بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
درشهرکوفه آل حسین در اسارت است
ناموس حق .عیال حسین در اسارت است
خولی به مطبخش سر سلطان نهاده است
درشهر.نونهال حسین دراسارت است
گفتند در قشنگی صورت نمونه است
برنیزه ها جمال حسین دراسارت است
شالی که بود دور تنش بردقاتلی
انگشتری وشال حسین دراسارت است
اینجاچرا بپای سرش دست میزدند
آن روی بی مثال حسین دراسارت است
عاشق هماره در پی معشوق میرود
درشهرغم عیال حسین در اسارت است
(مجنون) بدان مدال شجاعت ازآن اوست
گویاکه این مدال حسین در اسارت است
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
سردربدن نداری وبرپیکرت چه شد
آن مصحف ورق ورق و پرپرت چه شد
از بهرشستشوی گل زخم های تو
آب گلاب و زمزم و هم کوثرت چه شد
سررانهاده ای به سر خاک کربلا
آن دست مهربان و نوازش گرت چه شد
آزاد شد شریعه زبعد قتل حسین
زینب بگو که ساقی آب آورت چه شد
غارت نموده اجنبی سوغا ت خواهرت
یارابگو که پیروهن مادرت چه شد
مجنون مگو ز محفل تشت طلاو سر
یارابگو شکستگی آن سرت چه شد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
بسویم آمده آن مرد جانی
مرامیزد به ضرب تازیانی
به زیر آفتاب گرم وسوزان
ندارد پیکرتو سایبانی
صدای شیون زهرا بلند است
کنار تو نشسته قد کمانی
رسیده برسرگودال پرخون
کنارت آمده با ناتوانی
دوباره ماجرای کوچه برگشت
اسیری می روم با ریسمانی
برادررفته غارت آن نگینت
شدم من همسفر با ساربانی
شب تاریک و طفلی دربیابان
ندارد دخترت از مانشانی
دوباره گم شده طفلت به صحرا
ندارد دخترنازت بیانی
ندارد گوش ما یک گوشواره
نماند از تن مانیمه جانی
الا مجنون برای دخترک ها
نباشد زین بیابان پاسبانی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
همانانی که سوی تو دویدند
تنت را همچو گرگان می دریدند
همانانی که اموال توبردند
تنت را زیراسبان چرخ کردند
همانانی که انگشتت بریدند
سرت را روی نیزه پرت کردند
به روی نی نشستی چون ستاره
تنت درچنگ گرگان پاره پاره
چوزینب دید انگشت بریده
به یک باره گریبان را دریده
چوجای سنگ برپیشانیت دید
سرش برچوبة محمل بکوبید
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
*
برقامت شه ضربت شمشیروسنان بود
ازضعف عطش پیکراوچه ناتوان بود
سنگی که عدوزدبه سرش وای چه هاکرد
آنجابه خدا،جای جراحات سنان بود
آنوقت که ازاسب تومجروح فُتادی
تاپشت خیامت دل من صیحه زنان بود
جبریل صدازدکه حسین ازنفس افتاد
صدآه وفغان درحرم تشنه لبان بود
جسم شه عطشان هدف تیربلابود
آنجاکه حسین شکسته سر،خونین دهان بود
هرنیزه ای درکرببلا،خوردبه جسمت
گرروی زمین فتاده ای ازآن نشان بود
آن خوک کثیف آمدوبرجسم توبنشست
رأس توجداکرد،سپس خنده کنان بود
دیدم که پس ازغارت انگشتروانگشت
آن شال وکمربند بدست ناکسان بود
بر پیرهن کهنه تورحم نکردند
مجنون به هوای توحسین اشک فشان بود
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
_________________________
قافله وسر حسین درکوفه
ای قاری ام چه کس به لبت سنگ می زند
ای خوش صدای من چه صدایت شنیدنی است
هرگزمیا به کوفه تورا نیزه می زنند
حال وهوای کوفه برایت شنیدنی است
مانده تن شریف تودرقتلگاه ،حسین
برروی نیزه حال وهوایت شنیدنی است
