آدمیزاد موجود عجیبیه... چیزی شبیه حکایت این جمله منتسب به دکتر شریعتی: افسوس وقتی بود،نمی دیدمش وقتی خواند،نمی شنیدمش شگفتا وقتی دیدم؛نبود وقتی شنیدم؛نخواند... ... آفت عادت،عارضه خطرناکی این رو منی دارم میگم که سال ها توی روستا زندگی کردم و توی عالم بچگی، از روی دیوار حیاط خونه باباحاجی که مشرف به جاده قدیمی خرم آباد_ اندیمشک(اون زمان تنها جاده وصل کننده تهران و شمال به اهواز بود) به رفت و آمد ماشین ها و اتوبوس ها و سرنوشت مسافران رنگارنگ شون فکر میکردم، اون ها رو خوشبخت ترین آدم های جهان میدونستم،چون شهری بودند... چون حتما غرق در امکانات و به تبع اون رفاه هستند توی نوجوونی که ساکن شهر شده بودیم این غاز بودن مرغ همسایه پررنگ تر شد و نگاهم نسبت به بچه شهرستانی بودن تیره تر و نسبت به شهر نشینی رویایی و فانتزی تر ... اما حالا... حالا که ازفضای روستا و شهرستان سالهاست فاصله گرفتم،و دوره های مختلفی در زندگیم چشیدم، از سفر با ماشین خارجی و هواپیما تا اسکان در سوییت یا هتل های گرون و درآمد با صفرهای بالا تا سفر با ماشین معمولی و قدیمی و خراب شدن های پی در پی و توی چادر مسافرتی خوابیدن و هزار مکافات... #نگاه_نو #ادامه_داره عکس نوشته:تالاب روستای پدری ام،روستای ولیعصر ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

حالا این زهرا دیگه اون نینای سی سال پیش نیست حالا دلم لک میزنه برای زندگی روستایی، حالا میفهمم نعمت رد شدن رودخانه پرآب از وسط شهر،چه خوشمزه نعمتی بود که من هجده سال در شهرم پلدختر، کنارش بودم و اصصصصلا لذتی بابتش نمی بردم،اینکه برای دیدن تغییر فصل ها و رنگ و رخ طبیعت مجبور نباشی شال و کلاه کنی و بار و بندیل ببندی و فرسنگ ها ماشین برونی فقط کافی باشه پنجره خونه ات رو باز کنی. آره فطرت ما با این حجم از دیدن بی رنگی و صداهای غیر طبیعی و سازه های بتنی عادت نداره... دلیل اینهمه روح های خسته بچه های بیقرار آدم های کم حوصله چیزی نیست،جز بودن در جغرافیایی که برای ما نبود، یاد یکی از سریال های آمریکایی دهه ۱۹۸۰ افتادم،اونجا که دختر کشاورز زاده قصه به دختر بنکدار دهکده حسودی اش شده بود چون خونه دوستش با فرش نرم و گرم مفروش شده بود و کلبه اون ها با چوب و حالا آپارتمان های امروز ما به نشانه ثروت و مدرنیته پر شده از پارکت و سرامیک و سنگ و لمینت و... هر چه که ازاول برای ما نبود. پ.ن:امروز و روزهای گذشته روح و جونم از دیدن طبیعت زیبای لرستان قشنگم جلا گرفت و حالم زیر و رو شد و دلم نیومد این قاب ها رو با شما شریک نشم هرچند که این عکس ها کجا میتونن،اون سرمای مطبوع و نم نم بارون و هوای رویایی رو براتون مجسم کنند اما همین هم برای ما دورماندگان از طبیعت غنیمته ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

خدا ول ات نکرده ول ات نمی کنه...❤️ ❄️☃️❄️☃️❄️ سلاااااام✋ #زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

#خواهر_برادری درسته توی دعوا های بچه ها باهم شرط اول اینه که دخالت نکنیم تا هر کدوم خودشون مسئولیت و سهم شون رو بردارن امااااا اگر شاهدیم که مدام بچه بزرگتر داره بچه کوچیکتر رو با عمل یا زبانش تحقیر میکنه... مدام در حال زورگویی یا اذیت اونه و بچه کوچیکتر هم امکان دفاع از خودش رو نداره و مدام در موضع ضعف هست یا برعکس بچه کوچیکتر اغلب در حال تخریب وسایل بچه بزرگتره اینجا لازمه قاطع و کوتاه و بدون توهین و تنبیه ورود کنیم و ترمز غائله رو بکشیم. ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

#پرسش_وپاسخ پاسخ: اگر چالش های بچه ها باهم به نحوی که میزان دعوا و توی سر هم زدن هاشون بیشتر از بازی و صلح و سازش شون هست،مثلا هفت به سه هست. پس لازمه ریشه موضوع بررسی بشه، که چرا اینقدر از هم خشم دارند که نمیتونن به شکل درست باهم تعامل کنند، در ثانی قرار نیست در دعوای بچه ها ما قاضی باشیم اما میتونیم نقش هندلینگ ماجرا و کم کننده تنش روداشته باشیم مثلا به بچه بزرگتر حق بدیم که از دست اذیت های خواهر برادر کوچیکترش عصبانی بشه اما بهتره که راه بهتری برای ابراز خشمش پیدا کنه و از کوچیکه هم بخوایم برای جبران اشتباه و خرابکاری اش راهی پیدا کنه و دل خواهر برادر بزرگتر رو به‌دست بیاره، و طبیعتا به این معنی نیست که ما توی همممه موقعیت ها وارد بشیم و این تز رو بدیم، کافیه بچه ها بدونن که هردوشون پیش ما باارزش و محترم اند و حتما حتما مطالب مربوط به هشتگ #خواهر_برادری ،بالخص اون دو تا کلیپ رو خوب و دقیق گوش بدید تا ریشه این دعواها بیشتر دست تون بیاد وان شالله امروز و فردا در موردروابط بچه ها باهم بیشتر حرف میزنیم ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

#زندگی_واقعی میپرسه:مااااماااان یه سوال، اگر یه اقایی زنش بمیره و بچه داشته باشه،میتونه باز ازدواج کنه؟ میگم :اره میشه ذوق زده میگه:واااااقععععااااا🤩🤯🤩🤩،چقققققدر جاااالب، میپرسم:چیش جالبه؟😒🙄 میگه:خب بچه ها تو عروسی مامان و باباشون هستند دیگه، من همیشه آرزو داشتم تو عروسی مامان و بابام باشم👰🤵 من:😰🥵🤧☠️ باباش:🕺 نامادری آینده:😛🤫👻 #مامان_طفلکی #ای_بلاکش_زهرا #مامان_مرحوم_روان_ناشاد #کرونابیامنوبخور🦠 ☠️☠️☠️☠️☠️☠️ ✍️#زهرازینی_وند(مشاور کودک و خانواده) ═🍃🌸🍃════════╗    @maman_moshaver ╚════════🍃🌸🍃═╝ 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/930349260C148c63801b

#حرف_حق مهم ترین قاتل روابط عاطفی... چیزی که ما مامان ها هم در قبال کودک مون زیاااد دچارش میشیم #کنترل_خشم #زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

هشت سال پیش درست توی همچین روزهایی از دی ماه،قبل از اسباب کشی به شیراز همین حوالی،من و همسرم راهی خونه دوستم بودیم تا برای چشم روشنی تولد پسرش به دیدنش بریم. درست سر این خیابون بغضم ترکید و حتی به مسجد و اسم خیابون منتهی به خونه شون غبطه خوردم،به همسرم گفتم:خوشبحال فلانی که قم اند، چرا ما نمیتونیم اینجا بمونیم و گذشت و گذشت و گذشت تا سال ۹۷که خیلی بی مقدمه از شیراز به قم برگشتیم و دقیقا روبروی همون خیابونی که دلم شکست و لابه لای همون آدرسی که بهش غبطه خورده بودم،خونه گرفتیم بدون اینکه اون شب رو یادم باشه و امشب بالای پشت بوم ساختمون یادش کردم... آره،راست میگن که آرزوهاتون رو یه گوشه بنویسید،چون خدا که یادش نمیره اما ما یادمون میره،زندگی امروزمون،آرزوی دیروزمون بوده... ممنونتم خدا به اندازه همه شبایی که برام صبح کردی ممنوتم بابت همه درهایی که به روم وا کردی ممنونتم بابت همه نه هایی که بهم گفتی تا رشدم بدی... الهی شکر تو این روزگار بی خدا و خداهای رنگی، خودت خدای مایی❤️ #نور ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

عذرخواهم بابت حضور کمرنگ این روزها واقعا شرایط جسمی و به تبع اون شرایط روحی ام تمرکز و انرژی کافی برای فعالیت در اینجا رو ازم گرفته، ان شالله همین روزها، بعد گذر از این سربالایی، بزودی مثل قبل پرانرژی کنارتون هستم،😍 توی پی وی خیلی از عزیزان همچنان درخواست مشاوره دارن،که واقعا معذورم و امکانش رو ندارم.و به محض شروع روند نوبت دهی توی کانال اطلاع میدم. ... ممنون از احوالپرسی هاتون🙏🏻🌷

اینجا یادتونه چی گفتم؟👆

این روزها دقیقا سر یکی از پیچ های دوست نداشتنی مادری ام... قسمتی که علم با همه دبدبه و کبکبه، هیییچ درمان قطعی هنوز براش پیدا نکرده، یعنی جناب « ویار» بارداری. من الان یه عاشق کسل و بدحال و با خلق تنگم که ابدا و یه اپسیلن از تصمیم مجدد برای مادری پشیمون نیستم آره واقعا مادری یه شعبه از جنون... از طرفی خودم در پایین ترین سطح انرژی ام و حسرت مزه خوش یه لیوان جگر حال بیار آب رو دارم از طرفی غصه کم کاری ام در حق همسر و بچه ها . چند روز پیش ازشون حلالیت خواستم، همسرم گفت:تو الان اتفاقا مظلومی نه ظالم،اینقدر خودت رو اذیت نکن... و چقدر کلمات میتونن جادو کنن...❤️ آره من یک زنم اونقدر قوی ام که میتونم یه لشگر مرد رو رهبری کنم و اونقدر ضعیفم که یک جمله یا یه نگاه سرد خونواده ام، میتونه به همم بریزه من یک زنم، وقتی سرخوشم میتونم حال یه خونواده رو خوش کنم و امون از ناخوشی ام... من یک مادرم، معجونی از عشق و دل نازکی و خشم های آتشفشانی کوتاه و پراکنده و عذاب وجدانی که سنجاق سینه ام شده و گاهی امونم رو میبره و گاهی بهش چیره میشم من یه مادرم که برای بچه هام آرزوهای بزرگ دارم بزرگ بزرگ مثل شهادت،مثل سربازی امام مهدی مثل قاسم سلیمانی شدن.... اما خدایا کم منو،بضاعتم رو،خودت میبینی و میدونی و چه حاجت به عیان کردنم... غلط هامو،مثل همیشه با قلم عفوت،پاک کن و کاستی هایم رو جبران و منو برای چیزی که خلقم کرده ای به کار ببر. فرزندان مان و عاقبت شان سپرده دست خودت... راستی روزتون روزمون مباااااارک😍🤩🎊🥳 ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

اومدم بنویسم از حادثه کرمان اما دیدم بندبند این سرود مرحوم ناصر عبداللهی همه حرفمه... اگر خون دل بود ما خورده ایم.... 🥀🥀🥀🥀 اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا خدایا ما به تو شکایت می کنیم از نبودن پیامبرمان که درودهاى تو بر او و آلش باد و از غیبت مولایمان و از بسیارى دشمنان و کمى افرادمان و از سختى آشوبها 💔😞 🥀🥀🥀 اللهم عجل لولیک الفرج #کرمان_تسلیت ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

و این روزهای عجیب انتظار...❤️ جالبه اکثر ما خانما اینجوریم که همیشه بارداری های خودت خیلییی طولانی بنظر میاد اما برای بقیه خیلی زود و عین برق میگذره😁 واقعا چرا؟

مقصد و نقطه نهایی برای خوشبختی وجود نداره... همین مسیر رو زندگی کن.... هیچ لحظه‌ای نیست که با خودت بگی:«هورا! بالاخره تموم شد، حالا دیگه کاملاً خوشبختم.» #زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

یه نکته طلایی بگم ازم قبول میکنی؟ اگر کودکی در مقطع فعلی میزان بدرفتاری و رفتارهای اضطرابی اش بالا هست، الزاما بخاطر اشتباهات گذشته من و شما بعنوان والد نیست، بد رفتاری مدام کودک یعنی، ما هنوز اون اشتباهات قبل رو یا به همون صورت یا به شکل دیگه داریم ادامه میدیم.... چون صرف اشتباهات گذشته باعث حال بد فعلی بچه هامون نمیشن🤚❌ تماااام #اضطراب_کودک ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

این نکته خییییلیییی خییلیییی مهمه هاااا زیادی بهش دقت کنید... گاهی اونقدر غرق در مرور جز به جز اشتباهات گذشته مونیم که حواسمون نیست چققققدر همین لحظه و همین امروز داریم کم کاری یا اضافه کاری میکنیم و بهتره فقط از ماشین زمان پیاده بشیم و دقیق تر به مدل ارتباط مون با فرزندمون نگاه کنیم

چقدر این عکس حس داره... نور داره... و حاجی که اونقدر دل نازک بود که هوای آهوان گرسنه در سرمای زمستون رو داشت چقدر دلش ترک ترک تر از همه است از این داغ اما قطعا بلده و اونقدرم دستش بازه که همه جوره برای شهدا و دل خونواده هاشون بریز و بپاش کنه ان شالله. نوش جون تون دورهمی در رضوان الهی💚 برا ما دورافتاده ها جامونده ها دعا کنید ثابت کنید سواره از حال پیاده خبر داره🥀 «نسئل الله منازل الشهدا» ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع

درسته که بعنوان یه مادر۳۳ساله، مارک های معروف ظروف کریستال و چینی و برند ها و اسامی ابزار های لوازم آرایش و حتی جنس های چادر سیاه و بهترین پاساژ و مغازه های قم رو نمیشناسم و طبیعت گردی رو به بازار گردی ترجیح میدم درسته که به همه نوع و جنس مبل،میگم مبل و به همه ماشین های شاسی بلند میگم شاسی بلند، درسته شاید دقیق فرق موکا و لته و نسکافه و ...رو بلد نباشم درسته اونقدر کم حافظه ام که وقتی لباسی تن کسی میبینم انگار بار اولشه که پوشیده و وقتی میرم خرید نه بلدم چونه بزنم و تخفیف بگیریم و نه حتی بعدش قیمت ها یادم می مونه(این فقره اوایل خیلی رو مخ همسر بود که با توجه به اصل پذیرش،کنار اومدند😁) اما بلدم ساعت ها به آسمون ابری زل بزنم و کییییف کنم آمار جوونه های گلدونام رو دارم و از ته دل قربون صدقه شون میرم وقتی کسی رنگ جدیدی رو میپوشه،با ذوق بهش واکنش نشون میدم و میگم حواسم بهش هست ابراز حس خوبم به آدم ها رو به روز مبادا موکول نکردم و همین امروز و الان بهشون میگم که برام عزیزن... هنوز عین یه بچه نوپا از دیدن بارون و بوی بارون عششششق میکنم و معمولی ترین خاطره هام با بارون، قابلیت فوق العاده شدن داره... هنوزم خوندن شعر رو به دستور آشپزی ترجیح میدم 🌿🌿🌿 آره درسته من شاید با خیلی از خط کش های زن کدبانو نخونم اما بلدم معمولی زندگی کنم و از همین زندگی معمولی لذت ببرم پس بیا گاهی به جای تلاش نافرجام برای شبیه بقیه شدن، از ظرفیت های خودمون استفاده کنیم❤️ #درموردمن ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver #نشربامنبع