روز شمار محرّم الحرام
َ ☀️ َ
ِ 🌴 ِ
✏روز بیست و پنجم:
🅾
1⃣ شهادت امام سجاد علیه السلام:
در سال 94 بنابر قول مشهور (1) یا 95 هجری قمری (2)، امام زین العابدین علیه السلام در سن 57 سالگی با زهری که ولید بن عبدالملک یا هشام لعن هما الله به آن حضرت دادند به شهادت رسیدند.
این در حالی بود که 34 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا در مصائب جانگداز شهادت پدر و برادران و عمو و بستگان و اسارت عمه ها و خواهرانش، گریان بودند.
امام باقر علیه السلام آن حضرت را تجهیز نمودند و در بقیع کنار قبر عموی مظلومش حضرت مجتبی علیه السلام به خاک سپردند.
سال شهادت آن حضرت را به خاطر کثرت فوت فقهاء و علماء "سنة الفقهاء" گفتند.
در شهادت آن حضرت اقوال دیگری نیز وجود دارد: 12 محرم،18 محرم، 19 محرم، 2 صفر (3)
➖➖➖➖➖➖➖➖
❇ 📚 منابع:
1. مسار الشیعه: ص26.
قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص315.
العدد الفویه: ص315.
زاد المعاد: ص328.
مصباح کفعمی: ج2 ص594.
مصباح المجتهد: ص729.
فیض العلام: ص165.
بحار النوار: ج59 ص199.
2. اصول کافی: ج2 ص491.
3. منتهی الامال: ج2 ص37.
الوقایع الحوادث: ج 4 ص278. مستدرک سفینة البحار: ج5 ص218.
➖➖➖➖➖➖➖➖
#امام_سجاد_علیه_السلام
#معارف_حسینی
◼️ وقتی که امام زين العابدين علیهالسلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری میشود...
در روایتی نقل شده است:
روزی خوراک و نوشیدنی نزد امام سجاد «صلوات الله علیه» نهادند، گرسنگی و تشنگی پدرش امام حسین علیهالسلام در صحرای کربلا به یادش آمد و اشک گلویش را بست و سخت گریست تا جامه هایش از گریه و اشک بر پدرش خیس شد. دستور داد تا خوراک را از نزد او ببرند.
🩸 مردی یهودی وارد شد و سلام کرد و دست إمام علیهالسلام را گرفت و شهادتین گفت و به امامت به إمام سجاد علیهالسلام اقرار نمود. حضرت فرمودند:
برای چه از دین خود و نیاکانت دست کشیدی؟ گفت: خوابی دیدم.
فرمودند: چه خوابی دیدی؟
🩸آن مرد یهودی گفت:
خواب دیدم از خانه برای دیدار برادری بیرون شدم و راه را گم کردم و بیچاره شدم. در این فکر بودم که پشت سرم ناله و گریه و آواز تکبیر و تهلیل بلند شد. وقتی نگریستم لشکری بود و پرچم ها و سرها بالای نیزه و پشت سرشان شترهای لاغر که بر آنها زنان غارت زده و کودکان دست بسته سوار بودند.
میان آن ها جوانی بر شتر تنومندی در نهایت رنج و سختی، دست و سرش با غل آهنی بسته و از پاهایش خون میریخت و اشکش بر گونه روان بود.
گویا شما بودید و همه زن ها و کودکان عزادار بودند و وامحمّداه! واعلیاه!… میگفتند.
🩸در این میان که کاروان در راه بود ناگاه گنبدی در سینه بیابان عیان شد، چون خورشید درخشان جلوی قافله سه بانو بودند. تا گنبد را دیدند خود را به زمین انداختند و خاک بر سر ریختند و سیلی بر رخ زدند و فریاد زدند:
«واحسناه! واحسیناه!…»
🩸مردی کوسه و کبود چشم به آن ها رسید و آن ها را زد و به زور سوار کرد و دیدم که خون از زیر سرپوش یکی از زنان که به گمانم بزرگتر آن ها بود از شدت غم روان شد.
ای آقا! جلوی سرها سری نورانی بود که بر پرتو خورشید و ماه چیره بود و چون بدان گنبد درخشان رسیدند مردی که آن سر را میبرد، ایستاد.
یارانش او را نهیب زدند و سر را از او گرفتند و گفتند: ای مرد پَست! تو از بردنش ناتوانی.
گفت:کسی نبود که در بردنش کمک کند و سر را از آن گرفتند و به دیگری دادند و تا سی تن آن را دست به دست کردند و همه میخکوب شدند و همه واماندند و کمکی نیافتند. به امیر قوم گزارش دادند از اسب پیاده شد و چادری زدند بلندتر از سی ذراع و او در میان آن نشست و دیگران در گرد او.
🩸آن زنان وکودکان را بی فرش و بستر روی زمین ریختند و خورشید روی آنها را میسوزاند و نیزه ها که سرها برآن بود به عمد در برابر آنها گذاشتند تا آنها را دلشکسته کنند و بیشتر دل آنها را بسوزانند و جگر آن ها را پاره کنند.
🩸ترسا(آن مرد یهودی) گفت:
ای آقا! من سخت بی تاب شدم و سیلی بر چهره زدم و از غم و اندوه، جامه های کهنه را دریدم و در نزدیک زن ها و کودکان با دلی شکسته و چشمی گریان نشستم و ناگاه نیزهای که سر شریف بر آن بود، به سوی گنبد درخشان برگشت و با زبانی رسا گفت:
پدرجان! ای امیرمؤمنان! بر تو سخت است آنچه به ما رسید از کشتن و سر بریدن…
🩸من با خود گفتم:
صاحب این سر نزد خدا مقامی بزرگ دارد و دلم به دوستی او مایل شد. در این میان که با خود اندیشه داشتم و خود را در میان کفر و اسلام مخیر میدیدم، ناگهان شیون زنان بلند شد و روی پا ایستادند و چشم به آن گنبد درخشان دوختند. من هم روی پا بلند شدم و نگریستم دیدم زنانی از آن گنبد فرود آمدند که در آن ها خانمی پر از هیبت و نور است و جامه ای خون آلود به دست دارد و مو پریشان وگریبان دریده است دامن میکشد و سیلی بر رخ می زند، به انبیاء و پدرش رسول الله صلی الله علیه وآله وسلّم و امیرالمؤمنین علیه السلام با دلی داغدار، استغاثه دارد و داد می زند:
«واولداه! واحبیب قلباه!…».
🩸ای آقا! چون آن بانو به سرها و کودکها نزدیک شد، افتاد و بی هوش شد وپس از مدتی به هوش آمد و با چشمانش بدان سراشاره کرد وسر با نیزه خم شد و در دامنش افتاد و او سر را گرفت و به سینه چسباند و بوسید وگفت:
پسر جانم! تو را مثل جد و پدرت نشناختند و کشتند. ای وای آب را به رویت بستند…ای پسرم! چه کسی سینۀ تو را خُرد کرد؟
ای اباعبدالله! چه کسی عیالت را اسیر و اموالت را غارت کرد؟چه کسی تو را و پسرانت را سر برید؟ چه دلیرند بر هتک حرمت خدا و رسول خدا!
🩸راوی گفت:
در همین حین که این قضیه را برای امام سجاد علیه السلام نقل میکردم،
قامَ عَلی طولهِ و نَطحَ جِدارَ البیت بِوَجههِ فکَسرَ أَنفُه و شَجَّ رأسُه و سالَ دَمُهُ عَلی صَدره و خَرَّ مغشیّاً علیه مِن شِدّةِ الحُزن والبکاء
▪️امام سجاد علیه السلام تمام قامت برخاست و سر به دیوار اتاق کوبید و بینی مبارکش شکست و خون از بینی و سرش به سینه اش سرازیر شد و از شدت اندوه افتاده و بی هوش شد.
📚دارالسلام،محدث نوری، ج٢ ص١٧٠
مداحی آنلاین - آشنایی با سیمای امام سجاد - استاد قرائتی.mp3
4.76M
🏴 #شهادت_امام_سجاد(ع)
♨️آشنایی با سیمای امام سجاد(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام و المسلمین #قرائتی
Gomnam-Haftegi960720[02].mp3
12.37M
▪️مصیبتهای اهل بیت در راه کوفه تا شام از زبان امام سجاد "علیه السلام" (مقتل)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
👈 مشاهده متن:
Meysammotiee.ir/post/1549
🏴 ویژه شهادت #امام_سجاد (ع)
سخنرانی_1.mp3
44.65M
#سخنرانی
حجتالاسلاموالمسلمین مهدوی_ارفع
شب سوم محرم ۱۴۴۴
1402.04.29-Panahian-ImamSadeghUni-AkharinGameRahaee-03-32k.mp3
13.51M
#سخنرانی
📝 آخرین گام رهایی
🎤حجت الاسلام #استاد_پناهیان
📆 شب سوم محرم ۱۴۰۲
📌 دانشگاه امام صادق(ع)
▪️#امام_حسین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
🌼☘🌼☘🌼☘
🖊 [ متن شماره 1644 ]
✅ متن سخنرانی حاج آقا #حجتی
✨ معرفت به امام ✨
شخصی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و عرضه داشت : آقا ما برای جد شما ابی عبدالله زیاد روضه می گیریم و گریه می کنیم . حضرت فرمود : خدا به شما اجر بدهد با این گریه ای که می کنید و جلسه ای که می گیرید شما به حضرت زهرا سلام الله علیها مادرمان صله می دهید . در روایت آمده است شما به حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها وصل می شوید . حضرت فرمود ابی عبدالله دوتا حرم دارد یک حرم در کربلا است و حرم دوم آنجای است که عزادار ها و سینه زن ها و روضه خوان ها دورهم جمع می شوند .
