#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸شبِآخر، شبِآخر، شبِ بیخوابی ها / سینهزن، در پیِ او، دستهٔ مرغابی ها...
راوی گوید:
چون مولا علی علیهالسلام میخواست برای نماز صبح از خانه بیرون آید،
📋 فَاستَقبلَه الوَزُّ یَصِحنَ فِی وَجهِه
▪️چند مرغابی که در خانه بودند خود را برابر او رساندند و فریاد میزدند.
🥀 ما شروع به کنار زدن آنها کردیم، اما امام علیهالسلام فرمودند:
📋 دَعُوهُنّ فَإنّهُنَّ نَوائِح.
▪️رهایشان کنید و آزادشان بگذارید که آنان دارند(بر مولایشان) مو پریشان میکنند و نوحه سر میدهند.
📚مقتل الامام علی بن ابی طالب علیهالسلام، ابن ابی الدنیا، قرن ۲، ص۲۶
✍ آه از آن شب آخر که علی غمگین بود
سفره دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی «انّا لِلّه»
باد برخاست و از دوش، عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بی خوابی ها
سینه زن در پی او دسته مرغابی ها
از قدم های علی ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بی شک این لحظه کم از لحظه پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه
کعبه بی تاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بی درد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸من کجا خواهم بود زمانیکه محاسنت را به خون سرت خضاب میکنند ...
در روایت آمده است:
🥀 عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وَدّ ، بر سر مبارك مولا علی علیهالسلام در جنگ خندق جراحتی وارد کرد و حضرت به خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برگشت.
🥀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به دست مبارك آن جراحت را بست و بر آن دمید و در همان لحظه بهبود یافت. سپس فرمود:
📋 أَيْنَ أَكُونُ إِذَا خُضِبَ هَذِهِ مِنْ هَذِه.
▪️من کجا خواهم بود هنگامی که این محاسن تو را به این خون سرت خضاب میکنند.
📚المناقب، ج ۵ ص ۱۹۱
✍ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بارها و بارها برای مصائبی که این امّت بر سر اهلبیت علیهمالسلام میآورند، گریه میکردند ...
با دیدنِ پارههای تن مبارکش، یاد مصائبی که قرار است بر ایشان وارد شوند، میافتادند و میگریستند ...
از همهٔ اهلبیت هم بیشتر، با دیدن سیدالشهداء علیهالسلام، حال مبارکش دگرگون میشد...
📜 كانَ رَسولُ اللّهِ إذا دَخَلَ الحُسَينُ عليهالسلام جَذَبَهُ إلَيهِ... ثُمَّ يَقَعُ عَلَيهِ فَيُقَبِّلُهُ و يَبكي.
▪️هرگاه که امام حسين علیهالسلام وارد بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میشد، حضرت او را مىگرفت و به سوى خود میكشيد و او را مىبوسيد و مىگِريست.
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام میفرمود:
📜 يا أبَه! لِمَ تَبكي؟
▪️پدرجان! چرا گريه مىكنید؟
🥀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مىفرمود:
📜 يا بُنَيَّ! اُقَبِّلُ مَوضِعَ السُّيوفِ مِنكَ وأبكي.
▪️پسرم! جايگاه فرود آمدن شمشيرها را بر بدن تو را مىبوسم و مىگِريم.
📚كامل الزيارات، ص ۱۴۶
🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ...
این جمله شریفه را ، دو إمام معصوم، در حالی که با صورت به زمین خوردند، بر زبان مبارک خود جاری نمودند، که قلب تمامیّ عوالم را به آتش ❤️🔥 کشید ...
➖ مرتبه اول آن ساعتی دردناکی بود که ابنملجم نانجیب، با شمشیرش ضربهای بر فرق مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد کرد،
📋 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه...
▪️پس در آن هنگام، امام علیهالسلام اثر ضربهای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد.
📋 قَائِلًا «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ»
▪️و در همان حال فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ»
📚بحارالأنوار، ج۴۲، ص۲۸۲
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
➖ امّا امان از مرتبه دوم ...
🥀 ... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیهالسلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر میآمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیزهای بر پهلوی امام عليهالسلام زد،
📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیهالسلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ.
▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیهالسلام از بالای اسب با طرف راست صورت مبارکش، بر زمین افتاد.
📜 و هُوَ يَقولُ: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ»
▪️و در همان حال فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ»
📚لهوف ص۱۲۴ (اندکی تفاوت)
📚معالی السبطین، ج۲ ص۳۶
📚الدمعة الساکبة،ج۴ ص۳۵۶
📚وسیلة الدارین، ص۳۲۳
✍ هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید
بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد
اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد...
🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸گوشهای از اثرات جانسوز ضربهٔ «شمشیر زهرآلود» در جسم شریف امیرالمؤمنین علیهالسّلام ...
علاوه بر آنکه ضربهٔ ابنملجم ملعون، چنان سخت بود که فرق مبارک تا سجدهگاه مولا علی علیهالسلام را شکافت، بعد از آنکه ابنملجم نانجیب را گرفتند و به نزد امام حسن علیهالسلام آوردند، اعتراف کرده و گفت:
📜 لَقَد سَقَيتُهُ السَمَّ شَهرَينَ و لَو قَسَمتُها بَينَ العَرَبِ لأفنَیتُهُم.
▪️دو ماه، آن شمشیر را آغشته به زهر کردم به گونهای که اگر آن ضربه را بین تمام عرب، تقسیم میکردم، همه را از بین میبردم.(۱)
📌 حال، تاریخ برخی از اثرات ضربهٔ شمشیر زهرآلود را برای ما نقل کرده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
🥀 پیاپی از هوش میرفتند ...
بعد از آنکه امیرالمؤمنین علیهالسلام در مسجد از هوش رفتند، وقتی که با کمک امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به خانه آمدند، اندکی چشمان خود را باز نموده و فرمودند: رفیق اعلی بهترین همنشین و سخن گوی من است. ابنملجم را یک ضربت بزنید یا اگر امکان داشت عفوش کنید؛
📋 ثُمَّ عَرِقَ ثُمَّ أَفَاقَ
▪️سپس آن حضرت عرق کرده و بدن مبارکشان ضعیف گشته و از هوش رفتند.(۲)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 چشمان مبارکشان، بسیار گود شده بود ...
بعد از آنکه ابنملجم نانجیب کار خود را کرد، اشعث بن قيس ملعون، پسر خود را فرستاد و به او گفت: به دقت بنگر که حال علی علیهالسلامچگونه است؟! پسر اشعث رفت و نگريست و برگشت و گفت:
📋 يا أبَة! رَأيتُ عَينَيهِ داخِلَتَينِ في رَأسِهِ. فَقالَ الأشعَث: عَينَي دَميغٍ و رَبِّ الكعبة.
▪️ای پدر! چشمهايش را ديدم
كه گود شده و ميان سرش فرو رفته بود؛ اشعث گفت؛ به خداي كعبه سوگند این حال چشمهاي كسي است كه زخم به مغزش رسیده است.(۳)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 پاهای مبارک آن حضرت در اثر سمّ، سرخ شده بود ...
محمد بن حنفیه گوید: شب بیستم ماه رمضان در کنار پدرم بودم؛
📋 ثُمَّ تَزایَدَ وُلوجُ السَّمِ فِی جَسَدِهِ الشّریفِ حَتّی نَظَرنٰا إلیٰ قَدَمَیه و قَد اِحمَرَّتا جَمیعًا فَکبُرَ ذٰلکَ عَلَینا و آیَسَنا
▪️لحظه به لحظه، سمّ در جسم شریف پدرم، بیش از پیش، سرایت میکرد؛ به گونهای که وقتی نظرمان به پاهای مبارک آن حضرت افتاد، دیدیم که هر دو پای آن حضرت در اثر سمّ، سرخ شده است؛ با مشاهده این صحنه، دیگر از زنده ماندن پدرم، ناامید شدیم.(۴)
📚(۱)مقتل الإمام علی بن ابی طالب علیهالسلام، إبن أبیالدنیا، ص۲۷؛ و شرحالاخبار، ج۲ ص۴۳۳ (اندکی تفاوت)
📚(۲)الأمالی،شیخ طوسی،ص۲۳۲
📚(۳)مقتل الإمام علی بن ابی طالب علیهالسلام، إبن أبیالدنیا، ص۳۶
📚(۴) بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۱
✍این دو روزه چون سه ماهه مادرم لاغر شدی
حضرت خیبر شکن! هم سطح با بستر شدی
چشمهای نیمه بازت را به روی من نبند
مادرم را خواب میبینی مگر، باشد بخند
دور لبهایت زبانت را نچرخان جان من
شیر آوردم برایت نوش جان مهمان من
بد زده نامرد زخم تو نمیآید به هم
مثل زخم بازوی مادر سرت کرده ورم
آن غلافی که به کوچه بازوی مادر شکست
تیغِ آن در کوفه آمد بر سر حیدر نشست
قاتلت با طعنه میخندید بر احوال من
گفت بدجوری زدم،بیهوده دست و پا نزن
مادرم ای کاش امشب بود تا کاری کند
مثل ایام اُحُد از تو پرستاری کند
با تکان دست و پایت، دست و پا گم کردهام
آن کفن هایی که مادر داد را آوردهام...
🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸امیرالمؤمنین علیهالسلام در لحظات احتضار، روضهٔ «گودالقتلگاه» را میخواند ...
در نقلی آمده است:
🥀 لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود که سیدالشهداء علیهالسلام را به نزد خود فراخوانده و دست راست حسینش را در دست گرفت؛ سپس آهی از دل کشید و فرمود:
📋 کأنِّي بِکَ قَد خَرَجتَ مِن مَدینَةِ جَدّکَ.
▪️گویا دارم میبینم که با چه حالتی از مدینه جدّت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله (شبانه) بیرون میروی!
📋 کَأنّی بِالحَجَرِ یَصُکُّ جَبینَک،
▪️گویا دارم میبینم که چگونه با سنگ به پیشانیات میزنند!
📋 کأنّی بِالسَّهمِ المُثَلّثِ یَقَعُ في صَدرِک،
▪️گویا آن تیر سه شعبه را دارم میبینم که چگونه بر قلبت فرود میآید!
📋 کأنّی بِالشِّمر و قَد عَلا صَدرَک
▪️گویا دارم میبینم که چگونه شمر ملعون از سینهات بالا میرود!
📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۱۰۶
✍ مرهم نزن دوباره، خونِ روی سرم را
زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را
گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد
پیش تو میشکافم صد زخم دیگرم را
سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند
آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را
زهرا میان بستر، رویش کبود بوده
بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را
او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار
چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را
زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد
رویش نشد بگوید بردار زیورم را
طبق روال مادر، روضه فقط حسین است
رفتم به کربلایت، پایان منبرم را
از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم
گودال را بگویم یا غارت حرم را
اصلا ًبیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب
در بین کوفه تنها نگذار دخترم را
حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد
زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
🔰مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
⚫️ فهرست لینکدارِ مصائب مرتبط با #ضربتخوردن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام جهت استفاده ستایشگران گرانقدر مکتب ذاکران فاطمی
🩸 نالهکردن و نوحه سردادن مرغابیها
🩸 پیشگویی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به اینکه محاسن امیرالمؤمنین علیهالسلام به خون سرش خضاب میشود...
🩸 دِرهم و لباس بخشیدن امیرالمؤمنین علیهالسلام به ابن ملجم ملعون...
🩸 زمین و آسمان از کار ابن ملجم، نزدیک است از هم بپاشد...
🩸 دو جایی که امیرالمؤمنین علیهالسلام با صورت به زمین خورد ...
🩸 ندای آسمانی جبرئیل | تهدّمت والله ارکانُ الهُدی...
🩸 به این سو و به آن سو افتادنِ امیرالمؤمنین علیهالسلام از شدت خونریزی ...
🩸جملات جگرسوز حضرت امّکلثوم علیهماالسلام به امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه و شباهت به حضرت رقیه سلاماللهعلیها...
🩸 ترس آن را دارم که دخترم زینب سلاماللّهعلیها مرا با این حال ببیند!
🩸 دو امام معصومی که با صورت به زمین خوردند و فرمودند: بسمِ الله و بِالله و عَلَی مِلّةِ رسولِ الله ...
🩸حسنجانم! بیتابی مکن! مادرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به دنبالم آمده ...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠 مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran