eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
کانال ترویج مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 ۱)اعزام راویان تخصصی مکتب ۲)برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استاد،مربی وراوی مکتب ۳)اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان ۴)برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @Mojtabas1358
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍روایت علامه آیت الله جوادی آملی دامة برکاته از امضای کفن شهید حاج قاسم سلیمانی... 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 توصیه تأمل‌برانگیز حاج قاسم سلیمانی به برادرزاده‌اش حاج قاسم سلیمانی: مهدی جان! ۱- تمام کسانی‌که به کمالی رسیدند، خصوصاً کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم می‌تواند باشد، منشأ همه آنها سحر است. سحر را دریاب. در سن شما تأثیری شگرف دارد اگر چندبار آن را با رغبت تجربه کردی، لذت آن موجب می‌شود به آن تمسک یابی. ۲- زیربنای تمام بدی‌ها و زشتی‌ها دروغ است. ۳- احترام و خضوع در مقابل بزرگترها خصوصاً پدر و مادر؛ به خودت عادت بده بدون شرم دست پدر و مادرت را ببوسی، هم آنها را شاد می‌کنی و هم اثر وضعی بر خودت دارد. عمویت ۹۱/۸/۱۷ -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
همه‌ جا، مثل فرزندی که به دنبال پدرشه، کنار بوده... رفاقت خوب این شکلیه...
شک ندارم نگاه به چهره هایشان عبادت است... عبادتی از جنس مقبول به درگاه الهی کاش شفاعتی شامل حالمان شود... شهدا ،گاهی نگاهی...🌱 📿🙏🏻
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : پنجم 🔸صفحه: ۲۴۳_۲۴۱ 🔻قسمت: ۱۴۵ همرزم شهید: رسول محمودآبادی شبی، در پرواز به ایران، من و حاج قاسم، کنار هم بودیم. گفتم در این مدتی که من کنار آقای بادپا بودم، خیلی به شما حسادت کردم. این آدم، چقدر شما را دوست داره! به قدری بهتون علاقه داره که فکر نکنم اندازه ی یه سر سوزن به خودش علاقه‌ای داشته باشه. چند ماه بعد از شهادت حاج حسین، سردارسلیمانی را دیدم. حرف حاج حسین بود. چقدر در نبود حسین دلتنگ و کسل بود! جای خالی حسین، واقعاً کنارش حس می شد. 🔻قسمت: ۱۴۶ همرزم شهید: حمزه حمیدی نیا من و حسین، در جبهه ی مقاومت سوریه با هم آشنا شدیم. حسین، از فرماندهان اطلاعات هشت سال دفاع مقدس بود. تعجب می‌کردم که چطور با ۷۰ درصد جانبازی، باز به سوریه آمده است. شنیده بودم که بازنشسته شده و با وساطت حاج قاسم آمده است. چند وقتی از آمدنش می گذشت. کم کم با روحیاتش آشنا شده بودم. تنها چیزی که باعث حیرتم می شد نترس بودنش بود. این حرف من تنها نبود. تمام بچه هایی که با حسین در عملیات شرکت می‌کردند، می دانستند که او در هر عملیاتی، نوک پیکان است. همه، حسین را آدمی شجاع، نترس و قوی یاد می‌کردند. حسین، خیلی توی دلم جا گرفته بود. هرچه می گذشت، بیشتر شیفته ی منش و اخلاقش می شدم. باهم عقد برادری خواندیم. یک منزل توی دمشق داشتم. هر وقت بیکار بود، حتماً به من سر می زد. باهم می نشستیم و درد و دل می کردیم. همین که می خواست برود، دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. پشت سرش دعا می خواندم. می گفتم: حسین جان، برادرم، عزیزم، تو رو خدا، خیلی مواظب خودت باش! 🔻قسمت: ۱۴۷ همرزم شهید: رسول جمشیدی حسین، با توجه به تجربیات خیلی خاص اطلاعات عملیاتی که در زمان جنگ داشت، هر جا که وارد می‌شد، با روحیه ی شجاعانه، نظرش را می گفت. در بعضی میدان ها باعث تحول شده بود. در بعضی میدان ها که بچه ها زمین گیر شده بودند، با حرکات، رشادت ها و شجاعت های استثنایی اش باعث می‌شد که محور ها به جلو حرکت کنند و خط را بشکنند و به قلب دشمن نفوذ کنند و ضربات مهلکی را وارد کنند. گاهی وقت ها، بر حسب اوضاعی که در عملیات ها پیش می آمد، بر اساس تجربیاتی که داشت، بدون مشورت با فرماندهی عمل می کرد. گاهی با این که می دانستند در آن وضعیت، بهترین تصمیم گرفته شده، این رفتار، به مزاج بعضی فرماندهان خوش نمی‌آمد، و شاکی می شدند. 👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | حاج قاسم سلیمانی: من در دعاهای خودم، عموماً به حضرت زینب(س) و حضرت فاطمه (س) توسل پیدا می‌کنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
حاج قاسم سلیمانی: شهید بَرنده است، بُرنده است، ماندگار است، ابدی است. مقام دارد، مقام می‌دهد. روشن است، راه را روشن می‌کند. اثر می‌گیرد، اثر می‌دهد. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل پنجم: روایات سوریه 🔸صفحه: ۲۴۳-۲۴۴-۲۴۵ 🔻قسمت: ۱۴۸ همرزم شهید: مرتضی حاج باقری حسین اولین باری که به سوریه آمده بود ،از رفتار بعضی فرماندهان خسته شده بود و از لحاظ روحی وضعیت خوبی نداشت. در جلسه ای که حاج قاسم حضور داشت، حسین روبه روی حاج قاسم نشسته بود. حسین، روی کاغذ کوچکی می نویسد«حاج آقا، من ۱۰۷ روزه به مرخصی نرفته ام. اجازه بدین برم به بچّه ها یه سری بزنم و برگردم. ». کاغذ را دست به دست می دهد تا به دست حاج قاسم برسد. حاج قاسم ، کاغذ را می گیرد و پشت برگه جواب می دهد که «فعلاً با شما کار داریم. وقت مرخصی رفتن نیست. ». حسین ، با این که خیلی وقت بود خانواده اش را ندیده و دل تنگ بود، وقتی حاج قاسم ازش خواست بماند، با جان و دل قبول کرد. روی حرف حاج قاسم حرفی نزد و ماند. ۴۱ماه که شد بخاطر مجروحیت برگشت ایران. قسمت : ۱۴۹ همرزم شهید : محمد مطهری بعد ازاین که بحث سوریه پیش آمده بود ، حسین، خیلی بی قرار بود. تازه می فهمیدم چرا حسین نمی تواند یک جای ثابت بایستد و چرا آرام و قرار ندارد! مدّتی بود که حسین راندیده بودم. تا این که سال ۱۳۹۱با خانواده ام رفته بودم سوریه. درهتلی در دمشق بودیم. شبی، برای نماز مغرب و عشا، به حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها رفتیم. چهره ای آشنا در صف نماز جماعت به چشمم خورد. برای این که مطمئن شوم،نزدیکش رفتم. حاج مرتضی بود! دستم را گذاشتم روی شانه اش. نگاهش را برگرداند. باتعجب نگاهم کرد. همدیگر را بغل کردیم. بعد از روبوسی و احوال پرسی، گفت «حسین بادپا خبر داره که اینجایی؟». گفتم«نه. !». گفت «بذار کمی سر به سرش بذارم. ». گوشی موبایلش رابرداشت و زنگ زد به حسین و گفت «حسین، می خوام گوشی رو بدم دست یه نفر، ببینم می شناسیش یانه. ». حسین، گوشی را گرفت. همین که صدای مراشنید، با تعجب گفت «شما اینجایی یا حاج باقری ایرانه؟!». خندیدم و گفتم «برای زیارت اومده ایم. ». هردوخیلی خوشحال شدیم. همین که صدایش را شنیدم ،دلم خیلی هوایش را کرد. گوشی راقطع کردم. از حاج مرتضی ،از وضع سوریه پرسیدم؛و از حسین. حاج مرتضی از شجاعت های حسین برایم گفت. حسین و شجاعتش را از زمان جنگ می شناختم. اگر غیر این بودتعجب می کردم. 👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 به حق همین حسین بادپا... ▫️به من خبر دادند که حسین چریک هرشب از سنگر به بیرون می‌زند که گفتم مواظب حسین باشید. ▪️یک بار حاج قاسم به حسین می‌گوید حسین شما امشب پیش من بخواب و اسلحه اش را گرفتند و تحویل دادند که دیگر اسلحه ای نداشته باشد. ▫️وقتی صبح از خواب برای نماز بیدار شدند دیدند حسین نیست و به بیرون رفتند دیدند حسین با یک تکه چوب سه اسیر عراقی را گرفته و آمده است که با دیدن این صحنه قاسم سلیمانی به حسین می‌گوید؛ ▪️حسین تو لباس من را بپوش ومن لباس بسیجی تو را که حسین لبخندی می زند و می گوید شما در لباس خودت فرمانده باش و من هم در لباس خودم همان بسیجی و انجام وظیفه می‌کنم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍عرق خوری که جام شراب را کنار گذاشت📛 🔹به فطرت الهی خویش بازگشت پای در میدان جهاد با نفس و دشمن بیرونی نهاد و سرانجام شربت شهادت نصیبش شد🕊🕊 ⚪️ او از لذت زودگذر و چندروزه دنیا گذشت و به عیش مدام و ابدی در جوار حق تعالی دست یافت 🌹۱۷ آذر سالروز شهادت شاهرخ ضرغام 🔸طوبی له و حسن مآب 💢به گفته عارف بالله، آیت الله حق شناس: آیت الله بروجردی ها حساب کتاب دارند، ولی شهدا بی حساب و کتاب هستند. ✍پ.ن: یعنی مرجع تقلید در روز محشر مورد بازخواست قرار می گیرد، ولی شهید، بدون حساب و کتاب، وارد بهشت می شود ... حتی آن عرق خور توبه کرده!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سیمرغی که نگذاشت آسمان ایران، جولانگه مگس‌های بعثی شود! 🗓۱۵ آذر ...🌷🕊 شهدا را یاد ڪنیم با ذڪر صلوات⚘ «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💚‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍بهار کرده گل روی تو زمستان را... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲استوری 🕊 یکی از مسن ترین شهدای، گلزار شهدای کرمان است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-اینجا هنوز وجودت نفس می‌کشد . . . اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
🔷سه سنبه ۲۱آذرساعت۸/۳٠ از فرودگاه کرمان به سمت معراج الشهدا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل پنجم: روایات سوریه 🔸صفحه: ۲۴۵-۲۴۶-۲۴۷ 🔻قسمت: ۱۵۰ همرزم شهید: ابوالقاسم علی نژاد (ابومحمد) با حاج حسین توی دمشق آشنا شده و مدتی که آنجا بودم، با هم خیلی رفیق شده بودیم. بعضی از ماموریت هایی را که در سطح شهر بود، با هم می رفتیم. آدم خیلی خوش صحبت و خوش برخورد و بسیار خاکی و متواضعی بود. اهل نماز شب بود؛ هر شب نماز شب می خواند. از دشمن هراسی نداشت. صدای ترکش یا خمپاره هم که می آمد،عکس العملی نشان نمی داد؛انگار هیچ نمی شنود! بسیار ساده بود:من آنجا دست کم یک کوله پشتی همراهم بود؛ولی حسین فقط یک پلاستیک داشت که دو دست لباس داخلش می گذاشت. به هیچ چیزی تعلق خاطر نداشت.احساسش این بود که انگار در این دنیا نیست و هر آن می خواهد برود. دو سال قبل از شهادتش، قضیه ای پیش آمد؛ به حاج قاسم گفتم که《بادپا اومده که فقط شهید بشه؛خیلی بی پرواست.》.کار من در دمشق تمام شد و رفتم حماه؛اما حاج حسین در دمشق ماند. 🔻قسمت: ۱۵۱ همرزم شهید: ابوالقاسم علی نژاد(ابومحمد) سال 1393، مسئولیت قرارگاه امام سجاد علیهِ السّلام در استان حماه را برعهده داشتم. عملیات سنگینی برضد مواضع ارتش در شمال حماه توسط مسلحین شد و شهرهای شمال حماه در عملیاتی ناگهانی یکی پس از دیگری سقوط کردند و خود شهر مهم و فوق العاده حساس و استراتژیک حماه هم در آستانه ی سقوط قرار گرفت. در 140کیلومتری حماه،منطقه ای بود که از شمال به رقه، از غرب به حلب،ازجنوب به حماه،و از شرق به دیرالزور ختم می شد.یک گره مواصلاتی خیلی مهم بود و یکی از ماموریت های اصلی ما، باز نگه داشتن این جاده و تامین و برقراری و امنیت این جاده بود.کار بسیار سنگینی بود.پشتیبانی لجستیکی اعم از مهمات، غذا، اقتصاد شهر، رفت و آمد مردم به شهر، سوخت شهر و ... از همین جاده تامین می شد. ادامه دارد...... 👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
🌿 محمد حسین یوسف الهی 🌷شهیدی که قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود.... 🌴 همسایه همیشگی حاج قاسم عزیز 🔸خاطره ای کوتاه: به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون. شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت. 🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 🔵 کارهایی که باعث شد شهید یوسف الهی، در سن کم به درجه عرفانی والا برسد. نماز شب ایشان با تفکر و طولانی بود دائما ذکر خدا می گفت قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود 🔹شهیدیوسف الهی، در دوران دفاع مقدس با عنوان بسیجی در واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان مشغول انجام وظیفه بود http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani