میخواستم بخوابم هی از سر و کولم می‌رفت بالا و بهم می‌چسبید: _ ای بابا! برو اون‌ طرف بذار نفس بکشم بچه جون! +میخوام بوس تبرُکیت کنم _چه تبرُّکی!؟ +بوس تبرک کربلایی دیگه _بعد از چند روز دیگه کربلایی تموم شد😄 +نه کربلا شروع شده همه جا همش کربلا هست باید تصمیم بگیری بری کربلا یا نه _ا🥺 پ.ن: هر چی بگم خراب کردم جمله‌ی سنگین پسر کوچولومو #جوجه‌ی_معلم #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

_ چرا یه عالمه دختر دختر دختر به دنیا اوردی همش یه دونه پسر؟🤨 +خب خدا داده پسرم 😄 _خودت سفارش دادی دختر دختر دختر یه دونه پسر😒 +خدا اینجوری خواسته داده دیگه حالا میگی چکار کنم؟😂 _(در حالی که با انگشتاش میشمره) باید یه پسر دیگه یکی پسر دیگه یکی دیگه پسر دنیا بیاری🤓 #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

دلت میاد از من کم داشته باشی 👻😍😄 #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

. پسرک روزی یکی دوبار یک دفعه میاد محکم بغلم میکنه و گردنمو دودستی فشار میده و میبوسه.. _چرا یه دفعه میای اینجوری فشارم میدی و بوسم میکنی؟خفه شدم خب!😵‍💫 +چون دوسِت دارم.🤗 _ یه دفعه یادت میاد که دوسَم داری؟🤨 +نه همیشه یادمه که دوسِت دارم ولی خجالت می‌کشم.😇 _مگه خجالت داره!؟ پس الان چرا خجالت نکشیدی!؟☺️ +خجالتیام رفتن _حالا چی شد که خجالتی‌هات رفتن!؟🙃 +یه دفه هوسم کرد یه بوس سفتی کنم که خفه بشی😃😍 #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

. محمد:مامان یه فکری!💡 +چی!؟ _بیا اسراییلی‌ها رو مث سیبا بندازیم تو ابمیوه گیری پودرشون کنیم😀 ان‌شاءالله به زودی پودر میشن💪👊🚀 #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

. سر اینکه کی کجا بشینه و اینکه کنترل تلویزیون دست کی باشه و من صبحونه کره عسل میخوام تو نباید بخوری و نوشیدنی من پُره مال تو خالی و...چند تا چیز کوچیک دیگه دعواشون شده بود همراه با جیغ و گریه‌ی فراوااان هیچ جوره هم هیچ کدوم کوتاه نمیومدن بهشون گفتم شیطونک داره بهتون میگه با هم دعوا کنین ،جیغ بزنین همدیگه رو بزنین و... شما هم دارین به حرفش گوش میدین و خوشحالش میکنین اعوذ بالله بگین تا بره میدونی معنیش چیه؟ یعنی خدایا منو بغل کن تا شیطون از پیشم بره و نتونه گولم بزنه و... یکم که آروم شدن گفتم: میدونین وقتی تو خونه آدما داد و فریاد بزنن و دعوا کنن یا حتی با صدای بلند و عصبانی صحبت کنن فرشته‌ها از خونه‌مون میرن و به جاش شیطونکا میان؟ فرشته‌ها که تو خونه باشن ما با هم مهربونیم اونا هم مواظب ما هستن ولی اگه برن و شیطونکا بیان ما همش ناراحت و عصبانی میشیم همش دعوا میکنیم و... الان میخوام یه دعا پخش کنم که فرشته‌ها برگردن ولی مواظب باشین باز فراریشون ندینااا خب!؟ +دوست دارین قصه این دعا رو براتون تعریف کنم؟ مشتاقانه استقبال کردن حدیث کسا رو در حد فهمشون با نمایش براشون تعریف کردم. خیلی خوششون اومد از قسمتی که حضرت زهرا(س) قربون صدقه فرزندانش می‌رفت و قسمتی که یکی یکی می‌رفتن زیر کسا خیلی ذوق میکردن و خوشحال میشدن... و در آخر که هر وقت این داستان رو بخونیم فرشته‌ها میان پیشمون و ناراحتیهامون میره و هر چی از خدا بخواهیم بهمون میده... #تجربه #مادری @mamanjoona محمدبعد از جمله آخر: حتی اگه تو هوای سرد بستنی بخواهیم هم میده!؟😃 #شیرینی‌های_تموم_نشدنی 😂 @mamanjoona

وقتی چشماتو باز میکنی و میبینی چند تا همبازی داری...😍😍😄 #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

فرهنگ لغت پسرک: بنزین گاه=پمپ بنزین گوشت فروشی=قصابی مرغ‌خونه=مرغداری #شیرینی‌های_تموم_نشدنی 😄 @mamanjoona

. _مامان چند تا خدا داریم؟ +یه دونه پسرم "قل هو الله احد" که میگیم یعنی خدا یدونه است. _پس چجوری هم اینجا پیش منه هم پیش آبجی تو مدرسه هم پیش بابا سر کار...!!؟؟ #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

. همیشه یه دهن لق تو خونه همه پیدا میشه که همه چیو لو میده...😬😆 دیروز ظهر زنگ زده به باباش _بابا پس چرا نمیای دیگه!؟ گرسنه‌ایم!؟ +تا یک ساعت دیگه میام پسرم _چقد دیر!!؟ زود بیا دیگه ما واسَت ...(#کلاس_سومی در حال بال بال زدن و ایما و اشاره که هیس هیچی نگو...🤫🥶) _ ما نه برات نقاشی کشیدیم ،نه نامه نوشتیم اصلا کادو هم نخریدیم ،مامان هم کیک درست نکرده... +پسرم حالا ناهار داریم؟ 😂😂 #بازیگوشی #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

. دخترک: بابااااا پس من کی بابا میشم!!؟ + وقتی بزرگ بشی مامان میشی _ نه! من دوست دارم بابا بشم... + دخترا مامان میشن ،پسرا بابا _پس کی پسر میشم!؟ 😂😂 #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona

این حال خوش رو آرزو ميکنم برای هر کی آرزوشو داره #شیرینی‌های_تموم_نشدنی @mamanjoona