eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار کردی_بسبک...دشتی چهل روژه که زینب بی حسینه براگیان خویشکت در شور وشینه صدای کاروان هاتیه انگار نوای ساربان هاتیه انگار گمانم قافله سالاره زینب گمانم غصه وغمداره زینب وبان ناقه سوز و آه دیرم وسر سربند ثارالله دیرم منم زینب که بیمه زار وخسته غرورم ای برا بیه شکسته دلم له فتنه باطل بیه خوین سرم له چوبه محمل بیه خوین برا ولب درم هر دم نوای تو حسین سر جیا بومه فدای تو غم دیرینه در احوال دیمه چهل روژه غم چل سال دیمه و دست شامیان خلخال دیمه لبان تشنه در گودال دیمه خدا صبرم بیه لی شین وماتم برا هجر توپشتم کردیه خم چهل روژ حال و احوالم نپرسی چهل روژ حال اطفالم نپرسی چهل روژ معجر و شالم وسر بی حسین گیان له خمت چاو ه م تر بی چهل روزه حسینم سر برینه له جسم شاه عالم پر برینه کرمانشاهی_آرمین_غلامی
🌹 درسینه ی ماتابه ابدجای حسین است جای فرح انگیز و فرح زای حسین است جز ذات خداوند و رسولش که فهیمند فهمیده کسی نیست که معنای حسین است دل نیست دلی که نبود عاشق رویش در خود ندهد جای تولای حسین است انگار که برصفر به یکباره کنی ضرب آن مذهب و آن مکتب منهای حسین است آنروز به کرات در آنجا همه دیدند قدرت به دو دستان توانای حسین است تاحال ندیده است بخود چشم زمانه این ضربت و آن خطبه غرای حسین است قاضی نتوان گفت برآنکو به قضاوت نادیده بینگارد اگر رای حسین است تا حال کسی از سر تحقیق در این دهر نشناخته جز فاطمه، دنیای حسین است هیهات که آرد به جها ن کسی مثالش (مجنون )چه کسی تالی و همتای حسین است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🌹داستانهای شنیدنی🌹🌹 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🍀🌸🍀🌸🍀🌸 📌 دستمالی که سیدالشهداء علیه السلام به سر مبارک حضرت حرّ بستند! 📚 سیدالطائفتین علامہ سید محمد حسین حسینے طهـرانے قدس اللہ نفسہ الزڪیہ در کتاب " معادشناسی، ج۳، ص ۱۹۷ " میفرمایند: ✍🏻 جماعتى از مردمان معتمد و موثّق براى من نقل كردند كه چون شاه اسماعيل بغداد را به تصرّف خود در آورد براى زيارت قبر حضرت سيدالشّهداء عليه السّلام به كربلا آمد. و چون از بعضى از مردم شنيده بود كه به حرّ بن يزيد رياحى طعن مى‏ زنند، به سمت قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش كنند. چون قبر حرّ را نبش كردند، ديدند كه به همان هيئت و كيفيتى كه كشته شده است خوابيده است، و بر سر او دستمالى ديدند كه با آن سر حرّ بسته شده بود. شاه اسماعيل - نوَّر اللهُ مضجعه - چون در كتب سِير و تواريخ خوانده بود كه در واقعه كربلا كه سر حرّ مورد اصابت قرار گرفت و حضرت سيدالشّهداء عليه السّلام دستمال خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان دستمال دفن شده است، براى باز كردن و برداشتن دستمال تصميم گرفت؛ چون آن دستمال را باز كردند خون از سر حرّ جارى شد به طورى‏ كه از آن خون قبر پُر شد. و چون دستمال را بستند خون باز ايستاد و چون دوباره باز كردند خون جارى شد. و هرچه كردند كه بتوانند آن خون را به غير از همان دستمال بند بياورند و از جريانش جلوگيرى كنند ميسّر نشد. و از اينجا دانستند كه اين قضيه موهبت الهى است كه نصيب حرّ شده است و به سبب حسن حال حرّ و سعادتمندى اوست كه چنين كرامتى براى او مانده است. شاه اسماعيل دستور داد قبّه‏اى بر مزار او بنا كردند و خادمى را بر آن گماشت تا آن بقعه را خدمت كند!
(ع)_ باز درشیبب عذارقتلگاه بود ملعونی کنارقتلگاه بودگیسوی حسین دردست شمر روی خاک افتاده یارقتلگاه میزند در زیرخنجر دست وپا شدجدا ازتن نگار قتلگاه مثله شد درزیر خنجر ها تنی لاله ی نرگس عذارقتلگاه هرطرف یک تکه از جسم توبود عطر گیسویت بهار قتلگاه یوسف گمگشته زیرخنجراست ای مسیحای تبار قتلگاه تکه ای سالم نمانده درتنت مانده یادت گلعذار قتلگاه ای براهت مانده زینب تا ابد دیده گریان اشکبار قتلگاه جلوه کن ای مه بالای نی تا برآید انتظار قتلگاه آمده مادر به استقبال تو ازمدینه در کنار قتلگاه میکنم ناله برای دوریت اشکهایم بر مزار قتلگاه انتقام حق توخواهم گرفت خطبه خوانم درکنار قتلگاه تا نفس در سینه (مجنون)بود میشود او داغدار قتلگاه غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
حسینی سیرم از سفره ي احسان، اباعبدالله شاملم لطف فراوان اباعبدالله همه جا لطف حسین است ببین مي بارد ، مینشینم زیرباران اباعبدالله سخت و دشوارنباشدبه حرمخانه روی... زائرم برتوچه آسان اباعبدالله توبه ام رابپذیر گرچه بد و رسوایم دل من گشت پریشان اباعبدالله آمدم بر درت ای شاه, مرا نيز ببخش تانیشنم به سر خوان اباعبدالله شب جمعه حرمت حال وهوایی دارد شده زهرابه تومهمان اباعبدالله هر شب جمعه شب رحمت سلطان سخاست به لبم ذکر "حسين جان" اباعبدالله گره ی کار به دستان تو وامیگردد دل" مجنون" به درمان اباعبدالله /آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)/
» ❤️ 👋 ناب گودال _حضرت اباعبدالله الحسین_علیه السلام بازیچه ی دستان ملعونی سرت شد بشکسته درگودال خون بال وپرت شد دیدم که ملعونی تنت راجابجا کرد یکباره باخنجر بریده حنجرت شد کابوس گودال ازسرم بیرون نرفته حالم پریشان تر ز چشمان ترت شد دستم دگر بالانمی آید بگیرم جسمت به بر، فصل وداع آخرت شد لات وارازل های کوفه جمع بودند اینجا به گردت ،زارومضطرخواهرت شد یک گوشه انگشت تورا دیدم بریده دیدم به غارت رفته آن انگشترت شد خورشید عالمتاب زهرا بی فروغی خدمتگزارت مریم و هم هاجرت شد شش ماهه ات را گوشه ای درخاک کردی بنیانگذار دولت تو اصغرت شد شدتکه جسم نورعینت دربیابان دربین گرگان پاره جسم اکبرت شد ، دیدم که افتادی وجسمت را دریدند بازیچه ی دستان ملعونی سرت شد در خواب هم کابوس نیزه دید ه ام من درشام ودرکوفه به نیزه حنجرت شد _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
روی تنم جای عصا ی شامیان است بر صورت من پنجه های شامیان است بر چادر من رد پا ی شامیان است روی سر من مشتهای شامیان است یک اربعین ما را حسین تاشام بردند؟ ناموس هایت کوچه ای بدنام بردند؟ یک چله ای مابین خاص و عام بردند؟ مارابه مهمانی سنگ بام بردند یک اربعین بازار زنها رفت زینب... چون شیربود وبهر دعوا رفت زینب... ازکوفه تاشام بلاهارفت زینب .. بی کس چنین آواره هر جا رفت زینب @majnon1396
گريه برآن تن وسربی پيكرت كنم یک اربعین نوابه تن بی سرت كنم کردم نظاره بر سره ،شط فرات وباز اشکی به ياد لعل لب اصغرت كنم یک اربعین توان تنم ازنفس فتاد اینجافغان زهجر رخ دخترت كنم خواهم که چهره ام بگذارم به خاك تو آقا سلام بربدن بی سرت كنم اینجا نظربه شعلهْ خورشيد دیدنیست يک اربعین نوابه غم حنجرت كنم یک اربعین دلم زغمت پاره پاره شد وقتی نظر به قبر علی اكبرت كنم دستی زپيكرتوفتاده به رنگ خون جانم نثار تربت آب آورت كنم یک چله گويمت چه كشيده است قافله خواهم که ناله ها به دل خواهرت كنم دیگر سرم،تنم، جگرم دردمي كند این خون دل روانه به خاك ترت كنم یک چله درعزای تو(مجنون )نواکند این بس كه افتخار به نوحه گرت كنم آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح امام عصرااا.mp3
4.61M
💚🌴🌑🍃💚🍀🌴🌑💚 🌑🍃🌴🌑🍃💚 🍀🌴💚 ﷽ مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه .حاج آرمین غلامی دوم صفر۱۴۰۳ ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم با یاد غصه های تو از حال میروم با یاد غصه های تو خون گریه میکنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه میکنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه میکنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم .حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا