بسم الله الرحمن الرحیم
#کرامات حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
(خواب دیدن حضرت زهرا وجریان سقیفه)
آیت الله شیخ محمدتقی اصفهانی (آقانجفی) میگوید:در شب نهم محرم الحرام سنه 1282 در کربلای معلی مشرف بودم. نصف شب بعد از تهجد، چند دقیقه به خواب رفته، حضرت فاطمه زهرا(س) را در خواب دیدم که آن حضرت و جمع کثیری از شیعیان ایستاده بودند و آن مظلومه، مصایبی را که بر حضرت امیرالمؤمنین(ع) از سقیفه وارد شده بود بیان می فرمود و مردم گریه میکردند. چون ذکر مصیبت تمام شد، مردم متفرق شدند.
پس نظر به اینکه من به واسطه نسبت و سبب محرمیت داشتم، نقاب از روی خود برداشته و فرمودند: «این اول مصیبتی است که بر ما اهل بیت(ع) وارد شده است، شاد مباد چشمی که این مصیبت را بشنود و قلب او محزون و چشم او گریان نشود و آنچه ظلم بر اهل بیت وارد شد، نتیجه ظلمی بود که به واسطه سقیفه وارد شد و بعد فرمودند: در شادی ما و در حزن ما اندوهناک باشید.»
عرض کردم: چه ثواب است برای کسی که در مصیبت شما گریه کند؟
فرمودند: «گناهان او آمرزیده می شود و من در روز قیامت او را شفاعت خواهم نمود. به درستی که هرگاه اهل مشرق و مغرب عالم بر محبت اهل بیت(ع) اتفاق می کردند و در مصیبت ایشان محزون بودند، هر آینه خداوند جهنم را خلق نمیفرمود. به درستی که آتش جهنم بر دوستان اهل بیت(ع) حرام است.»
#برگرفته ازکتاب کرامات فاطمی۱۳۹۸
✅ #مولف :آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#برای_دیگران_بفرستید
بسم الله الرحمن الرحیم
۳#کرامات حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
(فاطمه علیها سلام لباسی برای روز عاشورا به زینب علیهاسلام داد.)
عوالم العلوم نقل می کند که در روز دهم جمادی الاول حضرت زهرا علیهاسلام لباس ابراهیم خلیل را به زینب علیهاسلام عطا نموده و فرمودند: هنگامی که برادرت حسین علیه السلام آن را از تو مطالبه کرد بدان که ساعتی بیش مهمان تو نیست و به بدترین حال به دست زنازادگان کشته می شود.
📚منابع:
عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۹۰۶
الزهرا و الحسین، ص ۲۶۷
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
******
◾(️شب قدر، فاطمه عليهاسلام است)
محمد بن قاسم نقل می کند که امام صادق علیهالسلام فرمودند: در آیه ی «انا انزلناه فی لیله القدر» همانا ما قرآن را در لیلهی قدر نازل نمودیم. منظور از لَیلَه همان فاطمه علیهاسلام است و قدر خداوند است. پس هر کس فاطمه را بشناسد آنگونه که شایستهی شناخت او است، همانا شب قدر را درک کرده است و همانا فاطمه را فاطمه نامیدند زیرا خلائق از شناخت او بریده شدهاند.
📚منابع:
تفسیر فرات کوفی، صفحه ۵۸۱
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۲۶
(ورود زهرا به قیامت وشفاعت امت
(
از حضرت امام محمد باقر علیهالسلام نقل است که از جابربنعبداللَّه انصاری شنیدم که پیغمبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند: هنگامی که روز قیامت فرا میرسد دخترم فاطمه علیهاسلام در حالی وارد محشر میشود که بر یکی از ناقههای بهشتی سوار است و از دو پهلوی آن ناقه حریرهای بهشتی آویزان، مهار آن از مروارید تر، پاهایش از زمرد سبز، دم آن از مشک ناب، دیدگانش از در و یاقوت سرخ خواهد بود. قبهای از نور بر پشت آن ناقه نصب شده که درون آن از بیرون آشکار، درون و باطن آن حاوی عفو پروردگار و بیرون آن رحمت خدای رحیم است. فاطمه علیهاسلام تاجی از نور بر سر دارد که دارای هفتاد پایه باشد، هر پایهای از آن به وسیله یک مروارید مرصع و نظیر یک ستارهای درخشان خواهد بود. از طرف راست و چپ فاطمه علیهاسلام هر کدام هفتاد هزار ملک خواهد بود. جبرئیل که در حالی که مهار ناقه حضرت فاطمه علیهاسلام را گرفته است با صدای بلند خواهد گفت: چشمهای خود را ببندید تا فاطمه علیهاسلام دختر محمد صلیاللهعلیهوآله عبور نماید. در آن روز هیچ پیغمبر و رسول و صدیق و شهیدی نیست، مگر اینکه دیدگان خویش را میبندند تا اینکه زهرا علیهاسلام از صحرای محشر عبور نماید. هنگامیکه آن بانو به مقابل عرش پروردگار میرسد از آن ناقه فرود میآید و میگوید: پروردگار من! ما بین من و آن افرادی که در حق من ظلم نمودند و فرزندان مرا شهید کردهاند قضاوت کن.
آنگاه از طرف خدای متعال ندا میرسد: ای حبیبه و فرزند حبیب من از من بخواه تا به تو عطا نمایم. شفاعت کن تا من بپذیرم. به عزت و جلال خودم که امروز ظلم و ستم هیچ ستمگری از نظر من محو نخواهد شد. در همین هنگام است که حضرت زهرا علیهاسلام میگوید: بار خدایا! فرزندان، شیعیان، دوستان، و دوستان دوستان فرزندان مرا به من ببخش! آنگاه از طرف پروردگار جهان منادی ندا میکند: فرزندان، شیعیان، دوستان، و دوست دوستان ذریه فاطمه علیهاسلام کجایند؟ ایشان عموماً درحالیکه ملائکه رحمت پروردگار آنان را احاطه کرده باشند میآیند. سپس فاطمه اطهر علیهاسلام جلو میرود تا آن ها را داخل بهشت مینماید.
📚منابع:
الأمالي للشيخ الصدوق، ص ۶۹
بحارالانوار، ج۴٣، ص٢١٩
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳
#برگرفته ازکتاب کرامات فاطمی۱۳۹۸
✅ #مولف :آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#برای_دیگران_بفرستید
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت زهرا_س_مناجات
#
▶️
در بره نام تو پاشدن خوش است
بین این روضه فناشدن خوش است
مردن ووصل شدن می ارزد
با نگاه تو رها شدن خوش است
هرکه زحمت پی رنجش ببرد
پیّت ازخویش رها شدن خوش است
دو دلم آيامراهم ميخري
چوکبوتر دو هوا شدن خوش است
همه جانام شما روی لب است
بین این روضه فدا شدن خوش است
بودم ای زهراهمیشه نوکرت
بردرت دیدهگشاشدن خو ش است
سپری شد، همه عمرم بره تو
عمرخودبرتوگداشدن خوش است
دستگیرم تویی در روزجزا
بهردیدارتو پا شدن خوش است
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
⏹
© کانال رسمی "حاج آرمین غلامی؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
#حضرت_زهرا
😭
آفرینش خلق گردیده برایِ فاطمه
شدبنای خلقت هستی بپای فاطمه
تابه عرش حق تعالی میروم بالا شبی
تابفهمم لحظه ای ازماجرایِ فاطمه
اهل بیتم راهمه نذر عزایش میکنم
ایل واجدادم فدای بچه هایِ فاطمه
من قسم دادم خداراتاکه گردم فاطمی
چون بدون او نمیگیرد دعایِ فاطمه
بانوی عالم مرا امشب بخر درخیمه ات
میرسد از جانب بالا صدایِ فاطمه
طاقت روح وسیعش را ندارد آن بدن
میشود تکثیر گویا جای جایِ فاطمه
گفت پیغمبر رضای من رضای خالق است
میشوم راضی همیشه در رضایِ فاطمه
این جهان وآن جهان دارد رضایت نامه او
هرکه شد دراین جهان عبدو گدایِ فاطمه
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
سلام بر زهرا (س)
سلام ای وادی معشوق سازی
سلام ای سرزمین عشق بازی
ز دل بر دم غبار ظلم و کینه
سلام من به تو شهر مدینه
سلام من به خاک پر وجودت
سلام من به آن یاس کبودت
سلام من به آن خاک حریمت
سلام من به دستان کریمت
سلام من به روی خورده سیلی
سلام من به ماه گشته نیلی
سلام ای آسمان شهر تاریک
سلام ای کوچه های تنگ و باریک
میان کوچه ها سروت خمیده
سلام من به آن سینه دریده
سلام من به تو ای سرزمینا
سلام من به مظلومی زهرا
سلام ای دلبر بی یار زهرا
سلام ای کشته مسمار زهرا
نما دیگر سلامی بر مدینه
بگو از ماجرای زخم سینه
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
© کانال رسمی " آرمین غلامی؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه وسبک های شورنوین
✍✍✍سگ✍✍✍
از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده:
☜ طُوبَیٰ لِمَنْ عِیشَهُ کَعِیشِ الْکَلْبِ، فَفِیهِ عَشْرَةُ خِصَالٍ فَیَنبَغِی اَنْ یَکُونُ کُلُّهَا لِلْمُؤمِن.
❶ لَیْسَ لَهُ مِقْدَارٌ بَینَ الْخَلقِ وَ هُوَ حَالُ الْمَسَاکِین.
❷ اَنْ یَکُونُ فَقِیرَاً لَیْسَ لَهُ مَالٌ وَ لا مِلْکٌ وَ هُوَ صِفَةُ الْمُجَرَّدِین.
❸ لَیْسَ لَهُ مَأوَی مَعْلُومٌ وَ الْاِرْضُ کُلُّهَا لَهُ بِسَاطٌ وَ هُوَ مِنْ عَلامَاتِ الْمُتِوَکِّلِین.
❹ اَنْ یَکُونُ اَکْثَرُ اَوْقَاتُهِ جَائِعَاً وَ هُوَ مِنْ دَأبِ الصَّالِحِین.
❺ إِنْ ضَرَبَهُ صَاحِبُهُ مِأةَ جلدَة لَا یَتْرُکُ بَابَهُ وَ هُوَ مِنْ عَلامَاتِ الْمُرِیدِین.
❻ لَا یَنَامُ مِنَ اللَّیٌلِ اِلَّا الٌیَسِیرِ وَ ذَلِکَ مِنْ اُوصَافِ الْمُحِبِّین.
❼ اِنَّهُ یُطْرُدُ وَ یُجْفَی فَیَجِیبُ وَ لَا یَحْقِدْ وَ ذَلِکَ مِنْ عَلامَات الْخَاشِعِین.
❽ رَضِیَ بِمَا یَدْفَعُ صَاحِبُهُ مِنَ الاَطْعِمَةِ وَ هُوَ حَالُ الْقَانِعِین.
❾ اَکْثَرُ عَمَلِهِ السُّکُوتُ وَ ذَلِکَ مِنْ عَلَامَاتِ الْخَائِفِین.
⑩ اِذَا مَاتَ لَمْ یَبْقَ مِنْهُ الْمِیرَاثُ وَ هُوَ حَالُ الزَّاهِدِین.
--------------------------------------------------
خوشا بحال کسی که (حداقل) زندگیش چون معاش سگ باشد. در این حیوان ۱۰ خصلت ست که مومن به داشتن آنها سزاوار است؛
❶ سگ را در میان مردمان قدری نیست و این حال مسکینان است.
❷ مالی و ملکی ندارد و این همان صفت مجردین (فارغین) است.
❸ او را خانهٔ مشخصی نیست و همه زمین بساط اوست و این علامت متوکلان است.
❹ اغلب اوقات گرسنه (غیر سیر) است و این عادت صالحان است.
❺ اگر صد تازیانه از صاحب خود بخورد، خانهٔ او را رها نمیکند و این صفت مریدان است.
❻ شب هنگام بجز اندکی نمیخوابد و این از اوصاف محبّین است.
❼ رانده میشود و جفا میبیند، لکن چون بخوانندش بدون دلگیری باز میگردد و این از علامات خاشعین است.
❽ به تهماندهٔ طعام صاحبش راضی ست و این حال قانعین است.
❾ بیشتر اوقاتش خاموش ست و این از علامات خائفین است.
⑩ چون بمیرد میراثی بجای نگذارد و این حال زاهدان است.
لئالی الاخبار، ج ۵، ص ۳۸۸✏️📒📝📚
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❇️ @rayatalmahdi313
_اشعارناب وحماسی فاطمیه
هستم خراب باده ی ایمان فاطمه
شادم شدم گـــدای غزل خوان فاطمه
روزی ما همه به سرسفره ی شماست
هستم همیشه ریزه خورِ خوان فاطمه
عاشق شدیم و بس به دعای تویاعلی
گشتم به عاشقانه مسلمان فاطمه
گشتم گدای این دره میخانه ی علی
ازلطف و جودو بخشش و احسان فاطمه
عمری شراب کوثری او زبـانزد است
هستم خراب باده ی جوشان فاطمه
بانوبه یک نگاه علی جذبمان نمود
شد نسل در به در، همه سلمان فاطمه
حجب و حیای خادمه هایت زبانزد است
گشته دوعالمین همه حیران فاطمه
هستیِ وجان خود به علی کرده اوفدا
ماتم به عزم راسخ و ایمان فاطمه
بودی تو یک تنه همه ی لشگرعلی
درکوچه گشته رزم نمایان فاطمه
مولای عاشقان جهان گرچه خانم است
عشق علی میان رگت در تلاطم است
نــوكـــر نـوشـــت:
زهرایِ (س)اطهری وتو، عشقِ شَهِ نجف
توِ خُطبه خوان حیدری وتو عَلَم به کَف
، لوح و قلم اگرچه همه بندهٔ تو اَند
زهرا سَنَد، به نامِ تو شد «مُهرِ از طَرَف
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🔶 السلام علیکِ یا فاطمه الزهرا(س)
مینشیند هرکبوتر روی بام فاطمه
باغ جنات خدا در زیر گام فاطمه
گفت خالق روز اول باتمام مردمان
کل ملک عالمین باشدبه نام فاطمه
گر علیِ مرتضی ساقی حوض کوثراست
ساقی کوثرعلی سرمست جام فاطمه
زاهدان گر چه بنازند به فردوس برین
جنت خالق خودش پابست نام فاطمه
صدهزاری همچو حاتم شد گدای درگهش
مریم و سارا کنیزوهم غلام فاطمه
# نطق حیدر در نظرها گرچه باقی مانده است
جلوه خون شهیدان از قیام فاطمه
وای زهرا درمیان کوچه ها افتاده است
شدفدایی علی #مشی ومرام فاطمه
در میان آن همه مردانه اوکرده قیام
خواری آن دومی شدانتقام فاطمه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شعر #حضرت_زهرا #فاطمیه #آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
❣️✨✨✨✨﷽
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔸 ألسَّلامُ عَلَى الْزهرا
مادرم زاده مرا یافاطمه با غم تو
برتنم پوشانده رخت مشکی ماتم تو
بنوشت است به سوز و به غم واشک و نوا
دوست دارم فاطمه گردم فدای غم تو
شادی وشور وشعف نیست دراین سینه ی ما
این بود بس که کنم گریه به آه و غم تو
رحمت حق به تو که شیر حلالم دادی
شدم از روز ازل فاطمه جان محرم تو
چایی روضه زهرا به ، زآب زمزم است
آب زمزم همه در غلغله ی زمزم تو
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به
حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨
🎵 #شعر ولادت حضرت زهرا(س)
-
گوهر نایاب عشقی فاطمه
شاه بیت باب عشقی فاطمه
نخل طوبای علی مرتضا
صاحب محراب عشقی فاطمه
مرضیه ، زهرا ، بتولی ، فاطمه
راضیه القاب عشقی فاطمه
بی قراری بی قرار عاشقان
مضطر و بی تاب عشقی فاطمه
هستی از هستت شده برپا ولی
مهر عالم تاب عشقی فاطمه
اعتبار عالمین از هست تو
مادر اصحاب عشقی فاطمه
سرور زنها تویی خاتون عشق
چلچراغ ناب عشقی فاطمه
هاجر و مریم ، اسیر محضرت
دختر ارباب عشقی فاطمه
زینب آن شاگرد دانشگاه تو
گفته درس ناب عشقی فاطمه
تو شفیع عالمی در روز حشر
ماه عالم تاب عشقی فاطمه
💠 #حاج آرمین غلامی_(مجنون)
#برای_دیگران_بفرستید
اشعار ناب حضرت زهرا(س)
هر که باشد فاطمی سرور شود
او نمی از حوض کوثر می شود
هر که باشد فاطمی ، سوزد پرش
می رسد زهرا به بالین سرش
هر که باشد فاطمی تنها شود
همنشین حضرت مولا شود
هر که باشد فاطمی حق سر دهد
جان خود را در کف حیدر دهد
هر که باشد فاطمی سیلی خورد
ارثیه از حضرت زهرا برد
هر که باشد فاطمی رويش کبود
همچو حیدر می کند در خون سجود
هر که باشد فاطمی گیرد علم
تا که گردد هر دو دستانش قلم
هر که باشد فاطمی غوغا کند
خویش را لب تشنه سقا کند
💠 # آرمین غلامی_(مجنون)
#برای_دیگران_بفرستید
_یلدای علوی_مدح علی(ع)
منبرومسجدوسجاده علی میگوید..
ساقی وجام ومی وباده علی میگوید
..همه رندان جهان تابه ابدمست وخراب.
.هرخراباتی جان داده علی میگوید..
*
آنجاکه علی باشد براهل سماء سلطان.
جبریل وملک باشدبر درگه او دربان.
دامادپیمبر رابرتخت شرف دیدم
.سیمای خدارامن درشاه نجف دیدم.
*
درمعرکه یک قوم پریشان میکرد
..باچرخش ذوالفقارطوفان میکرد.
.بنگربه علی که لشکر دشمن را.
.بادیدن هیبتش مسلمان میکرد.. ****
این چرخ به انگشت علی می چرخد..
خاک قدمش به عالمی می ارزد..
ایدل بنگرخانه کعبه هرروز..
گردحرم شاه نجف می چرخد.
*
دل دست به گیسوى علی داردوبس..مهتاب رخ از روی علی داردوبس..ازبس زده ام دست توسل به علی..سنگ لحدم بوی علی داردوبس..
*
حیدرتوتمام هستی زهرایی
..شدریزه خوره سفره تو دنیایی.
.نقش است برانگشتری جبراییل.
.حیدرچو خدای خویش بی همتایی.
**
آرمین غلامی.(مجنون کرمانشاهی)
🔶 رسیدن أنبیاء به نبوّت با اقرار به فضائل #حضرت_زهرا سلام الله علیها 🔶
(۲) مدينة المعاجز: قال النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم:
ما تَکامَلَتِ النُّبُوَّة لِنَبِیِّ حَتّی أَقَرَّ بِفَضْلِها وَ مُحَبَّتِها
#رسول_خدا #پیامبر_اکرم فرمود :
#نبوت و پیامبری برای هیچ پیغمبری کامل نمی شود مگر این که به محبّت و فضیلت #حضرت_فاطمه زهرا علیها السلام اقرار داشته باشد.
📚 عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال ج۱۱ - قسم۱ - فاطمةس ص۱۶۱
(مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#روایت #روایات_نبوی #روایات_فاطمی
#روایات_فضیلت_فاطمی #شهادت #فاطمیه
#حضرت_صدیقه_کبری #شیعه #تولی_و_تبری #حب_و_بغض
@AsheghaneAhlbeyt
#حضرت_زهرا_س_ولادت
تاقیامت اهل عالم عزت من فاطمی است
من علی رادوستدارم طینت من فاطمی است
دست من خواهد گرفت گرچه گنهکار و بدم
خار و زار هرگز نگردم عزت من فاطمی است
فاطمیه از محرم جلوه اش بالاتر است
پادشاهی میکنم چون قدرت من فاطمی است
گر حسینی مانده ام از لطف زهرا هست و بس
پادشاهی کرده ام چون قدرت من فاطمی است
کاش میشد بعد مرگم قبر من مخفی شود
بی نشانم کن خدایا تربت من فاطمی است
روز محشر کار او باشد شفاعت از همه
تازه میفهمم به عقبی قیمت من فاطمی است
روزگاری که زند تکیه به کعبه مهدی اش
گویم انجا اهل عالم دولت من فاطمی است
در میان کوچه ها شد صورت زهرا کبود
ناله ها دارد دل من قربت من فاطمی است
اشک مجنون تا ابد هرگز نگردد با تو خشک
سرخوشم تاروز محشر طینت من فاطمی است
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_س_ولادت
ای ناز عشق حضرت ختمی مآب عشق
بر تو درود از طرف شیخ و شاب عشق
امری بود که سینه زن ماتم توایم
ای الگوی همیشگی انقلاب عشق
گردد به پا قیامت دیگر به روز حشر
زیرا که با شماست حساب و کتاب عشق
دنیا برای فاطمیه غرق ماتم است
در این عزا دلم شده مست و خراب عشق
ممنون مهر فاطمه هستم تا به ابد
گشتم برای فاطمیه انتخاب عشق
گریه کنم برای عزای تو فاطمه
بانوی خانواده ی عالی جناب عشق
حیدر برای ماندن تو گریه سر دهد
هدیه به زخم های تو چشم پر اب عشق
دستی بکش روی سرم ای دختر نبی
تنهابرای من تویی تو آفتاب عشق
در میزنم سرای تو را مادر حسین
دارم امید بر تو و بر آن جواب عشق
مجنون به پای روضه ی تو روضه خوانده است
ای یاس سرخ حضرت ختمی مآب عشق
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
-----------------
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_س_ولادت
من خدایم ، خالق هفت آسمان
من خدایم ، مالک هر اِنسُ جان
من خدایم ، ماوراء در دست من
عالم کونُ مکان ، پابست من
آنزمانی که فلک ، یادش نبود
انسُ هر جنُ ملک ، یادش نبود
خواستم تا از کسی صحبت کنم
خواستم نوری ز خود خلقت کنم
واژه ای آمد مرا بی خاتمه
اولین واژه بود ، یا فاطمه (س)
فاطمه (س)زیباترین پیدایش است
نام او ،خود مایه آرامش است
فاطمه (س)، از کائنات بالاتر است
فاطمه (س) زیبا گل ، پیغمبر است
فاطمه (س) زیباترین نیلوفر است
فاطمه (س) سلطان عشق حیدر (ع) است
فاطمه(س) بود نبود عالم است
فاطمه (س) نقش نگین خاتم است
فاطمه (س) یعنی نگاری بی قرار
فاطمه (س) یعنی بهار جلوه دار
فاطمه (س) یعنی نگاه منجلی
نور او ،پیدایش نور علی (ع)
فاطمه (س) ، نخل بلند آرزو
بر گدایانت تو باشی آبرو
میکده با نام زهرا ( س ) ، دلرباست
نام زهرا ( س ) ، مایه فخر خداست
فاش می گویم سخن بی واهمه
مست گشتم من ز نام فاطمه (س)
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_س_ولادت
من کیم ، باشم امیر کائنات
من کیم ، باشم نگهدار سبات
من کیم ، هستی ز من آمد وجود
هر ملک کرده به پای من سجود
در وجود اختران مستی منم
من کیم ، پیدایش هستی منم
من کیم ، باشد به دستم ماوراء
من کیم ، من بضعه خیر الوراء
من کیم نور تمام ماسواء
پاره قلب رسول کبریا
من کیم ، از اهل محشر برترم
جز خدا ، از هر کسی بالاترم
من کیم ، لیلای آل مصطفی (ع)
من کیم ، من زوجه ام بر مرتضا (ع)
نام من داروی درد بی دوا
اسم مستور خدای ماسوا
من ز حور انس ، پیدا گشته ام
با علی (ع) در عرش ، شیدا گشته ام
فاطمه (س)هستم که گشتم منجلی
نام من ، سر منشاء نام علی (ع)
باز (مجنونم)چه می خواهی بگو
راه حق را ، در صراط من بجو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_س_ولادت
مدح نام حضرت زهرا کنم
کی توان نامش به حق معنا کنم
اوست در محدوده ی ملک وجود
خواهم امشب این معما واکنم
شرح نور از حوری ظلمت مپرس
در شب دل شمس را پیدا کنم
تاکه نور از سایه ی گل شد پدید
روز را خواهم شب یلدا کنم
گل اسیر آن نسیم بوی اوست
راز عشق و عاشقی افشا کنم
عشق تنها از درش معنا گرفت
عاشقان را از غمش شیدا کنم
آفرینش خاک پای فاطمه است
بانگاهش خلقت دنیا کنم
صور اسرافیل اذن از او گرفت
مرده را با عشق او احیا کنتم
اسم اعظم مستعار فاطمه است
از حیای او خدا پرواکنم
بهر مجنون نام لیلی فاطمه است
در زمین و اسمان غوغا کنم
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_س_ولادت
کعبه شد تحت حریمت فاطمه
مرتضا دار النعیمت فاطمه
کرده ای وقف علی بود و نبود
المثنای علی ، یاس کبود
تا غبار غم برآن آئینه زد
سنگ زهرا را علی بر سینه زد
بی کسی و غم شده هم کیش او
مرتضا بنشسته اندر پیش او
شاخص شخصیتت باشد حیا
می زند زانو به پیشت مرتضا
کیستی تو مادر كل امم
همسر شیر خدا سلطان غم
هر زنی را فاطمی هرگز مخوان
هم طراز حضرت زهرا مدان
حوریان چون بر شما دلباختند
در عزایت فاطمیه ساختند
گر به دست اولی ، زور و زر است
پیش زهرا هم ز موری کمتر است
از ازل دنیا و عقبا ، فاطمی است
اهل عالم مهدی ما فاطمی است
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
***
یا فاطمه ارباب کائناتی
تو ناخدای کشتی نجاتی
یا فاطمه ، خورشید کاروانی
تو نوربخش ماه و آسمانی
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارولادت حضرت زهراس..۲
تو هستی ترجمان حق پرستی
تو هستی جلوه جذاب هستی
تو هستی شاهکار آفرینش
ملک بر درگهت گردد گزینش
هزاران عیسی مریم غلامت
که باشد برتر از حوا مقامت
همان زهرا که طاووس جنان است
که نامش افتخار شیعیان است
تو داری از پیمبر یادگاری
جهان را بهترین آموزگاری
توئی چشم و چراغ هر دو عالم
تویی گنجینه ای از سر خاتم
تو هستی روح حيدر، جان حیدر
توئی عهد و توئی پیمان حیدر
تو ای زهرا زمینی و زماني
تو ای زهرا حدیث قدسياني
توئي راز هزاران راز هستی
توئی خود برترین اعجاز هستی
تو هستی یادبود ماندنی ها
توئی تنها کتاب خواندنی ها
توئی علامه ساز مکتب ما
توئی آموزگار کل دنیا
سما هم خاکسارت گشته زهرا
فقط حیدر شعارت گشته زهرا
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
اشعارحضرت زهرا ( س )
دلم شبها بهانه پیشه کرده
میان خاک یثرب ریشه کرده
منم عاشق ولیکن رو سیاهم
به سوی میکده باشد نگاهم
نمی دانم دلم دلبسته کیست
به سوی آسمان آشفته چیست
بود انجم پریشان نگاهت
بود اختر هراسان نگاهت
دلم در خانه ای گشته گرفتار
به عشق یار خود گردیده بیمار
میان باغ گلها همچو خارم
به خاک کوی تو سر می گذارم
دلم سوی مدینه پر گرفته
سراغ از ساغی کوثر گرفته
مرا در میکده تنها گذارید
دلم را تشنه زهرا گذارید
منم آشفته در میخانه عشق
منم پا بند این دردانه عشق
دلم آواره شهر نبی بود
دلم آشفته عشق علی بود
گنهکاران امت را نوید است
که زهرا شافع هر نا امید است
بود عالم از این مولود دلشاد
بده عیدی ما و کن دلم شاد
بگیر از فاطمه دیگر تو عیدی
بزن خنده که بر حاجت رسیدی
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾🅾
🅾🅾🅾
🅾🅾
اشعارحضرت زهرا (ع)
هر که باشد فاطمی سرور شود
او نمی از حوض کوثر می شود
هر که باشد فاطمی ، سوزد پرش
می رسد زهرا به بالین سرش
هر که باشد فاطمی تنها شود
همنشین حضرت مولا شود
هر که باشد فاطمی حق سر دهد
جان خود را در کف حیدر دهد
هر که باشد فاطمی سیلی خورد
ارثیه از حضرت زهرا برد
هر که باشد فاطمی رويش کبود
همچو حیدر می کند در خون سجود
هر که باشد فاطمی گیرد علم
تا که گردد هر دو دستانش قلم
هر که باشد فاطمی غوغا کند
خویش را لب تشنه سقا کند
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
©
⛔⛔اشعار
حضرت زهرا سلام الله علیها
____________________
مهرزهرا جوهره جان من است
همدم قلب پریشان من است
طورسینای محبت نور اوست
اومه مهراست وکنعان من است
عشق او دریاواین دل کشتی است
مهرزهرا نوح طوفان من است
یادزهرا تاقیامت ماندنی است
ذکره بسم الله قرآن من است
من مریض عشقم ودردم دواست
دیدنش دارو و درمان من است
گفتم .ای ماه نور جهان نورت زکیست
گفت زهرا نوره یزدان من است
کعبه راگفتم چراقبله گهی
گفت زهرا..کعبه ی جان من است
تاکه سلطان دل من فاطمه است
من چومورم اوسلیمان من است
گفتم ای زمزم چراهستی زلال
گفت زهرا چشمه ی جان من است
آنکه باشدصاحب جان ودلم
اوست زهرا صاحب جان من است
روز وشب(مجنون)گدای لیلی است
نام او آغازوپایان من است
📕شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)....
____________________
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_اباعبدالله الحسین_ع_شهادت-گودال
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
▶️
گودال، خون جاری شد و دلدار لرزید
عرشِ خدا در کربلاانگار لرزید
ازروی زین افتاده ونقشِ زمین شد
در بین مقتل، مخزنِ اسرار لرزید
از نالهی یک مادرقامت خمیده
شمرلعین، با حالتی خونبار لرزید
یکباره آمدشمردرگودال پایین
در دست اوآن خنجرخونبار لرزید
برسینه ی اومیزند باپای نحسش
دیدم که زینب باغم دلدار لرزید
دیدم که مردم موقعِ غوغای غارت
بادیدنت دشمن ازاین پیکار لرزید
جریانِت ای قامتکمان، دردشت پیچید
در آسمانِ آن عرش زین کردار لرزید
⏹
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
▶️
© اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین #مناجات_ #گودال قتلگاه
افتادنت درقتلگا گفتن ندارد
جسمت به زیر اسبها گفتن ندارد
ازمچ بریده مردکی دستت برادر
حرف ازسر گشته جدا گفتن ندارد
چشمان من افتاده برگودال خونت
دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد
دیدم سرت را ازقفا، نامردمیزد
این ماجرای قتلگا گفتن ندارد
برسینه ات بنشسته ملعونی حسین جان
حرف ازتن صدپاره ها ، گفتن ندارد
هر صبح و شب گریان غمهای توبودم
حال دلم ای با وفا گفتن ندارد
دیدم خودم جسمت بخاک وخون کشیدند
اصلاً فراق دلربا گفتن ندارد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_امام_حسین_گودال
🎤 #آقای_حاج آرمین غلامی
گودال بود وبرسره تو، بی هوا زدن
باتیرونیزه ها به توازهرکجا زدن
درمعرکه عبای تورابدکشیده اند
اینان لگد به دلبره کرب و بلا زدن
آتش زدی به زندگی اش حرمله بس است
دیدم نمک به زخم دلت ای شها زدن
همواره بس نبوده غرورم شکسته شد
بانیزه ها مرابه بره بچه ها زدن
تا سنگهایشان به سر و صورتم نشست
حرفی بدی به حضرت خیرالنساء زدن
بالای مرکبی و شدی واژگون زاسب
پیچیده پای تو، چه کنم ؟! بی هوا زدن
موی سپید داری و هستی امیرعشق
پیران طایفه به ننت با عصا زدن
اینجا گریزمن شده #نوحواعلیالحسین
زینب دوید و گفت : غریب مرا زدن
املعون توبس کن و به روی سینه اش نرو
با چکمه ها قدم روی عرش خدا زدن
ازدست و پا زدن گره ات وا نمی شود
باهرچه داشتند بخدا که تورا زدن
(#آرمین غلامی _مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_اباعبدالله #مرثیه_قتلگاه
با اشک خواهرانه مداوا نمی شوی
زین دست وپازدن ، تودگر! پا نمی شوی!؟
برخیز ای شکوفه ی فصل بهار من
برخیز ای تویاور ِ شبزندهدار من
برگردوحال این دل من روبه راه کُن
با چشم کَم سویت توبه زینب نگاه کُن
رفتی ودرفراغ توغم را چشیده ام
درزیرتیغ پیکره پاک تودیدهام
تنها تو اعتنا به کلامم کُنی حسین
جای همه فقط تو سلامم کُنی حسین
گودال رفتی و پُر خون گشته پیکرت
درزیر خنجری وبریده شدحنجرت
خونابه ها به ورطه ی سیلاب آمده
گوال رابگو که چِقَدَر آب آمده
شمشیر پیش زخم تنت سد شده چرا
سرنیزه ها زبازوی تو رد شده چرا
افتادی وصدای نوا در دُعا ی توست
این دستِ بی تعادل تو مبتلای توست
اندوه واین غم تو چقدر بی حساب بود
ذکرلبت فقط همه جا، آبِ آب بود
ثانیه های رفتن تو تند می زند
دیدم نفس نفس زدنت کُند می زند
با سنگ،شیشه ی دل زینب محک زدند
آئینه ی تورا دم گودال چک زدند
دیدم که خاک بوی لباس تو را گرفت
شمرآمدوتورا وسط قتلگا گرفت
لطفاً بیا بمان و نرو ای قرارمن
جانانمی شود نَروی از کنارِ من!؟
خورشیدمن سری به دلِ شب بزن دگر
شانه به زلف درهم دختر بزن دگر
توگیسوان پُر گره اش، غرق بوس کن
یارابمان و دخترکانت عروس کن
شاهاوداع سخت توبامن چه زود بود
رخساره ات به دست جماعت کبود بود
تنها کتاب عشق که بندت گسسته شد
دیدم کبوتری که پر تو شکسته شد
جانا بمان و ترک نکن خیمه های ما
بگذار روبه راه کنم وضع خیمه را
شمشمیرآمدو به سر ت خورد..،وای من
صدنیزه آمدو به پر ت خورد..،وای من
بعدازتوجان من! سرمن،درد می کند
بارفتن تواین، پرمن درد می کند
راست به نیزه،گریه نموده به حال من
گردیده سُرخ آن رخت ازشرمِ بال من
گریان بیاده روی توامشب شدم حسین
جانم به لب رسیده ودرتب شدم حسین
دست از همه توشسته ای وبی کفن شدی
پیش دوچشم خواهرخود بی بدن شدی
رفتی وآفتاب امیدم غروب کرد
رفتی! وگریه لعل لبم راچو، چوب کرد
چشمان من بدون تو خوابش نمی بَرَد
این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد
دارم برای رفتن تو سوز و اشک و آه
رفتی قرار و وعده ی ما بین قتلگاه
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون کرمانشاهی
___________________________
╭┅──────——
بسم الله الرحمن الرحیم
#-حضرت_حسین #مرثیه_قتلگاه
لعنت به آنکه ازتن ارباب، سر برید
راس عزیزحضرت خیرالبشر برید
با سینه ی شکسته به گودال آمده
شمرآمدوبه خنجر خود ازتو، سر برید
باضرب پا ، تنت شده ارباب جابجا
از پا فتاد مادر و اوازتو پر برید
با خنجرش حرامیِ بی دین به باد داد
درپیش مادری سر پاک،پسر برید
مادر صدای واعلیاش بلند شد
وقتی که شمرازتن توبال وپر برید
افتاده بود، دست به رویش بلند کرد
ابرِی سیه .چهره همچون قمر برید
جانت چه بی رمق شده درقتلگاه خون
خنجربدست شمرپلیدازتو،سر برید
بی توتمام خیمه ی ما بین شعله سوخت
دیدی فلک زخواهرتوبال وپر برید
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
شانه بزن دوباره توبا دست لاغرت
داردهوای شانه سر موی دخترت
مادربه گوشه ای بنشستم به اشگ واه
دیدم که شدخزان همه ی آن برگ وبرت
آب وغذا نخورده ای، ای مادرچرا
دارد حسین آه ونوا دربرابرت
شکرخدا، گمان كنم امروز بهتری
حرفی بزن بگوسخنی ،جان دخترت
مادر برای دلخوشی خانه ات بمان
نالیده هم حسین وحسن در برابرت
شبها نفس که می كشی ، آهت به خس خس است
خونابه می چكد همه شب ،بین بسرت
دارد سه ماه میرسدازدرده ناله ها
پنهان شکسته چهره ی تو زیر معجرت
مادر مروبمان، شب دیگرکنار ما
درپیچ وتاب گشته ای مادربه بسترت
شاعر: #آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا
بهرهجده ساله ات آهی مُکرر ، کافی است
درهوای رفتنم چشمی مکدر ، کافی است
دخترم آرام بوسیدم، ولی آهی شنید
یاعلی رویِ سرش این دستِ لاغر ، کافی است
آمدم در را وا کنَم بر روی تو، باپای خود
فضه آمدسمتِ در، بر حجره بستر ، کافی است
مینویسدبا سرانگشتش حسن بر روی در
برسر دیوارِ دودی یک کبوتر ، کافی است
یاعلی گهوارهای خالی کنارم نقش زد
جایِ طفلم بِینِ گهواره کمی پَر ، کافی است
بین آن در آتش و جمع ارازل جمع بود
بهرقتلم بین درآن ضرب خنجر ، کافی است
آتش ملعون که کارش کرد او در را شکست
بهرقتل فاطمه، یک مرد لشگر ، کافی است
لشکری بر روی زهرا،رفت و آمد داشتند
برتنم شلاق قنفذ بین این در، کافی است
فضه آمد کَنددر را تا بلندازجاشوم
مردکی او را کشید و آتش در ، کافی است
ضربهی سخت قلاف آمد سر ه دستم شکست
روی سنگ کوچه با چشمان مضطر ، کافی است
بهرزینب بُغچهای شدباز باچشمان تر
روضه خواندم پیشِ دختر حرفِ آخر ، کافی است
روضه های من برایش شد تماشایی علی
دخترم زآنجا که بوسیدیش خنجر ، کافی است
مردکی می آید وپیراهنش رامی کَند
بهرغارت رویِ خاک و خار دختر ، کافی است
میرسد روزی ببینی برسر نیزه سری
مردنت زینب به دیدار همین سر ، کافی است
-شاعر:
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