💠دلم از کینه وحشی صفتان سخت گرفت
تا وطن در غمِ بیگانه به خون رخت گرفت
دلم از کینه وحشی صفتان سخت گرفت
دامنم تر شد و چشمم ز مصیبت خون شد
بسکه بر مرد و زن و کودکمان سخت گرفت
رحم و اخلاق و مروّت ز میان رفت مگر ؟
هموطن بر شرفِ هموطنان سخت گرفت
دشمنِ ملت و امنیت و ایمان به خطا
بر سرِ چادر و عفت به زنان سخت گرفت
با همه زور و زر و حیله و تزویر و ریا
بر همه قاطبه یِ ملت مان سخت گرفت
دستِ اشرار شد آلوده به خونِ پاکان
همرهِ داعش و جلاّدِ زمان سخت گرفت
هر چه بر خاطرشان رحم و ترحم کردیم
آتشِ بغضِ عدو بر سرمان سخت گرفت
همچو گل پرپر و پروانه صفت سوخته ایم
که چنین پست و زبون بر همگان سخت گرفت
دلِ فرزندِ علی گشت پر از خون زین غم
تا عدو بر تن این مُلک گران سخت گرفت
خاک این بیشه ز شیران وطن خالی نیست
گر چه با رفتن یاران به گمان سخت گرفت
دشمن احمق و نادان به خیالش گُل کاشت
زین سبب با همه نیرو و توان سخت گرفت
جایِ صیّاد و سلیمانی و یاران خالی
که ببینند چنین دشمن مان سخت گرفت
بوسه بر خاک شهیدانِ وطن واجب گشت
بس که دلها ز کران تا به کران سخت گرفت
لاله ها می دمد از خون جوانان صابر
سینه از داغِ غمِ برگِ خزان سخت گرفت
۱۸ / ۸ / ۱۴۰۱ #محمد_صادق_ربانی