eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•شبا که ناله میزدم...🤞 وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شبا که ناله میزدم نبودی دارم منم میام پیشت به زودی بابا بگو برای تو عجیب نیست رو پیکر من این همه کبودی از چادرم نبودی یک کمش رفت گوشواره هام النگوهام همش رفت دیگه چیزی نمونده که ببافی تو کوچه ها موهام یه عالمه رفت *آی قربون این گریه هات، تازه گریه ها داره شروع میشه، نکنه یه وقت خسته بشی از گریه، خدا عاشق چشای گریونه، خوش بحال اونی که میتونه براش گریه کنه.. امام صادق فرمود مادر ما تا اجازه نده کسی نمیتونه گریه کنه...* ابی عبدالله دو نفرو به زینب خیلی سفارش کرد، یکی عبدالله بن الحسن بود یکی رقیه بود، اما دوتاشون طاقت نیاوردن، عبدالله که وقتی دید عمو غریبانه تو گودال افتاده دست عمه رو رها کرد، تو مجلس یزید هم همینطور بود وقتی یزید داشت چوب به لبای اباعبدالله میزد، یه مرتبه دیدن یه دختری دستشو از عمه جدا کرد، گفت نزن! بابای منه، نزن نامرد دندون بابامو شکستی، همچین که سرو آوردن خرابه یه نگاه کرد گفت: بابا!صورتت زخمیه منم صورتم زخمیه، بابا! تشنه کشتنت منم هنوز تشنه ام، بابا !چشمات ورم کرده چشم دخترت هم ورم کرده، اما بابا تو با من فرق میکنی تو چوب به لبات زدن، لب رقیه ات سالمه..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... _صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه آرمین غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه رقیه_ع....،،،،،.mp3
1.98M
نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🎙سبک: تا مشکتو تو آب زدی... .حاج آرمین غلامی منتظرم تا که بیای سر روی زانوت بذارم رو صورت قشنگ تو من گل بوسه بکارم دل من رو توی ویرونه غم گرفته میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته به حال این دختر تنها و غریبت میدونم قلب تموم عالم گرفته بابا جون... اومدی بابا با سرت به دخترت سر بزنی اومدی تا خرابه رو نقشی ز حیدر بزنی بیا بگم من براتو درد دلامو بزارم روی لبای، خونیت لبامو بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته بگم که عمه همیشه داشته هوامو باباجون... گوشواره هامو بردن و ببین گوشم پاره شده دختر نازت باباجون اسیر و آواره شده رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته مارو چرخوندن توی شام با دست بسته بابا جون... حالا که اومدی پدر دخترتم همرات ببر از بس که سختی کشیدم اومده طاقتم بسر نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی زبعد تو شد بهار عمرم خزانی دلم میسوزه برای عمه باباجون تو این سختی ها شده عمه قد کمانی بابا جون... حضرت رقیه .حاج آرمین غلامی جمعه۱۹مردادماه_ بیگلربیگی اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه رقیه،س،،،.mp3
1.54M
نوحه حضرت رقیه .حاج آرمین غلامی صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه تنت بابا کجا مونده. که با سراومدی اینجا خرابه شد چراغانی. زروی چون مهت بابا اگرچه هرکجا بودم. توراجان وتو‌جانانم ولی امشب سرت بابا. بودبرروی دامانم چه مهمانی. چه میزبانی. چگونه من کنم‌ازتو.پذبرایی بین حالم تو احوالم که شد باتوتماشایی پدر جانم پدرجانم شده خاکستری مویت چراای نازنین بابا مگرکنج‌‌ تنور بودی که گشتی اینچنین بابا ببین بابا مرا یکدم سه ساله دخترت هستم تومی گفتی به من هردم. شبیه مادرت هستم ببین رویم چوبازویم شده چون مادرت‌ نیلی ببین بابا من از اعدا به هرجا خورده ام سیلی پدرجانم..... نمانده طاقتی درتن دگرسیرم ازاین دنیا ببربا خود مرا امشب. ببین افتاده ام ازپا برایم شدسپر عمه زاوشرمنده ام بابا منم مدیون ایثارش. اگرمن زنده ام بابا فراقم را سحر امدزدنیا دیده را بستم مراباخودببر بابا. ببین بار سفر بستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه رقیه خاتون،،،،.mp3
1.45M
نوحه حضرت رقیه .حاج آرمین غلامی صفر۱۴۰۳_کرمانشاه عمه جان کن نظر آمده میهمان برده از دست من صبر و تاب و توان کنج ویرانه ام از رخش با صفاست همه جا کربلاست همه جا نینواست عمه جان عاقبت شام غم شد سحر دیدن روی تو از ره آمد پدر پس چرا عمه جان سرش از تن جداست همه جا کربلاست همه جا نینواست تازیانه زده دشمنم بر تنم مادرت فاطمه آمده دیدنم بین که دردانه ات از ستم در نواست همه جا کربلاست همه جا نینواست با صفا کرده ای ابتا خانه ام تو مرا شمعی و من چو پروانه ام تو نگفتی پدر که رقیه کجاست همه جا کربلاست همه جا نینواست بس دویدم پدر در پیِ قافله کن نظر پای من شده پر آبله ارس مادر ببین به تنم جانفزاست همه جا کربلاست همه جا نینواست سبک: .حاج آرمین غلامی جمعه۱۹مردادماه_ العلما اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه رقیه.س.mp3
1.63M
.حاج آرمین غلامی صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه نیمه شب آمدی گوشه ی ویرانه ام سر تو شمع و من شبیه پروانه ام نفس زینبین ، ابتا یا حسین «واحسینا» ◾️ پر و بالم شده کبود چون مادرت شده ام زحمت روز و شب خواهرت دخترت را پدر ، همره خود ببر «واحسینا» ◾️ لاله لاله شده ز تازیانه تنم شده همرنگ خون تمام پیراهنم قامت من خمید ، به لبم جان رسید «واحسینا»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت رقیه،س،.mp3
2.48M
حضرت_رقیه_س_شهادت .حاج آرمین غلامی میزبانِ روضه‌ی ویرانه! مهمان را ببخش نیزه‌دار اینجا نیاوردش، عموجان را ببخش نه، حریفِ این گره‌ها نیست انگشتان تو دست‌هایت خسته شد، موی پریشان را ببخش بوسه بر لب‌های خشکت آرزوی آب بود آرزوهای بَرآبِ رود و باران را ببخش خاکسارت شد، ولی باز از خجالت سرخ شد زخمِ پایت را نبین، خارِ مغیلان را ببخش گفت یک شب گم شدی ترسیدی از تاریکی‌اش روسیاه از روی زردت شد، بیابان را ببخش بوسه‌ی انگشتر من صورتت را زخم کرد غارتش کردند سیلی‌دارها، آن را ببخش آن‌ که با لب‌های زخمم چوب‌بازی کرد، نه! خیزرانی را که می‌بوسید دندان را ببخش در غمت چیزی نباید گفت، باید جان سپرد جانِ بابا شاعران و روضه‌خوانان را ببخش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مظلومیت علی.ع.mp3
2.26M
🔴 ‌ .حاج آرمین غلامی ✍"احنف بن قیس" نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم آنقدر طعام مختلف آوردند که نام برخی را نمی دانستم. 🔸پرسیدم این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد : مرغابی است ، که شکم آنرا با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‏اند. 🔹بی اختیار گریه ‏ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه ‏ات چیست؟ گفتم به یاد علی ابن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم؛ آنگاه سفره‏ای مُهر و مُوم شده آوردند. 🔸از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد نان جو. گفتم شما اهل سخاوت می‏ باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می ‏کنید؟ : این کار از روی خساست نیست، بلکه می‏ ترسم حسن و حسین‏، نان ها را با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. 🔹گفتم مگر این کار حرام است؟ علی فرمود : نه بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد که فقر مردم، باعث کفر آنها نگردد تا هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. ✍معاویه گفت : ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی توان انکار کرد. 📚 ‌ ‌  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه رقیه. ااا.mp3
7.17M
گزارش صوتی👆👆 حضرت رقیه .حاج آرمین غلامی ابن علی _قربی اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
روضه حضرت_رقیه_س 🤞 .حاج آرمین غلامی اول صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه وقتی که شده فاطمه الگوی رقیه داده ست فلک تکیه به زانوی رقیه ماه ست گدای سر بازار نگاهش خورشید بود مشتری کوی رقیه چشمان علمدار اگر چشمه ی خون شد میخواست نباشد خجل از روی رقیه دست چه کسی خورده به آیینه رویش زخم ست چرا گوشه ی ابروی رقیه یک روزه شده پیر چه گفتید به این طفل ای زجر سفید ست چرا موی رقیه وادار نکن دختر نالایق خود را اندازه ی او نیست النگوی رقیه ترسیم نکن داغ غم مادرمان را باپات نزن ضربه به پهلوی رقیه از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ... همینکه میگفت بابا ، یکی یکی بچه ها بیدار میشدند ، می دیدند رقیه نشسته ، داره به صورتش میزنه ، میگه بابا ، ... بابام حسین کجاست ؟ همین الان توو خواب دیدمش ، بابای غریبم کجاست ؟ همه زنها و بچه ها بیدار شدند ، خرابه غوغایی شد ، صدای شیون بچه ها ، زنها ... صدا به کاخ یزید ملعون رسید ، گفت : چه خبره ؟ گفتند نازدانه ابی عبدالله بهانه بابا گرفته ، ...آخ بمیرم ، دستور داد سرِ بریده باباشو براش ببرند ، حسین ، حسین ... سر رو توی طبقی گذاشتند ، روی طبق رو پوشاندند ، طبق رو وارد خرابه کردند ، مقابل دختر گذاشتند ، یه نگاه به طبق کرد ، ... دخترِ کوچولوِ دیگه ، گفت : عمه من که غذا نخواستم ... من بابا میخوام ، بابا میخوام ... اون نانجیب گفت بابای تو توی این طبقه ، تا سرپوش رو برداشت دید سرِ بریده ... یه نگاه کرد ، با نگاه اول سر رو نشناخت ... خیلی حرفه ، دختر سرِ بابارو نشناسه خیلی حرفه ، حالا ببین با سر چه کرده بودند ؟ بمیرم برات خانم ، بمیرم برات بی بی ... حضرت سکینه ، کربلا ، بدن بابارو نشناخت ... بدن رو یا از روی سر می شناسن یا از روی لباس ، اما بدن نه سر داشت ، نه نشانیِ زینب بود ، رو کرد به عمه ، صدا زد : « عَمَّتِي هَذَا نَعشُ مَن ؟ » ... عمه جان این بدن بی سرِ بابات حسینه ... تا فهمید بدن بی سرِ باباست ، خودش رو روی بدن بی سرانداخت ، بدن رو توو بغل گرفت ... اما مردم ، تعجب داره ، دختر سه ساله سر بریده بابارو نشناسه ، دوتا علت اهل ذکر نقل میکنند ، چرا سر بابارو نشناخت ، دلیل اولشون اینه ، میگن آخه وضع سر ، به هم ریخته بود ، پیشانی شکسته بود ، لبا چوب خورده بود ، بابا بابا بابا بابا ... حضرت رقیه 😭😭😭💔💔 #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراسم عصر شهادت حضرت رقیه(س) کرمانشاه_حسینیه شاملو خواهران