eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
618 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت رباب رباب شیون مکن بپای گهواره اش به راه کوفه وشام شوی تو آواره اش رباب شیون مکن به پای نیزه وسر نظاره میکنی تو به نیزه راس اصغر رباب دیگربس است این همه آه وزاری بعده علی اصغر نیایدازتوکاری رباب دیگربس است اینهمه بیقراری گمانم کنم که دیگر شش ماهه ات نداری آرمین_ غلامی(مجنون کرمانشاهی)
مددیا رباب گریه ی بانورباب برای شش ماهه بود براثرکعب نی صورت اوشدکبود گریه ی بانورباب کناره گهواره بود ولی بدون اصغر چقدرآواره بود رفتن شش ماهه اش خون به دلش کرده بود داغ علی اصغرش بردل اوخورده بود خنده قاتل چنین تیشه به قلبش سپرد کناره گهواره ی علی اصغرش مرد مجنون کرمانشاهی
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم # شهادت حضرت رباب تصویری حضرت رباب.(ع) مداح..حاج آرمین غلامی حسینیه حاج آقامیرمعینی/کرمانشاه ظهرجمعه۲۱//بهمن ماه۱۴۰۱
بسم الله الرحمن الرحيم -اشعار حضرت رباب(س) حسین(ع)  حوروقلمان وملک گرم پناهت یارباب عشق  بازی حسین  اندر نگاهت یارباب عفّت وحجب وحیا درسایه سارلطف توست پرچم اسلام از چادر سیاهت یارباب عزت و آزادگی مدیون  صبرت بوده است عفّت حُجب و حیا مدیون راهت یارباب روضه ای برپا شده هرجا بنامت تا ابد عالمی محتاج تسبیح و گواهت یارباب    بهره منداست از همان صوت حزینت عالمی هرکجا اسباب گریه سوز و آهت یارباب  سوختی ازدوری طفل صغیر وکوچکت عرش اعلای خداشد پایگاهت یارباب   گشته ویران کاخ ظلم شامیان  با همّتت بود ه پیرو ملتّی پیش سپاهت یارباب باد آن دستی بریده  بست دستان تورا این اسارت رفتنت شددلبخواهت یارباب آن گلوی پاره ی اصغرتورا آواره کرد خاک قبر اصغرت شدسجده گاهت یارباب  
(سلام‌الله‌علیها)😭😭 ابن اثیر می‌نویسد: رباب پس از واقعه عاشورا یک سال بیشتر زنده نماند و زیر سایه ننشست و از شدت غصه و اندوه درگذشت،سید محسن امین سال وفات رباب را ۶۲ هجری (یعنی یک سال پس از عاشورا) ذکر می‌کند. . 📚ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ ق، ج۴، ص۸۸. 📚امین، اعیان‌الشیعة، ۱۴۲۱ ق، ج۶، ص۴۴۹. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برای اینکه روز دقیق از شهادت حضرت رباب در دست نیست طبق نقل‌هایی که شده چندروزی تا ۲۱ رجب شیعیان برای حضرت رباب همسر باوفای امام حسین(علیه‌السلام)و مادر بزرگوار حضرت علی‌اصغر(علیه‌السلام)و حضرت سکینه(سلام‌الله‌علیها)،یادبود می‌گیرند و عزاداری می‌کنند...😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۱/🎬|فایل تصویری امیرالمومنین علی حجت الله آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ╔═.🍃🕊.═══🖤══╗ @majnon1396 ╚═🖤════.🍃🕊.═╝
 Article   حضرت رباب علیها السلام بانوی باوفای کربلا  رباب علیها السلام دختر امرو القیس کلبی، مادر حضرت علی اصغر علیه السلام، از زنان بزرگوار، معروف و پرنقش کربلا و از محبوب ترین و مقرب ترین همسران امام حسین(ع) و از زنان نام دار، فاضل و وفادار عصر خود بوده است. این بانوی بزرگوار نسبت به اباعبداللّه علیه السلام معرفت و محبتی خاص داشت و همسری وفادار و نیکو برای آن حضرت بود. اشعار و مرثیه های بانو رباب در مصیبت اباعبدالله علیه السلام بیان گر عظمت شخصیت و معرفت او به سیدالشهداست. وی عظمت مقام اباعبدالله را دریافته بود و به همراه امام حسین(ع) در کربلا حاضر شد تا تمام مصیبت ها و درد و رنج ها را تحمل کند. پس از بازگشت به مدینه، مجلس عزاداری امام حسین علیه السلام را بر پا کرد و تا یک سال بعد از واقعه کربلا که حیات داشت، همواره عزادار بود. وی سرانجام یک سال پس از شهادت امام حسین علیها السلام دارفانی را وداع گفت و به مولای خود ملحق شد. بررسی ویژگی ها و مقام و منزلت رباب رباب علیها السلام، کربلا، مادر حضرت علی اصغرعلیه السلام، همسر امام حسین علیها السلام مهم ترین مسئله این نوشتار است. همچنین مسئله حضور ایشان در کربلا و پس از واقعه عاشورا بررسی شده است. شیوه مورد استفاده برای انجام این پژوهش، روش تحقیق تاریخی - توصیفی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. reference : پژوهش نامه معارف حسینی (آیت بوستان) » تابستان 1397 - شماره 10 , زحمتکش، زهرا   مشخصات نویسنده : مدرس جامعة المصطفی العالمیة، نمایندگی مشهد؛ کـارشناسی ارشـد رشـته تاریخ و تمدن ملل اسلامی؛ (z.zahmatkesh1@yahoo.com) مقدمه امام حسین(ع) نبوغ، علم و مهارتی خاص در اداره اوضاع سیاسی اسلام داشت. از این رو در کربلا با نقشه ای صحیح و از مجرای طبیعی، شروع به مبارزه کرد و در این راه، هر چیزی که در پیشرفت مقصودش مـؤثر بـود، بـه کار بست. همراه آوردن و شـرکت دادن زنـان در ایـن نهضت عظیم دینی، از جمله مؤثرترین عوامل پیشرفت هدف امام حسین(ع) به شمار می رود؛ در حالی که اگر اباعبدالله(ع) با عده ای از یاران و بستگان خود بـه کـوفه مـی رفت و به شهادت می رسید، بلافاصله دستگاه های تبلیغاتی بنی امیه بـا آمـادگی و تجهیزاتی که داشتند، تمام پیشامدها را به سود خود توجیه می کردند و این امر موجب می شد مردم بر اثر تبلیغات سـوء بـنی امیه، ایـن قیام را از جنگ های معمولی میان اعراب تلقی کنند و سر و صداها در انـدک زمانی پس از این واقعۀ عظیم، خاموش شود. در نتیجه بنی امیه در کرسی سلطنت قرار می گرفت و بر مبنای مرام خود عمل می کرد؛ اما حضور بانوان در ایـن قـیام، اجـازه این کار را به آنها نداد تا نقشه شوم شان عملی شود. در این جا ایـن نـکته قابل تأمل است که امام حسین(ع) می خواست از این راه و با شهادتش کاری کند که با تبلیغ آن بـرای ابـد، دسـتگاه اموی را رسوا سازد و آیین ظلم و ستم آنان را محکوم کند. حدود هشتاد زنـ و کـودک در کـربلا حضور داشتند که رباب(ع) از جمله زنان عاشورایی است که در این واقعه، داغ شیرخوار شـش مـاهه اش حـضرت علی اصغر(ع) بر دلش ماند. رباب(ع) دختر «امرءالقیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کـعب بـن علیم بن جناب بن کلب» شاعر بزرگ عرب و مادرش «هند الهنود » دختر «ربیع بـن مـسعود بـن مضاد بن حصن بن کعب بن علیم بن جناب » بوده که در واقع «جناب» جـد اعـلای پدری و مادری حضرت علی اصغر(ع) است. امرء القیس سه دختر خود را در مدینه به ازدواج حـضرت امـیرالمؤمنین، امـام مجتبی و امام حسین(ع) در آورد که رباب همسر اباعبدلله(ع) یکی از دختران اوست. بنابراین بررسی و شناخت ویژگی ها و فـضایل اخـلاقی رباب(ع) به عنوان فرضیۀ پژوهش پیش روست. بر اساس این فرضیه، سـؤالاتی مـطرح مـی شود؛ پرسش هایی از قبیل این که رباب(ع) از چه خاندانی است و نقش وی در واقعه کربلا و پس از واقعه کربلا چگونه بـوده اسـت، مـورد بحث این پژوهش اند. نسب حضرت رباب(ع) رباب دختر امرؤالقیس بن عدی اسـت. پدرش از اعـراب شام و نصرانی بود و در خلافت عمر مسلمان شد. از مادر رباب نیز با نام هند الهنود دختر ربـیع بـن مسعود بن مصاد بن حصن بن کعب یاد شده است (امین، ۱۴۲۱: ۶/۴۴۹). گـفتنی اسـت که این امرؤالقیس، شاعر معروف عرب نـیست. بـنا بـه نقل ناسخ التواریخ نسبت حضرت رباب این گونه اسـت: ربـاب، بنت امرؤالقیس بن عدی بن جابر بن کعب بن علی بن برة بـن ثـعلبه بن عمران بن الحاف بـن قـضاعة. (محلاتی، بـی تا: ج3، 313) مـرحوم فـرهاد میرزا در کتاب قمقام روایت کرده اسـت کـه عوف بن خارجه مزی گفت: در زمان خلافت عمر بن خطاب نزد وی بـودم. در ایـن هنگام، مردی نزد عمر آمد و خـواست مسلمان شود. عمر نـام او را پرسـید و او گفت: من مسیحی هستم و نـامم امـرؤالقیس کلبی است. عمر او را شناخت و علّت اسلام آوردنش را پرسید. امرؤالقیس گفت: آمده ام به اسـلام مـشرف شوم و آداب آن بیاموزم. بعد
عنوی حضرت سیدالشهدا(ع) با حضرت رباب(ع) است. با اشاره به آن چه از صحبت های امام حسین(ع) نقل شده و در تاریخ آمده اسـت، مـی توان گفت: از این سخنان بـه خـوبی فهمیده می شود که امام حسین(ع)، رباب را به عنوان محرم دل و رفیق خود در کربلا به همراه داشت. محبت رباب به امام حسین(ع) حضرت رباب(ع) بانویی بامعرفت بود و امام حسین(ع) عظمت خاصی در قـلب او داشـت. در این باره چند فراز تاریخی وجود دارد: الف) هنگامی که حضرت رباب(ع) به مدینه بازگشت، عده ای از بزرگان و اشراف قریش از او خواستگاری کردند؛ ولی ایشان نپذیرفت و فرمود: لایَکُون لی حمو بَعدَ رَسُولِ الله؛ بعد از رسول الله(ص) هرگز پدر شوهری نـمی گیرم. ب) اشـعاری که ربـاب پس از کربلا برای همسرش امام حسین(ع) سروده، نشانه ای از اوج محبت اوست؛ آن جا که گفته است:   إنّ الذی کانَ نوراً یـُستَضاءُ به فی کَربلاء قتیل غیرُ مَدفونِ   سِبطُ النبی جَزاکَ اللّه صالِحة عـَنّا و جـُنّبتَ خـُسرانَ المَوازین[4]   (فرهادمیرزا، 1363: 2/ 653؛ خراسانی، بی تا: 243؛ قمی، 1421: 340؛ رسولی محلاتی،1412: 516-517؛ برّی، 1361: 46-47؛ امیــن، 1403: 1/ 622؛ محلاتی، بی تا: 3/ 316 ) انشای این گونه اشعار، حاکی از اوجـ معرفت و سرسپردگی شاعر نسبت به مقام ولایت است؛ گویی این ارادت و دلبستگی به ولیّ خدا در ذرات کالبد او رسوخ کرده باشد. ج) در احوالات حضرت رباب(ع) در مجلس عبیدالله بن زیاد، این گونه بیان کرده اند که چون نـگاه حـضرت رباب به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بی تاب شد. سر را در بغل گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه سرایی کرد و این اشعار را خواند:   وا حُسَیناهُ فَلا نَسیتُ حُسَیناً اَقصَدَتهُ اَسِنَّةُ الاَعداءِ   غادَرُوهُ بـِکَربَلا صـَریعاً لا سَقَی الله جانِبیَ الکَربَلاء[5]   (فرهاد میرزا، 1363: 2/ 650 و653؛ قـمی، بـی تا: 1، 464؛ قمی، 1421: 340 و 257؛ ابن جوزی، 1426: 233؛ موسوی مقرّم، 1366: 424- 425؛ حائری، بی تا: 2، 110؛ امین، 1996: 170- 171؛ امین، 1403: 1/ 622؛ ری شهری، ۱۳۸۸: 1/ 292-293) رباب(ع) با سروردن همین دو بیت شعر، رویداد کربلا را تبیین کرد و راه تحریف را بر دشمنان بست. فرزندان رباب(ع) دو فرزند از امام حسین(ع) داشـت؛ یـکی سـکینه و دیگری عبداللّه. عبداللّه (علی اصـغر)(ع) کـه در روز عـاشورا، در حالی که کودکی بیش نبود، در آغوش پدرش به شهادت رسید (مفید، 1388: ۲/ ۱۳۵ ). حضور در کربلا بر اساس شواهد نقل شده، رباب(ع) در کربلا حضور داشـت و هـمراه اسـیران به شام رفت. گفته شده است که او شـهادت عـلی اصغر(ع) در آغوش پدر را نظاره گر بود (سماوی، 1341: 223؛ امین، ۱۴۲۱: 6/ 449). ابن کثیر دمشقی می گوید: او در کربلا همراه حسین(ع) بود و هنگامی که حسین کشته شـد، بـسیار بـی تابی می کرد. (ابن کثیر، 1413: 8/ 229) دوری از لذایذ دنیوی نیز بخشی دیگر از اموری اسـت که در سیره حضرت رباب(ع) به چشم می خورد (محمدی ری شهری، ۱۳۸۸: 1، 292-293). اوج صبوری حضرت رباب(ع) در واقعه کربلا وقتی حرمله را به نـزد مـختار بـردند، مختار از او پرسید: ای ملعون! هیچ وقت در کربلا دلت به حال امام حسین(ع) نسوخت؟ گـفت: آری! پس از شـهادت علی اصغر، هنگامی که حسین به خیمه ها برگشت، طفل کشتۀ خود را زیر عبا گرفته بود. در این وقـت دیـدم کـه زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ها ایستاده، گـویا مـادر آن طفل شیرخوار بود. همین که چشم حسین به مادر او افتاد، برگشت و چند دقیقه ای تـأمل کـرد؛ سـپس به سوی خیمه آمد، باز خجالت کشید و برگشت و این حرکت را سه بار ادامه داد. مختار گـفت: آخـر چه شد؟ گفت: بالأخره حسین از مرکب به زیر آمد و گودالی کند و طفل را در آن دفن کـرد. (اسـماعیلی یـزدی، بی تا: 547). صدرالدین واعظ قزوینی در این باره می گوید: امام حسین(ع) قنداقۀ علی اصغر را به خون آغشته کـرد و سـپس آن را دفن نمود. (واعظ قزوینی، بی تا: 2/ 103) در شب یازدهم محرم، حضرت زینب(ع) شام غریبانی داشـت؛ از یـک سـو برادران و فرزندان و خاندان خود را می دید که با پیکرهای آغشته به خون بر روی زمین گرم کـربلا افـتاده اند و از سوی دیگر، شاهد صدای ضجه و شیون کودکان و زنان داغ دار بود که هـمگی در غـم از دسـت دادن عزیزانشان مویه سر داده بودند. از سویی دیگر نیز به خیمۀ نیم سوختۀ امام سجاد(ع) می نگریست کـه حـضرت بـا تنی تب دار در درون آن افتاده بود. سکینه سراغ پدر را می گرفت؛ رباب(ع) به فکر اصغر خـود در خـیمه ای نیم سوخته لالایی می خواند، امّا کوفیان حتی گهوارۀ خالی علی اصغر را نیز برای رباب نگذاشته بودند و آن را بـه غـارت برده بودند. در شب یازدهم، کودکان امام حسین(ع) همگی در درون خیمه ای نیم سوخته جـمع شـده و به یاد طفل شش ماهۀ رباب بودند. رقـیه بـه یـاد برادر نازنینش اشک می ریخت. او به یاد خـنده های شـیرین علی اصغر(ع) می افتاد و از دل، شیون و زا
