1_451887422.mp3
11.22M
زیارت عاشورا باصدای برادر علی فانی جلسه۴۹۵مکتب ذاکران☝🏻☝🏻
4_6019139645911074431.mp3
968.8K
🔸ترتیل صفحه ۴۹۵ با صدای استاد حامد ولی زاده
🔸مقام : حجازکار - کرد
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
#پندانه
🔴 گذر عمر را دریابیم
✍از فرد حکیمی پرسيدند:
شگفتانگيزترين رفتار انسان چيست؟
پاسخ داد: از كودكى خسته میشود، براى بزرگ شدن عجله میکند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود میشود. ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه میگذارد. سپس، براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج میکند. طورى زندگى میکند كه انگار هرگز نخواهد مرد و بعد طورى میمیرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است!
آنقدر به آرزوهای دور و محال فكر مىكند كه متوجه گذر عمر خود نيست.
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
نکات_آموزشی فنون مداحی
💥اعتمادبه نفس
برخي افراد قبل از آغاز مجلس احساس اضطراب مي كنند، ولي پس از چند لحظه خواندن كنترل خود را به دست مي آوردند و اين حالت از بين مي رود.
احساس خود كم بينی مهمترين عامل بازدارنده در اعتماد به نفس می باشد.👈 پس اولين گام براي رسيدن به اعتماد به نفس از بين بردن حس خود كم بيني است به واسطه دفع عوامل ايجاد كننده آن كه عبارتند از:
1⃣ بي اعتمادي به لياقت و كفايت خود
2⃣ بدبيني
3⃣ نا اميدي
براي دفع عوامل ايجاد كننده احساس خود كم بيني و كسب اعتماد به نفس به موارد زير توجه كنيد.👇👇👇👇
✅راههاي كسب اعتماد به نفس
1⃣ تسلط برخود
2⃣تدارك و آمادگي (مشخص كردن موضوع و اطراف آن و طبقه بندي كردن آن)
3⃣ تلقين
4⃣ تمرين
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
«عملی که رزق را سرازیر میکند»
🔻امام باقر (ع) فرمودند:
عَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِكَ بِظَهْرِ الْغَيْبِ فَإِنَّهُ يَهِيلُ الرِّزْقَ يَقُولُهَا ثَلَاثاً
«پشت سر برادران دینیات دعا کن که این کار رزق و روزی را سرازیر می کند.»
حضرت این فرمایش را سه بار تکرار کردند.
📚 وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۰۸
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
حدیث مجاشع = حدیث « نفس »
🍁🌿🍁🌿🍁🌿
شخصی به نام مجاشع، خدمت رسول خدا (ص) رسید و از ایشان پرسید :
💥ای رسول خدا، راه رسیدن به «معرفت حق» چگونه است ؟
حضرت پاسخ دادند : «شناخت نفس» .
💥مجاشع پرسید: ای رسول خدا راه رسیدن به« موافقت با حق» چگونه است؟
حضرت فرمود: «مخالفت با نفس».
💥او پرسید: ای رسول خدا راه رسیدن به«رضای حق» چیست ؟
حضرت فرمود:«خشم بر نفس» .
💥آن مرد پرسید: ای رسول خدا راه رسیدن به« وصل حق» چگونه است؟
حضرت پاسخ دادند:«ترک و دوری از نفس».
💥باز پرسید: یا رسول الله راه رسیدن به« طاعت حق» چیست؟
حضرت فرمود:«عصیان و مخالفت با نفس» .
💥مجاشع پرسید: ای رسول خدا راه رسیدن به« ذکر و یاد حق» چیست؟
حضرت فرمود:«فراموش کردن نفس».
💥او پرسید: ای رسول خدا راه رسیدن به« قرب حق» چیست؟
حضرت پاسخ دادند: «دوری جستن از نفس ».
💥او پرسید: ای رسول خدا راه رسیدن به« انس حق »چیست؟
حضرت فرمود:«وحشت و ترس از نفس» .
💥مجاشع پرسید: ای رسول خدا راه رسیدن به این توفیقات وکمالات، چیست؟
حضرت پاسخ دادند:« استعانت و کمک خواستن از حضرت حق برای غلبه بر نفس»!
« بحار الانوارـ ج۶۷ ـ باب ۴۵ ـ ص ۷۲ ، حدیث ۲۳»
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admi
4_940275423219024754.mp3
7.76M
اخلاق_نوکری
استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
✅همین چند قدم که به طرف منبر می روی ،توسل کن
بگو خدایا به زبان من چیزی را جاری کن که خودت دوست داری❗️
🚫بعضی مجلسهاست که #هم_مجلس_می_گیره ،هم #دل_امام_زمان🚫
🔆🔆🔆بخش اول🔆🔆🔆
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات شعبانیه
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
🔴 فضیلت قرائت سوره قصص و نمل و شعراء در شب جمعه
🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند:
🌕 کسى که طواسینِ ثلاث (سوره قصص و نمل و شعراء) را در شب جمعه، بخواند از دوستان خدا، و در جوار او و در کنف حمایت او قرار خواهد گرفت و در دنیا هرگز فقر و ناامنى و ناراحتى شدید پیدا نخواهد کرد و در آخرت خداوند آن قدر از مواهب خود به او مى بخشد که راضى گردد و بلكه فراى رضايتش به او ارزانى شود و خداوند صد حورى را به همسرى او درآورد.
📚 ثواب الاعمال طبق نقل تفسير«نور الثقلين»، جلد ۴، صفحه ۱۰۶
🔸 •┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.
توصیه های اخلاقی حضرت آیت الله بهجت:
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،
می نشینی بگو یا صاحب الزمان،
برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،
صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن،
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.
شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،دیگر نمیتوانی گناه کنی،دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی...
و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است:
که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند.
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
صاحب این عکس☝️ را می شناسید؟
در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران غذا فروشی داشت.
مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به« مرشد چلویی»
روی تابلوی بالای دخل مغازه اش نوشته شده بود:« وجه دستی و نسیه داده می شود حتی به جنابعالی، به قدر قوه»
مرحوم مرشد در جلوی آشپزخانه ای که ایستاده بود، گفته بود کسانی که می خواهند غذا بیرون ببرند، هدایت کنید تا از نزد او بگذرند چون بیشتر کسانی که غذا بیرون می بردند، بچه ها و نوجوانانی بودند که برای کارفرمایان وصاحبان مغازه های بازار غذا می گرفتند و می بردند و خودشان از آن غذا محروم بودند. وقتی کودکی با ظرف غذا در دست نزد او می آمد مرحوم مرشد قدر پلوی زعفرانی روی بادیه او می ریخت و ظرف را کامل می کرد و بعد تکه کباب یا لقمه گوشت یا اگر تمام شده بود، ته دیگی زعفرانی داخل روغن می کرد و دهان آن پسربچه یا نوجوان می گذاشت.
و همین طور فقیران و مسکینان صفی داشتند که از داخل راهرو شروع می شد و به اول سالن مغازه ختم می گشت. افراد فقیری که معمولاً عائله مند بودند و بعضی مورد شناسایی مرحوم مرشد قرار داشتند، هر روز می آمدند و به نسبت تعداد عائله خود غذای رایگان و خرجی یومیه می گرفتند.
مرحوم مرشد، قد بلندی داشت. لاغر اندام و نحیف بود و محاسن سپیدی داشت.چهره اش آن قدر نورانی بود که از دور می درخشید و نظر انسان را جلب می کرد. صورتی گرد و خنده رو، ابروانی پیوسته و چشمانی زیبا داشت. همیشه عرقچین سیاه رنگ بسیار نرمی بر سر می گذاشت
مرشد هر روز صبح با آب گردان مسی خالی غذایی که شب گذشته به منزل آورده بود، از منزل خود بیرون می آمد و به طرف بازار - پله های نوروزخان- به راه می افتاد.
در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران غذا فروشی داشت.
صاحبان مغازه های اطراف و داخل بازار، چون حاج مرشد را می شناختند، به او سلام می کردند. مرشد پاسخ سلام آنها را می داد و گاهی می گفت: «سلام بابا، باصفا باشی».
وارد دکان که می شد کارگران قبلاً آمده بودند و مقدار زیادی از کارها را کرده بودند.
عبای خود را در می آورد و در کشو میز می گذاشت. روپوش سفید بلندی به تن می کرد. ابتدا وضو می گرفت. داخل آشپزخانه می رفت و به غذاها سر می زد و برای ظهر آماده می کرد.
هنگام ظهر پذیرایی مشتریان شروع می شد و تا ساعت دو الی سه بعدازظهر طول می کشید
روی تابلوی بالای دخل مغازه اش نوشته شده بود:
«نسیه و وجه دستی داده می شود، حتی به جنابعالی به قدر قوه»
روی دیوارهای داخل سالن، عکسهایی به شکل مینیاتور قدیمی، که داخل قاب آویزان بود و در آن صحنه های مصیبت و مشقت اهل جهنم را نقاشی کرده بودند و شیاطینی که آنها را شلاق می زدند، به چشم می خورد. دو تابلوی دیگری روی دیوار داخل سالن وجود داشت که دو نیم بیت شعر به طور جداگانه به خط نستعلیق روی آن نوشته شده بود. آن دو نیم بیت که جمعاً یک بیت شعر بود، بیت ذیل بود:
«ساعتی در خود نگر تا کیستی؟ از کجایی، وزچه جایی، چیستی؟»
موقعی که روغن روی غذای مشتری می ریخت، ملاقه راکه با دست بالا می برد، می گفت:« گول نخوری!» یا «شیطون گولت نزنه»!
هرحرفی که می زد، به دنبالش می گفت:« گوشی دستته؟»
اگر کسی خسته می شد، به اومی گفت:«آدم عاشق خسته نمی شه، از حال می ره»
کسی که قرض می گرفت، و پولش رانمی آورد و می گفت، فردا می دهم، می گفت:«فردای قیامت را می گه!»
اگر غذای او کباب بود، تکه گوشتی در دهان می گذاشت. پس از جویدن، آن را داخل دریچه ای که به مغازه باز می شد و گربه ها می آمدند، پرت می کرد تا گربه ها هم بی بهره نمانند
یک روز در مغازه جناب مرشد، آتش سوزی رخ می دهد؛ وقتی خبر آتش سوزی مغازه را به جناب مرشد دادند بدون آنکه تغییر حالتی بدهد گفت:
«عیب ندارد بابا» بین راه آهسته گریه می کرد! از او پرسیدند: آقا پس چرا ناراحت شدید؟ حاج مرشد جواب داد: «نه ناراحتی من از آتش سوزی نیست. آن آتش سوزی خیر بوده، دلم برای اشعاری که سالها سروده و درکشو میز دخل مغازه گذارده بودم، می سوزد؛ چون جایی نوشته نشده و نسخه دیگری هم از آن وجود ندارد»! باقیمانده آن اشعار سوخته به نام «دیوان سوخته» به چاپ رسیده است.
جناب مرشد در۲۵ شهریور ماه سال ۱۳۵۷ هجری شمسی در تهران وفات یافت
مزار مرحوم حاج مرشد، درجنب ابن بابویه تهران داخل مسجد ماشاء الله قرار دارد، در ضلع شمالی مسجد که بالای سنگ قبر آن مرحوم است یک بیت شعر از اشعار وی روی سنگ عمودی بالای قبر نوشته شده است و آن بیت این است:
همچو ساعی از دو عالم در گذر
تا شوی از آفرینش با خبر
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
این شعر از آن مرحوم است:
کو آن کسی که کار برای خدا کند؟
بر جای بیوفایی مردم وفا کند
هرچندخلق،سنگ ملامت براو زنند
بر جای سنگ، نیمه شبها دعا کند
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin