eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🌸 برای عید غدیر ، سه روز را عید قرار داده‌اند🌹🌹🌹 ✳️ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🌺 روز ، شاید اینجور باشد که سه روز را عید قرار داده‌اند. شاید در همانجا -در غدیر خم- هم سه روز توقف کرده بودند. این را دیگر به طور یقین یادم نیست. 🔹بالاخره یک [واقعه] عجیب غریبی [بود]، که خدا می‌داند؛ «وَ لَمْ أَرَ مِثْلَ ذَاكَ الْيَوْمِ يَوْماً / وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقّاً أُضِيعَا»[١](روزی را به بزرگی آن روز ندیدم، [همانطور که] حق ضایع شده‌ای را به بزرگی آن حق ندیدم). 🔹[مسأله‌ای] آنقدر مهم باشد [که درباره آن گفته شود] «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه»[٢](خدایا پذیرای ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار، یاری‌گر او را یاری کن و واگذارنده او را خوار کن)، این احتمالات دیگر چیست؟ الی ما شاء الله طرق از خود عامه (اهل‌سنت) برای حدیث غدیر هست، الی ماشاء الله. 🔴لکن «وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ»[٣] (و هر که را خدا نور [علم و معرفت و ایمان] نبخشید هرگز [جان] روشنی نخواهد یافت). 🔻پی‌نوشت: ١. کنز الفوائد، ج١، ص٣٣٣؛ مناقب آل‌ابی‌طالب، ج٣، ص٢۶. ٢. تفسیر قمی، ج١، ص١٧۴؛ تفسیر فرات کوفی، ص١٣٠؛ امالی صدوق، ص٣۴٧ و ... . ٣. نور:۴۰ =====🍃🌺🍃===== ♥️ @TTANNHA ♥️ =====🍃🌺🍃=====
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شیطان پست تر چه کسی است؟! 🔸این سوال رو قنبر از مولا علی پرسید و جواب مهم آقا امام علی رو بشنوید. ı
‍ 🌓معجزه شق القمر پيامبر(ص) چگونه بود؟🌓 💥چگونگى ماجرا 🌹در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد… آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل(بدر) بود، پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند …خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد… و سپس ماه به دو نیم شکافته شد نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آنان قرار گرفت. 🌙شق القمر در نگاه ناسا🌙 🛰ناسا، شق القمر کردن پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) را ثابت کرد.به گزارش حفا نیوز، سازمان فضانوردی " ناسا " به دو نیم شدن کره ماه و سپس پیوند خوردن این دو نیمه به یکدیگر پی برد. پایگاه اینترنتی روزنامه عربی " الوطن " چاپ آمریکا به نقل از یک محقق اردنی علوم فلکی در این زمینه نوشت: سفینه فضایی آمریکایی " کلمنتاین " که سال ها در مدار کره ماه کار تحقیقاتی انجام می دهد به این نتیجه رسیده است که کره ماه صدها سال پیش به دو نیمه متساوی تقسیم شده و دوباره به یکدیگر متصل شدند. 🌸سبحان الله🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. ✍پس راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ *چه چیزاست که از آن خدا نیست؟* 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ *چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟* 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ *آن چیست که خدا آن را نمیداند؟* پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. ✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . ✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: . فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.* 🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است* 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است* پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا: ⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند* منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی
کتاب تصویری من غدیری ام قسمت دوم ناصرکاوه.pdf
2.45M
🌷سلام خدمت تمام دوستان و سروران گرامی ☝️ از امروز تا عید غدیر، با قسمت هابی از کتاب مصور « » , در خدمت شما هستیم👌 برای این کتاب زحمات زیاد و فوق العاده ای کشیده شده است، لطفا ضمن مطالعه ، با باز نشر دوباره آن ، در ثواب این کار بزرگ، سهیم و شریک باشید. ارادتمند: کرمانشاهی
⁉️🌸برگی از نور ✍|در ذكر فضائل مولانا اميرالمومنين حضرت على عليه السلام| 💫و بِالْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَنْ عَلِیٍّ عَنِ النَّبِیِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ قَالَ: لَوْ حَدَّثْتُ بِمَا أُنْزِلَتْ فِی عَلِیٍّ مَا وَطِئَ عَلَی مَوْضِعٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا أُخِذَ تُرَابُهُ إِلَی الْمَاءِ ✨حسین بن علی به نقل از امیر مؤمنان علیهما السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله آورد که فرمودند: اگر درباره آنچه که درباره علی صلوات الله علیه بر من نازل شد صحبت کنم، پا بر ناحیه ای از زمین نمی گذارد، مگر آن که خاکش را بر می دارند [آنقدر که] تا به آب [برسند] 🌸🕋یا علی مولا ادرکنی 📚بحارالانوار، جلد 40 صفحه 49📚 🌱❤️⁉️🌸🕋🇮🇷 الهی بعلی اللهم عجل الولیک الفرج وفرجنابه اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌸🍃🌸🍃 علی بن ابی طالب ، از طرف پیغمبر اکرم ، مأمور شد به بازار برود و پیراهنی برای پیغمبر بخرد . رفت و پیراهنی به دوازده در هم خرید و آورد . رسول اکرم پرسید : " این را به چه مبلغ خریدی ؟ " - " به دوازده درهم " . - " این را چندان دوست ندارم ، پیراهنی ارزانتر از این می‏خواهم ، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد ؟ " - " نمی دانم یا رسول الله " . - " برو ببین حاضر می‏شود پس بگیرد ؟ " علی پیراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت . به فروشنده فرمود : - " پیغمبر خدا ، پیراهنی ارزانتر از این می‏خواهد ، آیا حاضری پول ما را بدهی و این پیراهن را پس بگیری ؟ " فروشنده قبول کرد و علی پول را گرفت و نزد پیغمبر آورد . آنگاه رسول‏ اکرم و علی با هم به طرف بازار راه افتادند ، در بین راه چشم پیغمبر به‏ کنیزکی افتاد که گریه می‏کرد . پیغمبر نزدیک رفت و از کنیزک پرسید : " چرا گریه می‏کنی ؟ " - " اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا برای خرید به بازار فرستادند ، نمی‏دانم چطور شد پولها گم شد . اکنون جرأت نمی‏کنم به خانه‏ برگردم " . رسول اکرم چهار درهم از آن دوازده درهم را به کنیزک داد و فرمود : - " هر چه می‏خواستی بخری ، بخر ، و به خانه برگرد " . و خودش به طرف‏ بازار رفت و جامه‏ای به چهار درهم خرید و پوشید . در مراجعت برهنه‏ای را دید ، جامه را از تن کند و به او داد . دو مرتبه‏ به بازار رفت و جامه‏ای دیگر به چهار درهم خرید و پوشید و به طرف خانه راه افتاد . در بین راه باز همان کنیزک را دید که حیران و نگران و اندوهناک نشسته‏ است ، فرمود : - " چرا به خانه نرفتی ؟ " - " یا رسول الله خیلی دیر شده می‏ترسم مرا بزنند که چرا این قدر دیر کردی " . - " بیا با هم برویم ، خانه تان را به من نشان بده ، من وساطت می‏کنم‏ که مزاحم تو نشوند " . رسول اکرم به اتفاق کنیزک راه افتاد . همینکه به پشت در خانه رسیدند کنیزک گفت : " همین خانه است " رسول اکرم از پشت در با آواز بلند گفت : " ای اهل خانه سلام علیکم " . جوابی شنیده نشد . بار دوم سلام کرد ، جوابی نیامد . سومین بار سلام کرد ، جواب دادند . " السلام علیک یا رسول الله و رحمه الله و برکاته " . - " چرا اول جواب ندادید ؟ آیا آواز مرا نمی‏شنیدید ؟ "- " چرا همان اول شنیدیم و تشخیص دادیم که شمائید . " - " پس علت تأخیر چه بود ؟ " - " یا رسول الله خوشمان می‏آمد سلام شما را مکرر بشنویم ، سلام شما برای‏ خانه ما فیض و برکت و سلامت است " . - " این کنیزک شما دیر کرده ، من اینجا آمدم از شما خواهش کنم او را مؤاخذه نکنید " . - " یا رسول الله به خاطر مقدم گرامی شما ، این کنیز از همین ساعت‏ آزاد است ". پیامبر گفت : " خدا را شکر ، چه دوازده درهم پر برکتی بود ، دو برهنه را پوشانید و یک برده را آزاد کرد " . بحارالانوار ، جلد 6، باب «مكارم اخلاقه و سیره و سننه» . منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد دو
کتاب تصویری من غدیری ام قسمت اول ناصرکاوه.pdf
8.97M
🌷سلام خدمت تمام دوستان و سروران گرامی ☝️ از امروز تا عید غدیر، با قسمت هابی از کتاب مصور « » , در خدمت شما هستیم👌 برای این کتاب زحمات زیاد و فوق العاده ای کشیده شده است، لطفا ضمن مطالعه ، با باز نشر دوباره آن ، در ثواب این کار بزرگ، سهیم و شریک باشید. ارادتمند: کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 علی بن ابی طالب ، از طرف پیغمبر اکرم ، مأمور شد به بازار برود و پیراهنی برای پیغمبر بخرد . رفت و پیراهنی به دوازده در هم خرید و آورد . رسول اکرم پرسید : " این را به چه مبلغ خریدی ؟ " - " به دوازده درهم " . - " این را چندان دوست ندارم ، پیراهنی ارزانتر از این می‏خواهم ، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد ؟ " - " نمی دانم یا رسول الله " . - " برو ببین حاضر می‏شود پس بگیرد ؟ " علی پیراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت . به فروشنده فرمود : - " پیغمبر خدا ، پیراهنی ارزانتر از این می‏خواهد ، آیا حاضری پول ما را بدهی و این پیراهن را پس بگیری ؟ " فروشنده قبول کرد و علی پول را گرفت و نزد پیغمبر آورد . آنگاه رسول‏ اکرم و علی با هم به طرف بازار راه افتادند ، در بین راه چشم پیغمبر به‏ کنیزکی افتاد که گریه می‏کرد . پیغمبر نزدیک رفت و از کنیزک پرسید : " چرا گریه می‏کنی ؟ " - " اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا برای خرید به بازار فرستادند ، نمی‏دانم چطور شد پولها گم شد . اکنون جرأت نمی‏کنم به خانه‏ برگردم " . رسول اکرم چهار درهم از آن دوازده درهم را به کنیزک داد و فرمود : - " هر چه می‏خواستی بخری ، بخر ، و به خانه برگرد " . و خودش به طرف‏ بازار رفت و جامه‏ای به چهار درهم خرید و پوشید . در مراجعت برهنه‏ای را دید ، جامه را از تن کند و به او داد . دو مرتبه‏ به بازار رفت و جامه‏ای دیگر به چهار درهم خرید و پوشید و به طرف خانه راه افتاد . در بین راه باز همان کنیزک را دید که حیران و نگران و اندوهناک نشسته‏ است ، فرمود : - " چرا به خانه نرفتی ؟ " - " یا رسول الله خیلی دیر شده می‏ترسم مرا بزنند که چرا این قدر دیر کردی " . - " بیا با هم برویم ، خانه تان را به من نشان بده ، من وساطت می‏کنم‏ که مزاحم تو نشوند " . رسول اکرم به اتفاق کنیزک راه افتاد . همینکه به پشت در خانه رسیدند کنیزک گفت : " همین خانه است " رسول اکرم از پشت در با آواز بلند گفت : " ای اهل خانه سلام علیکم " . جوابی شنیده نشد . بار دوم سلام کرد ، جوابی نیامد . سومین بار سلام کرد ، جواب دادند . " السلام علیک یا رسول الله و رحمه الله و برکاته " . - " چرا اول جواب ندادید ؟ آیا آواز مرا نمی‏شنیدید ؟ "- " چرا همان اول شنیدیم و تشخیص دادیم که شمائید . " - " پس علت تأخیر چه بود ؟ " - " یا رسول الله خوشمان می‏آمد سلام شما را مکرر بشنویم ، سلام شما برای‏ خانه ما فیض و برکت و سلامت است " . - " این کنیزک شما دیر کرده ، من اینجا آمدم از شما خواهش کنم او را مؤاخذه نکنید " . - " یا رسول الله به خاطر مقدم گرامی شما ، این کنیز از همین ساعت‏ آزاد است ". پیامبر گفت : " خدا را شکر ، چه دوازده درهم پر برکتی بود ، دو برهنه را پوشانید و یک برده را آزاد کرد " . بحارالانوار ، جلد 6، باب «مكارم اخلاقه و سیره و سننه» . منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد دوم.
هدایت شده از رسانه آیینی نجوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـــــــــــــــــــــــ﷽ــــــــــــــــــــــ الان وقتشه برای غدیر کاری کنی ... حجت الاسلام کاشانی 🆔@najva_ahwaz
♦️ حکایت بسیار زیبای ترحّم‌ «صافی» - غلام إمام حسین علیه‌السلام - به سگِ پاسبان باغِ آن حضرت... راوی گوید: روزی امام حسین علیه‌السلام به بُستان خود نزدیک شد و غلامش را دید که نشسته و نان می‌خورد. امام علیه‌السلام زیر درخت خرمایی نشستند و با دقت او را نگریستند؛ 🔻دیدند غلام از هر قرص نان، نیمی خود می‌خورد و نیمی دیگر را برای سگ می‌اندازد و در پایان کار هم دست به دعا برداشته و می‌گوید: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَ لِسَيِّدِي وَ بَارِكْ لَهُ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى أَبَوَيْهِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 🔹خدایا! من و مولایم را مغفرت فرما و به او برکت بخش، چنان که به پدر و مادر او برکت دادی، به مهربانی‌ات ای مهربان ترین مهربانان. در این هنگام امام برخاست و او را با نام صدا کرد و فرمود: ای صافی! غلام وحشت زده از جای برخاست و گفت: سرورم! و ای سرور همۀ مؤمنان! من شما را ندیدم، مرا ببخش. امام علیه‌السلام فرمود: مرا حلال کن، زیرا بدون اجازه وارد بُستان شدم! صافی گفت: به خاطر فضیلت و آقایی و کرم خود چنین سخنی را می‌گویید! امام علیه‌السلام فرمود: دیدم نیمی از نان را خود می‌خوری و نیم دیگر را به سگ می‌دهی، چرا؟ غلام گفت: سرورم هنگامی که من نان می‌خوردم این سگ به من می‌نگریست و من از نگاهش شرم کردم. وَ هَذَا كَلْبُكَ يَحْرُسُ بُسْتَانَكَ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ هَذَا كَلْبُكَ نَأْكُلُ مِنْ رِزْقِكَ مَعاً 🔻از این گذشته این هم سگِ شماست که بُستانتان را در برابر دشمنان می‌پاید و من هم غلام شمایم و هر دو رزق رسیده از جانب شما را می‌خوردیم. فَبَكَى الْحُسَيْنُ صلوات الله علیه 🔹در این هنگام سیدالشهداء علیه‌السلام به گریه افتادند. سپس فرمودند: تو در راه خدا آزادی و با رضایت خاطر هزار دینار به تو می‌بخشم! غلام گفت: اگر مرا آزاد کنید باز هم دوست دارم عهده دار بستان شما باشم. امام علیه‌السلام فرمود: مرد هرگاه سخنی بر زبان جاری می‌کند، شایسته است که آن را با عمل خود ثابت کند و من پیش از این گفتم: بدون اجازۀ به بستان وارد شدم و سخن خود را با عمل ثابت کردم و باغ را با هر آنچه در آن است به تو بخشیدم! غلام گفت: اگر شما بستانت را به من بخشیدی من هم آن را وقف اطرافیان و شیعیان شما کردم. 📚مستدرک الوسائل ج۷ ص۱۹۲ 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، خوارزمی. ج۱ ص۱۵۳.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶 جانم علی(ع) 🎶نماهنگ «جانم علی(ع)» با اجرای گروه سرود نجم الثاقب تهران 🎼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. داستان حاج الماسی واقا امیر المومنین علیه السلام 🥺 چه قدر باور داریم به اهل بیت ؟ جانم علی ❤ ‌ عید غدیر نزدیکه یه موقع نشه شرمنده مولا بشیم و هیچ کاری برای غدیر نکرده باشیم 😔 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍تو‌ روز غدیر یه کاری کنید شهر بریزه به هم، مردم بگن چی خبره! 🔸غدیر فریاد مظلومیت علی علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آثار مهم و عجیب اطعام در عید غدیر! 👤حجت الاسلام حامد کاشانی روشنگری با کلیپهای مستند و معتبر از افراد شاخص که می شناسید با تعداد بسیار کم 👇
هدایت شده از بحـارالفـضائـل
🔶عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ أَيْنَ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَيَقُومُ دَاوُدُ اَلنَّبِيُّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيَأْتِي اَلنِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَسْنَا إِيَّاكَ أَرَدْنَا وَ إِنْ كُنْتَ لِلَّهِ خَلِيفَةً ثُمَّ يُنَادِي ثَانِيَةً أَيْنَ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَيَقُومُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيَأْتِي اَلنِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ فَمَنْ تَعَلَّقَ بِحَبْلِهِ فِي دَارِ اَلدُّنْيَا فَلْيَتَعَلَّقْ بِحَبْلِهِ فِي هَذَا اَلْيَوْمِ يَسْتَضِيءُ بِنُورِهِ وَ لْيَتَّبِعْهُ إِلَى دَرَجَاتِ اَلْعُلَى مِنَ اَلْجِنَانِ قَالَ فَيَقُومُ أُنَاسٌ قَدْ تَعَلَّقُوا بِحَبْلِهِ فِي دَارِ اَلدُّنْيَا فَيَتَّبِعُونَهُ إِلَى اَلْجَنَّةِ ثُمَّ يَأْتِي اَلنِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ جَلَّ جَلاَلُهُ أَلاَ مَنِ اِئْتَمَّ بِإِمَامٍ فِي دَارِ اَلدُّنْيَا فَلْيَتَّبِعْهُ إِلَى حَيْثُ يَذْهَبُ بِهِ فَحِينَئِذٍ يَتَبَرَّأُ اَلَّذِينَ اُتُّبِعُوا مِنَ اَلَّذِينَ اِتَّبَعُوا وَ رَأَوُا اَلْعَذٰابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ اَلْأَسْبٰابُ `وَ قٰالَ اَلَّذِينَ اِتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنٰا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمٰا تَبَرَّؤُا مِنّٰا كَذٰلِكَ يُرِيهِمُ اَللّٰهُ أَعْمٰالَهُمْ حَسَرٰاتٍ عَلَيْهِمْ وَ مٰا هُمْ بِخٰارِجِينَ مِنَ اَلنّٰارِ 🔹امام صادق علیه‌السلام فرمودند: چون روز قیامت فرا رسد منادی از میان عرش ندا میدهد که : خلیفه خدا در زمین کجاست ؟ در این هنگام داوود پیامبر دعوت حق را لبیک میگوید و بر می‌خیزد. از ناحیه خداوند ندا داده می‌شود که ما تورا اراده نکردیم، هرچند تو نیز خلیفه خدا هستی. بار دیگر منادی ندا می‌دهد که کجاست خلیفه خداوند ؟ پس امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام بر می‌خیزد. آنگاه از ناحیه خدای عزوجل ندا آید که ای مخلوقات من! این علی بن ابی طالب علیهماالسلام است ، خلیفه خدا در زمین ، و حجت او بر بندگانش ، هر کس در دنیا به ریسمان او چنگ زده ، هم اینک نیز به ریسمان او چنگ بزند و با او تا درجات والای بهشت برود. آنگاه گروهی از مردم که در دنیا به ریسمان آن حضرت چنگ زده بودند بر می‌خیزند و به حبل المتین او چنگ زده و به دنبال آن حضرت به بهشت می‌روند. سپس از جانب خداوند جل جلاله ندا می‌رسد: هان! هر کس در دنیا رهبر و امامی اختیار کردی و به دنبال پیشوایی به راه افتاده ، امروز نیز بدنبال او به هرجا که میخواهد او را برد، راه بیوفتد. اینجاست که پیشوایان گمراهی از پیروان خود بیزاری می‌جویند ، و عذاب را می‌بینند و اسباب سعادت از دسترس آنان دور می‌شود ، و در این هنگام پیروان آنها می‌گویند: ای کاش مارا بازگشتی بود به دنیا تا از آنان بیزاری میجستیم ، همانگونه که از ما بیزاری جستند. آری این چنین خداوند اعمال آنان را حسرت آنان قرار می‌دهد ، ولی آنان از آتش دوزخ رهایی نخواهند یافت و بیرون نخواهند آمد. 📜بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۸، ص ۱۰ /امالی (للمفید)/امالی(للطوسی)/بشارة المصطفی(صلی الله علیه و آله)/کشف الغمة/المحتضر/ارشادالقلوب/تأویل الایات/الفصول المهمة/البرهان/و..
هدایت شده از اَبوتُراب🇵🇸
🍃 57-روزی برخی از قریش در مسجدالنبی صلی الله علیه وآله هنگامی که به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام برخوردند با اشاره و گوشه زدن، او را مسخره کردند، خبر به پیامبرخداصلی الله علیه وآله رسید آنگاه حضرت رسول صلی الله علیه وآله با حالتی غضبناک از خانه بیرون آمد و فرمود: ای مردم! چه شده است شما را، هرگاه حضرت ابراهیم و خاندانش یاد شوند، چهره های شما می درخشد و خوشتان آید و هنگامی که محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله یاد می شوند، دل های شما سخت و سنگدل و چهره هایتان عبوس و درهم کشیده می شود؟ سوگند به خدایی که جانم به دست او است اگر یکی از شما اعمال نیک هفتاد پیامبر را انجام دهد به بهشت وارد نشود مگر با محبت این و فرزندانش -و به امیرالمؤمنین علی علیه السلام اشاره کرد- سپس فرمود: در حقیقت برای خدا حقی است که جز خدا و من و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن را نمی داند و واقعا برای من حقی است، که جز خدا و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن را نمی شناسد و به راستی که برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام حقی هست که جز خدا و من آن را نداند. إحقاق الحق و إزهاق الباطل ۵/۱۲۱ __________________________ کانال اَبوتُراب : https://eitaa.com/Abotorab131