بسم الله الرحمن الرحیم محرم_علی اصغر(ع) شیر بیشه اصغراست و،شیرخواری بس دلیر تاکند در روز عاشورا امیری همچو شیر خلقت اصغر ببین باشد ز انواری نکو میدهدشش ماهه برکل جهانی آبرو شیعیان حاجت رواگردیده اند از جود او کربلا ودیدن قبرش مراشد آرزو سرمه ی چشمان عشّاق است خاک کاظمین شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین کیست الحق اوست باب حاجت اهل دعا کیست آقازاده ی شهر نبی مصطفی یک نگاه او شود بر درد بی درمان دوا باولای اوشود مقبول طاعات خدا برعلی اصغرخوشم هستم غلام خانه زاد عشق این شهزاده را درسینه وقلبم نهاد شیرخوار و جان سپردن ،وای از حال رباب راس توبر نیزه دیدن ، وای از حال رباب بین دریاتشنه مردن، وای از حال رباب بین این گهواره ماندن،وای از حال رباب کشته ازتیرسه شعبه طفل من اصغر شده سایه بان ِ پیکرش، چشم تر مادرشده ✅ @majnon1396
محرم برای من ،رخت عالیجناب است گل باغ حسین، رویت گلاب است ندارد این جهان نور وضیایی جمالت برفلک چون آفتاب است رخ زیبای تو، یک آسمان نور سره گهواره ات یک انقلاب است به قربان دو چشم نازنینت که روی دست مادر خواب خواب است مراکشتی توباتیر محبت عروجت بر فراز دوش باب است به شیر مادرش سوگند اصغر نفسهای تواز اسلام ناب است مرامست علی اصغر نمودند مرادیوانه ی دلبرنمودند غلامی مجنون کرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم محرم شودمادر به قربان جلالت ملک محو تو ومات کمالت بقربان رخ نورانی تو فدای ابروان چون هلالت صدای حق بود روی لبانت علی شد جلوه گر ،اندر جمالت تویی شور و تویی عشق وتویی حال حسین گردیده محو شور و حالت سره دوش حسین معواگرفتی شده سیرالی الله نقش بالت تویی شیر ه نر شیرولایت فدای رزم میدان قتالت حسین دلخوش براین هنگامۀ توست گلو ی نازکت،خون نامۀ توست همه گردون عالم محو رویت تو بشکفتی و عالم مست بویت به لعل آن لب‌ خاموشت اصغر هزاران قصه در سرّ مگویت ز صبحی که رسیدی عشق آمد بود عشق شهادت آرزویت تو آن شش ماهه ی شیری که اسلام سرافراز است از خون گلویت اگرچه طفلی اما پیر عشقی مرابنماشبی، زوّار کویت رباب ازبهررویت خنده میزد نشسته مادرت درروبرویت عروج خویش ‌دیدی در یم خون به معراج خدا رفتی تو گلگون زدی خنده تو ازصبح ولادت توراباشدبه سر شور شهادت علی کوچکی وازسرآغاز شهادت نیست بهرت جز سعادت اگرچه شیرخواره،شیر ه حقی دهی برعالمی درس شهادت نخوانم کودک شیریت هرگز که بر پیران تویی پیر سیادت بزن مهر قبولی دلم را که دارم هرکجا عرض ارادت بگریم یا بخندم برتوامشب که دانم هر دو را امشب عبادت به دل مهر تورا دارم من ایدوست بگریم یابخندم هر دو نیکوست لب ناشسته از آب است وهم شیر گلویت شدسپراز بهرآن تیر گمانم آیه های ناب. قرآن به خون حنجر توگشته تفسیر تب و تاب نگاهت رادیده بابا به خاموشی لبت گشته جهانگیر شدی از شیرخواری محو دلبر تو شستی دل ز آب و دست از تیر دم مرگ است وخندیدی به پیکان به ناگه زدملک آوای تکبیر به ناگه گشته ای پیروز میدان به خون حنجرت گشتی تو تطهیر زتیره حرمله گردید خاموش که(مجنون)رفته در این روضه ازهوش ✅ @