#زیست_عفیفانه
#زندگی_در_محضر_خدا
🚨 پیامکی از طرف #خدا
🌷 سلام
🔸امروز صبح 🌞 که از خواب بیدار شدی، نگاهت میکردم و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،😔 بایستی و به من بگویی: سلام؛ اما... ☹️
🔸تمام روز با صبوری منتظرت بودم. اما انگار فرصتی 🕰 نداشتی که با من #حرف بزنی.😞
🔸وقتی از محل کارت به خانه برگشتی، تلویزیون 🖥 را روشن کردی. تو هر روز مدت زیادی از روزت را، جلوی آن میگذرانی و از برنامههایش لذت میبری. ☺️
🔸عصر برای 15 دقیقه هیچ کاری نداشتی. دیدم که از جا پریدی. گمان کردم که میخواهی با من صحبت کنی؛ اما به طرف موبایلت📱دویدی. 😯
🔸باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که در فضای مجازی میچرخیدی، شام خوردی و باز هم با من صحبت نکردی. 😔
🔸بعد از آنکه به اعضای خانوادهات شب به خیر گفتی، فوراً به خواب رفتی. فکر میکنم خیلی خسته بودی که من را یاد نکردی. 😌
🍃🍂🍁🍂🍃
🔸 خیلی #سخت است که یک مکالمه 📞یک طرفه داشته باشم. ☹️ اما من صبورم و آنقدر دوستت دارم 💞 که هر روز بیصبرانه #منتظرت هستم. منتظر یک ارتباط کلامی کوتاه، منتظر شنیدن خاطراتت، سختیهایت، آرزوهایت، رؤیاهایت، دردودلهایت و یا مشورت در چگونگی تصمیمگیریهایت، رفتارهایت و چگونه #زندگی کردنت. 🌺
💐دوستدار تو: #خدا
💞 #نگاه_مادر
🆔 @Negah_madar
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