#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
پیره زن گریه مکن برلب دیوار بس است..
ناله ها درغم چشمان علمدار بس است...
یاد آن دست بریده که شداز پیکرجدا...
زجه هاوناله ،ای مادَر بیمار بس است...
درغم چارپسر بود به خود می پیچید...
این همه ناله و افغان سر بازار بس است...
کاش درخانه کسی بود دهد دلداری...
سینه ی پرغمت ای مادر بیمار بس است...
ازچه با بُغض گلو بادل پرخون میگفت...
این همه زجه واین ناله بسیار، بس است...
علقمه بود که عباس دو دستش افتاد.
سینه ات پرشده از غُصّه تَلَمبار،، بس است...
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
🍂🍁 # روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیه _ حاج آرمین غلامی🍁🍂
┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄
@majnon1396
*اما زهرا بین در و دیوار قرار گرفت،فاطمه رو توی کوچه ها زدن،مادر مارو تنهایی،نه یک نفر،نه دو نفر..بی بی جان!کسی به شما جسارت نکرد،ولی مادر مارو جلو چشم علی زدن...سیلی زدن...تازیانه زدن...وای....
چند تا صحنه تو تاریخ بوجود اومد،باورش سخت بود،توی همه ی تاریخ اگه ورق بزنی خصوصاً تو حادثه ی کربلا،همه با تحیُّر و تعجب از این صحنه ها نقل می کنند...دیدی وقتی خبری بهت میرسه،با تعجب برخورد می کنی،میگی:دروغِ،این حرفا نیست...اما خبر حقیقتِ، من سه چهارتاش رو بگم:
یکی از اون صحنه هایی که ابی عبدالله نتونست باور کنه،نوشتن:" فنظر الیه نظراً مُتحیرا " اونجایی بود که رسید بالا سر علی اکبرش،دید یه بدن تیکه تیکه داره دست و پا میزنه،دید این بچه پاهاش رو داره رو زمین میکشه،هر کاری کرد باور کنه این جوون خودشِ،اگه علی اکبر منی،پاشو بابا!...پاشو یه بار دیگه برام اذون بگو بابا...حسین....
یه جای دیگه رو برات بگم،برا سکینه اتفاق افتاد،نتونست باور کنه،اومد تو گودال،دید عمه اش یه بدن رو بغل کردِ،عمه این بدن کیه داره می بوسی؟ تا گفت:این بدن بابات حسینِ،این بچه یه خوردرفت عقب،اگه بابامِ،چرا لباس تنش نیست؟چرا سر نداره؟کی رگاش رو پاره کرده؟بگو:حسین....
دو تا از کربلا گفتم یکی تا از شام بگم،دوتا کربلا رو میتونی تحمل کنی،اما شام رو نمیدونم،یه صحنه ای که زینب دید و نتونست باور کنه،اونجایی که دید دارن با چوب خیزران میزنن به لب و دندان برادر...، کی دلش میاد؟باور نمیکنم جلو چشم زینب،با چوب خیزران بزنن،حسین....
صحنه ی آخر مالِ امشبِ،وقتی بشیر اومد مدینه، یکی یکی روضه خوند،همه حرفاش رو که زد،همه روضه هارو خوند،برا اُم البنین روضه خوند،چی گفت؟گفت: اُم البنین شیرت حلالِ پسرت..یه حرفی زد بشیر که این مادر باورش نشد،کشیدش کنار،گفت: لابه لای حرفات یه جمله ای گفتی،دوباره بگو، چی گفتم؟ گفتی به سر بچه ام عمود زدن،آیا این حرف درستِ؟ گفت:آره درستِ..گفت:باور نمیکنم،کسی که جرأت نمی کرد به سر عباس من عمود بزنه..گفت باور کن،میخوای بگم چرا؟ قبل از اینکه عمود بزنن،اول دستاش رو جدا کردن،بعد تیر به چشمش زدن،سرش رو خم کرد، با دوتا زانوهاش تیررو در بیاره، کلاه خود از سرش افتاد.. نانجیب اومد با دو تا دستش عمود....بگو:حسین...
@majnon1396
🍂🍁روضه و وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها
شادم گدای حضرت ام البنین شدم
عمری غلام همسرسلطان دین شدم
بانو گدای حضرت عباس توشدم
شادم فقیر جلوه احساس توشدم
اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد...
رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟
یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو....
ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین....
👆👆👆
بانوای گرم حاج آرمین غلامی (مجنون)
👇👇👇👇👇👇👇
#به_کانال_مجنون کرمانشاهی_بپیوندید👇👇
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعار وفات ام البنین (ع)
کاشانه ی مادیگر از رونق می افتد
عباس بی تومادر از رونق می افتد
من مادرعباسم ومن داغدارم
چون سرنباشد پیکراز رونق می افتد
ام البنینم، دیده ام داغ پسرها
بزم صفایم آخر از رونق می افتد
هم خانه ی حیدر نباشد بی تو لطفی
دنیا بدون مادراز رونق می افتد
ام البنین کمتر نواکن درمدینه
با ناله هایت منبر از رونق می افتد
بعد از حسین ام البنین گریان وزار است
رهبر نباشد لشکر از رونق می افتد
درد عجیبی نیست بی اولاد بودن
این مرغ بی بال و پر از رونق می افتد
بازهرکشتند آخراین مام شهیدان
بی تو جهانی آخر از رونق می افتد
ام البنین شدکشته از زهر هلاهل
دیگر نوای مادر از رونق می افتد
بیمار بودی ، وکسی بالاسرت نیست
رفتی ودنیا دیگر از رونق می افتد ...
#آرمین-غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#سینه_زنی_شور
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
خدانگهدار ای، ام بنین مادر
قوت نمانده در، دوزانویت دلبر
-رفته ای وازغمت بی تابم ولی
استقبال توبی بی ، اومده علی
میسوزم من زغمت، یا ام البنین
بی تواین خانه شده زندانم ببین
-یا ام ا لبنین مدد-یا ام البنین(2)
----''''----------------------------
دست اجل سایه بر سرتو انداخت
دل همه عالم به سوگ توپرداخت
کاشانه شاهدبه نجوای توشده
شاهدبرغصه وآوای توشده
جان عالمی فدایت ام بنین
کرده این دلم هوایت ام بنین
-یا ام البنین مدد.یا ام البنین (2)
----------------------------------------
داغ پسرهایت تو را زپاننداخت
جهان شیعه بر نام شماپرداخت
-ازداغ حسین بی بی افتادی زپا
نوحه کرده ای بپا، بر خون خدا
جان عالمی فدایت ام بنین
(مجنون )توگشته ام ، ای بانوی دین
-یا ام البنین مدد.یا ام البنین (2)
#سبک خام سینه_زنی_شور
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
💠شاعر #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
💠
بسم الله الرحمن الرحیم🖕🖕🖕
#سبک خام سینه_زنی_شور
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
💠 #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
💠 اشعار#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
شده نام تو دلیل ضربان ام بنین
دائمُ الذّکر توام .. ورد زبان ام بنین
بانوی حیدرکرار، مدد ام ادب
قبلهٔ اصلی این سنگ نشان ام بنین
درغمت زندگی ام را بدهم می ارزد
عشق تو میدهدم سود کلان ام بنین
خیس شد چشم تو از گریهٔ برعباس وحسین
بوده ایٔ بغض مرا در جَرَیان ام بنین
درعزای پسرانت برحسین زار زدی
برتو دارم ناله وآه وفغان ام بنین
بسم الله الرحمن الرحیم..:
شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها
نوحه کردی-
وامصیبت آل خیرالمرسلین
چیه له دار جهان ام بنین
دل عزاداره خمه
سینه غرقه ماتمه
دالگه عباس، ماه علقمه
بیه راهی سمت بانو فاطمه
ماتم ام بنین
بیه برپا له زمین
دالگه پاک شهیدان حسین
له جنان بیسه میوان حسین
حضرت ام بنین
دالگ سلطان دین
ای مدینه کوبهشت یاس م
بوشه هاکو دالگه عباس م
آه و واویلا وپاس
شیون وشور وعزاس
روژ ایمه، لی غمه عظما شوه
یه همان تکرار داخ زینوه
بیمسه گریانه تو
له فدای ایمانه تو
چاوه ری له دیدنه عباس بی
اشک چاوه وقف خیرالناس بی
گیان م بوده فدات
بومه قربان سرات
عون و جعفر!دیده له خوین تر بکین
امشو استقبال له دلبر بکین
شب شبه، حزن وعزاس
غصه له عالم بپاس
☑️کانال متن نوحه با سبک 👆👆👆
آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
👇👇👇👇👇
#به_کانال_مجنون کرمانشاهی_بپیوندید👇👇
@majnon1396
:
نوحه حضرت ام البنین (س)
سبک( شبانگاهان تاحریم فلک...)
عزای ام البنین آمد،از بقیع آید بوی عطر یاس
عزای ام البنین گشت و،رفته از دنیا مادر عباس
میشود مهمان دربره زهرا
مادر عباس ساقی گلها
-آه و واویلا (2)
عزای ام الادب گشت و،قلب آل الله سوزد از داغش
بیاو ام البنین بنگر،که خزان شد در کربلا باغش
میشود مهمان دربره زهرا
مادر عباس ساقی گلها
آه واویلا (2)
شب مرگ ام العباس است،بر جنان مرغ روح او زد بال
بیابنگر ازجنان عباس،آمده امشب بهر استقبال
میشود مهمان دربره زهرا
مادرعباس ساقی گلها
آه و واویلا (2)
فقط یا ام البنین بودی،بعد زهرا تو یاور مولا
توبودی بانو این خانه،بهترین یار و همسر مولا
میشود مهمان دربره زهرا
مادرعباس ساقی گلها
آه واویلا (2)
بگرید امشب دوچشمم بر، او که مولا را یاوری کرده
فدای ام البنینی که بر یتیمانش مادری کرده
میشود مهمان دربره زهرا
مادر عباس ساقی گلها
آه ووایلا (2)
فداکردی کربلا بانو،چار فرزند نازنیت را
ابوفاضل آن علمدارش داده در راه یوسف زهرا
میشود مهمان دربره زهرا
مادر عباس،ساقی گلها
آه واویلا(2)
فدایی کردی تو ای بانو،یوسفت درراه گل حیدر
شده درکرببلا یکسردسته گلهای توهمه پرپر
میشود مهمان دربره زهرا
مادرعباس ساقی گلها
آه و واویلا (2)
نبودی ام البنین بینی،راس عباست روز عاشورا
نبودی تا آنکه توبینی،بوده بر روی دامن زهرا
میشود مهمان دربره زهرا
مادر عباس ساقی گلها
آه واویلا (2)
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
شامی و رخت پاره ی من یا ام البنین
افتاده گوشواره ی من یا ام البنین
مانده فقط برای دل زینب حزین
این چند تا ستاره ی من یا ام البنین
خواهم کمی برای تومن درد دل کنم
برتو بود نظاره ی من یا ام البنین
بودم پیاده وبه سرم سنگ می زدند
باشدهمین اشاره ی من یا ام البنین
چندین شب است منتظرصحبت منی
گشته خزان بهاره ی من یا ام البنین
بانومرابه مجلس خوبی نبرده اند
بدآمد استخاره ی من یا ام البنین
درشام وکوفه عده ای ماراچه بد زدند
شد سرنوشت و چاره ی من یا ام البنین
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_اباعبدالله الحسین_ع_شهادت-گودال
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
▶️
گودال، خون جاری شد و دلدار لرزید
عرشِ خدا در کربلاانگار لرزید
ازروی زین افتاده ونقشِ زمین شد
در بین مقتل، مخزنِ اسرار لرزید
از نالهی یک مادرقامت خمیده
شمرلعین، با حالتی خونبار لرزید
یکباره آمدشمردرگودال پایین
در دست اوآن خنجرخونبار لرزید
برسینه ی اومیزند باپای نحسش
دیدم که زینب باغم دلدار لرزید
دیدم که مردم موقعِ غوغای غارت
بادیدنت دشمن ازاین پیکار لرزید
جریانِت ای قامتکمان، دردشت پیچید
در آسمانِ آن عرش زین کردار لرزید
⏹
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
▶️
© اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین #مناجات_ #گودال قتلگاه
افتادنت درقتلگا گفتن ندارد
جسمت به زیر اسبها گفتن ندارد
ازمچ بریده مردکی دستت برادر
حرف ازسر گشته جدا گفتن ندارد
چشمان من افتاده برگودال خونت
دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد
دیدم سرت را ازقفا، نامردمیزد
این ماجرای قتلگا گفتن ندارد
برسینه ات بنشسته ملعونی حسین جان
حرف ازتن صدپاره ها ، گفتن ندارد
هر صبح و شب گریان غمهای توبودم
حال دلم ای با وفا گفتن ندارد
دیدم خودم جسمت بخاک وخون کشیدند
اصلاً فراق دلربا گفتن ندارد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