eitaa logo
نوڪࢪحســینیم ¹²⁸
1.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
23 فایل
『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسَیۡن؏ :)!』 مولـودِ ۱۵-۶-۱۴۰۱ - خوشبخت ماییم ز کل ِجهان ك نوکر حسینیم:)! +محلِ‌اجتماعِ‌عاشقای‌امام‌حسین❤️‍🩹! کپی؟ التماس‌دعای‌فرج! اگه حرفی بود:) @HHanaanehh «ناشناسمون» @harfnashenass
مشاهده در ایتا
دانلود
😱🔥 آخری بهم پیامک داد با این مضمون: "خانم شیطونک..زور الکی نزن چون یک جن درون وجود تو حلول کرده!الان در قالب تن تو روح یک جن وجود دارد!انجمن روی تو برنامه ریزیها کرده!لطفا خودت رو خسته نکن..اول و آخرش مال مایی!اینم آدرس جشن:تهران .......!" بیژن طبق شناختی که از من داشت محال بود به فکرش خطور کنه که من بخوام از کار هاشون با کسی صحبت کنم..! اما با ذکرهایی که اقای موسوی بهم آموزش میداد خیلی وقتا اختیارم دست خودم بود اما گاهی اوقات هم اذیت کردن اجنه رو احساس میکردم..! تمام متن پیامک بیژن رو برای شماره ی همراه اقای محمدی(پلیسی که در جریان کار بود)فرستادم.! خودم رفتم مشغول ذکر شدم... اقای موسوی بهم گفته بود هر چی وسیله که علامت یک چشم روش هست و دارم ببرم بزارم امام زاده یا یک جای مقدس تا اثرشون از بین بره! من یک گردنبند داشتم که به عنوان چشم زخم گرفته بودمش اما غافل از این که این گردنبد که روش تک چشم حک شده بود برای چشم زخم کاربردی نداشت که هیچ بلکه علامت چشم چپ شیطان بود و باعث جذب اجنه و شیاطین اطرافم میشد..! اون گردنبند و انگشتری که بیژن بهم هدیه داده بود رو سپردم به مامان تا بگذاره امام زاده و خودم مدام اسفند دود میکردم چون به عینه متوجه شدم تا دود اسفند بلند میشه جن درونم یک جورایی اذیت میشه و من رو هم اذیت میکنه...! فردا عاشورا بود و من برنامه ها داشتم! میخواستم با ذکر خدا و گریه بر ارباب خودم رو پاک کنم....! میدونستم روز سختی در پیش دارم... توکل کردم و به انتظار روزهای خوش نشستم....! _مهرنیا