eitaa logo
🌟"کانال مکتب الزینب"🌟
419 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
35 فایل
معارف مهدویت ،تفسیر،،مهارت های بین زوجین جهت ایجاد شادی و نشاط در خانواده و فرزندپروری توسط مدرس تخصصی کودک و نوجوان و کارشناش حوزه و خانواده خ صالحی. و قرض الحسنه مکتب الزینب(س) ارتباط با مدیر کانال: @faribasalehi زی لینک : zil.ink/maktabozeynab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻خالص برای خدا🔻 ✍ یعنی خالص برای . ✅️ بنابراین فقط در نیست، بلکه همه‌ی وجودمون باید خالص برای باشه: 👈 حتّی مرگ⚰ و زندگیمون🚶 هم برای باشه. ⚡️ قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. (انعام/۱۶۲) 💢 ﺑﮕﻮ: ﻭ ﺗﻤﺎمِ ﻣﻦ.. 💢 ﻭ ﻣﻦ.. 💢 ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. یعنی: ❣↶ برای زندگی کنیم.. ❣↶ برای بخوابیم.. ❣↶ برای نفس بکشیم.. ❣↶ برای صبر کنیم.. ❣↶ برای درس بخونیم.. ❣↶ برای آشپزی کنیم.. ❣↶ برای .. ❣↶ و آخر سر هم برای بمیریم.. ⭕️🔴 این ایدئولوژی، کاملاً دیدِ ما رو به زندگی عوض میکنه.😊 👈 اینطوری تمام زندگیمون رو جهت‌دار می‌کنیم، و همه‌ی کارهای ما میشه ، اون هم عبادتِ خالصانه👉 💯این رو میگن .💯 ----------------💮♻️💮---------------- @maktabozeynab ----------------💮♻️💮---------------- .
💠امام صادق علیه السلام می فرمایند: 💦خداوند بندگانی دارد که روز قیامت پروندۀ اعمالشان کاملاً خالی و سفید است. ملائکه از پروردگار می‌پرسند: چرا هیچ چیزی در پروندۀ اعمال اینها ثبت نشده است؟ 🌟 خداوند می‌فرماید: ✨ اینها برخی از بندگان مخلص من هستند که آن‌قدر خلوص‌شان بالا بوده که وقتی کار خوبی انجام می‌دادند حتی دوست نداشتند ملائکه‌ای که اعمال را ثبت می‌کنند هم ببینند، فقط دوست داشتند خدا ببیند! 💖 لذا هر وقت اینها می‌خواستند کار خوب انجام دهند، خدا اجازه نمی‌داد ملائکه ببینند و ثبت کنند. اینها حساب‌شان با خود خداوند است. 📚عدة الداعی و نجاح الساعی/صفحه۲۰۷ @maktabozeynab
✨🌟✨ 📖استادپناهیان‌🌱 گیر تو گناهات‌ نیست..! گیر تو‌ کارای‌ خوبیه‌ ڪه‌ انجام‌ میدی .. ولی‌ نمیگی‌ خدایا به‌ خاطر تو .. ـ اخلاص‌ یعنی : خدایا فقط‌ تو‌ ببین‌ حتی‌‌ ملائکه‌ هم‌ نه! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @maktabozeynab
💠 آیت الله حسن زاده آملی(حفظه‌الله): « هر کسی هر کاری برای غیر خدا بکند، ضرر کرده و وای به حال کسی که در کارهایش نیت غیرالهی داشته باشد، اما اگر برای رضای و خلیفه‌ی خدا کار کرد، به مقامی می‌رسد که نگو و نپرس» https://eitaa.com/joinchat/1931542547Cdcc6ed9c61
✍ نوشته اند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می‌کنی؟ بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته‌ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته‌ام، خدا که اشتباه نمی کند. https://eitaa.com/joinchat/1931542547Cdcc6ed9c61
✳️ ببینید چه فرستاده‌اید برای فردا؟! 🔻 «وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ»(حشر، ١٨)؛ ببینید چه چیزی را فرستاده‌اید برای فردا. یک گوشهٔ دیگر معنای این جمله این است که ببینید چه فرستاده‌اید؟ «نماز» فرستاده‌اید، «روزه» فرستاده‌اید، «جهاد» فرستاده‌اید؟ خب، این‌هایی که فرستاده‌اید، «سالم» فرستاده‌اید؟ چه فرستاده‌اید؟ بنده خیال کنم که بله، بنده نماز فرستاده‌ام، فریضه فرستاده‌ام، نافله فرستاده‌ام؛ [ولی آیا] سالم فرستاده‌ایم؟ اگر چنان‌چه آن [عملی] که من فرستاده‌ام، یک گوشه‌اش دچار عدم «اخلاص» باشد، هیچ نفرستاده‌ام، پوچ است، پوک است. 🔺 ...بنابراین یک گوشهٔ دیگر این آیه هم این است؛ ببینید چه فرستاده‌اید و آن‌چه فرستاده‌اید آیا حتماً همان است که خدا می‌خواست؟ یا چیز «بدلی» فرستاده‌اید برایش؟ البته برای خدا که نه، برای خودتان. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۸۴ تا ۱۸۶ #⃣
💫💫 💢حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند دزد وقتی صدای بازشدن در راشنید راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند وزیر گفت سبحان الله چه شوقی دارد این جوان برای نماز.... ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید به او گفت تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت خدایا مرا گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی فقط با که از آن را خواندم اگر این نماز از سر و تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از و می خواندم. @maktabozeynab