#مقتل_سیدالشهداء_علیه_السلام
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بر پیکر مطهر و مقطّعالأعضاء عمویش، «عبا» کشید ...
در نقلها آمده است:
🥀 صفيه خواهر حضرت حمزه علیهالسلام خود را به اُحُد رسانيد تا پيكر برادرش را ببيند؛ زبير به استقبال مادرش شتافت و گفت: مادر! رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دستور ميدهد كه برگردي! صفيه گفت: چرا برگردم؟ من شنيدهام كه برادرم را مُثله كردهاند و ميخواهم با پيكرش ديدار كنم ولي بدان تحمل همه اين مصائب در راه خدا سهل است...
🥀 زبير چون گفتار صفيه را به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عرض كرد، حضرت فرمود:
📋 «خَلِ سَبيلَها»؛
▪️«پس او را آزاد بگذار! »(۱)
🔖 در برخی دیگر از منابع آمده است:
📋 فَأَلْقَى رَسُولُ اللَّهِ عَلَى حَمْزَةَ بُرْدَةً كَانَتْ عَلَيْهِ
▪️رسول خدا صلیاللهعلیهوآله عبای خود را بر روی بدن حضرت حمزه علیهالسلام انداختند.
📋 فَكَانَتْ إِذَا مَدَّهَا عَلَى رَأْسِهِ بَدَتْ رِجْلَاهُ وَ إِذَا مَدَّهَا عَلَى رِجْلَيْهِ بَدَا رَأْسُهُ،
▪️ ولی چون عبا را بر سر حمزه میکشیدند پاهای او از زیر عبا بیرون میآمد و چون بر پاهای او میکشیدند سر حمزه ظاهر میشد
📋 فَمَدَّهَا عَلَى رَأْسِهِ وَ أَلْقَى عَلَى رِجْلَيْهِ الْحَشِيشَ
▪️لذا عبا را بر سر حمزه افکندند و از خار و خاشاک بیابان، پاهای حمزه را پوشاندند؛(۲)
📚(۱) الروض الأُنُف، ج۳، ص۱۷۲؛ سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۱؛ اسد الغابه، ج۷، ص۱۷۲؛ كامل ابن اثير، ج۲، ص۱۱۲.
📚(۲) تفسیر القمی، ج۱ص ۱۵۱؛ذخائرالعقبی، ص۱۶۹ ؛ اسدالغابه، ج۲، ص۴۹.
✍ آه یا رسول الله!
ایکاش کسی هم بود که بر پیکر عریان و مقطّعالأعضاء سیدالشهداء علیهالسلام، «عبایی» بیاندازد ... در همان ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 مَرَرنَ عَلَى جَسَدِ الحُسَين علیهالسلام و هُو مُعَفّرٌ بِدِمائِه
▪️در حالی که پیکر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام در خاک و خون خودش، غوطهور بود، زنها و مخدّرات بنیهاشم به قتلگاه آمدند.
🥀 زینب کبری سلاماللّهعلیها با مشاهده پیکر عریان و مقطّعالأعضاء سیدالشهداء علیهالسلام، با قلبی داغدار و نالهای جانسوز، ناله میزد:
«یا مُحَمَّدَاهْ صَلَّی عَلَیْکَ مَلِیکُ السَّمَاءِ هَذَا حُسَیْنٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ»(۱)
🥀 سپس به پیش آمد و پیکر مطهر برادر را در آغوش گرفت؛
📜 ثُمَّ وَضَعَت فَمَها عَلَى نَحرِ أخِيهَا المَنحُور و قَبّلَتْ مَوضِعًا لَم يُقبِّلهُ نَبيٌّ و لا وَصيٌّ و لا أُمّهَا الزّهراءُ و هِي تَقُول:(۲)
▪️سپس لبهای خود بر روی رگهای بریده حلقوم برادر گذاشت و جایی را بوسید که نه رسول خدا و نه امیرمؤمنان و نه فاطمه زهرا «علیهمالسلام» آنجا را نبوسیده بودند. در همان حال با گریه و ناله میگفت:
📜 بِاَبی مَنْ نَفْسی لَهُ الْفِدآءُ، بِاَبِی الْمَهْمومِ حَتّی قَضی، بِاَبِی الْعَطْشانِ حَتّی مَضی، بِاَبی مَنْ شَیْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمآءِ ،بِأبي جِسمُهُ طُرِحَ بِالعَراء(۳)
▪️پدرم به فدایت که جان من هم به فدای تو! پدرم به قربان آن کسی داغ دید تا که جان داد! پدرم به فدای آن که با لب تشنه جان داد! پدرم به فدای آنکه از محاسنش خون میچکد! پدرم به قربان آن جسمی که عریان بر روی خار و خاشاک بیابان، رها شده!
📚(۱)مثیرالاحزان، ص۴۱ و دهها منبع دیگر...
📚(۲)العیون العبری، ص۱۹۶
📚(۳)بحارالانوار ج۴۵ ص۵۹؛ الدمعة الساکبة، ج۴ ص۳۷۲
📝 سر پیراهن تو گریهی ما را در آوردند
میان این همه کشته، چرا تنها تو عریانی؟
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠 مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran