eitaa logo
مکتب ذاکران فاطمی اراک
313 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
873 ویدیو
54 فایل
جلسات هفتگی مکتب ذاکران فاطمی، یکشنبه ها شماره کارت مکتب ذاکران فاطمی ،جهت کمک های ماهیانه دوستان به شرح ذیل است👇👇👇 5029081061650046 ارتباط با ادمین کانال و مدیرجلسات هفتگی @Maktabzakeran_admin @zakeranfatemi_admin @sjrafie
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امام زمانم❣ ☀️صبحی نو سر زد و زندگی به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد و این نهایت امیدواری است که در هوای یادتان، نفس می کشیم و در عطر نرگس بارانِ نامتان، دم می زنیم ... شکر خدا که در پناه شماییم 🤲 🍃✋ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الامان ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شرح دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان 🔹أللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وَ خُذْ بِکُلِّ أعْضائی إِلیَ اتِّباعِ آثارِهِ بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین؛ 🔸 خداوندا! مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز و دلم را به روشنی انوار سحر منوّر کن و تمام اعضا و جوارهم را برای آثار و برکات این روز، مسخّر فرما. به حق نور جمال خودت، ای روشنی‌بخش دل‌های عارفان! 🔰پیام‌های دعا ۱- لزوم بهره‌برداری از برکات سحر ۲- روشنی دل به نور خدا ۳- اعضا و جوارح در تسخير خداوند ۴- نور خدا روشنی‌بخش دل‌های عارفان 🔰پیام منتخب ✍️حضرت لقمان در سفارشی به فرزند خود فرمود: «فرزندم! مبادا خروس از تو زرنگ‌تر باشد؛ هنگام سحر كه تو در خوابی‌، او برمی‌خيزد و آمرزش می‌طلبد. 📚 ميزان الحكمه، ج 8، ص 466 امام صادق(ع) می‌فرمايد که جبرئيل نزد پيامبر(ص) آمد. آن حضرت فرمود: «ای جبرئيل! مرا موعظه كن.» عرض كرد: «ای محمد! هرگونه می‌خواهی زندگی كن؛ ولی بدان كه می‌ميری‌، هرگونه می‌خواهی دوست بدار؛ ولی بدان پايان آن جدايی است و هرگونه می‌خواهی عمل كن؛ ولی بدان برای كردارهايت جزايی است! بدان و به‌خاطر بسپار كه شرف هر كس به سحرخيزی و بی‌نيازی او از مردم است. 📚 وسائل الشيعه، ج ۵، ص ۲۶۹ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم ربّ المهدی ✨ حدیث روز : 🔹 امام عسکری علیه‌السلام به امام مهدی ارواحنافداه فرمودند: 🔺 و اعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ نَزَعَ إِلَيْكَ مِثْلَ الطَّيْرِ إِلَى أَوْكَارِهَا 🔸 بدان، همان گونه که پرنده به سوی لانه‌اش می‌رود، دل‌های اهل طاعت و اخلاص به سوی تو کنده می‌شود. 📚 کمال الدین، ج۲، ص۴۴۴ 🔵 میزان اشتیاق ما به حضرت ولی عصر ارواحنافداه ، نشان دهنده میزان مطیع بودن و خالص بودن ما در عرصه بندگی است. 🔹 کسی که نسبت به امام زمان ارواحنافداه اشتیاق ندارد، اعمالش طاعت محسوب نشده و عبادات خالصانه‌ای ندارد. •┈┈••✾••┈┈• ✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک @zakeranfatemi_admin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5895296381349792430.mp3
4.16M
🌙 تندخوانی جزء قرآن کریم 🔸۳۴ دقیقه ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسه ۱۴.mp3
8.78M
📌دوره قاموس بندگی در نهج‌البلاغه 📒با موضوع: "شب عاشقان بی دل۲" 🔸قابل استفاده برای عموم مردم عزیز بویژه سخنرانان محترم و مبلغین گرامی ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﻋﻠﯽ از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد ﺧﺒﺮ زﺧﻢ ﺳﺮش ورد زﺑﺎن‌ﻫﺎ اﻓﺘﺎد آﺳﻤﺎن‌ﻫﺎ ﻟﺮزﯾﺪ ﻧﺎﮔﻬﺎن وﻟﻮﻟﻪ در ﻋﺮش ﻣﻌﻠﯽ اﻓﺘﺎد روﺿﻪ‌ای ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪ مصطفی در وسط ﺻﺤﻦ ﻣﺼﻠﯽ اﻓﺘﺎد ﺗﺎ زﻣﯿﻦ ﺧﻮرد ﻋﻠﯽ ﮐﻨﺞ ﻣﺤﺮاب دﮔﺮ ﺣﻀﺮت زﻫﺮا اﻓﺘﺎد ﯾﺎدی از فاطمه ﮐﺮد غرق خون ﺑﺮ روی ﺳﺠﺎده ﺳﺮش ﺗﺎ اﻓﺘﺎد ﺑﻪ در ﺧﺎﻧﻪ رﺳﯿﺪ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻤﺎنِ ﺗﺮ زﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮی اﻓﺘﺎد ﺑﺎز ﻫﻢ زﺧﻢ زﺑﺎن ﺑﺎر دﯾﮕﺮ ﺷﺮری در دل آﻗﺎ اﻓﺘﺎد ﻫﻤﮕﯽ دﻟﮕﯿﺮﻧﺪ ﻣﺤﻨﯽ در دل ﻣﺮﻏﺎﺑﯽ درﯾﺎ اﻓﺘﺎد ﺑﺴﺘﺮی ﭘﻬﻦ ﮐﻪ ﺷﺪ ﯾﺎد ﺑﺎغ ﮔﻞ انسیه‌ی حورا اﻓﺘﺎد ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﮐﻮﻓﻪ ﮐﺮﺑﻼ ﻫﻢ ﻋﻠﯽ دﯾﮕﺮی از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد :: إﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ آﻣﺪ ﺣﯿﺪری در دل دشمن تک و تنها اﻓﺘﺎد ﺑﺎز ﻫﻢ ﺿﺮب ﻋﻤﻮد ارﺑﺎً ارﺑﺎ ﭘﺴﺮی در دل ﺻﺤﺮا اﻓﺘﺎد ﺑﺎز ﻫﻢ ﻓﺮق دو ﻧﯿﻢ از سر زﯾﻦ ﺑﻪ زﻣﯿﻦ، اﮐﺒﺮ ﻟﯿﻼ اﻓﺘﺎد پدر از راه رسید ﺗﺎ ﺑﻪ زاﻧﻮ ﺑﮕﺬارد ﺳﺮش اﻣﺎ افتاد ساعتی بعد از آن سر طفلی به روی شانه‌ی بابا افتاد روضه در لفافه‌ست سیب سرخی بغل حضرت مولا افتاد ﻋﺎﺷﻘﯽ دردﺳﺮ اﺳﺖ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻧﺎم ﻋﻠﯽ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎ اﻓﺘﺎد ✍ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مسجد می‌رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می‌برد با خود علی امشب شهادت را مگر این‌بار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده‌ست عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد ندیدم هیچ‌جا از تیغ، تا این حد سماجت را چنان آغوش واکرده‌ست رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر، در کمتر از یک لحظه ارکانِ هُدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را؟ رها شد نغمه‌ی «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه» در عالم علی می‌خواست دریابیم معنای سعادت را ✍ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود! دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟ ✍ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهل‌تر، ساده‌تر از قافیه‌ای باختی‌اش ننگ بادا به تو ای دهر! که نشناختی‌اش چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی باغ می‌ساخت و در سایه‌ی آن باغ نبود یک نفس قافله‌اش در پی اطراق نبود درد باید که بفهمیم چه گفته‌ست علی که شبی با شکم سیر نخفته‌ست علی از سر سفره‌ی اسلام چه برداشت امیر؟! نان دندان شکنی را که نمی‌خورد فقیر! آه از آن‌ شبِ آخر که علی غمگین بود سفره‌ی دخترش از شیر و نمک رنگین بود شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه می‌شنیدند فقط از علی اِنّا لله... باد برخاست و از دوش عبایش افتاد مهربان شد در و دیوار! به پایش افتاد مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن شب آخر، شب آخر، شب بی خوابی‌ها سینه‌زن در پی او دسته‌ی مرغابی‌ها از قدم‌های علی، ارض و سما جا می‌ماند قدم از شوق چنان زد که عصا جا می‌ماند با توأم ای شب شیون شده! بیهوده مکوش او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش بی شک این لحظه کم از لحظه‌ی پیکارش نیست دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست زودتر می‌رسد از واقعه حتی مولا تا که بیدار کند قاتل خود را مولا تا به کی، ای شب تاریک زمین در خوابی؟! صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی! عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه کعبه بی تاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه آه از مردم بی درد، امان از دنیا نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا می‌رود قصه‌ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورَد آرام آرام ✍ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اذان شیر حق در کوفه با خود یک خبر دارد که مولا با دلی خون، در جهان عزم سفر دارد دو دستش بر دو گوش است و دو چشمش بر سما آری به هر الله اکبر در گلو بغضی دگر دارد چه با تعجیل آید سوی محراب دعا امشب یقین دارم که از صبح وصال خود خبر دارد نه تنها او دلش گردیده تنگ همسرش زهرا که زهرا هم دو چشمش در ره و بر او نظر دارد گرفته دست خود را بر محاسن، ذکر می‌گوید تو گویی انتظار صبح در وقت سحر دارد عدو برخاسته از خواب و مولا رفته در سجده لبی خندان، دلی آرام در موج خطر دارد ندای "قَد قُتل" را بشنوید ای مردم کوفه! عدالت شد یتیم و گریه از داغ پدر دارد است، هر کس روی سر بگرفته قرآن را علی از فرقِ از هم وا شده، قرآن به سر دارد رفیق نخل‌های کوفه را کشتند در مسجد که هر نخلی به جای میوه از داغی ثمر دارد به «میثم» سوز دل دادند از داغ علی امشب که سوز شعر او بر سنگ خارا هم اثر دارد ✍ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب چه سینه‌سوز است، بانگ اذان مولا خیزد صدای تکبیر، از عمق جان مولا از لحظه‌های افطار، در شوق وصل دلدار بر چهره می‌درخشید، اشک روان مولا مولا گشوده آغوش، بهر وصال جانان قاتل به مسجد آید، بَر قَصد جان مولا زهرا کنار محراب، با ذکرِ وا علیّا یا فاطمه‌ست امشب، ورد زبان مولا زخم سرعلی را، دیدند اهل مسجد دردا که نیست پیدا، زخم نهان مولا ای نخل‌ها! بگریید؛ ای چاه‌ها! بنالید دیگر علی ندارید، ای دوستان مولا! حق علی ادا شد، فرق علی دو تا شد سرهایتان سلامت، ای خاندان مولا ای دوستان! بیایید، با من به شهر کوفه تا سر نهیم امشب، بر آستان مولا ریزید ای یتیمان! در سفره‌های خالی خونِ جگر به جایِ، خرما و نان مولا «میثم!» دگر امیدی، در ماندن علی نیست از دست رفته دیگر، تاب و توان مولا ✍ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد حُر و زهیر و عابس و اَسلم بسازد باید مفاتیح الجنانِ "شیخ عباس" دل را که شد ویرانه دستِ کم بسازد یارب! به من اشکی بده سازنده باشد اشکی بده از بنده‌ات میثم بسازد چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد دستی بده دست از تهیدستان بگیرم دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم پایی بده جز در ره مولا نکوبم پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم میلی بده از جام همدردی بنوشم در سیل ماتم نذر هم‌نوعم بکوشم عزمی بده آماده‌ی ایثار باشم وقت ضرورت، راهی پیکار باشم نسلی بده عشق شهادت در دل آن نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن جانی بده سرشار از نور ولایت لب تر کند مهدی، کنم تقدیم حضرت هرکس به نوعی می‌کند نجوا شبانه من هم بخوانم از شهادت عاشقانه زیباترین نثر مناجاتم جهاد است امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست جزءِ مجاهدهای در راه خدایم سجاده‌ام حکم کفن دارد برایم بر نفْس سرکش راه طغیان را ببندم با معنویت در دو عالم سربلندم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهرها در پیش داریم رمز بقا قطعاً به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست ما را سفارش می‌کند آقا به تقوا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا :: درس دبستان امیرالمؤمنین است گوشم به فرمان امیرالمؤمنین است نص اشداءُ علی الکفار یعنی منشور قرآن امیرالمؤمنین است حکم پدر دارد برای خاک یعنی ایران هم ایران امیرالمؤمنین است هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا مدیون احسان امیرالمؤمنین است عمری محدث بودن و از غیب گفتن این کار سلمان امیرالمؤمنین است در کعبه مولایم علی آمد به دنیا پس صاحب خانه امیرالمؤمنین است ساعات خوب زندگی ما همیشه در زیر ایوان امیرالمؤمنین است حبل المتینم هست و فردای قیامت دستم به دامان امیرالمؤمنین است با دست او حق سفره‌اش را پهن کرده هر بنده مهمان امیرالمؤمنین است زهرای مرضیه همیشه دوست دارد چشمی که گریان امیرالمؤمنین است :: شخص پیمبر بانی بزم عزایش چشمان زهرا نیز می‌بارد برایش مرغ دلم پر می‌زند بر بام کوفه حلوای ختم مرتضی در کام کوفه می‌ریزد از غم‌های خود در جان دختر وقتی که بابا می‌شود مهمان دختر از غصه دیوارِ دلِ دختر ترک خورد وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد آماده دارد می‌شود بر قتل حیدر قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد سی سال پیش، از پا در آمد مرد خیبر وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد دلواپس فردای بابا اُم کلثوم باید بخواند روضه‌ها را اُم کلثوم از خانه که بابای از گل بهترم رفت گفتم که دیگر سایه‌ی روی سرم رفت دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر پشت سر بابا دوباره مادرم رفت دیدم از این کوچه شروع کربلا را هجده سر بر روی نیزه، از حرم رفت.. ✍ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺷﯿﺮﺵ ﺣﻼﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﭘﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﻧﺎﻧﺶ ﺣﻼﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﻣﺒﺘﻼﺵ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﮐﺮﻣﺶ ﮐﻢ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﭘﺎﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺟﻬﻨﻢ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﺩ ﺩﺳﺘﻢ ﺗﻮﺳﻠﯽ ﺑﻪ ﺿﺮﯾﺢ ﻋﺒﺎﺵ ﮐﺮد ﻣﻮﺳﯽ ﻭ ﺧﻀﺮ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﻭ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺸﮑﻼﺕ، ﻧﺒﯽ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﻋﮑﺲ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﯿﻤﺒﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﺵ آینه‌ی ﺍﻧﺒﯿﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ، ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﺮﺩ پنجه‌ی ﻣﺸﮑﻞ‌ﮔﺸﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﺦ ﻋﻤﺎﻣۀ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻠﻖ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ :: با گریه ایستاد، دوباره نگاش کرد تسبیح را به‌دست گرفت و دعاش کرد معلوم می‌شود که نمک‌گیر زینب است وقتى به‌جاى شیر، نمک را غذاش کرد بین دو سجده بود که فرق سر على مانند ذوالفقار دودم شد... دوتاش کرد اى روزگار! آخر على را زمین زدند باید ازین به بعد جگر را فداش کرد وقت وصال بود، دوباره خضاب کرد وقت خضاب، خون سرش را حناش کرد بین حصیر پاره پدر را حسین بُرد تا اینکه از قضا پسرش بوریاش کرد ✍ ‌🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran