eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج آرمین غلامی اجرا شده شب21 رمضان •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}.... امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟ اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم "و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولي عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟... {یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...} "قال أصبغ: بلى و لکني رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه... میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین... میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟... آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو... (مجنون) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
‍ ⚜️🔸⚜️روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمومنین علی علیه السلام _ حاج آرمین غلامی(مجنون)⚜️🔸⚜️ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩِ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ، ﻣﺮﮔشُ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ، ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻮﺍﺭﻩ *ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﻨﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .... * ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺷﺐ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽِ ﺻﺤﺮﺍ ، ﮐﻨﺎﺭِ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻮﻻ ﯾﺘﯿﻤﺎﺵ ﻋﺰﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ، ﯾﺎﺩ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﺮﻣﺎ ، ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻼﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺯﯾﻨﺒﻢ ﺭﻭ ﺧﺎﮎِ ﻗﺒﺮﺵ ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﺎﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺕ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﺑﮕﻮ ﭼﯽ ﺷﺪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ، ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﻨﮓِ ﺑﺮﺍﯼ ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺎﺩﺭ ، ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺍﺯ ﻏﻢ ﮐﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... *ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺑﯽ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ، ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼِ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﺎﺩ . ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺣﺴﯿﻦ ﺟﺎﻥ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟؟ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﺳﺖ ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻﯼِ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯼ ؟ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ : ﭼﻨﺪ ﺷﺒﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﯿﻖِ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺑﻬﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺩِ ﺩﻝ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . (ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺯﺑﻮﻥ ﺣﺎﻟﻪ ) ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ... ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺩﺳﺘﺎﯼِ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﻏﺮﯾﺒﻮﻧﻪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ، ﺟﻠﻮﯼِ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﺎﻧﻮﻣﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻬﺶ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊِ ﺟﻨﺎﺯۀ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺎﯾﻢ ، ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ... ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ ... ﺁﺧﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ... ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻔﻬﻤﻪ ... ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﺩﻧﺪ .... ( ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﯽ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﯽ ) ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩﯼ ، ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻨﻬﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺭﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ، ﮐﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮﻩ ، ﺑﮕﻦ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺒﺮﯾﺪ ... ﻫﺮ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺭﻭ ﺿﺮﯾﺢ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪۀ ﺑﺎﺑﺎ .... غلامی_(مجنون) ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══
🍁🍂 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج آرمین غلامی اجرا شده شب21 رمضان •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}.... امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟ اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم "و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولي عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟... {یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...} "قال أصبغ: بلى و لکني رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه... میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین... میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟... آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو... (مجنون) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
🍪او كسى بود كه مالکِ گنج‏‌هاى قيصر (كسرى) و خزائن بلاد و كشورها بود، ولى افطارش به نان جو و نمک بود.¹ 🌴 با دست خود درختان خرماى قومى از يهود را آبيارى مى‌‏كرد و اجرت و مزد آن را صدقه مى‌‏داد و بر شكم خود سنگ مى‌‏بست.² 💰 او كسى است كه چهار درهم به دست آورد؛ پس يک درهم را شبانه انفاق كرد، ديگرى را روزانه، يكى را مخفيانه و ديگرى را آشكار؛ پس در شأن او نازل شد: ﴿الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرّا وَعَلاَنِيَةً.³﴾ 📌 ۱. بحار الأنوار، ج۴۲، ص۲۷۲. ۲. بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۴۴. ۳. آنان كه اموال خود را در شب و روز ، پنهان وآشكار انفاق مى‏‌نمايند. (سوره بقره، آیه ۲۷۴) 📚 برگرفته از کتاب اول مظلوم روزگار، آیت الله وحید خراسانی
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ ای دست وپا بریده دگر، دست و پا مزن اینگونه دست وپا وسط قتلگا مزن دیدم که نیزه ای به گلویت فرونشست درزیرچکمه، مادر خود را صدا مزن درزیرخنجری وشدی پاره پاره تن آتش به جان این جگر مبتلا مزن بر روی سینه ی تونشسته شمروسنان مردم زناله، ناله‌ی واغربتا مزن از شانه‌ی شکسته کمی هم کمک بگیر بر روی خواهش من دلخسته، پا مزن زینب کنارخیمه آتش گرفته‌است ملعون بیاحسین مرا بی هوا مزن قدری بنوش جرعه‌ی خون ازگلوی خود سیراب گشته ای ازخون،نوا مزن جسم تواز شراره‌ی غم آب گشته است باناله ات شرر به دل مبتلا مزن دیدم که شمربرده به غارت عبای تو حرف از عبای رفته به غارت شه ها مزن ✅
مولا ع -شب هفت عزای امیرالمومنین (ع) درشب هفت عزا ذکرملائک یا علی در زمین دارم عزایت انت مولانا علی درشب هفت علی عرش خداغرق عزاست شدعزای توبپا درآسمانها یاعلی قاب قوسین نبی در ابروی خم گشته ات عرصِهِ واویلتا شد صحن او ادنی علی مرز و بوم هل اتی وُ انماشدسوگوار برتو شدگویا همه آیات ما اوحی علی نرگس مستت شراب کاسه ی چشمت سبوح ایُّها السّاقی اَدِرْ کأساً وَ ناوِلْها علی برتو گریم ای سپهر دولت حِصنِ حَصین اعتصام اوصیا را ِعُرْوَةِ الْوُثْقَى علی شاهراه رستگاری بشر در دست توست کاشف اسرارِ سبحان الذی اسری علی ذکرموسای کلیم انی اعوذ بالنجف خضر شد سایه نشینت ای مه بطحا علی زحمت پیک اجل بر روی دوش زوالفقار عبدود را گوشمالی داد در هیجا، علی شهپر روح القدس افتاده اندر این عزا گرید از داغ غم تو دیده تقوی علی درشب هفت عزایت دیده عالم گریست چون بنفشه سر فروبردم به زانو یا علی ✍شاعر : غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب 🍇تعجیل در امر فرج صلوات🍇
اشعارناب دوبیتی_حضرت زهرا(س) آفرینش  خاک پای فاطمه است  مست عطر جانفزای فاطمه است  گر خدا سر منشاء لطف و صفاست  آرزومند صفای فاطمه (س)  است  *  مقتدای كل عالم فاطمه است   در قیامت عشق خاتم فاطمه است  در هوای  عاشقی عشق  یار   مرتضا را  دم همه  دم فاطمه است  *  عالمین شد اشک ریز فاطمه  مریم عمران کنیز فاطمه  خادم درگاه او ،  حور و ملک  تا ابد حیدر ،  عزیز فاطمه  خالق  امروز و فردا  فاطمه است  عکس  و حسن حق تعالی  فاطمه است  تا خدا  جاری به جسم  مصطفاست  شاه دخت  شاه طه ها  فاطمه است  محرم راز و نیازی  فاطمه    با  خدایت غرق  رازی فاطمه  بر تشکر  کردن خالق همین   تا ابد مست نمازی فاطمه  *  عالمین سر مست یاس  فاطمه است  ماسوا  حیران حس فاطمه  است  در دبیرستان  عاشق پیشگی   ساقی  می  پای درس  فاطمه است  * قوت حیدر  به کار فاطمه است   ماسوا  هم  سربه دار  فاطمه است  خطبه گوی  آتشین حیدر است   مرتضا هم ذوالفقار فاطمه است  *  آنکه بر دل  عشق كارد  فاطمه است  همچو مادر  ،  مهر آرد  فاطمه است  آن گلی  که زیر  چنگ خارها   نام حیدر  را بیارد  فاطمه است  *  _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
لنا_ یارب بحال خانه ی قدس ات توچاره کن برحال مردمان مسلمان  نظاره کن آیاشنیده ای که شده مسجدت اسیر یارب دگر به جانب ما یک اشاره کن خورشید آسمان فلسطین  طلوع مکن شام سیاه  شهرمراپر ستاره کن یارب چه آمده به سره قدس ومردمش این زخم پاره پاره ی ماراشماره کن این قوم صهیونیست چوگرگان وحشی اند مهدی بیا وگرگ حرم پاره  پاره کن شدسایۀ عنایت تو مستدام ما برقدس ومسلمین تو نگاهی دوباره کن درسینه ها غم تو وبیت المقدس است یارب  بیا به ظلم وستم راه چاره کن مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی)
اشعارناب بیت المقدس-فلسطین-روزجهانی قدس بیت المقدسم چه شد هوای عاشقانه ات چه بی اثر شده دگر ،نگاه دلبرانه ات به پای انتفاضه هادلیل ماندنت چه بود چراکه مثل ارگ بم شکسته صحن خانه ات دوباره فصل کوچ شد دراین بهار آرزو فرارسیده ازسفر، خزان بی نشانه ات به خلوت خیال خود نشسته ای و د یده ای  شکوه بارش غم و گلوله ی شبانه ات توقبله گاه اولین به مسلمین عالمی سروده های غم مگوبه ذوق شاعرانه ات غزل سروده ام براین نامه ی نانوشته ات  مرثیه شد نوشته ام  به عمر جاودانه ات افتاده دست صهیونیست دیاره اهل مسلمین قطع شد ازمهر و وفا تمام آب و دانه ات قبله ی مسلمین شده جای حرام زاده ها امام عصرمیرسد به انتقام خانه ات خیزبپا وکن قیام مهدی صاحب الزمان قبله ی اولین شده اسیر این زمانه ات بیا به نور چشم خود خراب کن خانه ی کفر تکیه به کعبه زن بیا به کنج آشیانه ات... -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)  
بیست و سوم ماه مبارک رمضان از لیالی قدر است که با شهادت حضرت علی (ع) مصادف می‌شود. متن روضه   «بیاید بریم تو کوچه‌های مدینه، یه آقایی رو دارن رو زمین می‌کشن، طناب به گردنش بستن، بریم سر رو دامن این آقا بذاریم... بگیم آقا یا امیرالمومنین یا علی! ما بریدیم...ما ناتوانیم...ما خسته‌ایم...ما از خودمون ناامیدیم... ما دلمون شکسته... یا علی ما دیگه آدم نمی‌شیم... آدم شدن کجا ما کجا؟!! حالا بریم در خونه علی...آقا مگه جوابمونو میده؟! به... شما علی رو نشناختید، علی جواب قاتلای همسرش رو داده جواب ما رو نمی‌ده؟!! مگه ما کاری کردیم؟! به بن‌بست که رسیدی یه دفعه‌ای خودتو... جهنمتو، بهشتتو، همه رو رها کن. السلام‌علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابیطالب ای یعسوب المومنین، پناه مومنین، سرمایه مومنین، بعد آقا بفرمایند: چیه؟ چی میخوای؟ هیچی، فقط خواستم همین جوری صدات بزنم...دارم آتیش می‌گیرم...می‌خوام با آب محبت تو وجودم رو خنک کنم... آرام بگیرم... بعضیا فکر می‌کنند ما شراب نداریم میل کنیم، مست بشیم... همه غم‌های عالم رو کنار بگذاریم... ما هم داریم... ما می‌ریم اون کوچه‌های باریک بنی هاشم سر به دیوار می‌گذاریم، یه ناله مادر مادر می‌زنیم دنیا و عقبی را فراموش می‌کنیم... آرام می‌گیریم...: ما هم داریم... بالاخره این جور نیست که همش ما بسوزیم که... روز قیامت آخر علی میاد دستمونو می‌گیره... آخرشم آقا میاد، یه جمله بگم؟!!قدیما چاقو کشا، قداره بندا، می‌خواستن یه کسی رو بزنند می‌رفتند در خونش در می‌زدند می‌گفتند: بیا سر کوچه بزنیمت... سر بسته می‌خوام بگما ... می‌گفت: نه، حرفی داری بزن، می‌گفت: نه، بیا ... اینجا خانوم بچه‌هات می‌بینن، زشته ... بعد اگر خانومش می‌اومدن، دم در برمی‌گشتن ... می‌گفتن نامردیه آدم با زن طرف نمیشه ... چاقوکشای قدیم اینطوری بودن ... نامرد رفت عده‌ای اراذل و اوباش رو جمع کرد، بهشون پول داد ... گفت: اینا شعور ندارن...؛ اینا رو می‌برم در خونه علی رو آتیش بزنند، گفت: اینا نمی‌فهمند، راحت دستور اجرا می‌کنند، اینا رو آورد در خانه علی رو آتیش زد، همچین که صدای فاطمه از پشت در بلند شد می‌دونید اینجا خونه کیه؟ کجا اومدید؟ اراذل و اوباش برگشتند، به اون نامرد گفتند: برگردیم ... این صدای فاطمه زهراست... ما دیگه حاضر نیستیم از این جلوتر بیایم ... دید نقشش داره به هم می‌ریزه آن چنان لگد به در زد ... همه ناله بزنیم یا زهرا ...   الا لعنة الله علی القوم الظالمین . متن روضه حاج آرمین غلامی(مجنون)
🍁🍂 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج آرمین غلامی اجرا شده شب21 زمضان 🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• " لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ و أظلَمَ اللَّيلُ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبي أولادَهُ و أهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم "مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ...امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم" فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات مستجاب شد... "سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: سه روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم...محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ...اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:" يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی...{زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلا... خوبی هام رو جبران میکنن...} " فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن...زینب تا این حرف هارو شنید دلش لرزید...* (مجنون) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
بسم الله الرحمن الرحیم شب جمعه _ماه رمضان 😭 ♦ دیدم به گودالی حسین، اما به یک سمت یک سوتنت باشد،سرت اینجا به یک سمت دیدم عبا ی تو میان راه افتاد دیدم تن تومی‌کشد خود را به یک سمت افتاده ای درشیب گودالی برادر پایین آمد ضربه از بالا به یک سمت یکباره از جا پا شد اما بر زمین خورد سرنیزه جسمت برد از آنجا به یک سمت گرگان صحرا یک به یک ،جسمت دریدند وقتی که چشمت بسته بود آقا به یک سمت زینب به دنبال حسینش رفت گودال بنشسته برگودال خون اما به یک سمت زینب دلش می‌خواست تا از پا نیفتد افتاد اما بین راه از پا به یک سمت ✅
درشب آخر برایت بی قراری می‌کنم رفتی ای ماه خدا من گریه زاری می‌کنم   رفتی ای ماه خدا,یادشب وروزت بخیر بعده تو هر لحظه ای ناسازگاری می‌کنم رفتی ای ماه خدا,اصراره من بی فایده است دارم امشب بهرماندن پافشاری می‌کنم چشم و گوشم روزه دار و روزه هایم روزه نیست رفتی و من بی تو نوعی روزه خواری می‌کنم رفتی ای ماه خدا.اشکم شده جاری زغم بادو دیده توبه ها را آبیاری می‌کنم رفتی ای ماه خدا ,حال مناجاتت بجاست بعده تو هرروز وشب احساس خاری می‌کنم من فقط دوره تومی‌گردم نه عشق دیگران عاقبت برعشق شبهای توکاری می‌کنم  آرزوی دیدن حیدر مرا درسر بود روز وشب بردیدنش لحظه شماری می‌کنم یارب ازمن روزمحشرعشق حیدر رامگیر بهره دیداره علی من گریه زاری می‌کنم  می‌نشینم روزمحشر باز در سوگ حسین روزمحشر درعزایش سوگواری می‌کنم  میشوم(مجنون)اگر دنیا ی من گرددحسین در صف محشر نگر آنجاچه کاری می‌کنم  _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب
😭 آفرینش خلق گردیده برایِ فاطمه شدبنای خلقت هستی بپای فاطمه تابه عرش حق تعالی میروم بالا شبی تابفهمم لحظه ای ازماجرایِ فاطمه اهل بیتم راهمه نذر عزایش میکنم ایل واجدادم فدای بچه هایِ فاطمه من قسم دادم خداراتاکه گردم فاطمی چون بدون او نمیگیرد دعایِ فاطمه بانوی عالم مرا امشب بخر درخیمه ات میرسد از جانب بالا صدایِ فاطمه طاقت روح وسیعش را ندارد آن بدن میشود تکثیر گویا جای جایِ فاطمه گفت پیغمبر رضای من رضای خالق است میشوم راضی همیشه در رضایِ فاطمه این جهان وآن جهان دارد رضایت نامه او هرکه شد دراین جهان عبدو گدایِ فاطمه _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
مولا هفت-مولا امیرالمومنین (ع) هفتم زعزای شه ومولای جهان رفت هفتم شب آن حیدر کرار زمان رفت افسوس که محراب تو ای کوفه خموش است هفتم شب مولاچو اوراق خزان رفت ماه رمضان روی به اتمام نهاده است فرياد که حیدر ز بر اهل جهان رفت شد زير و زبر عالم امکان زعزایش آن ماه به جمعيت بيداردلان رفت بيقدري کوفه نشود فاش به عالم؟ شاهي که خداونددر او بود نهان، رفت درخانه مولا نبودجزغم واندوه سلطان زمان با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه کس بار نهان را حیدرچوخزان آمد و چون کوه، گران رفت آن اشک غيوران به سراپرده مژگان دير آمد و زود از نظر اهل جهان رفت عالم همه درمانده مولاست به عقبی هفتم شب داغ علی آن شیر زمان رفت 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی) ________________________ ✅کانال سبک وشعر👇👇 @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب ♦ وای قرص قمر م را سرگودال زدند بالگد ها دلبر م راسرگودال زدند سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم با سره پا کمر م راسرگودال زدند چقدر یار بغل کردن تو مشکل شد بی تو ای یار سرم راسرگودال زدند آمدم با سرخون توخضابی بکنم بازهم بال وپرم راسرگودال زدند نیزه بیرون نرود از بدن بی سر تو چکنم چون جگر م راسرگودال زدند لخته ی خون به لبت کارمراساخت حسین این دم نوحه گرم راسرگودال زدند تکه های بدنت هر طرفی ریخته است همه ی دور و بر م راسرگودال زدند میروم از گردن من دفن تو برداشته اند دیده ام بال و پرم راسرگودال زدند ✅
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ لشکری آمدو زدچکمه به روی دهنت وای من مُثله شده باسره نیزه ها تنت ذره ذره بدنت بود که افتادبه خاک خون شده از اثر ضربه ی چکمه دهنت جای سنگ وورم چکمه به پیشانی توست دست وپایت بشکست و شده غارت بدنت وسط معرکه ای نیزه به قلبت زده اند سر فرصت شده مُثله همه اعضای تنت مردک پست به گودال تو راکردشکار چه بهم ریخته شد گوشه ی میدان بدنت چشم تو تار شده ونیزه تنت ریخت بهم چه بگویم بخدارفت به یغمابدنت یک عبا داشتی ورفت به غارت چکنم زینبت آمده از ره که ببیند بدنت تاب دیدارتن مُثله ی تو درمانیست بوریایی که رسیده گشته برادرکفنت حضرت شاه تنت راچه بهم ریخته اند وای من خورده بهم باسره نیزه بدنت ✅
‌ 🔅متن كامل مراسم قرآن به سر گذاشتن در شب قدر_ شب بيست سوم _ حاج آرمین غلامی_ "اَستغفرالله وَ اَتُوبُ اِلیه...." *شب بيست و سوم ِ، بيشترين سفارش برا امشب ِ، برا همه دعا كن، كم نميآد،سهميه نداري،مثلاً بگن:پنچ،شش دعات مستجاب ِ،نه،هرچي بيشتر براي افراد بيشتري دعا كني،براي گرفتاري هاشون،براي هدايت خودت،برا دوربري هات،هر چي بيشتر دعا كني، نشون ميده بيشتر به فكر ديگران هستي، امسال بريم سراغ تهمت،عهد ببنديم ديگه تهمت نزنيم،غيبت از زنا بدتره،تهمت از غيبت،اون كسي كه اخلاقش ِ تهمت بزنه، روز قيامت خيلي گير تر از اونيه كه غيبت مي كنه، خدايا مارو از اخلاق بد دور كن،شب قدر مي خواهيم بريم زير سايه ي قرآن،دعا كنيم،خدا رو قسم بديم،قرآن رو مقابل ديدگانت باز كن* "اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ" *همين طوري كه من اين يه جمله رو مي گم،به فال نيك مي گيرم،شب قدر شب فاطمه است،ليلة القدر فاطمه است، توي قرآن نوشته، همه چيز بهم مي ريزه كه يه نفر رو ازش سئوال كنن:*"بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ"* مادرمو برا چي كشتي؟شما كه مي دونستيد مادرم بارداره،بار شيشه داره. انشاءالله همه مون حاجت رواييم،گرفتاري ها بر طرف ميشه، ان شاءالله امسال آقا مياد،مسلمونا همه نجات پيدا مي كنند، درداتون روا ميشه،حاجاتمون روا ميشه، ما هم شيعه ي خوبي هستيم انشاءالله،زير سايه ي قرآن برو، قرآن رو روي سرت بگذار، ديدي مي خواي قسم بخوري،دست روي قرآن بذاري،همه ميگن:نكني اين كارو، مگه قران رو همين جور ميارن وسط، اما شب قدر ميگه برو زير سايه ي قرآن، بگو:من ديگه كسي رو ندارم،غير اون كسي كه رسول خدا به وديعه گذاشت، قرآن و فاطمه و بچه هاش و علي* "اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ" "بکَ یَا اللّهُ...... جل جلاله و عظم شأنه" * فرج آقامون برسان.* "الهی: بمُحَمَّد....... صل الله علیه و آله و سلَّم" *هر چه خيره براي ما امشب به دست ِ با كفايت و مبارك امام زمان امضاء فرما* الهی::بعَلِیٍّ........ صلوات الله و سلامه علیه" *ديدن يه پيرمرد، كور، جزامي تو خرابه داره گريه ميكنه، ماجراي برگشت از تشييع جنازه ي آل الله، بعضي تشييع جنازه ها ماجرايي داره،ديدن يه پيرمردي داره گريه ميكنه،امام مجتبي وارد خرابه شد،پيرمرد جزامي كه همه ازش دوري مي كنن، امام مجتبي در آغوشش گرفت، فرمود: چي ِ ناله ميزني؟ فرمود: حبيبم الان دو سه شب ِ به من سر نزده، برام غذا مي آورد،برام لقمه مي گرفت، همه از من دوري مي كردن اون هوامو داشت،گفت:من كه چشم ندارم، نمي ديدمش،اما هر موقع وارد مي شد اين سنگ ريزه هاي خرابه هم بهش سلام مي كردن، فرمود: ديگه منتظرش نباش،او ديگه نميآد، ولي به من گفته مراقبت باشم، علي بود،علي بود.* "الهی:بفاطِمَةَ......... سلام الله علیها." *صبح دفن فاطمه داشت بر مي گشت،هوا گرگ و ميش بود، هر كي داشت به طرف خونه اش مي رفت،دومي رسيد به مقداد گفت:مقداد آماده باش دختر پيغمبر از دنيا رفته،مي خواهيم بريم براش نماز بخونيم،دفنش كنيم، مقداد گفت: خواب بودي ديشب علي فاطمه شو دفن كرد، چنان سيلي به مقداد زد، مقداد روي زمين افتاد،وقتي بلند شد ، فقط گفت:يه سئوال دارم، به زهرا هم همين جور سيلي زدي؟دستت بشكنه.* "الهی:بالْحَسَنِ......حسن بن علی صلوات الله علیه." در ِ خانه باز شد، اينم بعد از تشييع جنازه امام مجتبي،اولين بدني كه روز دفن شد،عباس وارد خانه شد، سر به ديوار گذاشت،شروع كرد به ناله زدن،حالا همه توي خونه اند، ديگه دست خودش نبود، زينب آمد، داداش چي شده؟ گريه ات رو تا حالا اين طور نديدم، خوب بود تشييع جنازه؟ گفت: خانم جان! غصه ام اينه كه زور و بازوي حيدري دارم،شمشير دارم، جلو چشمم آقامو تير بارون كردن.بريم كربلا؟ _غلامی
مولا شب هفت علی شدای دل افکار سرای کوفه شد زین غصه غمبار شب هفت و دلم مست رُخ یار دل طفلان شده مجنون و بیمار شب هفت است و دل بی تاب و بیدار دلم شد زاین عزا آشفته و زار شب هفت علی دلها حزین است دل اولاد او زار و غمین است بگو بادصبا محبوب ما کو بگو دلدار بس مجذوب ما کو نگاره دلکش و مطلوب ما کو سرشک و دیده ی مرطوب ما کو بگو آن دلبر بس خوب ما کو جهان فارق از آشوب ما کو هر آن کس جذب دلبر شد بیاید دلی که مست حیدر شد بیاید شب هفت علی دل بی قرار است حسین از داغ اوشب زنده دار است شب هفت است و عالم برمدار است حسن خود اشک ریزان بر مزار است به چشم زینبش ابر بهار است یل نام آوری دلخون یار است شب هفت علی دلها به شین است کنارقبر بابایش حسین است شب هفت است و دل ها شد حسینی پیمبر گفته حیدر " نورُ عَینی " به یادش دارم اشک و شور و شینی دگر زینب توداغ کس نبینی مرا مانده کنون بر دوش دِیْنی تویاحیدر قرار عالمینی شب هفت علی دل پرنواشد دل من راهی کرب و بلا شد اگرصدسال قبرت بی نشان بود دلت آشفته از آن ناکسان بود یقیناً یارت آنشب روضه خوان بود به یاد زینبت اشکش روان بود غم دوری تو بس بی امان بود دو چشم کوفیان بس خون فشان بود شب هفت است وبارانی است حالم زداغت رنگ مشکین است شالم شب یاراست و کار یار آه است دل ما از گنه تار و سیاه است غمینْ دلهای ما تا به پگاه است شب کوفه بسی دلْ تنگ ماه است اسیر آه مهدی گاه گاه است گمانم فاطمه در قتلگاه است شب هفت است و جان ها مست و شیداست که حیدر تا ابدشاه دل ماست -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
☘🌹متن كامل مراسم قرآن به سر گذاشتن در شب قدر_ شب بيست و سوم _ حاج آرمین غلامی_ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ " الهی: بالْحُسَیْنِ..... صلوات الله علیه" *يه قبيله ي بيابان نشين اومدن ديدن بدنا روي زمين ِ.يه چيزي ميگم:تا آخر عمرت تو ذهنت باشه، بين اين بدنها ديدن،يه بدن خورد،كوچلوي شير خواره، بي سر زير ِ آفتاب، بدن اونم دفن نكردن،شب ها حيوونا مي اومدن كنار بدنشون،گرگ كنار آهو ناله مي زد،شير كنار غزال گريه مي كرد، پرنده ها ناله مي زدن،اينها بدن كيه اند؟يه وقت ديدن يكي از دور آمد،فرمود: بريد كنار اين بدنها رو من مي شناسم، همه ي بدن ها رو دفن كرد،اين زهير ِ، اين حبيب ِ ، اين پسر عموم ِ، اين داداشم ِ، اما فرمود: داريد يه قطعه حصير بياريد؟ بدن رو ما بين حصير قرار داد، بين خاك گذاشت، بدن شير خواره رو روي سينه اش گذاشت، گفت: بابا رسم ِ، صورت ميت رو روي خاك مي گذارن، اما تو سر در بدن نداري، لب گذاشت به لب هاي بريده.تمام شد، گفت:بريم يه بدن ديگه مونده دفنش كنيم. كيه؟كنار علقمه. آقا اين بدن كيه،دستم نداره؟ فرمود: بدن عمو جانم عباس ِ* "الهی:بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ........زین العابدین صلوات الله علیه" *همه دردامون دوا فرما، لذت مناجات رو به ما بچشان "الهی:بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.......صلوات الله علیه". *قرض همه مون ادا فرما* "الهی:بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد.......جعفر بن محمد ٍ صادق.صلوات الله علیه." *مارو عالم به وظايف مون قرار بده* " الهی،بمُوسَى بْنِ جَعْفَر.......صلوات الله علیه ". *داري باب الحوائج رو صدا مي زني....، رهبر عزيزمون حفظ فرما* "الهی:بعَلِیِّ بْنِ مُوسى....بعلی بن موسی الرضا صلوات الله علیه" *هر كي دلش مشهد ِ....،شب اول قبر آقامون به داد ما برسان* "الهی: بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.....بمحمد بن علی ٍ الجواد صلوات الله علیه " *اي خدا مشكل بيكاري جوونامون حل فرما، مادرا غصه بچه هاشون رو خيلي مي خورن، دلواپسي مادرا رو بر طرف فرما،پدر و مادرامون ببخش و بيامرز،ما رو عاق فاطمه و عاق والدين از دنيا مبر* "الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد.......بعلی بن محمد ٍ الهادی صلوات الله علیه." *مرضا،مريضاي منظور،طفل مريض، مرضاي قلبي و اخلاقي مون و عادتي مون، هر كسي مريضي داره سفارش كرده، هر كي اومده اينجا همه بهشون التماس دعا گفتن، يه عده روي تختاي بيمارستانا هستن، دكتر جواب كرده ها،سرطاني ها، همشون رو به آبروي امام هادي شفا مرحمت فرما* "الهی: بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ...... صلوات الله علیه" *اي خدا شر آمريكا و اسرائيل و دار و دسته اش،همه پيروانش،دوستانشون، به خودشون برگردان،مسلمانان عراق و سوريه و لبنان و يمن رو،نيجريه و مسلمانان شمال آفريقا، مسلمانان ميانمار كه گير بودايي هاي بي رحم افتادن، همه جاي دنيا هر مظلومي هست از چنگال ظالمين نجات عنايت فرما،چشم مارو به جمال آقامون روشن كن، مارو به زيارت آقامون نائل فرما* "الهی: بالْحُجَّةِ...... صلوات الله و سلامه علیه"
مولا شب هفت علی شدای دل افکار هوای کوفه شد مشتاق دیدار شب هفت و دلم مست رُخ یار دل طفلان شده مجنون و بیمار شب هفت است و دل بی تاب و بیدار دلم شد زاین عزا آشفته و زار شب هفت علی دلها حزین است دل اولاد او زار و غمین است بگو بادصبا محبوب ما کو بگو دلدار بس مجذوب ما کو نگاره دلکش و مطلوب ما کو سرشک و دیده ی مرطوب ما کو بگو آن دلبر بس خوب ما کو جهان فارق از آشوب ما کو هر آن کس جذب دلبر شد بیاید دلی که مست حیدر شد بیاید شب هفت علی دل بی قرار است حسین از داغ اوشب زنده دار است شب هفت است و عالم برمدار است حسن خود اشک ریزان بر مزار است به چشم زینبش ابر بهار است یل نام آوری دلخون یار است شب هفت علی دلها به شین است کنارقبر بابایش حسین است شب هفت است و دل ها شد حسینی پیمبر گفته حیدر " نورُ عَینی " به یادش دارم اشک و شور و شینی دگر زینب توداغ کس نبینی مرا مانده کنون بر دوش دِیْنی تویاحیدر قرار عالمینی شب هفت علی دل پرنواشد دل من راهی کرب و بلا شد اگرصدسال قبرت بی نشان بود دلت آشفته از آن ناکسان بود یقیناً یارت آنشب روضه خوان بود به یاد زینبت اشکش روان بود غم دوری تو بس بی امان بود دو چشم کوفیان بس خون فشان بود شب هفت است وبارانی است حالم زداغت رنگ مشکین است شالم شب یاراست و کار یار آه است دل ما از گنه تار و سیاه است غمینْ دلهای ما تا به پگاه است شب کوفه بسی دلْ تنگ ماه است اسیر آه مهدی گاه گاه است گمانم فاطمه در قتلگاه است شب هفت است و جان ها مست و شیداست که حیدر تا ابدشاه دل ماست -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
✍اعمال مخصوص شب بیست وسوم ➊✨اول غسـل که تـأکید فراوان شده اسـت يكبار در اوّل شب، يكبار هم در آخر شب ➋✨زیارت سیدالشهدا«ع»از دور یانزدیک که تأکید بسیار زیاد شده است. ➌✨خـوانـدن سـوره عـنکبوت و روم؛ امــام صــادق علیـه السلام فرمـودند: هر كــس این دو سـوره را در شـب بيسـت و سـوم بخواند،به خدا قسم او از اهل بهشت است. ➍✨خـــوانــدن ســـوره دُخـــان ➎✨قـرائت دعـای جـوشـن کبـیر ➏✨خواندن هزار مرتبه سوره قدر «یـا بـه انـدازه تـوان» ➐✨سفـارش بسـیار زیاد بر دعـا برای امام زمـان عجـل الله فرجه و خـواندن دعـای اللهــم کن لولیـک الـحجـت ابن الحسن... ➑✨إحیا وشب زنده داری وقرآن بسر گرفتن ➒✨دو رکـعت نماز ، که در هر رکـعت بعدازحمد،هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه: اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ ودر روایتی است که ازجای خود برنخیزد تا حقتعالی او و پدر ومادرش را بیـامرزد. التماس دعا
اشعار بیت المقدس -فلسطین-روزجهانی قدس   بیت الاقصی راچراسر در گریبان کرده اند مردمانش راچرا دربین  زندان کرده اند روزگاری تیره  وبیت المقدس درحصار  روز هارا ازچه روچون شام ویران کرده اند من به شوق دیدن بیت المقدس زنده ام مردمانت راچرا برخاک مهمان  کرده اند جسم و جان عاشقم جامانده در شهر شما بازهم قوم یهود ماراپریشان کرده اند ای فلسطین بازهم زار وپریشان گشته ای  خانه های مردمت را ازچه ویران کرده اند حکم داده مردکی گردد یهود اینجا امیر بازهم خیل یهود اینجا چه جولان کرده اند باورم کی میشود بیت المقدس بایهود پشت پا قوم یهودبر حی  سبحان کر ده اند باز اسراییل وحکم مسجدالاقصی وای من پایتخت مردم قوم یهودان کرده اند میرسد روزی که باغ این فلسطین گل دهد با گل خوشبو مرا محو گلستان کرده اند حال و احوال دلم این روزها بارانی است این یهودیهامرا زین غصه گریان کرده اند این فلسطین بر سره غمها نشسته سالها غصه های مسلمین ازچه فراوان  کرده اند همنشین خار صحرا بود ه ای  ای سرزمین حال فهمیدم تورامانوس ماران کرده اند رمز و رازی بوده بین مسجدالاقصا وما خوب میدانم تنت امواج طوفان کرده اند رنگ و رو ازتوپرید ه بسکه جانت زخمی است این یهودیها تو راازغم پریشان کرده اند کاش اسراییل گردد محو از روی زمین درد مارا بااینچنین باغصه درمان کرده اند شیشه قلب مرا نشکن  تو ای قوم یهود چون که از روز نخست ماراپریشان کرده اند غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حـسن آقای منھ💐 •برسـانـیـد‌به‌مسـکـیـن‌خـبـر‌شـاد‌مـرا• •اندکی‌مانده‌کریم‌دیده‌گشاید‌به‌جهان• حضرت‌عشق😍 💚 ع
💛💙💜💚❤💛💙💜💚❤ اشعار ولادت امام حسن..اشعارکردی شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) له ماهِ خدا نیور ولا،دره تیده ن خنده وه لب آل عبا ،دره ایده ن چه حیدر و زهرا و محمّد صلوات میلادِ امام مجتبی ،دره تیده ن 💛💙💜💚❤💛💙💜💚❤ میلاد همایونی دلبر، بیه امشو هنگامه ی شادی مُکرّر،بیه امشو هاتیه حسن ،چاوه محمّد بیه روشن زهرا و علی جلوه ی کوثر بیه امشو 💛💙💜💚❤💛💙💜💚❤ وه نیمه ی ماه ، ماهِ تمامی توحسن عطرِ نفسِ گل وه مشامی توحسن وه مال توزهرا و علی ،توافتخاری اوّل کوری و دوّم امامی توحسن 💛💙💜💚❤💛💙💜💚❤ وه نیمه ی ماهِ با صفای رمضان ماهِ علی و فاطمه بی یسه عیان وه یه نظرِ « لُولُوء مرجان » تو بخون آیاتِ « مَرَجَ البحرینِ یلتقیان » 💛💙💜💚❤💛💙💜💚❤ زیبا گل باغ سرمدی دره تیه مرآت جمال احمدی دره تیه شادند تمام خلق عالم .ایشن یه دسته گل محمدی دره تیه 💛💙💜💚❤💛💙💜💚 💛💙💜💚❤💛💙💜💚❤ امشوکه ستاره علی پیدا بی تابید و فروغ دیده زهرا بی باره ترکه، باز بیه باخ بهشت تا چاوه حسن وه روی زهرا وا بی 💛💙💜💚❤💛💙💜💚❤ تبریک که سبط مصطفی ،ه حسنه زیبا گل باغ مرتضی ،هرحسنه ای اهل ولا کریم آل طاها یعنی که امام مجتبی ،هرحسنه 💛💙💜💚❤💛💙💜💚❤ اوصاف حسن وه هر زواند بوشه مدحه ،وه عیان و وه نهاند بوشه میلاد امام مجتبی تبریک وه صاحب الزماند بوشه 💛💙💜💚❤💛💙