دعا زیر قبه ی ابی عبدالله مستحب است . خدا یی که حکیم است مگس را الکی خلق نکرده است خلقت ناچیزترین موجود عالم بر روی حساب و کتاب است جدیدا" به این نتیجه رسیدند که مگس هرجا باشد آنجا پر از میکروب است و مگس دارد میکروب زدایی می کند بعد خدا این طوری دارد خرج می کند !! این ابی عبدالله کیست که خدا این طوری به میدان می آید ؟ اگر شما ندانید که ابی الله کیست و معرفت و شناخت به آقا نداشته باشید خیلی خراب کاری دارد یک خراب کاری این است که طلبکار می شوید .
ما که ده شب برای آقا سینه زدیم و گریه می کنیم . می گوید سه سال است به حرم امام رضا علیه السلام می روم وحاجتم را نمی دهد طرف می گوید رفتم با آقای بهجت و گفتم اقا دو تا فیش غذای حضرتی آوردم . آقای بهجت گفت : این غذایی که داریم می خویم چه غذایی است !! گفت : خوب این هم غذایی حضرتی است . شناخت ابی عبدالله هویت انسان را عوض می کند نتیجه دارد .
اگر کسی ابی عبدالله را نشناسد مجبور است با دروغ شاد باشد با خرافات ؛ الان چرا باب خرافات در ایام محرم زیاد می شود ؟ چون یک احساسات عجیب برای ابی عبدالله رخ می دهد برای مردم . برای اثبات ابی عبدالله به خواب استناد می شود خیلی بد است ابی عبدالله را نمیشه با خواب ثابت کرد نمیشه شناخت نمی شود شب بخوابیم و صبح بلند بشویم و بگویم آقا نور دیدیم فلان دیدیم روی حلیم مان یا حسین نوشته ان یکی درخت ازش خون آمده .... از این خرافاتی که دارد باب می شود .
درحد یک مریض شفا دادن ابی عبدالله را تنزل بدهیم درست است که گفتند نمک آش خود را از ما بخواهید اما ما را برای نمک آش خود نخواهید تفاوت است بین این دو ابی عبدالله در حد یک اولیا اللهِ عادی پائین بیاوریم آقای بهجت هم شفا می دهند . یعنی هنر ابی عبدالله این است که مریض من را شفا بدهد ؟ قمر بنی هاشم قرض من را ادا کند همین !! اگر این طور باشد کلیسا راحت است به کلیسا بروید !! کلیسا هفته ای یک بار بروید و بیاید اونجا یک ورد یا ذکری می خوانند حالا غلط یا درست کاری نداریم یک پولی هم می زارند و خدا هم گناه شما را بخشید بروید .
آقا ابی عبدالله مرده زنده می کند ؟ حضرت مسیح هم مرده زنده می کند اما ابی عبدالله این کاره نیست . حضرت مسیح کور مادر زاد را بینا می کند ابی عبدالله هم این کار را انجام می دهد اما ابی عبدالله این کاره نیست خدا برای این کار نیاوردت ش . در قرآن تاریخ دارد اما کتاب تاریخ نیست جغرافی دارد اما کتاب جغرافی نیست اینکه یکی مثل ابی عبدالله دستِ بدون وضو نباید به آن زده شود ؛ اینکه فرمود یکی از نشانه های مومن این است که وقتی سه بار اسم جد ما را جلوش می آورید دل ش محزون می شود اشک ش می ریزد .
دارد تیکه می اندازد یعنی یک تلنگر است ببینید ایمان تان گره خورده است ببینید چقدر امام حسین علیه السلام را می شناسید ؟ همان قدر که می شناسید همان قدر ایمان دارید . یک حقیقت و ظاهر یک جنگ اتفاق افتاد ظاهرش یک شمشیری کشیده شد یک دعوا شد به ظاهر یکی کشته شد یکی زنده ماند اما پشت این ظاهر یک پرده ای خوابیده یک باطنی دارد که اگر به آن نرسیم خطرناک می شود بعضی ها با ابی عبدالله غلط و تفسیر اشتباهِ خود به مسجد غلط می روند وقتی ابی عبدالله شهید شد و به شهادت رسید یک عده برای اینکه به شهرت برسند دم از شهادت ابی عبدالله زدند .
از جمله بنی عباس ؛ بنی عباس پسر عموی ابی عبدالله بودند خباثتی که بنی عباس داشت بی امیه نداشت . هفده بار کربلا را چه کسی شخم زد کسانی که گفتند : یا اسارت الحسین . چون نشناختن وقتی کسی طرف حساب خود را نشناسد در برخورد با او هم نمی تواند درست برخورد کند بعد اهل بیت به عناوین مختلف دارند ما را به سمت ابی عبدالله تلنگر میدهند
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا