یادداشت همسرم: یکی دو هفته قبل رفته بودیم حرم شبستان نجمه خاتون ضریح زیر زمین معصومه و امیر حسن از ضریح رفته بودن بالا و چه ذوقی می کردن .. 🤭 منم می دونستم اینجا به این کار گیر میدن اما منم باهاشون می خندیدم و تشویقشون می کردم و باهاشون بازی می کردم ... 😊 یهو یه خادمی از دور دید و با اضطراب اومد و انگار یه بی حرمتی یا اتفاق خیلی بد افتاده باشه، با ناراحتی و دلهره گفت شما همراه اینا هستید؟ 😳😡 گفتم آره .. گفت وای خب بیارینشون پایین چرا گذاشتید برن بالا؟ 😤 گفتم اتفاقا خیلی که عالیه همه کیف و بازی بچه ها تو حرم همین از ضریح بالا رفتنه و براشون خاطره میشه ... 😃😍 گفت وقتی شما اینجوری هستید چه توقعی از بچه ها هست 🥸 و خلاصه مجبورم کرد بچه ها رو پایین بیارم ... 😒 🕌🕌🕌 پ.ن: اگر خادم یا مسئول یا زائر و نمازگزار حرم و بقاع متبرکه و مساجد هستید،ازتون خواهش میکنم، اگر خودتون برای بچه ها خاطره سازی نمی کنید، لطفا مانع خاطره سازی خودشون نشید✋ ما مومن به دین پیامبری هستیم که نقل شده یکبار نمازشون کوتاه و یکبار طولانی تر از همیشه شد و هردو بار پای بچه ها درمیون بود، یکبار بخاطر صدای گریه کودکی، یکبار بخاطر بازی حسنین بر دوش مبارک شون #بچه_هامهم_اند ✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver