eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.3هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاسی جون به اون خانم. گفتن بچه شون. پنج ماه ختنه کردن. 😱این چه کار بود. خطرناک هستش. لطفاً کسی اینکار نکنه 🙏مگر دکتر حقله ننداخته حال مثل قدیم ختنه نمی کنند لیزی می کنند بچه ۴۰روز تمام شد ختنه کنند یا پنج شش سال شد ختنه کنند زیر پنج سال نباید ختنه کرد چون بچها خیلی دوست دارن بدوند من دوتا پسرم ۴۰روز بود ختنه شون کردم حلقه انداختن چون نه درد هم ده روزه زود خوب میشن بچه شما مشکلی نداره مطمن باش قسمت سوزاندن زود خوب میشه. برای بچه دار شدن مشکل نداره 🤲ممنونم از کنال خوبتون 🌹 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 تجربه من 🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 تجربه من 🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاسی جون خانم میگن بچه ش برای درسش هاش اذیت می کنه پسر منم همینطوری. منم اینقدر جوش زدم گریه کردم غر زدم فایده نداشت😔 اون به ذهن بچه بستگی داره بعضی ها. علاقه دارند بعضی ها نه. پسر منم از کلاس چهارم بود کرونا اومد درسش ضعیف شد مثل اول نشد.😔 با قابل قبول نمره آورده امسال می‌ره هفتم. ولش کردم. گفتم خودت میدانی خودت. خواستم نفرستمش ولی باباش گفت بزار بره کاری بهش نداشته باش باباش کار گر. پول کلاس زبان نداره بده. ولی یک ماه نمره آورده ☺️همش معلم ها ازشون امتحان مگیرند منم کاری بهش ندارم می خونه یا نه . شما هی بشینید جوش بزنی غر بزنی. غیر اینکه چند سال دیگه خدانکرده مریضی میاد سراغ چیز دیگه نصیت نمیشه ‌ راستی اینوبگم برادر زاده‌ هام. از موقع مهد رفتن مادرشان کلاس زبان فرستادن بزرگ تر شدن. زبانش بهتر شد الان کلاس ریاضی میرند تابستان. ماشاالله زود یاد گرفتند احتیاج نیست بخونند زبان یا ریاضی کارکنند. الان دو تا شون راهنمایی هستند دوتاشون دبیرستانی هستند. ذهنشون خیلی خوبه زود یاد میگیرند ☺️ من سه تا بچه دارم پسر دوم کلاس سوم. از اول ذهنش خوب بوده😊. زود یاد میگیره خیالم راحته امسال دخترم اول دارم با دخترم درسش هاش کار می کنم😌. شما زیاد سربه سر پسرت نگذار ولش کنی اینجوری روی اعصاب بچه راه میرید هیچی یاد نمیگیره انشالله پسر شما با نمره بالا قبول میشه ☺️ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام علیکم یاس عزیزم پیامی داشتم برای اون خانم که ازشوهرشون ناراحت بودن ومیترسیدن دخترشون رو ازشون بگیره . دخترعزیزم اگر به کارهای خونه رسیدگی میکنی وبه بچه داری اهمیت میدهی وبه خودت میرسی وبه زندگیتون اهمیت میدهی هیچ جای نگرانی نیس دختر عزیزم خدا که شاهد وناظر هست ازهیچ چیزی نترس ونگران نباش ما خدا رو داریم بهترین حکم کننده عزیزم برای اینکه در زندگی موفق بشوی اول سعی کن قبل ازسیر شدن دست از غذا خوردن بکشی ودوم اینکه نماز شب بخون وسوم زیارت عاشورا رو ترک نکن خیلی در زندگی تاثیر داره خیلی ها تجربه کردن ونتیجه اش راهم گرفتن از خدا کمک بگیر عزیز دلم که بهتر یاری کننده اوست . تا خدا نخواهد برگ از درخت نمیافتد صبوری کن ودنبال حرف رانگیروبه خدا واگذار کن عزیزم موفق باشی درضمن این روزها روهم من تجربه کردم وبدتر از اینها سرم آمده تا اونجایی که پدرم را یکسال ونیم ندیدم بعد رفتم بالای جنازه اش خدا رحمتش کنه عزیزدلم ان الله مع الصابرین قربونت برم خدا پشت وپناهت باشه عزیزم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام دکترمحمد عیسایی متخصص مغزواعصاب وستون فقرات دکترجوان وبسیارعالی دربیمارستان اردیبهشت شیراز برادرمن سال۹۸تصادف بدی داشت وضربه مغزی شدودکترعیسایی ناجی برادرم بوداین دکتر درمعالجه ستون فقرات هم دکترحاذقی هستن ✅سلام یاس خوش قلب نظری دارم برای اون خانمی ک می‌گفت خیلی وقته گوشت نخوردیم و شوهرش شکنجشون می‌کنه فقط در حال حاضر سوره مزمل و بخونن و یه آیه هست ثمن بکمن اومیون فهم لایرجعون معنی سوره میگ زبان و چشم و گوش آنها بسته میشود چند بار ب صورت شوهرش بخونه و فوت کنه نذر کیسه نمک هم به نیست پنج تن آل عبا کنه آن شاللع که مشکلش حل بشه چون کمک خواسته ما آدرسی چیزی از ایشون نداریم ک به قول خودشون به دادگاهی یا کلانتری خبر بدیم فقط توکل بخدا کنه من از این دعا ها نتیجه گرفتم ممنون میشم بزاریدش تو کانال،😘 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 منم دلتنگم... 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 منم دلتنگم... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام عزیزم خوبی برا اون خانمی مینویسم که از رفتن عزیزش میگه منم همدرم باشما یک ساله چهل روزه بعداز سه سال مریضی شوهرم رو از دست دادم 😔😔 منم خیلی دلتنگم اما هیچ راهی نیست سه تا بچه دارم که بزرگه توی چهارده ساله وخیلی اذیتم میکنه البته خودش هم مریض شدپاهاش فلج شد نتونست کنار بیاد خیلی عصبی وافسردس ونه مدرسه میره نه سر کار وحتی از توی خونه هم بیرون نمیره یکسره یا باید چیزی بخوره یا اینکه سرش تو گوشی یاهم که خوابه وقتی هم که بیداره بامن در حال بحث کردن دخترم 9 سالشه که اون تو خودش میریزه وحرفی نمیزنه دائم باید بغلش کنم بوسش کنم کمبود محبت داره چون به باباش خیلی وابسته بود یکسره هم میگه یادلم درد میکنه یا سرش یا پاهاش نمیدونم چرا؟؟؟؟ پسر کوچکم که الان. 6سالشه هم یکسره بهانه گیری میکنه دلتنگه واسه باباش ومیگه کی میاد؟؟ بابام مرده یا رفته پیش خدا؟؟ من نمیدونم جوابشو چی بدم😭😭😭😔😔 حرفای بقیه که میگن دیگه اون رفته باید زندگی تو بکنی واینکه خیلی سخت میگری😏😏 اما مگه میشه هیچکس ادم و درک نمیکنه میگن بچه هابزرگ میشن اره به هر حال بچه ها بزرگ میشن اما حسرت بی پدری تا آخر عمر باهاشونه همه دارن زندگی هاشون میکنن حتی مادر وخواهر وخانواده خودش وجالب اینجاست که ما غریبه ایم اونا هستن که بچه شون از دست دادن اما زندگی من وبچه هام خراب شده منم مثله شما هر چی میگذره بدتر میشم دلتنگتر میشم با سختیهای زندگی که همه رو باید به تنهایی به دوش بکشی چاره ای نیست دیروز دیدم دختر خاله شوهرم منو به یک کانال صیغه وهمسر یابی دعوت کرده میدونم از روی قصد وغرض این کارو کرده حالم خیلی بد شد از خودم بدم اومد برعکس اونا من اصلا اهل این حرفا وبرنامه ها نیستم خودشون منو میشناسن اما نمیدونم چرا این کارو کرده هیچکس درکت نمیکنه تاوقتی برا خودشون اتفاق نیفته نمیتونن بفهمنت من میدونم شما چی میگی درکت میکنم اما چاره ای نیست باید تحمل کنیم 😭😭😭😭😔😔😔 فقط بایدبه داشته های خودمون نگاه کنیم راحتر کنار بیام بااین اوضاع که من گفتم شاید شما از من باز بهتر باشی من مستاجرم وفقط یک حقوق هفت تومنی ویارانه بدون هیچ پس انداز دیگه که چهار تومنش کرایه خونه میدم باسه تا بچه خرجای الان اما از این بابت خدارو شکر میکنم که همین حقوق برام هست وگرنه خدامیدونه باید چکار میکردم باید به همین چیزا دلمون خوش کنیم وگرنه که اون دلتنگی وغم از دست دادن وجای خالی هیچ وقت با هیچ چیزی پر نمیشه 😔😔😭😭 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس جان خداقوت در جواب خانمی که گفتن دخترشون ۱۰سالگی پریود شده دختر من هم همین جور بود بردمش دکتر زنان چون هم لاغر بود وریزه میزه دکتر گفت خیلی زوده واگه از حالا پریود بشه هم قدش کوتاه میمونه هم سینه نداره در بزرگسالی. چندتاامپول داد که ماهی یکی بزنه ودیگه قطع شد تا سوم راهنمایی رفت وپریود شد قدش رشد کردولی سینه نداره اصلا الان که ۱۸ سالشه خیلی براش ناراحت هستم .کاش خوب بشه. اطرافیان میگن بعد از ازدواج خوب مشه ولی اون موقع دیگه دیره. انشاالله هرچی خیره بشه. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 قصه ی اعظم بانو ارسالی اعضا۱۷ 🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 قصه ی اعظم بانو ارسالی اعضا۱۷ 🍃🍃🍃🍂🍃
که گوشی زنگ خورد... خواهر بزرگم گوشی را برداشت و احوالپرسی با عمو علی که از تهران اومده بود و مثلاً خیر سرش تحصیل کرده بود حرف می‌زد قانون زندگی من این شده بود که شام و نهارمو که خوردم برم تو اتاق حتی تلویزیون نگاه کردن هم ممنوع شده بود پشت در اتاق گوشمو چسبوندم بدر که صدای خواهرمو بشنوم که علی آقای تحصیل کرده چی میگه که آبجیم گفت؛هر کی میخواد بیاد هر کی میخواد نیاد هرجور راحتین.‌‌..گوشی رو که قطع کرد همه منتظر آبجیم که علی از اون طرف چی گفته...پدرم پرسید باز چی گفتن..آبجیم گفت:میگن اعظم باید از اون خونه بره بیرون که بیاییم اونجا دیگه آخر زمان شده بود واسه من یک بار دیگه قلبم شکست ودنیا روسرم خراب... منی که تا اون موقع هم دل گرم بودم که آره عید اصغر آقا میاد واسه دیدن بابا و مامانش اگه بیاد حتمأ سراغی از منم میگیره ولی اینا همه تو خواب و خیال بودن من کجا و اصغر کجا... آقا کلأ منو فراموش کرده بود بلاخره با سروصدای پدرومادرم بخودم اومدم که بالا سرم دارن گریه میکنن نمیدونم چطوری افتاده بودم که اصلاً هیچی نفهمیده بودم فقط وقتی چشامو باز کردم که سرم روی پاهای پدرم بود که با مادرم دعوا میکردومیگفت؛هر چی میکشه از دست توعه که این بلا رو سر این دختر آوردی همه گریه میکردن انگار که من مرده باشم کاش میمردم ولی اینجوری درمانده وبدبخت نمی‌شدم دیگه زندگی کردن برام معنایی نداشت...خدایا این اصغر کجا رفته اونکه اونقد نامرد بود منو دوست نداشت چرا باید منو وابسته خودش کرد ورفت کاش همون لحظه که زمین خورده بودم میمیردم...نمیدونم شایدم قسمت من هم اینهمه بدبختی بود بعد از اون همه کشمکش ودعوا که چرا باید تحصیل کرده های مملکت ما همچین فکری داشتن که باید یه دخترو بخاطر یه کار اشتباه اینجوری تنبیه کنن...یک ساعتی از تلفن عمو علی میگذشت و من تو حال خودم بودم که این تاوان کدوم گناهم هست که با صدای آبجیم بخودم اومدم که گفت؛بهتری لبخند تلخی زدم گفتم،آره خوبم فقط سرم درد میکنه میشه یه قرص بدی که سردردم خوبشه..قرص مسکن آورد بهم داد همینطور بدون اینکه حرفی بزنیم همه توی سکوت بودیم که زنگ در حیاط زده شد برادرم رفت در رو باز کرد...‌ازپشت پنجره الهام گفت خاله با بچه هاش همه سریع رفتن تو هال مامانم بهم گفت.‌‌..از اتاق بیرون نیایی من هم تابع دستور عمل کردم سریع لحاف برداشتم دراز کشیدم که اگه کسی اومد تو اتاق بگن خوابه چون میدونستم به محض اینکه بیان دختر خالم میاد تو اتاق واسه همون لحافو کشیدم روی سرم بدون اینکه حرفی بزنم سرم از درد داشت منفجر میشدفقط خدا خدا میکردم که صغرا نیاد توی اتاق چون میگفتم اگه بیاد با شنیدن صداش نمیتونم جلوی خودمو بگیرم جوابشو میدم بدون اینکه حرفی زده بشه همه توی پذیرایی نشسته بودن هیچ صدایی به اتاق نمی‌رسید خیالم راحت شد که کسی سراغی از من نمی‌گرفت انگار که منی وجود نداشت بلاخره بعد از نیم ساعت نشستن بلاخره در اتاق باز شد دختر خالم اومد هر چی صدام زد جوابشو ندادم وقتی اومد نزدیک لحاف رو برداشت که... 🍃🍃🍃🍂🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لاکو... 🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لاکو... 🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
گفت : نه برو ..خودت باشی بهتر می فهمم جریان چی بوده ... قانع گفت : به شیرین خانم یاد آوری کن سر ساعت نه باید دادگاه باشه .... ببخش امیر جان نمی تونم تا اونجا بیام دنبالت دیر میشه خودت یک تاکسی بگیر و بیا به این آدرس اونجا منتظرتم .. دست لاکو رو بوسیدم و بهم نگاه کردیم و گفتم : تو حالت خوبه ؟ من برم ؟ چشمش رو محکم بست و باز کرد .. گفتم : پس من زود بر می گردم .. از اتاق که اومدم بیرون به شیرین خانم گفتم : یادتون نره ساعت نه باید دادگاه باشین ... گفت : می ترسم امیر ، فرزین بهم تهمت بزنه ...تو ازم دفاع کن ؛ باشه ؟ برگشتم و نگاهش کردم اصلا نمی فهمیدم چی داره میگه اون واقعا یک چیزی کم داشت .. همینطور که میرفتم پایین با خودم حرف می زدم آخه من کیم که از تو دفاع کنم زن حسابی چی داری میگی ؟ ... وقتی رسیدیم آگاهی خبر دادن که مردی که توی مرداب پیدا شده سجاد همون پسر دایی فرزین بوده  ... منو و قانع منتظر شدیم تا فرزین و دوستشو رو از  بازداشتگاه  آوردن که ببرن دادگاه .... با اولین نگاه فرزین رو از چیزایی که شنیده بودم شناختم .. ریشش بلند شده بود و دستبد به دست ... هراسون بود به خصوص که همون روز فهمیده بود که پسر دایی اون توی مرداب افتاده و می دونست که دیگه جای انکار نداره ... همراه آقای قانع تا دادگاه رفتیم و متوجه شدم که  ..چقدر مرد خوب و مادب و با انصافیه ..و داشتم فکر می کردم اگر اونم بد از آب در میومد سرنوشت لاکو از اینم که هست بدتر میشد ... دادگاه شروع شد و  اول دوست فرزین رو به جایگاه بردن  .. و اون بعد از باز جویی های اولیه اعتراف کرد و جریان رو اینطوری گفت : من چند سالی می شد که فرزین رو ندیده بودم از بچگی توی یک محله زندگی می کردیم ... اما از این ور اون ور شنیده بودم که زن پول دار گرفته و نونش توی روغنه .. می گفتن شرکت باز کرده و ماشین آخرین مدل سوار میشه .. اون کلا همیشه به این فکر می کرد که یک پول قلمبه بدست بیاره ....به ما می گفت   به جای هر کاری برین زن پولدار بگیرن اونم بیوه باشه که اونوقت هر چی داره مال شما میشه ... می گفت دخترای پول دار پر مدعا هستن ...خوب من اینو شنیده بودم تا یک روز اومد سراغم توی مکانیکی کار می کردم ..به خدا من آدم قانعی بودم سرم به کار خودم بود ... ولی گرفتار ی داشتم دوتا بچه و زن و زندگی خرج داشت هر چی تلاش می کردم نمی تونستم اون زندگی رو جفت و جور کنم ..کرایه خونه ؛ قسط ؛ کم و کسری هایی که خودتون بهتر می دونین .. وقتی فرزین اومد بهم گفت برات یک کار نون و آب و دار دارم ...خوب من خوشحال شدم و فکر کردم خدا اونو برام فرستاده و دعا های من مستجاب شده .. ولی بهم گفت : دختر زنشو باید یک مدت ببرم ویلای شمال نگه دارم ..اون گفت فقط دو سه روز بعدم خودش میاد و می بردش همین .. می گفت توی این مدت بهش دارو می زنیم تا  همش خواب باشه و چیزی نمی فهمه .. بهم گفت می خواد مادر اون دختر رو  مجبور کنه تا خونه رو بفروشه و بره کانادا .... گفتم من نیستم ..اینا هاش جلوی خودش میگم ..فرزین بگو که قبول نکردم ..من این کاره نیستم ؛؛بهت نگفتم ؟حرف بزن دیگه نامرد ,,  حتی گفتم برو بابا مثل اینکه سریال  ترکی زیاد نگا ه می کنی اینا مال توی فیلم هاس پسر نکن این کار رو ؛ در واقعیت درست از آب در نمیاد ... فرزین تو رو خدا بهشون بگو نگفتم ؟من راضی بودم ؟ ... ادامه دارد.....   🍃🍃🍃🍂🍃