرد مزن که فاطمه درسر غمی دگر دارد چه غصه ای ؟ به خدا غصه علی باشد مزن که روح پیمبر به ما نظر دارد به گردن تو علی ریسمان خبر دارد ؟ که همسره تو علی، دست بر کمر دارد ... 🔸شاعر: _غلامی (مجنون کرمانشاهی) ________________
بسم الله الرحمن الرحیم درد خودرا ازعلی ات فاطمه،پنهان مکن خانه رابارفتنت ، براین سرم ویران مکن درد داری فاطمه ، این، خانه راجارو مزن حیدرت رامضطرب درداغ این هجران مکن گوشه ای ازخانه، از این زخم می‌پیچی به خود بهره دلداری به زور، این چهره را خندان مکن زجر داری میکشی، وقتی که خود را می‌کِشی بیش از این زهرامرا،شرمنده از طفلان مکن لااقل آهی بکش، جان علی سرفه مزن خانه رابارفتنت بهر علی زندان مکن بر سرت افتاده رفتن، حرفی از رفتن مزن با نگاه مضطرت این جمع را گریان مکن بشکند دستِ مغیر ه دست وبازویت شکست کس نگفت براو که اینگونه توبا قرآن مکن بین خانه همسرم توچهره پنهان میکنی باگزیدن برلبانت درد خود پنهان مکن -شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