eitaa logo
رو نوشت های « یک مامانِ معمولی »
45 دنبال‌کننده
88 عکس
7 ویدیو
1 فایل
اینجا جاییه برای رونوشت های یه مامان معمولی که دغدغه ی رشد و آگاهی داره... فقه و اصول خوانده ی متمایل به مشاوره مامانِ نازدونه و دردونه ❤️ من اینجام👇 @nurolhoda74
مشاهده در ایتا
دانلود
نیت کرده بودم شبی که قرار است فردایش کیف و کوله بردارد و برای کلاس دوم به مدرسه برود ، بروم کنارش دراز بکشم و این کتاب را بخوانم و بعد از دوستت دارم و هرجا باشی قلبم برایت می تپد از ذوق چشمانش لبریز شوم، اما مریضی و ضعف طولانی بعدش اجازه نداد تا امروزی که به بهانه ی تکلیفی که معلم برایشان گفته بود ، آورد و با صدای نازدار کودکانه اش کلمه به کلمه، جمله به جمله خودش برایم خواند... چقدر دلنشین بود این کتاب با مکث های کوتاه تو، چقدر عشق می بارید از لحن نازک تو مادرجان! پ.ن:اگر یه کتاب در مورد عشق بی قید و شرط به بچه ها خواستید «طناب نامرئی» می‌تونه کتاب خوبی باشه و عدم تطابق فرهنگی_دینی اش بخاطر ترجمه بودنش و تعهد مترجم به متن اصلی قابل اغماضه... به علاوه ی اینکه تصویرگری خوبی داره https://eitaa.com/mamanemamooli
به روایت عالمان طعم این جمله که «کتاب هم نشین خوبی ست» رو من با این کتاب چشیدم! از شبِ قبل سفر به مشهد که کاملا اتفاقی انتخابش کردم که ببرم تا ساعت های کش دار کوپه ی قطار که با شوق زیارت می‌گذشت تا روزهای همراهی مان در صحن انقلاب و شبستان های حرم که اشک شوق می‌نشاند در چشمانم تا روزهای دلتنگی بعد از سفر و پناه شدنش و تا همین روزهای دردناک حادثه ی بالگرد و غم افرادی که هرکدام نشانی از امام رضا داشتند ، وقتی از اخبار ،گوشی ،تلویزیون و هر چیزی خسته میشدم در کلمات این کتاب خودم را زیر سایه ی رأفت امام زنده میکردم... کتاب همنشین ، مونس و یار خوبی ست رو میتوان با بعضی کتاب ها زندگی کرد،همین. در مورد کتاب:۳۸عنایت از امام رضا (علیه السلام) که توسط علماء نقل شده . خودِ اینکه عالمان این روایت ها رو بیان کردند دلنشین و اطمینان بخش هست ، اما وجه تمایز کتاب و آنچه که باعث تفکر ، تعلق و تعقل میشه برداشت هایی بود که بعد از هر عنایت با توجه به اون نوشته شده بود. من اگرچه خیلی اهل این سبک کتاب ها نیستم اما واقعا این کتاب خوندنیه ، بخصوص اگر راهی زیارت امام رئوف باشید. https://eitaa.com/mamanemamooli
سختِ شیرین را که می‌خواندم ، میان داستان دیلینگ دیلینگ ها ، آنقدر جذب ایده و انگیزه ی نویسنده اش شدم که بلافاصله در اینستاگرام و گوگل به جستجو پرداختم و از همان روز شدم مشتری مطالبشان تا امروزی که بسته ی بادبادک ها به دستم رسید برای شیرین کردن رمضان به کام روزه اولی جانمان... حقیقتا جذابیت کاربرگ ها و کتاب و حتی راهنمای والدین انقدر زیاد بود که همه اش تو دلم میگفتم دم شون گرم... شماهم ببینید و لذت ببرید از فعالیت هاشون👇 https://eitaa.com/islam_for_my_kids https://eitaa.com/mamanemamooli
حاجی بابا هروقت که از امام خمینی صحبت میکرد صورتش جدی و محکم میشد، از چشمانش باور می ریخت و من در حوالی نوجوانی و حتی جوانی آن را نمی‌فهمیدم. مامان تعریف میکردن که موقع آمدن امام به ایران، همه جلوی تلویزیون بودن تا ورود امام را شده از صفحه ی تلویزیون ببیند که قطع و برفکی شدن صفحه ی سیاه و سفیدش،حاجی بابا را ناراحت کرده و باعصبانیت از خانه زده بیرون، خیال میکنم که قلبش از ارومیه تا تهران را چندین بار دویده و نفسش هربار از هیجان بریده شده باشد ولی سیم ایمان و باورش هربار وصل تر و وصل تر شده . من همه ی این ها را شنیدم و دیدم اما نفهمیدم تا همین بهمن و اسفندی که گذشت و بواسطه ی این کتاب مهمان امام خمینی شدم، تا همین الانی که چندهفته از اتمام کتاب گذشته اما فکروذهنم درگیر معانی و مفاهیم و کلمات کتاب هست،که درهرصفحه و کلمه امروز خودمان رو میدیدم و هربار پژواک این سوال در سرم می‌پیچید که «چقدر الانه؟ وسعت دید امام خمینی چقدر بوده که برد حرف ها وحتی نامه های دهه ی چهل و پنجاه شون تا الان میرسه؟» من اهل خواندن اینجور کتاب ها نبودم ولی خدا رو شاکرم که بواسطه ی این کتاب باوری که از چشمان حاجی بابا میریخت را در جانم نشاند پ.ن : از امام خمینی بخونیم و فکر و باورشون رو در جان خودمون و بچه هامون پرورش بدیم https://eitaa.com/mamanemamooli