eitaa logo
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
57 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
47 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
#عاشق شوی...
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌻قسمت سوم: 🌷زینب بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خم
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 (زندگینامه) 🌻قسمت چهارم: 🌷بعد از اینکه امام جمعه آبادان (مرحوم حجت‌الاسلام جمی) دستور تخلیه آبادان را دادند ما به اصفهان رفتیم.🚌 🌷البته دو تا از دختران در بسیج و بیمارستان فعالیت داشتند ماندند، ولی زینب که سوم راهنمایی بود و من خیلی به او وابسته بودم به او گفتم که به تو احتیاج دارم، راضی به رفتن به اصفهان با من شد. 🌷در اصفهان زینب که این مدت (6 ماه) از درس عقب مانده بود به مدرسه راهنمایی نجمه رفت. مدیر مدرسه همیشه از زینب تعریف می‌کرد و می‌گفت دخترت خیلی مؤمن است، زینب علاقه زیادی به شهدا داشت.یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر زهره بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمی‌شوند. "زن‌ها هم شهید می‌شوند".»....😍😢 زینب همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان می‌نشست و قرآن می‌خواند. ✨ادامه دارد.... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌻قسمت چهارم: 🌷بعد از اینکه امام جمعه آبادان (مرحوم حجت‌الا
🌼🍃🌼🍃🌼 (زندگینامه) 🌷قسمت پنجم: 🌻بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهین‌شهر رفتیم.زینب اول دبیرستان بود و تصمیم گرفت به رشته علوم انسانی برود و سپس قصد داشت در آینده به قم برود و درس حوزه علمیه را برای طلبه شدن بخواند. 🌻 او در شاهین‌شهر فعالیتهای فرهنگی می‌کرد. و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج می‌رفت. در دبیرستان گروه سرود و گروه تئاتر به نام «گروه سرود و تئاتر زینب» تشکیل می‌داد.🌹 🌻دبیرستان او از خانه ما فاصله داشت.من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او می‌دادم که با تاکسی رفت و آمد کند اما زینب پیاده به مدرسه می‌رفت، و با پولش کتاب برای مجروحین می‌خرید و هفته‌ای یکی دوبار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا می‌رفت و کتاب‌ها را به مجروحین هدیه می‌کرد. 🌻چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف برای دانش‌آموزان پخش می‌کرد. 🌻تا آنجا بفهمند و بشنوند که مجروحین از آن ها چه توقعی دارند،مخصوصا سفارش مجروحین را درباره ی حجاب پخش میکرد... ادامه دارد..... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
یک شب بطلب سر به ضریحت بگذارم
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌷قسمت پنجم: 🌻بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهین‌شه
🌼🍃🌼🍃🌼 (زندگینامه) 🌷قسمت ششم: 🌻در زمستان اصفهان که وسیله گرم‌کننده درست و حسابی نداشتیم و همگی در یک اتاق که با یک تکه موکت فرش شده بود می‌خوابیدیم.. 🌻 یک شب که هوا خیلی سرد بود بیدار شدم دیدم زینب در جایش نخوابیده. آرام بلند شدم و دیدم رفته در اتاق خالی در آن سرما مشغول خواندن نماز شب است. بعد از نماز وقتی مرا دید با بغض به من نگاه کرد. دلش نمی‌خواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینم. در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از نمازخواندن آن قدر لذت ببرد.😍 🌻یک شب سر نماز، سجده‌اش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟» با چشم‌های مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت: 🌻 "مامان، برای امام خمینی گریه می‌کنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار می‌آید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه می‌خورد."🌹😢 ادامه دارد... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌷قسمت ششم: 🌻در زمستان اصفهان که وسیله گرم‌کننده درست و حسابی
🌼🍃🌼 (زندگینامه) 🌻قسمت هفتم: 🌙تفسیر دعای نور🌙 🌻قبلا گفته بودم زینب اهل دل بود و از همان بچگی خواب های ویژه ای میدید..🌟 یکی دیگر از آن موارد خوابی بود که زینب درست شب همان روزی که دعای نور را حفظ کرد ، دیده بود.🌜 خواب عجیبی دیده: «یک زن سیاه‌پوش در کنارش می‌نشیند و دعای نور را برای او تفسیر می‌کند. آن قدر زیبا تفسیر را می‌گوید که زینب در خواب گریه می‌کند.😭زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد می‌گیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد می‌دهد.زینب دعا را می‌خواند، رودخانه و زمین و کوه هم گریه می‌کردند.»🌼💚 زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی را شنیده و صحنه‌هایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگری می‌داد.❄️ او به خواهرش شهلا که این خواب را برای او تعریف می‌کند سفارش می‌کند که خوابش را برای هیچ کس تعریف نکند. ادامه دارد.... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مواظب باشید ایمان تان سقوط نکند...
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌻قسمت هفتم: 🌙تفسیر دعای نور🌙 🌻قبلا گفته بودم زینب اهل دل بود و
🌼🍃🌼🍃🌼 (زندگینامه) 🌻قسمت هشتم: 🌻از زبان خواهر بزرگوار شهیده: 🌱زینب همیشه در وسایلش مقداری تربت شهدا و هفت عد کاج نگه میداشت..بعد از شهادتش متوجه شدیم که شش تا از کاج ها، از درختان مختلفی هستند که در گلزار شهدا وجود دارد، هفتمین کاج، از همان درختی است که بالای مزار مطهر زینب قرار دارد....🌲🍃 🌻یک بار زینب به من گفت: غسل شهادت کرده ای؟ گفتم: غسل شهادت دیگه چیه؟ گفت: هر مسلمانی باید همیشه غسل شهادت داشته باشه..🌷 🌹زینب عزیزم ، راه باغ کاج های بهشتی از کدام طرف است؟🛤 ما در این جاده ها گم شده ایم... آه زینب عزیزم..ای که مرا خوانده ای..راه نشانم بده..✨✨✨ 🌼🍃🌼🍃🌼🍃ادامه دارد....
#گره افتاده به کارت ؟ بلند بگو : خدا بزرگه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌻قسمت هشتم: 🌻از زبان خواهر بزرگوار شهیده: 🌱زینب همیشه در و
🌷💞🌷 (زندگینامه) 💞🌷قسمت نهم: 💞🌷💞آخرین نماز🌹 🌷اولین روز فروردین سال 1361 ، زینب از مادرش اجازه میگیرد تا برای نماز مغرب و عشاء به مسجد برود... 🌷این آخرین باری بود که مسجد شاهین شهر ، میزبان نماز گزار آسمانی خود ، زینب کمایی بود....💫 🌷در بین راه بازگشت زینب از مسجد به خانه ، منافقین کور دل ایشان را میربایند و با گره چادرش خفه میکنند..💥 ....و زینب به "شهادت"میرسد..❣ آری به راستی تو بودی مصداق عملی آنکه گفت:سر میکنم چادرم را به یاد چادری که سوخت..اما از سر زهرا (س) نیفتاد... "زینب جان،خواهر آسمانی ام شهادتت مبارک..." هم شهید میشوند شرمنده ایم 😢😢😢😢 🌷💞🌷💞🌷💞🌷💞
سلام صبح بخیر امروز مطالب مربوط به شهید در کانال بارگزاری خواهد شد از صبوری شما ممنونیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌷💞🌷 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 💞🌷قسمت نهم: 💞🌷💞آخرین نماز🌹 🌷اولین روز فروردین سال 1361 ، زی
🌻🍃🌻🍃🌻 (زندگینامه) 🌺🍃🌺قسمت دهم: 🌺از زبان مبارک مادر شهیده : 🍃زینب دو تا وصیت‌نامه داشت. من سواد کمی داشتم و آرزو داشتم که به راحتی و روانی، آنها را بخوانم.😢❣ 🌺 یک شب زینب به خوابم آمد و گفت: «مامان، ناراحت نباش. یک روز وصیت‌نامه مرا از اول تا آخر بدون غلط می‌خوانی؛ آن روز نزدیک است.»💝 🌼صبح که از خواب بیدار شدم. سریع به نهضت سوادآموزی رفتم و ثبت‌نام کردم و خوب درس خواندم تا بالاخره به راحتی وصیت‌نامه زینب را می‌خوانم و حتی بعضی جملاتش را حفظ نمودم.😍😊 🌷وصیت‌نامه دومش را13/12/1361 یعنی هجده روز قبل از شهادتش نوشته بود.... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است...
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌻🍃🌻🍃🌻 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌺🍃🌺قسمت دهم: 🌺از زبان مبارک مادر شهیده : 🍃زینب دو تا وصیت
🌸🍃🌸🍃🌸 ✍دستنوشته شهیده زینب (میترا)کمایی که در ۱۴سالگی نوشته: 🌞به نام او که از اویم، 🔅به نام او که بسوی اویم، 🔅 به نام او که بخاطر اویم، 🔅به نام او که زندگیم درجهت اوست، رفتنم به اوست، بودنم به اوست، جانم به اوست، 🌝احساسش میکنم، با ذره ذره وجودم احساسش میکنم اما بیانش نتوانم کرد .🌜 🙏خدایا اکنون که من در این سن به سر می برم تازه دریافتم که 😏چقدر این دنیای فانی بی ارزش وپوچ است 💓 و حال می فهمم که چگونه شهید عاشقانه به دیدارتو می شتابد . 🙏خدایا مرا نیز به آرزوی خود برسان و شهادت را نیز به من برسان. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری... اللهم عجل لولیک الفرج
#دستنوشته_شهیده_زینب_کمایی وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#دستنوشته_شهیده_زینب_کمایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیت نامه #دستنوشته_شهیده_زینب_کمایی این جهان زندان و ما زندانیان.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شهیده ی آسمانی ام اےرفیق خوبم💜 حال دلم بدجور خرابه😭 شهیده زینب اےدوست من کمکم کن خیلــــی به کمکت نیاز دارم 😢 نزار تنها بمونم... رفیق شهیده ام هوامو داشته باش نزار خطا کنم😔😭 نزار کاری کنم که باعث نارضایتی خدا باشه😞 دستمو بگیر❤️ در این آخرین روزهای شعبان برام خیلی دعا کن رفیق آسمانی ام😔 برای همه ی ما دعا کن... دعا کن... دعا کن...