درازدحام مردم شهرم،تورویِ نی
احساس می کنم که نمایت شنیدنی است
جا،بازکرده حنجره ات یاحسین به نی
غوغای خواهرت به نوایت، شنیدنی است
خولی سرت،میان تنورش نهاده بود
آوای فاطمه به عزایت شنیدنی است
مجنون به اشک دیده شودزائرت حسین
حال وهوای صحن وسرایت شنیدنی است
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
گرگی به جسم بی کفنت حمله ورشده
درقتلگاه برسخنت حمله ورشده
رفته فرو درون گلوی تونیزه ای
خولی به نیزه بردهنت حمله ورشده
اندرکمین جامة کهنه نشسته بود
غارتگری به پیرهنت حمله ورشده
پامال اسبهای حرامی شده تنت
ازروی اسب بربدنت حمله ورشده
خفاش شهرکوفه توراخون مکیده است
گرگان به گوش گوش تنت حمله ورشده
ای باغبان،توباغ خزان گشته ات ببین
نامردمان به نسترنت حمله ورشده
(مجنون )مگو دگرتوزخورشیدکربلا
ارباب عالمین به تنت،حمله ورشده
شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
**
یاحسین جسم بدون کفنت برخاک است
زینت دوش پیمبر،بدنت برخاک است
دیدم آنجاکه عدوکرده جسارت به تنت
لخت خونِ سروریش ودَهنت برخاک است
بین گودال چرا،خنده زدی برقاتل
زلف پرپیچ شکن درشکنت برخاک است
تاکه گرگان بیابان،تن توآزردند
دیدم آنجا همة پیرُهَنت برخاک است
رودخون کرببلاراهمه رنگین کرده
یارسول الله گل یاسمنت برخاک است
گفت (مجنون) به غمت گریه کنان تامحشر
گوشوارعرش یزدان،بدنت برخاک است
شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
**
شددیدگان شامی ملعون چه خیرهِ تر
براین عیال وخیل زنان شکسته سر
درازدحام بُردن ناموس اهل بیت
نامحرمانِ کوچه نشین بوده دردسر
ای سرزگیسوان تو آید بوی تنور
زیرامحاسنت شده ،ای یارشعله ور
ازنیمه روسریِ توزینب،باخبرم
موهای دختران توشد،کوتاهتر
(مجنون )به کوفیان اگرت یک نظر،فتد
بینی که زینب وهمه طفلانِ دربه در
شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
**
یاحسین...
شعرگودال قتلگاه...
خنجربدست گردتو مشتی حرامی است...
برگردپیکرتوسگان جزامی است..
خولی به نیزه بهرتولبریز گشته بود..
لشگربرای قتل توتجهیزگشته بود..
شمشیرشمربهرسرت تیز گشته بود..
در زیرخنجرش بدنت ریز گشته بود
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)......
🔷🔷یازینب س ...🔶🔶
میان گرگهادرگیر بودی
چومرغی درقفس زنجیر بودی
تورادرکوفه خولی تازیان زد
گمانم از زمانه سیر بودی
سره یارت به روی نیزه هابود
توازآن نیزه دار دلگیر بودی
. . #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
______________________
🔴🔴رجز ناب حضرت عشق
یاحسین به وادی عشق پناهم دادی
از دم قدسی خود ناله وآهم دادی
قابل این همه لطف تو نبودم شاها
به دعای مادرت بود پناهم دادی
باتمام بدی ولغزش وغفلت هایم
لطف کردی ودراین میکده راهم دادی
گرنشدوصل جمالت نبود غم در دل
چون محبان خودت شوق نگاهم دادی
خوب وبد نزدکریمان همگی یکسانند
هرچه رابر همه دادی به ماهم دادی
هرچه ازلطف توگویم بخدا کم گفتم
رعیتی بوده ام ومنصب شاهم دادی
از ازل بوده دلم درطلب روی حسین
روز اول آمدی رخت سیاهم دادی
هرچه داری دل (مجنون)زحسین ابن علیست
روزیه روز وشبم رابه محرم دادی
✏شعر .آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
..
🙏یازینب...
بنگر که خواهرت درکوفه شدغریب
شلاق کوفی ودستان پرعجیب
بنگر به خواهرت سیلی شد ه نصیب
انگشترتو دریک دست نانجیب
📝..شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
ورود اسرا به کوفه.
نبودی روزگارم تنگ کردند
پذیرایی زمن باسنگ کردند
رخم رامثل خون پیکره تو
به ضرب تازیان همرنگ کردند
📝شعرآرمین غلامی.
(مجنون کرمانشاهی).
امام_حسین #مرثیه_امام_حسین
دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته
خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته
دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت
با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته
از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد
گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته
کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست
بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته
ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا
خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته
هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است
بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته
گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر
گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته
بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا
پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته
ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون
بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته
دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست
دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته
🔸شاعر:
#آرمین _غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
.
🔵🔵گودال قتلگاه...🔴🔴
روضه....
تیرو سنان به روی تنت آرمیده بود
.نیزه به جسم وپیرهنت آرمیده بود
ازکشتنت چه پول ومنالی به جیب زد
آنکس که تیر ونیزه به جسم حبیب زد
باقتل توهمه به نوایی رسیده اند
گویا سرتورابه سلیبی کشیده اند
بر نیزه. ای غریب دوعالم تکیه مزن.
زیراکه میشوی تودراین دشت بی کفن
ای بی کفن تنت زچه پامال مرکب است
این شیونی که گشته بپا سمت زینب است
اینقدر دست وپا بره خواهرمزن حسین
ماندی زچه برادرمن بی کفن حسین
مجنون بیا نگر که به یغمارفته تنش
بعدازحسین رفته به غارت پیروهنش
📝 شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴..
😭😭
اشعار لطمه زنی_حسین(ع)
با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن
پیراهن وعبای تنم رابهم نزن
گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا
این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن
سالم نمانده جای دگر درتن حسین
باپای خود دگر بدنم رابهم نزن
دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار
این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن
غارت شده تمامی اعضای پیکرم
این بوریا شده کفنم رابهم نزن
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_______________________/__
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دهه دوم محرم
#مصائب_دوبیتی ناب
گوبرادرچه بلایی بسرت آوردند
چه بلایی به سرچشم ترت آوردند
عده ای نیزه بدست حمله بسویت کردند
چه بلایی به سرآن پیکرت آوردند
*
حرامیان به حالم نظاره بنمودند
برای غارت خیمه اشاره بنمودند
برای غارت آن گوشواره زنها
نبودی و به خدا گوش پاره بنمودند
نازپوشیده شدن داشت تنت
بوریاآمده جای کفنت
غارت جسم و تنت وحشت بود
کو لباسی که بپوشم بدنت
*
عدوحرمت را رعایت نکرد
مسلمانی از تو حمایت نکرد
ببین بار غم شاخه ام را شکست
ولی زینب از غم شکایت نکرد
*
چوانگشتربه دستت تنگ دیدم
توراباساربان جنگ دیدم
سرت درتیررس بود ای برادر
به رخسار تو جای سنگ دیدم
*
توزیرپایی و بیچاره ام من
تورفتی و ببین آواره ام من
نبوسیدم تورااما برادر
اسیرآن گلوی پاره ام من
عشق درمکتب تو درس الفبا بگرفت
جلوی ماه رخت رونق دنیا بگرفت
تاکه عباس توایی در حرم عشق وزیر
هیچکس جای تورادردل مولا نگرفت
*
به زیرگل رود آن تن اگر بود بی تو
سری که پیش تو افتد کمال سرداری
هرآنکه صید دوآهوی چشم مستت شد
برای دست جهانی حل گرفتاری است
*
حسین دوری تو باری گران است
بهاربی تو جاناچون خزان است
شنیدم پیکرت در قتلگاه هست
ولی افسوس راست برسنان است
*
به تن داری توزخم بی شماره
برادر شد لباسم پاره پاره
از آن سیلی که زد دشمن به رویم
ببین شد پاره گوش و گوشواره
*
نبودی روزگارم تنگ کردند
پذیرایی زمن با سنگ کردند
رخم را مثل خون پیکرتو
به ضرب تازیان همرنگ کردند
****
برعاشقیت توپایبندم کردی
باعشق رخت ارجمندم کردی
آن لحظه که افتاد دلم درپایت
با نام ابالفضل بلندم کردی
*
پرپروانه را آتش کشیدند
بسوی غارت جسمش دویدند
لب عطشان به پیش چشم زهرا
سرسالار عالم را بریدند
*
دل این کوفیان نیرنگ دارد
نیاکوفه که کوفه سنگ دارد
اگر آیی میاور خاندانت
که کوفی برسرتو جنگ دارد
تورفتی و دل من بیقراراست
گلم از چه رو دورتوخاراست
زبعد کشتنت دیدم سرتو
گهی کنج تنور گه روی داراست
*
دل این کوفیان غرق ضلال است
که دین کوفیان رو به زوال است
حرام است جنگ در ماه محرم
ولی قتل تو در کوفه حلال است
*
به اشک دیده بهرت گل فشانم
برادرکاش در پیشت بمانم
وضوگیرم زخون حنجرتو
کنارت تا سحر قران بخوانم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
اشعارناب شهادت امام سجاد ع
من همان شرح غم یعقوبم
پیش خود لاله ی پرپر دیدم
اصوه ی صبرم وچون ایوبم
هیجده یوسف بی سر دیدم
پیش خود دیده ام آن قائله را
به برم یوسف بی پیروهنی
صیدبشکسته پر حرمله ای
توحسینی گل خونین کفنی
پاره های پیکرت راجسته ام
آن تن بی کفنت را.ای پدر
تاکه دست از زندگانی شسته ام
دفن بنمودم تنت را ای پدر
دیده ام روی هلال کوفیان
من فدایت ای شه خونین دهن
کس امانت را نداد ای جان من
بوریا برپیکرت باشدکفن..
✏شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
👆👆👆👆👆👆👆👆
بمناسبت شهادت امام علی بن الحسین علیه السلام زین العابدین
مدح امام زین العابدین علیه السلام
حاج آرمین غلامی(مجنون)🖤👇👇
اکثر مورخان نقل کرده اند که هشام بن عبدالملک هنگامي که خواست طواف کعبه را آغاز کند و به حجرالاسود نزديک شود، فشار جمعيت به حدي بود که او نتوانست خود را به آن برساند و ناگزير برگشت و بر تختي که براي او نصب کرده بودند نشست و بزرگان شام جملگي در اطراف او حلقه زده و به تماشاي مطاف پرداختند.
ناگهان امام سجاد (ع) نيز نزديک حجرالاسود آمد و در برابر عظمتش موج جمعيت کنار رفت و مردم راه را براي او باز کردند تا به آساني حجرالاسود را استلام نمود و به طواف پرداخت. گويند تماشاي اين منظره موجي از خشم در دل هشام برانگيخت و آتش حسدش شعله کشيد. يکي از چاپلوسان با تعجب گفت: اين کيست که مردم براي او راه باز ميکنند و از او تجليل ميکنند؟ هشام که او را ميشناخت تجاهل کرد و گفت: او را نميشناسم! فرزدق که در آنجا حاضر بود، از اين حقکشي احساساتش تحريک شد و در پاسخ آن مرد قصيده ی ميميه ی مشهور خود را سرود و خطاب به هشام تا پايان خواند و گفت: اي هشام! همه ی موجودات زمين و آسمان او را ميشناسند. تو چه طور نميشناسيش؟
يا سائلي اين حل الجود و الکرم عندي بيان اذا طلابه قدموا
هذا الذي تعرف البطحا و طأته والبيت يعرفه و الحل و الحرم.
هذا ابن خير عبادالله کلهم
هذا التقي النقي الطاهر العلم
هذا الذي احمد المختار والده
صلي عليه الهي ما جري القلم
لو يعلم الرکن من قد جاء يلثمه
لخر يلتثم منه ما وطاء القدم
هذا علي رسول الله والده امست
بنوره هذه تهتدي الأمم .
اي که مرا از سر منزل جود و کرم ميپرسي! از نشان آن مرا سخني است که چون جويندگانش فرا رسند، باز هم خواهم گشت.
اي که تو او را نميشناسي! او کسي که سرزمين بطحا جاي قدمهايش را ميشناسد و کعبه حل و حرم و بيت خدا نيز او راميشناسند.
اين بهترين بندگان خداست و اين همان شخصيت منزه از هر آلودگي و رذالت، و پيراسته از هر عيب، و کوه علم فضيلت است. اين کسي که احمد مختار، پدر اوست که تا هر زمان که قلم قضا بر لوح تقدير روان باشد، بر او درود فرستد. اگر رکن يعني حجرالاسود بداند چه کسي به بوسيدنش قدم بر ميدارد هر آينه فرو خواهد افتاد تا جاي پاي او را ببوسد.
اين همان علي است که پدرش پيامبر خداست، همان پيامبري که اقوام و امتها با نور هدايت او رستگار شدند. بعد فرزدق ادامه داد و گفت: اين همان کس است که جعفر طيار و حمزه شهيد، اعمام او هستند. حمزه همان قهرماني است که محبتش در جان هر انسان ريشه دوانده است. اين، فرزند فاطمه سرور بانوان جهان است و پسر پاکيزه گوهر وصي پيامبر است که آتش انتقام از زبانه ی تيغ او ميدرخشيد... چون قصيده به پايان رسيد، هشام به فرزدق گفت: چرا تاکنون در مدح ما چنين شعري نگفتي؟ فرزدق با کمال شجاعت گفت: جدي مانند جد او و پدري همطراز پدر او و مادري به طهارت مادر او بياور تا تو را نيز چون او ثنا گويم. هشام پس از اين جريان نام فرزدق را از دفتر جوايز زدود و او را در سرزمين عسفان بين مکه و مدينه زنداني کرد. فرزدق اين شعر را گفت: اتحبسني بين المدينة و التي اليها قلوب الناس يهوي منيها سپس هشام آزادش کرد.
چون خبر به امام سجاد رسيد دوازده هزار درهم صله براي او فرستاد. فرزدق قبول نکرد و گفت: من براي پول تو را نستودم و فقط براي خدا ثنايت گفتم. امام مجددا پيام فرستاد که ما اهل بيت اگر چيزي به کسي ببخشيم ديگر از او باز نميگيريم
.
کانال مجنون کرمانشاهی
روضه شهادت امام سجاد (ع) - دریا به دیده ی تر من گریه می کند - حاج آرمین غلامی (مجنون)
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم:
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الحسین
عمری به نوکری توسجاد ع. دلخوشیم
ما از ازل عزای تو بر دوش می کشیم
خدمتگزار بزم تو جبریل بود وبس
مانیزپای این علمت تا ابد خوشیم
+تو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی؛وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند...وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند،شاید زبون حال آقامون این باشه:مردم کوفه و شام،به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلوم من سنگ پرتاب نکنید...حسین...حسین...
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
+آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد،راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت،پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده؛میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن؛میگه روم نشد اونجا سوال کنم،زین العابدین رو دفن کرد،بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی،گریه میکردی! میگه فرمود:وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود،میخوام بگم یا باقرالعلوم! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن،یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد،به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید،سر به دیوار گذاشت،علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند...
+چرا بلند بلند گریه میکنی؟نمیدونستم بازوش...پهلوش...میگه یه وقت صدا زد یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُمبیاید از مادر توشه برگیرید! فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ بچه ها امشب شب خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت و بهشت، امیرالمومنین میفرمایند:حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند، همون سینه ای که،علی فرمود:اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّتزهرا چنان صیحه ای زد وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا دست ها رو از کفن بیرون آوردوَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاًحسنین را به سینه چسبانید،یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا،سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت...شروع کرد با پدر حرف زدن...یه وقت عربای بیابانی آمدند؛فَاجتَمِعَ عدّة ...با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند...
حسین...
⇦🕊روضه و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت امام سجاد علیه السلام _حاج آرمین غلامی ↯
┄┅═══••↭••══
┄┅═══••↭••═══┅┄
الحمدالله امشب همۀ گریه کنا دور هم جمع شدن ... شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبه ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردن میزاشت کنار گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار گریه می کرد ... هی می گفتن آقا چرا انقدر گریه میکنی؟... ناله ش بلند میشد می گفت خودم دیدم ... بابام گشنه بود ... تشنه بود کشتنش ....
همچین که از کربلا برگشتن مدینه . وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهل مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از شهر به آقا تسلیت می گفتن ... بعد از اینکه تسلیت می گفتن و دلداری میدادن ؛ یه سوالی هم می پرسیدن . میگفتن آقا چه طوری شد باباتونُ کشتن ؟ .... فقط یه جمله جواب میداد ... میگفت فقط همینُ بهتون بگم ، حیوانات هم کربلا آب خوردن .... «انَا بْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً» "1" من فرزند اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... یعنی چی آقا ؟.. یعنی یواش یواش کشتنش .... یعنی چی ؟.. یعنی اول نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن ... تازه سنگ زدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال .....
ته گودال پیکر افتاده ...
توی گودال ، مادر افتاده ... خواهر افتاده ...
مویِ بابایت به بادکین رها افتاده بود
در فضا ی اشک وناله بی هوا افتاده بود
روی ناقه پیکرت رابسته اند بر اشتران
یاکه آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده بود
درمیان آتش تب پیکرت سوزدچرا
یا که آتش در دل آل عبا افتاده بود
در اسارت دیده ای که عمه ات رامیزدند
عمه ات زینب گمانم که ز پا افتاده بود
عاقبت دید ی هرآنچه که نباید دیده دید
خواهره زار توگویا ا ز صدا افتاده بود
دیده ای که کاروانی را اسارت برده اند
تازیانه ازچه بین خیمه ها افتاده بود
روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
*میگه دید دو تا دختر بچه ها میدویدن از این حجره به اون حجره ... شروع کرد گریه کردن ... آقا چی شده ؟ ... فرمود یاده رقیه افتادم ... یاده فرار بچه ها افتادم ... اون لحظه ای که خیمه ها رو آتیش زدن ... خودم بهشون گفتم «عَلَیکُنَّ بِالفرار» ....*
روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که می شد یادِ
خنجر کُند و گلویِ پدرش می افتاد ...
حسین ......
*تا میدید گوسفندی رو سر میبرن ، سریع میومد به قصاب می گفت ، ببینم آب بهش دادی یا نه ؟... عرضه می داشتن آقا ما مسلمانیم ، خوده شما به ما یاد دادید آب بدید به قربانی ... آقا مینشست گریه می کرد ... بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون بابایِ منو آب بهش ندادن ....
آی حسین ....*
گریه بر کشتۀ عریان خوب است
گریه بر دامن طفلان خوب است
گریه بر آن لب و دندان خوب است
گریه خوب است که هر شب باشد
گریه بر چادر زینب باشد ....
*اینم بگمُ التماسِ دعا ... یه چیزی همیشه این آقا رو اذیت می کرد ... تا نگاه به دستاش می کرد ... هی می گفت با همین دستا خاک کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابامُ تو قبر گذاشتم ....*
1_ اللهوف في قتلى الطفوف السيد بن طاووس ج 1 ص 90
#حاج آرمین غلامی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_صفر
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
کربلا/دهه دوم محرم
درمسیرکربلا ، ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﺍب توشدم..
منه آلوده حسین .غرق ثواب توشدم.
ﺁﻣﺪم بسوی تو، ﺑﺎﺯ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ..
چون خس شکسته ای روی سراب توشدم..
ﺑﻨﺪﻩ اﯼ هستم که باعشق شما ﺧﻮب شدم ..
با اشارات نظر نوکره ناب توشدم..
سوخت(مجنون)، که شبی شمع مزارت بشود..
بی خود از خودشدم ومست وخراب توشدم.
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴.
#امام_حسین (ع) -روضه
زیرخنجر گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد
بین گودالی همه داروندارم ذبح شد
من به گیسوی تو دل رابسته ام آرام جان
وای من آرامش این روزگارم ذبح شد
شدزمستان چارفصل زندگانیم حسین
پیش چشم من گل و باغ و بهارم ذبح شد
ای همه عالم فدای روی خاک آلوده ات
بین گودالی امید روزگارم ذبح شد
جلوه مهر خدا ازچه به زیره مرکبی
زیرپای ثم مرکبها نگارم ذبح شد
آشنای من چرا بی آشنا گردیده ای
زیرخنجرهای آن ملعونه یارم ذبح شد
کار زینب دل سپردن کار تو شددلبری
پیش دیده دیده ام دار و ندارم ذبح شد
بعدازاین دیگر کسی حالم نمی پرسدحسین
بی کس وتنهاشدم چون اعتبارم ذبح شد
حضرت خورشیدِ رحمت بر سرنیزه شدی
پیش من نور فروغ شام تارم ذبح شد
حاجتی غیر از وصال توندارم یاحسین
چون شه دلداده ی ایل و تبارم ذبح شد
لحظه جان دادن(مجنون)بیا بالین او
گفت زینب گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد
-آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#دهه دوم محرم
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
این دلم آئینه گردانت حسین
چه کندباغم هجرانت حسین
تاعدوبه روی سینه ات نشست
می زندسرزگریبانت حسین
ایکه خورشیداسیرغم توست
شده اودست به دامانت حسین
بهترازجنت ورضوان خدا
جلوة گنبدوایوانت حسین
روزمحشرهمة خلق جهان
می دهندگوش به فرمانت حسین
این همه داغ ازآن بودکه شد
محک گوهرایمانت حسین
وای ازآن مجلس وآن بزم یزید
چوب زدبرلب ودندانت حسین
روزمحشرکه قیامت برپاست
دست ما هست به دامانت حسین
تاکه مجنون به هوایت دل داد
جان سپرده است به فرمانت حسین
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
**
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
این اشک من نشانۀ عرض ارادت است
درمجلس عزای توبودن سعادت است
هرروزوشب به مادرخودمی کنم دعا
زیراکه هرچه داده به من ازولادت است
ازکودکی برای حسین اشک ریختم
این منصبی است بهردوچشمانم عادت است
یک قطره اشک خودبه دوعالم نداده ام
زیراکه اشک روضۀ توسعادت است
هرجاکه روضه بوده بپا،آمدم حسین
کارت به وقت مردن من یک عیادت است
عفوم نما،اگرچه گنهکار و بد شدم
اماهمیشه حاجت من یک شهادت است
مجنون به غیرکوی توراهی نرفته است
قبل ازولادتم به توعرض ارادت است
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
**
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب
بیا زِدرگه خود،حسین جوابم مکن
مرانم ازدرِخود،خانه خرابم مکن
گریه کن توهستم اگرچه آلوده ام
میان نوکرانت،به بدحسابم مکن
به روزمحشرحسین،میان عاشقانت
مرابه روسیاهی آنجاخطابم مکن
توصاحب بهشتی،مرابه درب دوزخ
بابستن پلک خودمولاعذابم مکن
آنجابحق زهرا،به اشک روضه هایت
به آتش جهنم،توانتخابم مکن
فردای محشرآنجادرپیش حوض کوثر
باهُرم یک نگاهت آقاتوآبم مکن
مجنون وادی تو،دارد هوای لیلی
لیلای من کجایی،امشب جوابم مکن
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
**