🔥☄لحظه احتضار خلیفه دوم و حلالیت گرفتن از امیرالمؤمنین ☄🔥
💠مرحوم آيت الله سيد هاشم بحراني رحمه الله در کتاب مدينة المعاجز مي نويسد:
💥درباره جريان قتل فلاني (عمر ) از ابن عباس و کعب الاحبار در حديثي طولاني آمده است که عبدالله بن عمر گفت:
🔥 چون زمان مرگ پدرم فرار رسيد گاهي از هوش مي رفت و دوباره به هوش مي آمد تا اينکه يکبار که به هوش آمد مرا صدا کرد و گفت: فرزندم! قبل از اينکه بميرم #علي_بن_ابيطالب(عليه السلام) را بر بالينم حاضر کن. گفتم: تو را با علي بن ابيطالب(عليه السلام) چه کار؟ و حال آنکه براي بعد از خود شورا تشکيل داده اي و او را هم يکي از آنها قرار داده اي؟ پدرم گفت:
🔥فرزندم! از رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) شنيدم که مي گفت: در آتش دوزخ #تابوتي است که در آن 12 نفر از #اصحاب من در آن خواهند بود و آنگاه رو به #اولي(ابوبکر) کرد و گفت: از آن بترس که اولين آنها باشي! سپس رو به #معاذ بن جبل کرد و فرمود: بپرهيز از آنکه دومين آنان باشي! سپس رو به #من کرد و فرمود: بترس از آنکه سومين آنها باشي! فرزندم! لحظاتي قبل از هوش رفتم و در همان حال تابوتي را مشاهده کردم که در آن اولي (ابوبکر) و معاذ بن جبل بودند و من هم #سومين آنها بودم.🔥
عبدالله مي گويد: به سراغ علي بن ابيطالب(عليه السلام) رفته و گفتم: اي پسر عموي رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) پدرم تو را براي امري که او را #نگران ساخته فراخوانده. پس او به همراه من آمد و چون بر بالين پدرم حاضر شد پدرم به او گفت: اي پسر عموي رسول خدا! آيا قصد نداري مرا #عفو نموده و از سوي خود و از جانب همسرت فاطمه (سلام الله عليها) مرا حلال نمايي؟ و من نيز در عوض #خلافت را به تو #تسليم نمايم؟
علي(عليه السلام) به او گفت: آري! اما به شرط اينکه مهاجر و انصار را جمع نمايي و حقي که از من #غصب کردي را به #صاحبش برگرداني و آنچه را که بين تو و بين دوستت (ابوبکر) از عهدي که بين ما بود را #بيان کني و به #حق ما #اعتراف نمايي! در آن صورت تو را #حلال کرده و نيز از جانب دختر عمويم فاطمه (سلام الله عليها) #ضامن حلاليت وي مي شوم.
☄عبدالله مي گويد: پدرم چون اين سخن را شنيد رويش را به ديوار کرد و گفت:
🔥النار ولا العار نار و آتش را بر ننگ و عار ترجيح مي دهم! 🔥
از اين رو علي (عليه السلام) هم برخاست و از نزد پدرم خارج شد.
عبدالله به پدرش گفت: پدر! او به #انصاف با تو برخورد کرد. او به فرزندش گفت: فرزندم او مي خواهد #اولي را از قبر بيرون کشيده و او را و پدرت را به #آتش کشد و #قريش را از #دوستداران و #پيروان علي بن ابيطالب (عليه السلام) قرار دهد نه به خدا قسم اين شدني نيست.
مي گويد: سپس علي (عليه السلام) به عبدالله گفت: اي فرزند عمر! تو را به خدا قسم مي دهم پدرت بعد از خارج شدن من چه گفت؟ عبدالله گفت: به خدا قسم چيزي نگفت فقط گفت: اگر مردم با اصلع بنی هاشم (مردِ کم مويِ پيشاني بلند منظورش امیرالمومنین امام علي عليه السلام بود) بيعت کنند آنها را بر مسير #نوراني و اقامه کتاب خدا و سنت پيامبر رهنمون خواهد گشت.
سپس فرمود: اي فرزند عمر تو چه پاسخي دادي؟ گفت: من به او گفتم: پدرم! چه چيز مانع مي شود که او را #جانشين و خليفه بعد از خود سازي؟ حضرت فرمود: پدرت چه پاسخ داد؟ گفت: چيزي گفت که نمي توانم بازگو نمايم. حضرت فرمود: پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) من را به آنچه که بين تو پدرت رد و بدل شده با خبر ساخته. عبدالله گفت: پيامبر از چه چيز تو را با خبر ساخت؟ اي فرزند ثاني! آيا اگر آن را براي تو بازگو کنم #تصديق مي کني؟ عبدالله گفت: يا تصديق مي کنم و يا سکوت اختيار مي کنم.
حضرت فرمود: پدرت بعد از آنکه من از نزد او خارج شدم در جواب تو که از او سوال کردي چه چيز مانع مي شود که او را بعد از خود جانشين خود نسازي گفت: به خاطر آن #صحيفه و پيمان نامه اي که آن را در بين خود و در خانه #کعبه در
#حجه_الوداع نوشته و امضاء نموده ايم. (مربوط به نقشه قتل پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در شب عقبه) پس از اين فرمودة حضرت، عبدالله سکوت کرد و گفت: از تو مي خواهم که به حق رسو ل خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) دست از سرم برداري. سليم (راوي حديث) مي گويد: عبدالله را در آن مجلس ديدم در حالي که اشک در ديدگانش حلقه زده و گريه، او را دچار تنگي نفس کرده بود. سپس پدرش بعد از ساعتي نالي اي زد و به #درك واصل شد.
📚مدينة المعاجز ج2ص95، فصل الخطاب في تاريخ قتل عمر بن خطاب ص85،
📚حديقة الشيعه مقدس اردبيلي در فصل مطاعن عمر
#دشمن_شناسی
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🕊سلمان فارسی علیه السلام گوید:
🍀امیرعوالم علی صلوات الله علیه وآله به من فرمود:
💥وای بر کسی که ما را آن چنانکه باید نشناسد و #فضیلت ما را منکر شود، ای سلمان محمد صلى الله عليه وآله وسلم افضل است یا سلیمان بن داود؟
سلمان گفت: بلکه محمد صلی الله علیه وآله؟
فرمود: ای سلمان، (آصف بن برخیا )توانست در یک چشم به هم زدن تخت #بلقیس را از فارس به «سبأ» ببرد در حالی که مقداری علم از «کتاب» داشت و اگر میخواست بیشتر پیش رود نمی توانست اما نزد من هزار کتاب است که خدا برای
«شیث بن آدم» پنجاه #صحیفه و برای« ادریس» سی صحیفه و برای «ابراهیم خلیل » بیست صحیفه از آنها را فرستاد و بعد تورات و انجیل و زبور و قرآن، همه نزد من است،
گفتم راست فرمودی سرورم، سپس امام فرمود:
☘ بدان ای سلمان کسی که در امور ما و #علوم ما شک کند، مانند کسی است که در #معرفت و حقوق ما شک کند در حالی که خداوند در موارد متعدد، از کتاب خود (قرآن) #حقوق ما را بیان کرده و لازم است که به آن عمل شود.☘
📚ارشاد القلوب دیلمی:ج۲ص۳۵۲
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥
#قسمت27
اصحاب #صحیفه از این صحنه سازیها، کنار خانه پیامبر صلی الله علیه و آله جمع شدند، در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام و چند نفر از اصحاب خاص مشغول غسل و تکفین بدن مطهر حضرت بودند💔.
انصار و #سعدبنعباده در سقیفه
در حالی که اصحاب صحیفه با نقشههای از پیش تعیین شده خود به فکر #غصب خلافت بودند، سعد بن عباده _ رئیس #انصار _ نیز خالی از این فکر نبود و برای روزگار بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله برنامهریزی کرده بود!!
#طمع انصار در جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله آنگاه روشن شد که هنوز ساعتی از شهادت حضرت نگذشته در جایگاه اجتماعاتشان «سقیفه بنی ساعده» جمع شدند تا درباره #خلافت تصمیم گیری کنند!!
آنان سعد را به عنوان جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله از قبل تعیین کرده بودند و فقط برای بیعت با او جمع شده بودند. با آنکه سعد به شدت #بیمار بود، اما به دلیل اهمیت موضوع او را با بستر بیماری به سقیفه آوردند!!
#سقیفهملعونه
🤲اللهم عجل الولیک الفرج🤲
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)