بسم الله الرحمن الرحیم
#شب جمعه
-اشعار_گودال
-اشعارلطمه زنی-حقش ادابشه
برسینه ات شمرلعین با،پا چه بدزد
آتش به قلب زینب تو،تا ابد زد
باچکمه اش مردک ، نشسته روی سینه
خنده به روی شاه ، از روی حسد زد
گودال بودو حنجرو دستی به خنجر
شمرلعین بادیدن تو،حرف بد زد
پایی زدوجسم تورا او واژگون کرد
با خنجرش بر سینه تو دست رد زد
بغض علی را داشت در دل شمرملعون
اوخنجرخودبرقفای توچه بد زد
افتاده قلب توحسین ازکار گویا
شدیکسره کارت، به جسمت با لگد زد
هر کس که دستش میرسید باسنگ میزد
خولی به جای هر که نیزه را نزد ، زد
نامردتر از این سنان هرگز ندیدم
سمت گلو،بانیزه اش نامرد بد زد
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
مراسم جشن ولادت حضرت زینب (س)درکرمانشاه
پنجشنبه۳/دی ماه/ساعت۳:۳۰عصر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
تک اابالفضلی
امیر دل
مداح : حاج آرمین غلامی
📍نشر آثار #حاج آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
17.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_اباعبدالله الحسین
خونش چکید زمین؛ دانه دانه در گودال
عمرش به پایان میرسد پروانه در گودال
انگشترش در دست مانده در هجومی سخت
خون می چکد از صورتِ جانانه در گودال
شمروسنان با خاطری آسوده میگفتند
افتاده دیگر صید زخمیِ این میخانه در گودال
کاش و نبیند دخترش رویِ کبودش را
موی رقیه(س)شد بدون شانه؛ در گودال
سینه شکسته! نیزه خورده سخت بازویش
مجروح می پیچد به خود دردانه در گودال
درزیرخنجر عاشقانه از علی(ع) میگفت
جانِ دو عالم با غمی جانانه در گودال
یارب جوابِ «خنجرملعون » تبسم بود
از درد می لرزید نای چانه در گودال
دستان قاتل روی خنجر رفت ودیدم
شد دلخوشی هابادلم بیگانه؛ در گودال
شدازقفاباخنجری حنجر پرازخون
انگشتهایش شدبریده،دانه در گودال
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج):
#امام_حسین
#روضه_باز_و_مکشوف ♦
گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی
دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی
دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی
دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی
آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد
با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد
آسیب دیده شانه ات ازنیزه شمر
پژمرده شددردانه ات،ازنیزه شمر
می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه
کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده
سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود
غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود
گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند
قران زبالای نی ات را میشنیدند
دنبال تو اهل و عیالت می دویدند
باريسماني زينب را می کشیدند
زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا
آوای او می کرد همراهیت آنجا
باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند
دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند
در زیر دست و پای مرکبها دویدند
همشیره ات را در اسارت میکشیدند
دیدم شراب و وای از بزم حرامی
دیدم نگاه هیز نامردان شامی
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#پیشنهاد_ویژه_
#برای_دیگران_بفرستید