فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️تذکر لسانیِ مترو درشب یلدا
✅ به این میگن کار خوب ، نه کسی فحش میده، نه یقه کسی رو میگیره، نه داد میزنه، نه دستشو میگیره میندازه تو ماشین پلیس و کارهایی که سالهای قبل کم و بیش رسانه ای میشد و آبروی حزب اللهی ها میرفت.
📌 همین مدل باید همه جا احیا شود و هرکس یک تذکر بدهد و رد شود و همین ها تاثیر میذاره، پلیس هم باید دقت کند، فضای مجازی خصوص سلبریتی ها باید مدیریت شوند، بالاشهر و مناطقی مثل کیش و ... باید نظارت ویژه شود، اگر حکم خدا را درست اجرا کنیم هم خدا یاری میکند هم نوع مردم همراهی میکنند.
به نوبه ی خودم از این طرح از اول حمایت کردم و تا وقتی که اینگونه معقول انجام شود حمایت خواهیم کرد. رفقا خداقوت❤️
یلدای بی حریم تو اینگونه میشود:
من در میان جمع و دلم جای دیگر است!
شب جمعه؛
صلی الله علیک یااباعبدالله
ضاقت صدورنا من الفراق...
نبش قبر ابوبکر و عمر :
مفضل از اصحاب خاص امام صادق است. او در گفتگوی مفصلی با آن حضرت از ایشان سوالاتی را پیرامون امام عصر پرسید و حضرت پاسخ دادند. از جمله سوالاتش این بود: حضرت مهدی پس از ورود به کوفه و تشکیل حکومت کریمه ی مهدویه چه میکند؟!
امام صادق فرمودند : حضرت مهدی به مدینه میرود و قبر شیخین را میشکافد و جنازه ی آن دو را - که در کنار قبر پیامبر مدفونند- از قبر بیرون می اورد و آتش میزند!
امام صادق فرمودند: حضرت مهدی پس از ورود به مدینه ابتدا از مردم میپرسد آیا کسی از شما هست که این دو را بشناسد؟! مردم پاسخ میدهند که : ما ان دو را از اوصافشان میشناسیم و کسی جز آن دو در کنار پیامبر دفن نشده اند. باز حضرت همین پرسش را تکرار کرده و میگوید : ایا کسی در بین شما هست که شک و شبهه ای در دفن ان دو در اینجا داشته باشد؟! همه با هم پاسخ میدهند : خیر!!!
سپس امام زمان 3 روز صبر میفرمایند تا این خبر در بین تمام مردم پخش شود. سپس دیوار کنار قبر را میشکافد ، هنگامی که میخواهد دیوار خود قبر را خراب کند و نبش کند، به دستور خداوند بادهای شدید و صاعقه های وحشت زا و رعد و برق تمام فضا را پر میکند. وانقدر ادامه پیدا میکند که مردم میگویند : این حوادث به جهت بی احترامی به شیخین است!!!!
امام صادق ادامه دادند: در اینوقت یاران حضرت مهدی پراکنده میشوند تا جایی که حضرت تنها میمانند!! در این لحظه خود امام عصر کلنگ در دست گرفته و قبر آن دو را نبش میفرمایند. سپس عده ای از خواص یاران حضرت برگشته و شروع به کمک کردن حضرت مهدی در تخریب قبور این دو میکنند. حضرت به نقبا و یاران خاص میفرمایند: شروع کنید به نبش و جستجوی آنها! آنها هم با دست خاکها را کنار زده تا به جنازه ی آن دو میرسند، و بدن آن دو را تر و تازه میابند. سپس آنان را بیرون آورده و کفن را کنار میزنند.
امام زمان به اذن پروردگار آن دو را زنده میفرماید. آنان را لعن و نفرین کرده و از آنان بیزاری میجوید و با آنان صحبت کرده و آن دو پاسخ میدهند. سپس به دستور حضرت آن دو را به درخت بزرگی که خشکیده و پوسیده آویزان میکنند. ناگهان آن درخت سر سبز شده و شاخه هایش رشد نموده و برگ تازه بر آن میروید!
امام صادق ادامه دادند که: در این هنگام اهل شک و ریب و پیروان شیخین خوشحال شده میگویند: به خدا سوگند این شرافت حقیقیست!! یقینا ما به واسطه ی محبت و ولایت این دو رستگار شدیم!
هرکس به اندازه ی دانه ای از دوستی و ولایت آنها به دل داشته باشد آنجا عقیده ی خود را اظهار خواهد کرد. و همگی آنان برای تماشا کنار جنازه ی به دار آویخته ی ابوبکر و عمر حاضر شده و شیفته و مفتون آن دو میگردند!!
در این هنگام منادیی از طرف امام زمان صدا میزند که: هرکس این دو صحابی پیامبر را که در کنار او دفن شده اند دوست دارد یک طرف و جدای از دیگران بایستد. مردم دو دسته میشوند، گروهی طرفدار و گروهی دشمن. حضرت به طرفداران آن دو میفرماید: از آن دو اعلام برایت و بی زاری کنید. ولی آنان از این کار امتناع میکنند و میگویند: به خدا سوگند از تو بیزاریم و از کسی که به تو ایمان آورد و آن دو را قبول نداشته باشد، و کسی که به آنها بی احترامی کرده و جنازه ی آنان را بیرون آورده و به دار آویزان کرده است!!
حضرت صادق فرمودند: ای مفضل، در این لحظه مردم به فتنه ای دچار میشوند که شدیدتر از فتنه ی گوساله و سامری است!! به امر مبارک امام عصر باد سیاهی می وزد و همه ی آنها را مانند ریشه ی درخت خرمای پوسیده نابود میسازد! سپس دستو میدهد که جنازه ی آن دو را از درخت پایین بیاورند و همه ی مردم تجمع کنند تا شاهد محاکمه ی آنان باشند . سپس تمام رفتارهای ناپسند آنان را میشمارد و آنان اعتراف میکنند.
سپس به فرمان حضرت مهدی ابتدا حاضران آنان را قصاص میکنند ، بعد به دستور حضرت آتشی از زمین بیرون می اید، همان آتشی که بر در خانه ی حضرت زهرا آورده بودند، با همان هیزمی که برای آتش زدن اهل بیت پیامبر جمع کرده بودند که آن هیزم در نزد ما اهل بیت باقیست و به صورت ارث از اجداد طاهرینش به امام زمان رسیده است آن دو را آتش زده و سپس دستور می دهد که بادی وزیده و خاکسترشان را به دریا بریزد و پراکنده نماید!
مفضل میگوید : وقتی سخن امام صادق به اینجا رسید از حضرت پرسیدم: آیا این آخر عذاب آن دو میباشد؟! حضرت صادق فرمودند: هرگز ! ای مفضل، به خدا سوگند رسول خدا و امیرمومنان و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین و بقیه ی امامان و تمام آنهایی که ایمان خالص داشته باشند و همه ی کسانی که کافر محض بوده اند - مخالفین- بر میگردند و آنجا حاضر شده و قصاص میکنند، تا جایی که در یک شبانه روز هزار بار کشته میشوند ولی باز به صورت اول برمیگردند!!!
ارادتمند دوستان حضرت زهرا: شیخ علی زند قزوینی
📚عیون اخبار الرضا ، ج 1، ص 58؛ کمال الدین 2
روضه ام البنین.ع..mp3
8.09M
روضه ام البنین
صبح جمعه اول دی ماه
کرمانشاه،مسجدمعتمد
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن اارحیم
🏴#متن روضه شهادت_حضرت_ام_البنین_
🎤مداح :حاج آرمین غلامی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ز چشمان سکینه شرمگین بود
فرات اشک هایش آتیش بود
شبیه مشک آب تیر خورده
دل صد پاره ی ام البنین بود
سلام ما به تو ای
هاجرِ چهار ذبیح
درود ما به تو ای
مریمِ چهار مسیح
سپهرِ نورفروزِ
سه اختر و یک ماه
عجب نه خوانم اگر
مادرت به ثارُ الله
سلام بر تو و
ابناء و شوهرت ، مادر
بـه عطرِ
دامنِ عباس پرورت ، مادر
ادب به قامت زهرایی ات
قیام کند
وفا به غیرت عباس تو
سلام کند
اگر چه با همه گفتی
کنیزِ زهرایی
به چشم آل محمّد
عزیز زهرایی
( فرمود بچه ها ، آقازاده ها ، من نیومدم براتون مادری کنم ، من کجا و مادر شما فاطمه ی زهرا کجا ؟ من اومدم کنیزِ درِ خونه ی مادرتون زهرا باشم ... )
تو بعد فاطمه
در بیت وحی ، فاطمه ای
تو آسمان ادب را
همیشه قائمه ای
به نفس پاکِ محمّد
تو همدمی مادر
مسیحِ عشق و ادب را
تو مریمی مادر
#بی_بی_جانم
بهشت ،شیفته چار لاله یاست
کلید بابِ حوائج
به دست عبّاست
هـزار قافله دل
پای بست فرزندت
نشان بوسه مولا
به دست فرزندت
( یه روز دید مولا ، قنداقه عباسشو بغل گرفته ، هی دستاشو می بوسه ، ... آقاجانم ، آیا دستای بچم ، عیب و نقصی داره ؟ ... نه اُمُّ البنین ، دارم این دستهارو می بوسم ، آخه یه روزی قراره برای حسینم ازبدن جدا بشه ... )
حسین را که بسی داشت
در کنار ، « شهید »
به جز تو نیست کسی
مادرِ چهار شهید
به چار ماهِ خود
اشکی نریختی ز دو عین
گریستی به حسین و
گریستی به حسین
( گفتند اُمُّ البنین عباست رو کُشتند ، گفت از حسین چه خبر ؟ اُمُّ البنین ، یکی یکی پسرایت را کشتند ، گفت بگید از حسین چه خبر ؟ ... انگار نه انگار ... فقط اول براش مهم این بود ، ببینه چه بلایی بر سرِ حسین اومده ... )
اگر تو نام نبردی
ز شاخه یاست
گریست دیده ی زهرا
برای عبّاست
( یه مادر از یک پسر احترام گرفت ، یه مادر هم از یک پسرِ دیگه احترام گرفت ، دو تا مادر تلافی کردند )
اگر تو نام نبردی
ز شاخه یاست
گریست دیده ی زهرا
برای عبّاست
( تو اینجا گفتی « حسین » ، فاطمه هم کنار علقمه ، هی صدا میزد : آی پسرم ، عباسم ... )
الا تمام وجودت
پُر از نوایِ حسین
به گریه نایبه الزینبی
برای حسین
روایتِ عطشِ کربلاست
در اشکت
سلامِ گریه کنان حسین ،
بر اشکت
سرود زخم گلوی حسین
وِردِ لبت
خلوص زینب و عبّاس
در نماز شبت
#بی_بی_جانم
تو مادر شهدا ،
همسرِ علی هستی
هزار حیف ،
غریبانه چشم خود بستی
( چرا میگه غریبونه ، مگه شب برداشتند ، نه والله ، روز برداشتند ، اما : )
خزان رسید چو بر برگِ
لاله یاست
نبود ، جعفر و عثمان و
عون و عبّاست
( مادرِ چهارتا پسره ، اما وقتی از دنیا رفت ، یه دونه پسراش نبودند زیرِتابوتش رو بگیرند ؟ این مادر خیلی غریبانه تشییع شد ... )
#بی_بی_جان
سپهر و مِهر و مَه و
کوکبت کجا بودند ؟
علی ، حسین ، حسن ،
زینبت کجا بودند ؟
هماره ریخت به رخ
از دو دیده ، یاقوتت
اگر به دوش
غریبانه رفت تابوتت
#اما_مادر
دگر به پیکرت
آثار تازیانه نبود
دگر مراسم تشییعِ تو
شبانه نبود
تو داغدارِ
شهید کنار علقمه ای
همیشه فاطمه بودی
همیشه فاطمه ای
نگه به خاطرِ
ذریّه ی بتولم کن
مرا که «میثم» آلوده ام ،
قبولم کن ...
#شاعر_استاد_سازگار
( روزها می اومد ، چهار صورت قبردرست میکرد ، می نشست ، اونقده گریه میکرد خانم ، حرف دلش این بود : )
دیگرمرا ، اُمُّ البنین نخوانید
زیرا که من ، دیگر پسر ندارم
( حالا داد بزن ، حسییین )
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴#نوحه_ام البنین
مداح..حاج آرمین غلامی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
//یا ام البنین(ع)،،،۴
در آسمان خود قمر ندارم
ام البنینم و پسر ندارم
وای از دل من وای از کربلا
واویلا واویلا آه و واویلا
خبر رسیده بر من دلغمین
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ
افتاد از مرکب با دست جدا
واویلا واویلا آه و واویلا
همچون عباس خود با چشم گریان
هستم شرمنده از طفلان عطشان
گلها پژمردند در پیش سقا
واویلا واویلا آه و واویلا
(( يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ ))
بیت شعری از حضرت ام البنین_مفاتیح الجنان
نوحه ام البنین
جمعه اول دی ماه
کرمانشاه،مسجدنظام العلما
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
#کانال_متن_نوحه
روضه ام البنین.ع.mp3
8.62M
روضه ام البنین
جمعه اول دی ماه
کرمانشاه،مسجدنظام العلما
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحبم
روضه _ حضرت ام البنین سلام الله علیها _
بانوای-حاج آرمین غلامی
👇👇👇👇
کپی به گروها.
صدقه جاریست
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
ای مادر،چهار آفتاب ادرکنی ....
*یا ام البنین*
ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ....
*ما رو دریاب بی بی*
زهرای سرای بوتراب ادرکنی ....
ما دست به دامان توییم ای بانو...
*درد دارا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،دلتنگا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،گداها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،بی پناها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،پناهنده ها گوشه کنار اومدن دامن بی بی رو گرفتن، حق داری خوب جایی اومدی، هر سال میومد در خونه ی قمر بنی هاشم،خرج سالشو از عباس می گرفت،میرفت...." اون سالم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ی عباس و کوبید،کنیزک اومد درو باز کرد،چی میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گدای هر ساله اومده..." میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتی نکردم شما ناراحت شدید؟! من گدای عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزک با همون حالت اشک و ناله و بغض گفت ای مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چی شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزک جواب داد نه" آقای تو خیلی آقاتر از این حرفاس، اما آقای تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشک پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایی که شما میزنی من آقامو هر سال می دیدم ، اون پهلوونی که من دیدم،مگه کسی حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه ای مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... "دست خالی نریا،هر کی کربلا میخواد دامن عباس و بگیره ...."
یاابوالفضل،ابوالفضل،ابوالفضل الدخیل...
اون گداها و سائلی که میومد در خونت،گدای خوبی نبود،خرج سالشو میخواست از شما، آقاجان ما خرج نسل مونو از تو میخوایم ،آقا نکنه تو نسل ما یکی باشه،حسینی نباشه... یا ابوفاضل...... تو نسل ما همه دیوانه های حسین باشن،اسم عباس میاد بیچاره بشن، یا ابوالفضل.....سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ی قمر بنی هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چی کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چی بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چی بگم؟چی جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزک کی بود در میزد؟عرض کرد بی بی جان (می خواست بی بی رو ناراحت نکنه) کسی نبود ،رفت،فرمود وقتی سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلی بود برا گدایی اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلی نداره؟چی میگفت؟تو چی گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بی بی جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنی هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسی نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشی دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، برادرا دست بندازیم گوشه ی چادر ام البنین رو بگیریم،مادره،مادری می کنه ،امروز گدایی کن بگو بی بی جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنی چی؟برا اینکه شما بودی وقتی خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتی از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟*
ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ...
زهرای سرای بوتراب ادرکنی ...
ما دست به دامان توییم ای بانو
یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی ...
*روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر می کشید زیر لب زمزمه ای داشت،خیلی معطلتون نکنم، دلاتون آماده س، ان شاالله بریم بقیع کنار قبر ام البنین اونجا برات بگم با ریشه کن شدن وهابیت .... زمزمه میکرد، چی کار کردی پسرم؟!!*
باور نمی کنم که زمین خورده ای پسر 2
تشنه کنار مشک تهی مرده ای پسر...
*پسرم ، پسرم....
عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر نگرده ......*
حسین .....
#حاج_آرمین غلامی (مجنون)
#روضه_حضرت_ام_البنین_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
💠✳️💠✳️💠✳️💠
✳️
کپی به گروها.
صدقه جاریست