eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
7.1هزار دنبال‌کننده
735 عکس
792 ویدیو
130 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماري‌هاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .» آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشه‌ي چشمي به ما كنند؟ پاسخ امام هشتم عليه السلام به نامه‌ي يكي از زائران آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف مازندران نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد اشرفي از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگي مي‌كرد، من يك بار عازم زيارت حضرت رضا، عليه السلام شدم . براي خداحافظي و امر وصيت نامه‌ي خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود : « در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام كن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور.» با خود گفتم : يعني چه ؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم . هنگامي كه به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، براي اداي تكليف نامه را به داخل ضريح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجي را كه گفته بود جواب نامه‌ام را بگير و بياور، فراموش كرده بودم . بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم كه ناگاه صداي مأموري بلند شد كه زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند . وقتي نماز زيارت را تمام كردم، متحير شدم كه اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولي ديدم كسي جز من در حرم نيست ! برخاستم كه بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شكوه و جلال از طرف بالا سر با كمال وقار به سوي من مي آيد . همين كه به من رسيد، فرمود : حاجي ميرزا حسن ! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو : آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب در اين فكر بودم كه اين بزرگوار كه بود ؟ كه مرا به اسم خواند و پيغام داد يك مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند فهميدم كه اين حالت مكاشفه بوده است . وقتي به وطن مراجعت كردم، يكسره به خانه مرحوم حاجي اشرفي رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين كه در را كوبيدم، صداي حاجي از پشت در بلند شد كه : « حاجي ميرزا حسن ! آمدي ؟ قبول باشد . آري : آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب سپس افزود:« افسوس ! كه عمري گذرانديم و چنان كه بايد و شايد صفاي باطن پيدا نكرده‌ايم !» (3) ***************** صله‌ي امام رضا عليه السلام به يك شاعر با اخلاص : مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزماني از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت عليه السلام بود او سال‌ها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائري بنيانگذار حوزه‌ي علميه‌ي قم ،دقايقي چند روضه مي‌خواند و آنگاه آيت الله حائري درس خويش را آغاز مي‌كرد . او داستاني شنيدني دارد كه از حضرت رضا عليه السلام براي مدح خويش صله دريافت داشته است ! خود نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نمي‌شناختم. از اين رو قصيده‌اي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيده‌ي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بي‌درنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم . كفش‌هاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريخته‌اي، برايش مدح مي‌گويي و صله مي‌گيريد. صله را به من بده » بي‌معطلي پول‌ها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان .(4) اي كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس رشك فردوس برين گشته ز تو خطه توس هركه آيد به گدايي به در خانه‌ي تو حاش لله كه زدرگاه تو گردد مأيوس پی نوشتها : (1) بحارالانوار 49/98. (2) دارالسلام ، ج 1/267. (3) کرامات رضویه ، ج 2 ، ص 64. (4) کرامات الصالحین
♦️مدّعیٖ خواست که آزار دهد سلطان را غافل از آنکه وجودش به یَدِ سلطان است... ⚡️ حکایت زیبای کسانی که حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه‌السلام را کوچک شمردند... وقتی مأمون، امام رضا علیه‌السّلام را ولی‌عهد و جانشین خود قرار داد، بعضی از اطرافیان مأمون ناراضی بودند و می‌ترسیدند که خلافت از خاندان بنی عباس خارج شود و به خاندان فاطمی علیهم‌السّلام منتقل گردد. به همین جهت از امام‌رضا علیه‌السلام خوششان نمی‌آمد. 🔸عادت حضرت این بود که هر وقت می‌آمد، پیش از مأمون کسانی که در اطاق جلو بودند، از جای حرکت می‌کردند و سلام کرده، پرده را بالا می‌گرفتند تا داخل شود. 🔹وقتی این ناراحتی را نسبت به آن حضرت‌ پیدا کردند، با هم قرار گذاشتند که وقتی امام علیه‌السلام آمد و خواست پیش مأمون برود، به او توجه نکنند و پرده را برندارند. فَبَیْنَا هُمْ قُعُودٌ إِذْ جَاءَ الرِّضَا علیه‌السلام عَلَی عَادَتِهِ فَلَمْ یَمْلِکُوا أَنْفُسَهُمْ أَنْ سَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ رَفَعُوا السِّتْرَ عَلَی عَادَتِهِمْ 🔻در همان حین که نشسته بودند امام علیه‌السّلام وارد شد. آنها بدون اختیار سلام کردند و پرده را طبق عادت قبلی برداشتند. وقتی امام داخل شد، یکدیگر را سرزنش کردند که چرا بر خلاف قرارداد عمل کرده‌اند و گفتند: مرتبه دیگر که آمد، پرده را برنمی‌داریم. باز در آن روز وقتی امام علیه‌السّلام وارد شد، از جای حرکت کرده سلام کردند و ایستادند و اما پرده را برنداشتند. فَأَرْسَلَ اللَّهُ رِیحاً شَدِیدَةً دَخَلَتْ فِی السِّتْرِ فَرَفَعَتْهُ أَکْثَرَ مِمَّا کَانُوا یَرْفَعُونَهُ 🔻خدای متعال باد شدیدی فرستاد و پرده را بیشتر از مقداری که آنها برمی‌داشتند، بلند کرد. وقتی وارد شد باد از وزش ایستاد و پرده به جای خود برگشت. در موقع برگشتن باد دومرتبه وزید و زیر پرده زد و آن را بالا برد تا امام خارج گردید. بعد دو مرتبه باد ایستاد و پرده سر جایش برگشت. 📚کشف الغمّة،ج۳ ص۲۶۱
🟢 گاهی مشکلات زندگی، بهانه‌ای‌ست برای سَر نهادن بر آستان سلطان طوس،‌‌ حضرت شمس‌ُالشموس... صفوان بن یحیی گوید: در مدینه همراه چند نفر در خدمت حضرت رضا علیه‌السّلام بودیم و از کنار شخصی که در مسیری نشسته بود، رد شدیم. آن شخص اشاره به إمام علیه‌السلام کرد و گفت: این امام رافضیان است. عرض کردم: آقاجان! شنیدید آن مرد چه گفت؟ إمام علیه‌السلام فرمودند: آری، او مؤمنی است که در راه تکمیل ایمان است. وقتی شب شد، حضرت برایش دعا کردند. بعد از دعای إمام علیه‌السلام دیدیم دُکانش آتش گرفت و دزدها بقیه سرمایه‌اش را بردند. فَرَأَیْتُ مِنَ الْغَدِ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی الْحَسَنِ خَاضِعاً مُسْتَکِیناً 🔻فردا صبح او را خدمت حضرت رضا علیه‌السّلام دیدم که درمانده و با خضوع و خشوع نشسته است. امام علیه‌السّلام دستور دادند و برای او درهم و دینار آوردند و او آنها را گرفت و رفت. بعد إمام علیه‌السلام فرمودند: یَا صَفْوَانُ أَمَا إِنَّهُ مُؤْمِنٌ مُسْتَکْمِلُ الْإِیمَانِ وَ مَا یُصْلِحُهُ غَیْرُ مَا رَأَیْتَ 🔻ای‌صفوان! این مؤمنی است که در راه تکمیل ایمان است و جز آنچه که دیدی، چیزی به صلاح او نبود. 📚الخرائج و الجرائح؛ ص۳۶۹
♦️ سلطان ما معلّم عیسی‌بن‌مریم است... راوی گوید: خدمت حضرت رضا علیه‌السّلام رسیدم و عرض کردم: مردم خیلی از کارهای شگفت انگیز شما صحبت می‌کنند. اگر یکی از آنها را به من هم نشان بدهی، آن را تعریف می‌کنم. إمام علیه‌السلام فرمود: چه می‌خواهی؟ عرض کرد: تُحْیِی لِی أَبِی وَ أُمِّی 🔹اینکه پدر و مادرم را برایم زنده کنید. حضرت فرمودند: انْصَرِفْ إِلَی مَنْزِلِکَ فَقَدْ أَحْیَیْتُهُمَا 🔹برو به خانه‌ات که هر دو را زنده کرده‌ام! راوی گوید: فَانْصَرَفْتُ وَ اللَّهِ وَ هُمَا فِی الْبَیْتِ أَحْیَاءُ فَأَقَامَا عِنْدِی عَشَرَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ قَبَضَهُمَا اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی 🔻به خدا قسم وارد خانه شدم هر دو در خانه نشسته بودند و مدت ده روز با من بودند و باز خداوند جان آن دو را گرفت. 