دراز کشیده بودم چشام هم بسته بودم.
احساس کردم یه چیزی گذاشتن کف دستم.
چشم باز کردم دیدم فرشته ته تغاری چند تا تیکه بیسکوییت گذاشته تو دستم و خودش هم اونور مشغول خوردنه.
همینقدر مهربون!🥰
کاش ما هم همینجوری به جریان رزق اطمینان داشتیم و بدون نگرانی از کمبود و بدون درخواست دیگران ، از داشتههامون میبخشیدیم.
#جوجه_معلم
#شیرینیهای_تموم_نشدنی
@mamanjoona