eitaa logo
ملکه باش✨
454 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
ملکه باشای دیگه خودنمایی به خانوما یاد می دن ولی ما #هنر_زندگی #هنر_زن_بودن ✾ انتشاردست‌نوشته‌هاصرفاباذکرنام‌نویسنده. ✾کپی‌‌بقیه‌مطالب‌آزادوذکرلینک‌کانال‌اجباری‌نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نقش در عاقبت مادرها حواستون به تأثیرگذاری کلماتی که بر زبان جاری می کنید ، باشه ‌.👇 ✍️ دو خاطره متفاوت از گم‌شدن مداد سیاه در مدرسه 🔻مرد اول می‌گفت: 🔹چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. 🔸آن‌قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ‌وقت دست خالی به خانه برنگردم و مداد‌های دوستانم را بردارم. 🔹روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم. هر روز یکی‌دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. 🔸ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام می‌دادم، ولی کم‌کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه‌های زیادی استفاده کردم تا جایی که مداد‌ها را از دوستانم می‌دزدیدم و به خودشان می‌فروختم. 🔹بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کار‌های بزرگ‌تر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. 🔸خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه‌ای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفه‌ای شدم! 🔻مرد دوم می‌گفت: 🔹دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم: مداد سیاهم را گم کردم. 🔸مادرم گفت: خب چه کار کردی بدون مداد؟ 🔹گفتم: از دوستم مداد گرفتم. 🔸مادرم گفت: خوبه. دوستت ازت چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟ 🔹گفتم: نه. چیزی از من نخواست. 🔸مادرم گفت: پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ 🔹گفتم: چگونه نیکی کنم؟ 🔸مادرم گفت: دو مداد می‌خریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم می‌شود، می‌دهی و بعد از پایان درس پس می‌گیری. 🔹خیلی شادمان شدم و بعد از عملی‌کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم. آن‌قدر که در کیفم مداد‌های اضافی بیشتری می‌گذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. 🔸با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقه‌ام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم. به گونه‌ای که همه مرا صاحب مداد‌های ذخیره می‌شناختند و همیشه از من کمک می‌گرفتند. 🔹حالا که بزرگ شده‌ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته‌ام و تشکیل خانواده داده‌ام، صاحب بزرگ‌ترین جمعیت خیریه شهر هستم. عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
✳️ تمام وقت و وابسته دانشگاه آزاد ⏳مهلت ثبت نام: ۲۳ شهریور 📌لیست رشته ها و استانهای مورد نیاز: https://sajed.iau.ir/EmploymentRecall/TblRequirement/NotificationRequired عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پشت چراغ قرمز رسیدم دیدم یه رنوی داغونی اونجا وایساده ... ای بر پدر لعنت ای بر پدر لعنت 🗣 Afsaran official هیچ وقت با غرور و تکبر برای کسی قیافه نگیرید ، چرخ گردون بازیهای زیادی در آستین داره . عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🍏، کم‌هزینه با اثرات باورنکردنی 🔹بهبود عملکرد مغز 🔹تقویت استخوان‌بندی 🔹بهبود خلق‌و‌خو 🔹بهبود گردش خون 🔹تنظیم سطح قند خون 🔹تقویت سیستم ایمنی 🔹بهبود وضعیت عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیار آدم‌ها رو می شه این طوری فهمید نام و اسم و آوازه آدمها مهم نیست ، آنها مهمه. ای کاش ما در شأن شیعه حضرت علی(ع) باشه. عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
