#عید_غدیر
#غزل
🔹ولایت🔹
من ماجرا را خوب یادم هست، چون کاروان ما جلوتر بود
پیکی رسید و گفت برگردید، دستور، دستور پیمبر بود
چرخید سرهای شترهامان، چون با محمد بود دلهامان
فرمانبری از حرف پیغمبر، با حج برای ما برابر بود
خیل عظیم حج گزاران را گرد درختانی کهن دیدیم
کار بنای سایهبانها با عمار و سلمان و ابوذر بود
زنگ شترها از صدا افتاد، از دشت حتی رد نمیشد باد
راوی به حرف خویش پایان داد، یعنی محمد روی منبر بود
«اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینی...»، «مَن کُنتُ مَولاهُ عَلی مَولاه...»
بانگ رسایی داشت پیغمبر، هرچند بعضی گوشها کر بود
آنها که میدیدند میخواندند از چشم پیغمبر مرادش را
آنها که نشنیدند میدیدند در دست او دست برادر بود
هم برکه هم دریا شهادت داد، هم طور هم سینا شهادت داد
حتی شن صحرا شهادت داد، حکم ولایت دست حیدر بود
از خندق و از بدر تا خیبر، تا لحظۀ آخر که در بستر...
از ابتدا حرف از ولایت بود، آری! ولایت حرف آخر بود
📝 #محمدحسین_ملکیان
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
سرود؛ الیوم اکملت لکم دینکم.mp3
زمان:
حجم:
846.4K
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#سرود_نوجوان
🔹الیوم أکمَلتُ لَکم دینَکم🔹
هر کس که رفته از راه برگشته
هر کس جا مونده میرسه از راه
دست حیدر تو دست پیغمبر
مَن کُنتُ مَولاه فَعَلی مَولاه
خدا با دستای پیغمبرش
میبره دستتو بالا علی
میخونند ملائکه توی عرش
علی مولا علی مولا علی
«اَلیوم أکمَلتُ لَکم دینَکم
وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی...»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لبخند شادی رو لبهای ما
راه خوشبختی حالا شد کوتاه
پیغمبر با شوق گفت: اللّهُمَّ
والِ مَن والاه... عادِ مَن عاداه
خدایا تو یار و یاورش باش
هر کسی تو دنیا بود با علی
غم نبینه هر کسی که میگه
علی مولا علی مولا علی
«اَلیوم أکمَلتُ لَکم دینَکم
وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی...»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقت بیعت شد با ولی الله
امروزم میشه با حق شد همراه
امروزم میشه یار مولا شد
هر کس که مرد راهه بسمالله
میگیره رنگ و بوی عشقتو
یه روزی تموم دنیا علی
یه جهان میگن با هم یکصدا
علی مولا علی مولا علی
«اَلیوم أکمَلتُ لَکم دینَکم
وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی...»
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#مثنوی
🔹خبر علیست🔹
خبر دهید که یاران رفته برگردند
پیادگان و سواران رفته برگردند
خبر رسید به نقل از سبو، به نقل از خُم
شراب ناب رسیده، بههوش ای مردم!
در اوج هجمۀ گرما، خبر گوارا بود
خبر، شکفتن چشمه میان صحرا بود..
خبر که راه زیادیست در سفر بوده
رسانده است به ما آنچه عشق فرموده
میان آن همه تزویر و حیلۀ دائم
خبر رسید «یدالله فوق ایدیهم»
اگرچه بود فراوان و کم رسید به ما
به رغم توطئهها باز هم رسید به ما
خبر حنین، خبر نهروان، خبر خیبر
خبر، ولایت مولا و آل پیغمبر
خبر یکیست ولی با دوازده عنوان
که گاه، صلح نمودهست و گاه در میدان...
خبر، برادر پیغمبر است میدانی؟
خبر علیست، خبر حیدر است میدانی؟..
خبر که بال زد و رفت و در جهان پیچید
پرندهتر شد و در هفت آسمان پیچید
خبر نبود، صدا بود در شب معراج
علی، صدای خدا بود در شب معراج
خبر اگرچه پر از خنده بود، محزون شد
هنوز اول آن بود و قلب او خون شد
خبر، بهانۀ تبریک بین مردم شد
خبر امانت حق بود، پس چرا گم شد؟
خبر که خانهنشین شد، که صبر شد کارش
که شقشقیه شد و آهِ سینه شد یارش
خبر رسید برادر! به شمع بیتالمال
و بعد از آن جگرش سوخت از غم خلخال
نشست یکه و تنها، کسی نشد یارش
خبر رسید به ما بغض «اَین عمارش»
خبر دهید که یاران رفته برگردند
پیادگان و سواران رفته برگردند
خبر دهید زمان غروب تردید است
غدیر، چشم به راه طلوع خورشید است
هر آنکه در صف یاران اوست، بسم الله
خبر دهید علی باز میرسد از راه
📝 #عاطفه_جوشقانیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠 مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran
#امام_علی علیهالسلام
#عید_غدیر
#مثنوی
🔹صراط المستقیم🔹
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری میشناسیدش: علیست
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی بن ابیطالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی
در حرا گفتم: علی، شب با خدا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی...
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستاند «اصحابُ الیمین»
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین»
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟
ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟
یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار،
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار
آخرین پیغمبر دلدادهام در کیش او
فکر میکردم که من عاشقترینم پیش او...
بعد از این سنگ محک، دیگر ترازوی علیست
ریسمان رستگاری، تار گیسوی علیست
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
طالبان «اِهدنا» این هم «صراط المستقیم»
چهرهاش تفسیر «نور» و شانههایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
📝 #قاسم_صرافان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠 مکتب ذاکران فاطمی اراک
🆔 @maktabzakeran