eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
تامجلس ملعون تن توخوردکتک ها باضربه ی شلاق تنت پاشیدند ای وای که درنیمه ی شب جمع شدند  گویاکه به دورت همگی رقصیدند 🔸شاعر: غلامی
--آرمین غلامی (مجنون) --------------------------- آن روز مدینه یکسرغم بود ازرفتن صادق همه جاماتم بود تنها نه زمین بلکه زمان گشت عزادار این داغ همیشه بر سر عالم بود 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 آتش به در خانه ی حق برپا بود گویاکه تدایی غم زهرا بود رسم است که درشعله ی آتش سوزد هرخانه بر آن نام علی احیا بود 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 نیمه شب بود دراین کوچه پدر رابردند پی ناقه دست بسته پدرم آزردند شعله بالامیکشد ازخانه ی مانیمه شب بی عباحضرت شیخ الاوصیارابردند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 وسط کوچه چرا در تب و تابی ارباب روی دستت چو علی بود طنابی ارباب اشگ غم ریخته ای دروسط کوچه ولی یاد لب تشنگی طفل ربابی ارباب 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 پشت مرکب ها توراپای پیاده می کشند نیمه ی شب پیکرت را ایستاده میکشند وای دیدی بی امان پای پیاده نیمه شب شاه را پیش دوچشم شاهزاده میکشند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 تاشكوه در آن حسن حقایق افتاد دریای بلا زچشم عاشق افتاد درکوچه به پیش دیده ی اهل وعیال دیدم بخداحضرت صادق افتاد 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 دربین شعله خانه ات آتش کشیده اند بی احترام گشتی و حرمت دریده اند در کوچه دست بسته تورامیکشانده اند دراضطراب اهل وعیال تو دیده اند
گفتا به سما دُرِّ هما آمده از ره چون برگ خزان عفوه گناه ،آمده از ره از مقدم مولود جواد، حضرت هادی رحمت به حریم کبریا ،آمده از ره @majnon1396
آوای بشارت از منادی سرزد گلنغمه شوق و شور و شادی سرزد همواره به شکرانه سلام وصلواتی در گلشن دین امام هادی سرزد اهل عالم بخداوندغلام هادی ام چونکه مرهون به کرامات امام هادی ام چکنم هرچه کنم باده خوره، میکده ام همه شب مست ازآن جرعه ی نام هادی ام @majnon1396
آوازه ی شادی از منادی برپاست امشب به مدینه بانگ شادی برپاست آیدچو طنین بال جبریل امین میلاد خوش حضرت هادی برپاست @majnon1396
عیدمیلاده دهم اسوه یـزدان آمد عید فرخنده ی آن حضرت جانان آمد هادی آمد دهمین کنگره ی عشق و صفا رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد @majnon1396
--آرمین غلامی (مجنون) --------------------------- آن روز مدینه یکسرغم بود ازرفتن صادق همه جاماتم بود تنها نه زمین بلکه زمان گشت عزادار این داغ همیشه بر سر عالم بود 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 آتش به در خانه ی حق برپا بود گویاکه تدایی غم زهرا بود رسم است که درشعله ی آتش سوزد هرخانه بر آن نام علی احیا بود 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 نیمه شب بود دراین کوچه پدر رابردند پی ناقه دست بسته پدرم آزردند شعله بالامیکشد ازخانه ی مانیمه شب بی عباحضرت شیخ الاوصیارابردند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 وسط کوچه چرا در تب و تابی ارباب روی دستت چو علی بود طنابی ارباب اشگ غم ریخته ای دروسط کوچه ولی یاد لب تشنگی طفل ربابی ارباب 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 پشت مرکب ها توراپای پیاده می کشند نیمه ی شب پیکرت را ایستاده میکشند وای دیدی بی امان پای پیاده نیمه شب شاه را پیش دوچشم شاهزاده میکشند 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 تاشكوه در آن حسن حقایق افتاد دریای بلا زچشم عاشق افتاد درکوچه به پیش دیده ی اهل وعیال دیدم بخداحضرت صادق افتاد 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 دربین شعله خانه ات آتش کشیده اند بی احترام گشتی و حرمت دریده اند در کوچه دست بسته تورامیکشانده اند دراضطراب اهل وعیال تو دیده اند
تامجلس ملعون تن توخوردکتک ها باضربه ی شلاق تنت پاشیدند ای وای که درنیمه ی شب جمع شدند  گویاکه به دورت همگی رقصیدند 🔸شاعر: غلامی