⭕️ برخی کلمات "دکمه لجبازی کودک" را روشن می کنند... - نکن - بیا بشین - مگه نگفتم دست نزن - باز رفتی سر کمد - چند بار باید بگم - خراب میشه ها 👌بجای جملات منفی و محرک بالا از جملات مثبت استفاده کنیم مثلا واي بيا بينيم تو يخچال چي داريم يا جملات و یا حرکاتی که موجب خنداندن کودک و عوض کردن حال و هوای او می شود و ناخودآگاه حواس کودک از موضوع لجبازی پرت می شود عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچتون رو اینطور کنید! ضد صهیونیست عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*لذت * خانمها این تصاویر را از دست ندهید. عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
❌ اولین تجربه گارسونی.... تو ایرانم اگر از کارای سطح پایین شروع کنی و سخت کار کنی و... قطعا بعد از چند وقت پیشرفت میکنی ▪️ولی جالب اینجاس تو ایران به کمتر از مدیرعاملی راضی نیستید و احساس می‌کنید بهتون داره ظلم میشه، اما تو خارج حتی حاضرید زیرشون لگن بذارید و پرستار سالمندان بشید و یا ظرفشور رستوران باشید ، و با افتخار اعلام می کنید. عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 معنوی مثبت و منفی 🔹چرا سه ماه افسرده ای 🔹چرا الکی حالت بده 👈حق الناس ها رو حواست هست؟ عزیزانی که یکسره بیمار هستن و با هر طبی که میتونستن دنبال درمان بودن و نتیجه نگرفتن لطفا دقت کنید روی صحبت دکتر و نتیجه انرژی چشمها رو متوجه بشید چشم زخمها واقعی هستن انرژیها بیماری رو درست میکنن حواستون به انرژیها باشه حواستون به انرژی نگاه هاتون باشه حواستون به انرژی نگاه دیگران باشه، 👈بی حجابی باعث جذب انرژی‌های منفی نگاه‌های مردان می شود.👉 عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
رفته بودم یه فروشگاه زنجیره ای بزرگ . همینطور که لابه لای ردیفها حرکت می کردم برخوردم به یه خانمی که نسبتا سنی ازش گذشته بود ، حدودا سی،سی و پنج ساله با موهای رنگ کرده‌ی طلایی که شالش گردنش بود. وقتی داشتم از کنارش رد می شدم ، سرم رو نزدیکش کردم و خیلی یواش و آروم گفتم: خانم حجابت رو حفظ کن و سریع رد شدم . یه دادی زد گفت : به شما هیچ ربطی نداره. بعد یه جمله ای گفت ، تا حالا در پاسخهای اعتراضی بی حجابها نشنیده بودم ، گفت ما بی حجابها به پزشکیان رأی دادیم که آزاد باشیم و کسی مزاحم ما نشه.😳 من با خودم فکر کردم امر به معروف مردمی هرگز جمع نمی شه ، چه پزشکیان سرکار باشه ،چه شخص دیگه ای ، چون ریشه در اعتقادات دینی داره .😊 من جوابی ندادم و رد شدم ، خریدم که تموم شد رفتم سمت صندوق ، از لابه لای ردیفهای اجناس دیدمش ، شالش روی سرش بود .👌👏 بله دوستان هیچ تذکری بی تأثیر نیست ، حتی اگر بعد تذکر از شما طلبکار بشن. عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
هیچ تذکری بی تأثیر نیست.🤗 عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 جوونا اگر میخواین خدا دوستتون بداره حرمت و رو حفظ کنید . استاد عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
تلخ هر چیز باید در وقت خودش اتفاق بیفتد. چند روزی است که ۵۰ ساله شده ام، اما هنوز مجردم.چیزی که هرگز فکرش را هم نمی کردم،نه اینکه زشت بودم و یا موقعیت اجتماعی نداشتم نه .من در جوانی در انتخاب همسر دچار وسواس شدم. در فامیل از من به عنوان دختری یاد می کنند که منتظر مردی با اسب سفید بود. چند خواستگار من از  فامیل بودند که دست رد به سینه شان زدم و هنوز هم که هنوزه مورد سرزنش بزرگان فامیل هستم. اولین خواستگارم در سن 19 سالگی پسر عمویم بود او کارمند یک داروخانه،با درآمدمتوسطی بود. خانواده وخود وی به من بسیار ابراز علاقه می کردند. امابزرگترین مشکلی که در با او می دیدم فاصله سنی مان بود. من و او تنها 5 ماه فاصله سنی داشتیم و احساس می کردم او نمی تواند مرا درک کند. از نظرمن او خیلی بچه بود. بنابراین نتوانستم به او به عنوان یک همسرکه تکیه گاهم باشد نگاه کنم.اینطوری اولین خواستگار خود را رد کردم و تا مدت ها به همین دلیل از خانواده عمویم فاصله گرفتم. در 19 سالگی تقریبا 6 تا 7 خواستگار دیگر هم داشتم که هر کدام را به دلیلی رد کردم. در آن سال ها فکر می کردم نباید زندگی اطرافیانم را تجربه کنم. مثلا خواهرم که 17 سالگی ازدواج کرد و در کمتر از 6 سال صاحب 4 فرزند شد و لذتی از زندگی نبرد.بنابراین تصمیم گرفتم درس بخوانم و پیشرفت کنم. در این میانه اگر یک خواستگار خوب هم داشتم از دست ندهم. اینگونه بود که درس می خواندم و کمتر به مسائل دیگر توجه داشتم. بعد از مدتی  معلم شدم و کارم برایم از هر چیز مهم تر بود. دیگر به سن 25 سالگی رسیده بودم و خود را در اوج جوانی می دیدم.در آن سال ها هم تعداد زیادی خواستگار داشتم اما موقعیت اجتماعی به من اجازه نمی داد که بخواهم همسری پایین تر از سطح خود داشته باشم . بنابراین هر خواستگاری که سطح سواد و موقعیت اجتماعی اش کمتر از من بود را رد می کردم. تا قبل از سن 30 سالگی حداقل دو ماهی یکبار حضور خواستگار در خانه را تجربه می کردم. اما بعد از آن از این کار هم خجالت کشیدم و به مادرم گفتم:از این به بعد تا کسی به دلم نشیند و اطلاعات کافی درباره اش نداشته باشم به خانه راه نمی دهم و با این توجیه که مگر اینجا نمایشگاه است که هر کسی بیاید و من را نگاه کند و برود تا تصمیم بگیرد. از این به بعدحضور خواستگاران در خانه مان بسیار کمرنگ شد. سن من هم بالا رفته بود و هرگزحاضرنبودم ریسک کنم. چرا که معتقد بودم تا قبل از 30 سالگی ممکن است که زندگی سخت را تحمل کرد اما بعد از این سال دیگر باید زندگی خوبی را داشت و حتما باید دارایی مرد در شان تو باشد. چراکه بزرگترها می گفتند "هر چه نشینی بر تخت نشینی" یعنی هر چه قدر صبر کنی و دیرتر ازدواج کنی خواستگاران بهتری برای تو خواهد آمد. پس از آن دیگر کسانی که خانه و ماشین نداشتند نمی توانستند گزینه خوبی برای ازدواج باشند.چرا که تجربه مستاجری و با خط اتوبوس سیرکردن را در خود نمی دیدم. از سن 30 به بعد علاوه بر شغل و موقعیت اجتماعی، داشتن خانه و ماشین هم برایم مهم بود. اما خواستگارانم دیگرکمتر مجرد بودند و اکثرا یا همسرانشان را به دلیل بیماری و تصادف از دست داده بودند و یا اینکه از هم جدا شده بودند. هرگز حاضر نبودم زندگی با مردی که تجربه زندگی قبلی داشته را تجربه کنم. از نظرم آن ها هم مردود بودند. من در رویاهای خود به دنبال شهزاده زرین کمری با اسب سفید می گشتم و همه خواستگاران مجرد خود را رد کرده بودم . حالا باید به چنین مردی جواب مثبت می دادم. آیا با این کار مورد تمسخر دوست و فامیل قرار نمی گرفتم؟ کم کم به سن 40 سالگی رسیدم. خواستگارانم خیلی کم شده بودند تقریبا هر 6 ماهی یک بار خواستگار از راه دور را تجربه می کردم.با این تفاوت که دیگر زندگی متاهلی را تجربه کرده بودند و بچه هم داشتند. تفاوت آن ها با هم در تعداد بچه ها بود و این موضوع برایم بسیار آزار دهنده بود. فشار خانواده هر روز بیشتر می شد و تعداد خواستگاران بسیار کم.آخرین مورد خواستگارم راهرگز فراموش نمی کنم که دو شبانه روز گریه می کردم.پیر مرد 65 ساله ای که صاحب داماد و عروس و نوه بودازمن خواستگاری کرد. فهمیدم چقدر فرصت های خوبی را از دست داده ام. چرا همکارم که تمام صفات خوب یک مرد در اوجمع شده بودفقط به خاطر چند سال فاصله سنی ردکردم. سنم به 45 رسیده بود تصمیم گرفتم کمی عاقلانه تر فکر کنم. دیگر به مردانی که تجربه زندگی متاهلی داشتند و همسر خود را از دست داده بودند هم راضی شده بودم. اما کمتر کسی بود که همسرش را از دست داده باشد و بچه نداشته باشداگر هم بودچهره دلنشینی نداشت. امروز در۵۰ سالگی  حس همسر شدن واز همه مهمتر حس مادر شدن را ازدست داده ام.امروزخواهرم با نوه هایش بازی می کندومن هنوزاندرخم یک کوچه منتظرخواستگارم.امروز فرصت‌های گذشته رامی خورم. عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 درمانی 👆درمان دردهای بسیاری است.👆 ♻️ بنوش و بدو!! 🔉 حکیم حسین عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
ملکه باش✨
#داستان تلخ هر چیز باید در وقت خودش اتفاق بیفتد. چند روزی است که ۵۰ ساله شده ام، اما هنوز مجردم.چی
:: ✅ شیرین یک روایت مادر شش فرزند این تجربه رو بخونید به کارتون میاد: زمانی که مثل خیلی از خانما، خسته و کوفته از کارای خونه بودم و بدتر از همه این که کارای خونه رو بیهوده و آب در هاون کوبیدن می دیدم و تکراری و ..... از طرفی احساس عقب افتادن از دوستام می کردم که اکثرا استاد شدن و محقق و ..... یه شبی خواب دیدم رفتم منزل دوستم و دیدم فرش های قرمز رنگ منزلشونو عوض کرده و سبز یه دست انداخته، برام اهمیتی نداشت و خیلی معمولی از کنارش گذشتم... شب قسمت شدم رفتم جمکران قسمت بالا پر شده بود و درب مسجد پایین رو تازه باز کرده بودن نفرات اول بودیم وارد مسجد شدیم به محض دیدن فرش های سبز مسجد به یاد خوابم افتادم و گفتم: خونه ای که دیدم همین بود! همین فرش ها بود! همین باعث شد که خوابم رو برا دوستم تعریف کنم اول ازم قول گرفت برای دوستانی که می شناسنش تعریف نکنم بعد گفت من خیلی اهل درس و بحث و مطالعه و کلاس و ..... بودم. دو تا بچه پشت سر هم باعث شد که از همه چی فاصله بگیرم، فقط دستشویی بودم و آشپزخونه :: یه روز با خودم حرف زدم که: تو موکب ها چکار می کنن؟ مگه غیر از اینه که فقط پخت و پز می کنن و تمیزکاری و مردم میان می خورن و می خوابن و می رن و دوباره اینا از اول تمیز می کنن و می پزن و ..... اصلا هم نمیگن کی هستی که میای داخل و حتی جوراب هاشونم می شورن و نه تنها خم به ابرو نمیارن بلکه لذت می برن و همیشه به این کار افتخار می کنن و با همین کارها شادِ شادن. :: منم همون موقع تصمیم گرفتم موکب حضرت مهدی بزنم و فرزندانم رو سربازای حضرت بدونم و از جون و دل خدمت کنم. بعد از اون الان شما هشتمین نفر هستی که برام پیام اوردی! یکی گفته خواب دیدم رفتی ساکن مسجد جمکران شدی یکی گفته خونه تون مسجد جمکران شده بود و..... اما روشم این جوری بوده که؛ به هیچ کدوم از افراد خانواده هیچی نگفتم و فقط در دلم چنین نیتی کردم ثانیا پیش خودم مرتبا نیتم رو برای هر کاری تکرار می کردم مثلا زیر کتری رو که می خواستم روشن کنم، می گفتم: برای موکب حضرت مهدی روشن می کنم و ...... عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
بعضی از افراد هستند ،وقتی در مورد تولیدات و محصولات وطنی و ایرانی با اونا صحبت می کنی ، فقط مسخره می کنند و نقاط ضعف رو بزرگ می کنند . اصلا شک نداشته باشید که هر محصول الکترونیکی خارجی یک جاسوس و یک نفوذی در ایران است. الان که می بینیم ، محصولات الکترونیکی وارداتی در لبنان یکی پس از دیگری در حال انفجارند ، بیشتر به ارزش تولیدات ملی پی می بریم ، نگید کیفیت اونا کجا و مال ما کجا ؟ محصولات خارجی هم با حمایت ما به این مرتبه از کیفیت رسیده اند. حامی تولیدات بومی باشیم . به‌ خاطر امنیت به خاطر سلامت به خاطر فرزندانمان به خاطر قدرت و ثروت و پایندگی عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••