📚دلائل الامامة،طبری، ص۳۶۳ 📚بحارالانوار، ج۴۹ ص۶۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احادیث امام رضا (ع) حدیث اول امام رضا (ع) می‌فرماید: رَحِمَ اللّه ُ عَبْدا اَحیا اَمْرَنا … یَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَلَوْ عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعونا رحمت خدا بر بنده اى که امر ما را زنده کند، دانش هاى ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. اگر مردم زیبایى هاى سخنان ما را مى دانستند از ما پیروى مى کردند. (معانى الأخبار، ص ۱۸۰، ح ۱) حدیث دوم امام رضا (ع) می‌فرماید: من کان منا و لم یطع الله فلیس منا هر کس خودش را از ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست!. (سفینه البحار ۲/ ص ۹۸) حدیث سوم امام رضا (ع) می‌فرماید: مَن أرادَ أن لایُؤذِیَهُ مِعدَتُهُ فَلا یَشرَب بَینَ طَعامِهِ ماءً هر که مى خواهد معده اش آزارش ندهد، در بین غذا آب نخورد. (بحار الأنوار، ج ۶۲، ص ۳۲۳ ) حدیث چهارم امام رضا (ع) می‌فرماید: إجتَهِدوا أن یَکونَ زَمانُکُم أربَعَ ساعاتٍ: ساعَهً مِنهُ لِمُناجاهِ اللّه ِ و ساعَهً لِأمر المَعاشِ و ساعهً لِمُعاشَرَهِ الإخوانِ و الثِّقاتِ و الَّذینَ یُعَرِّفُونَ عُیُوبَکُم و یَخلِصونَ لَکُم فِی الباطِنِ و ساعَهً تَخلُونَ فِیها لِلَذّاتِکُم و بِهذِهِ السّاعَهِ تَقدِروُن عَلَى الثَّلاثِ ساعاتٍ بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: ۱- زمانى براى مناجات با خدا ۲-زمانى براى تأمین معاش [کسب روزی]۳- زمانى براى معاشرت با برادران و معتمدانى که عیب هایتان را به شما مى شناسانند و در دل شما را دوست دارند ۴- و ساعتى براى کسب لذّت هاى حلال با بخش چهارم توانایى انجام دادن سه بخش دیگر را به دست مى آورید. (فقه الرّضا علیه السلام، ص ۳۳۷ )
حدیث پنجم امام رضا (ع) می‌فرماید: إن بَکَیتَ عَلَى الحُسَینِ حَتّى تَصیرَ دُموعُکَ عَلى خدَّیکَ غَفَرَاللّه ُ لَکَ کُلَّ ذَنبٍ أذنَبتَهُ اگر بر حسین بگریى، چندان که اشک هایت بر گونه ات جارى شود، خداوند تمام گناهانت را مى آمرزد. (امالی، ج ۴۴، ص ۲۸۶ ) حدیث ششم امام رضا (ع) می‌فرماید: إنَّ لِکُلِّ إمامٍ عَهدا فی عُنُقِ أولِیائِهِ و شیعَتِهِ و إنَّ مِن تَمامِ الوَفاءِ بِالعَهدِ و حُسنِ الأداءِ زیارَهَ قُبورِهِم دوست داران و شیعیان هر امامى را با او عهدى است و تمامت وفاى به عهد و نیکویى انجام دادن آن، زیارت قبر ایشان است. (وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۲۲ ) حدیث هفتم امام رضا (ع) می‌فرماید: مَن جَلَسَ مَجلِسا یُحیى فیهِ أمرُنا، لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَموتُ القُلوُبُ. هر که در مجلسى بنشیند که در آن یاد ما (اهل بیت) زنده مى شود، قلبش، در روزى که قلب‌ها مى میرند، نمى میرد.) وسائل الشیعه، ج ۴۴، ص ۲۷۸ ) حدیث هشتم امام رضا (ع) می‌فرماید: لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لِدِینِهِ و دِینَهُ لِدُنیاهُ از ما نیست آن که دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترک گوید. (بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۳۴۶ ) حدیث نهم امام رضا (ع) می‌فرماید: مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ، فَرَّجَ اللّه ُ عَن قَلبِهِ یَومَ القِیامَهِ هر کس اندوه مؤمنى را بزداید، خداوند در روز قیامت، غم از دلش مى زداید. (الکافى، ج ۲، ص ۲۰۰) حدیث دهم امام رضا (ع) می‌فرماید: مَن زارَها بِقُمَّ کَمَن زارَنی هر کس (حضرت معصومه علیهاالسلام) را در قم زیارت کند، چنان است که مرا زیارت کرده است. (کامل الزیارات، ص ۵۳۶ ). https://eitaa.com/manbarmajma
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
‍ زیارتنامه امام رضا علیه السلام 🏴🏴 بسم_الله_الرحمن_الرحیم السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمُودَ الدِّينِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ إِسْمَاعِيلَ ذَبِيحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِيسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ وَلِيِّ اللَّهِ وَ وَصِيِّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ،سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ الْبَارِّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الشَّهِيدُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَصِيُّ الْبَارُّ التَّقِيُّ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ [مُخْلِصا] حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.  اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🏴لبیک یاحسین علیه السلام🚩
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
1032.mp3
2.82M
کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469 برای استفاده از دعاها و گریزهای ودسترسی آسان به آن دعا برای مادحین و ذاکرین محترم
امام رضا مادر سرطانی ام را شفا داد خاطره از مریم : من درست یادمه که شش سالم بود که مادرم به سرطان سینه مبتلا شد اما خیلی امیدوار بود که باز هم سلامتی شو بدست بیاره ولی… ولی وقتی آزمایش هاشو به دکتر نشون داد دکتر معالجِ مادرم جواب منفی داد ؛ اون گفته بود چون خیلی دیر فهمیدی ما کاری از دستمون بر نمیاد … ولی از اونجایی که مامانم خیلی امیدوار بود به دکتر معالج خودش اکتفا نکرد و جواب آزمایش ها شو به دکترهای دیگه هم نشون داد و همه دکتر ها همون حرفو زدن کاملا یادمه که اون روزا تو خونه مون همش صدای گریه می اومد و حتی یادمه یه روز دیدم بابام نتونست خودشو نگه داره و برای اینکه جلوی من و مامانم گریه نکنه با عجله بیرون رفت…. روزای خیلی سختی بود هر روز نا امیدتر میشدیم ولی یه روز بابام تصمیم گرفت ما رو ببره مشهد به من و مامانم گفت بیایین از این شهر لعنتی بزنیم بیرون و همه دکتر ها و آدماشو تنها بذاریم ؛ ما هم قبول کردیم و به مدت دو هفته تو مشهد بودیم وقتی وارد حرم شدیم بابام نتونست خودشو نگه داره و کلی گریه کرد و مامانم هم تو ویلچر بود و نگاه های مردم اذیتش میکرد. کاملا احساس میکردم که مامانم خیلی از این وضع ناراحته هر روز صبح میرفتیم حرم و ساعت هشت شب هم برمی گشتیم ما فقط  تو حرم بودیم جای دیگه نمیرفتیم بعد دو هفته تصمیم گرفتیم برگردیم تهران که یهو حال مامانم بد شد و به خاله ام و مامان بزرگم زنگ زدم و بابام هم خیلی ترسیده بود منم گریه می کردم که دختر خاله ام منو نذاشت تو خونه بمونم و به خونه خودشون برد بعد دو ساعت بابام زنگ زد و با صدای بغض و حالت گریه به خاله ام گفت :  دکترا میگن که یه معجزه ای شده  و حال همسرتون بعد چند ماه شیمی درمانی کاملا خوب میشه . یادمه که خاله ام گوشی از دستش افتاد و در همون لحظه سجده کرد همه داشتند از خوشحالی گریه میکردن واقعا معجزه بود. الان هم که هفت ساله از این موضوع میگذره و ما هر سال تو اون روز که دکترا گفتن مادرم حالش خوب میشه به بیمارستان کودکان سر طانی میریم و بابام هم نذری که تو اون روزای پر از رنج و درد کرده بود رو ادا می کنه ما هرسال تو اون دو هفته ای که بخاطر بیماری مامانم رفته بودیم محضر آقا امام رضا ، میریم مشهد و دو هفته رو تو این شهر مقدس سپری می کنیم ….
داستان مـرگ یک کودک و زنـده شدن دوبـاره پس از چند ساعت توسط امـام رضـا (ع) خاطره از عبدالله: روزی پیرمردی به همراه دختری که رویش را با چادر پوشانده بود و وی را روی زمین می‌کشید وارد صحن روضه منوره حضرت رضا شد. جلوی او را گرفتم و پرسیدم با این وضع کجا میخواهی بروی. جواب داد این دخترم است و برای گرفتن شفا به محضر حضرت می‌برم. با درخواست من صورتش را باز کرد و شگفت زده دیدم که وی مُرده است و بی روح می‌باشد. برای اطمینان بیشتر به چند نفر از خادمان خانم گفتم که او را معاینه کنند و بعد از معاینه یقین حاصل شد که علایم حیاتی ندارد و از دنیا رفته است. با عصبانیت به پیرمرد گفتم که‌ ای مرد تو حرم را با غسال خانه اشتباه گرفته ای. امام رضا مُرده زنده نمی‌کند بلکه مریض شفا می‌دهد و آن هم اگر مصلحت باشد. با التماس و تضرع فراوان پیرمرد به من گفت که اجازه بدهید او را به حرم ببرم، آخر این که برای شما ضرری ندارد و اگر هم شفا نیافت، برمیگردم و دفنش می‌کنیم. دلم به رحم آمد و با خود گفتم حداقل برای زیارت وداع اجازه دهم که او را داخل حرم ببرد. بعد از ساعتی دیدم ولوله‌ای در حرم به پا شد و با چشمان خودم دیدم که آن دختر مرده زنده شد.