پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم:
زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار!
و به آنان اهانت نمى کند، مگر شخص پَست و بى مقدار..
ـ ـ ـ ــــــــــ❀ــــــــــ ـ ـ ـ
-گُفتہهاۍناب-
هدایت شده از آقایِسایه
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه ي عرش مقام حسن است
با صدای: #محمودکریمی
بهخطِ: #آقای_سایه
_______________
•||https://eitaa.com/Mr_Sayeh
دستانش روی شانهی مرد میلرزید.
با هر بار صدای سرفهاش جانش به لبش میرسید و با نفسهای عمیق او دم میگرفت. اصلا انگار زنده بود به زنده بودنش!
همینکه خون از لبان عزیز تر از جانش چکید، فریاد خفه ای از لبانش بلند شد.
_وا محمدااا...
برادر!
ولی او لبخندی به نگرانی دردانهی خانه زد و دستانش را فشرد .با صدای خش دار و گلویش که طعم خون گرفته بود آرام گفت:
_آمدهاند دنبالم خواهرم..باید بروم..
اشک از چشمان حیرت زده خواهر چکید .صدای دویدن هایی در خانه پیچید که نگاهشان را به سوی حیاط کشاند.
-وصفحالدردانهیخانه-
چند لحظه بود .
حسن نگاه کرد...
حسین نگاه کرد...
حسن لبخند زد(:
حسین لب گزید!
حسن اشهد گفت.
حسین رو به روی برادر زانو زد و اورا به آغوش کشید
حسن چشم بست.
حسین خواهر را به آغوش کشیده گریست.
گریست و ...گریست.
آخر در گوش حسن آرام گفت:
_سلامم را به مادرمان برسان عزیزم(:
-خداحافظیتلخِبرادرانه-
enc_1694639945469244683702.mp3
1.7M
جگرم پاره است...
هنوزم چشام تو کوچه روی خاک..
به یه گوشوارهاست🖤
پریشان و آشفته خانهرا قدم میزد.
گاهی به حیاط سرک میکشید و گاه ماه را مینگریست.
_دیر..نکرده بودند؟
نه!نه! حتما...حتما گفتمانشان به جاهای خوب و دلانگیزی رسیده...
اصلا..اصلا شاید مامون میخواهد توبه کند..ها؟
سرش را هراسان بالا و پایین کرد.
_آری آری...او حتما میخواسته از مولا عذر خواهی کند.آقا هم شلوغش کرده بود دیگر..
ولی اشکچشمانش گواه بر ایمان به گفتههایش نداشت!
در وانفسای کلنجار با افکار پریشانش به سر میبرد که صدای در از جا پراندش و سراسیمه به سوی در دوید.
با بیقراری در را باز کرد و تا چشمش به نگاه خندان آقایش خورد. هق هق هایش آزاد گشتند.
مولا با لبخند مهربانی وارد خانه شد.
او با وحشت قد و بالای آقایش را مینگریست و اشکهایش بند نمیآمد.
آقا آرام آرام از حیاط گذر کرد و همین که به اتاق رسید، بر زمین نشست. لبخند تلخی زد و به سختی نفسی گرفت:
_دیگر.. دیگر نمیتوانم...
و صدای شیون اهالی خانه بلند شد.
نگاه منتظر مولا نفس زنان و تبدار به درب دوخته شد.
چقدر مدتها از آخرین باری که هم را دیده بودند گذشته بود.
قرار بود جوادش برای خداحافظی بیاید.نه؟
-مولایِغریب-
امامسجاد (علیهالسلام):
مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) به سر میبرند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور وی هستند،
از مردمان همه زمان ها برترند،
زیرا خدایی که یادش بزرگ است به آنان خرد و فهم و شناختی ارزانی داشته است که غیبت امام برای آنان مانند حضور امام است..
ـ ـ ـ ــــــــــ❀ــــــــــ ـ ـ ـ
-گُفتہهاۍناب-