eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
5.7هزار دنبال‌کننده
471 عکس
546 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ داستانی شنیدنی از سلام دادن چوپانی به آقا امام حسین(ع) 🎙استاد مسعود عالی 🌼🌼 https://eitaa.com/manbarmajma
داستان‌های‌بحارالانوار احسانِ بی منّت... روزی مردی بیابان نشین به خدمت امام حسن علیه السلام رسید. امام از سیمای او دریافتند که نیازمند است و برای کمک گرفتن آمده است. به خدمتگزاران فرمودند: «هر چقدر پول در خزانه هست به این مرد بدهید.» وقتی به سراغ خزانه رفتند دیدند بیست هزار درهم در آنجا هست. همه را برداشته و به سائل دادند. او که سخت در تعجب فرو رفته بود عرض کرد: سرور من! شما به من فرصت ندادید تا شما را مدح گویم و تقاضای خود را بیان کنم. امام در ضمن گفتاری فرمودند: «احسان ما اهل بیت بی درنگ صورت می‌گیرد.» 📚بحار ج ۴۳ ص ۳۴۱. https://eitaa.com/manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: همنشين شايسته و خوب، بهتر از تنهايى است و تنـهايـى بهـتر از همنـشين بـد اسـت. يـاد دادن نيـكى بهـتر از سـكوت است و سكوت، بهتر از ياد دادن بدى است. 📚بحارالانوار، ج 74 ص 84 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/manbarmajma
⚫️ جود و بخشش کریم اهل بیت (علیه السلام) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم شخصی خدمت امام مجتبی(علیه السلام) رسید و عرض کرد: ای فرزند امیر مؤمنان! تو را به خدایی که به شما نعمت فراوان داده، به فریاد من برس که دشمنی ستمکار دارم که نه حرمت پیران را پاس می دارد و نه به خردی صغیران ترحم می کند. حضرت که تکیه داده بودند، با شنیدن این سخن، برخاستند و نشستند و فرمودند: «کیست این دشمن تا داد تو را از او بگیرم؟» عرض کرد: دشمن من، فقر و پریشان حالی است. حضرت اندکی سر به زیر افکندند و سپس سر برداشتند و به خدمتکار خود فرمودند: «آنچه مال نزد تو موجود است، بیاور» او نیز پنج هزار درهم آورد و به آن مرد داد و امام در پایان فرمود: «تو را به خدا سوگند می دهم که هرگاه بار دیگر این دشمن به تو حمله ور گردید و ستم ورزید، او را نزد من بیاور تا او را از تو دور گردانم» محمد رضا غیاثی کرمانی، سیره اخلاقی امام حسن مجتبی(علیه السلام)، مؤسسه انتشارات حضور، 1385، چ1، صص24و25؛ به نقل از: بحارالانوار، ج43، ص 350 https://eitaa.com/manbarmajma
اخبار شهادت امام حسن مجتبی و مسموم شدن حضرت ع «2» بالاخره پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) و علي بن ابيطالب (عليه السّلام) از شهادت امام مجتبي (عليه السّلام) مکرّر خبر داده بودند و آنچه آنها فرموده بودند لباس عمل پوشيد و قضيّه ي شهادت حضرت مجتبي (عليه السّلام) يعني آن مظلوم تاريخ از اين قرار بود. معاويه از يک طرف حسادت زيادي به عظمت و مقام والاي امام مجتبي (عليه السّلام) که در بين مردم پيدا کرده بود، ناراحت بود و از طرف ديگر قصد داشت «يزيد» پسرش را به جاي خود بنشاند و او را به خلافت معرّفي کند. لذا بخاطر اين اراده ي ناپاک، ناگزير بود که امام مجتبي (عليه السّلام) را هر طوري که هست شهيد کند. معاويه نامه اي به پادشاه روم نوشت و از او سمّي که مهلک فوري باشد تقاضا کرد، او هم سمّي اين چنين در شيشه کرد و براي معاويه فرستاد. معاويه مخفيانه کسي [2] را نزد «جعده» دختر «اشعث بن قيس» که آن روزها همسر امام مجتبي (عليه السّلام) بود، فرستاد و به او وعده کرد که اگر بتواند امام مجتبي (عليه السّلام) را بوسيله ي آن سمّ شهيد کند، به او صد هزار درهم بدهد و چند مزرعه از مزارع اطراف کوفه را در اختيار او قرار دهد و شعب سوراء (که قريه ي خوش آب و هوائي در اطراف عراق بوده) را ملک او بکند و از همه مهمتر او را براي يزيد خواستگاري نمايد. «جعده» فريب وعده هاي معاويه را خورد و تصميم گرفت که امام مجتبي (عليه السّلام) را شهيد کند. لذا «جعده» آن سمّ را در ظرف شيري ريخت و در سر سفره افطار آن حضرت گذاشت امام مجتبي (عليه السّلام) وقتي خواستند بوسيله ي شير روزه شان را باز کنند مقداري از آن شير را آشاميدند سپس متوجّه شدند که مسموم گرديده اند. لذا رو به جعده کردند و فرمودند: «انّا للّه و انّا اليه راجعون». اي دشمن خدا مرا کشتي خدا تو را بکشد. به خدا قسم پس از من کسي براي تو بهتر از من نخواهد بود. تو را آن فاسق ملعون و دشمن خدا (معاويه) گول زده و مسخره ات کرده و خدا تو و او را ذليل کند و شما را به جزاي گناهانتان برساند. امام مجتبي (عليه السّلام) در اثر خوردن آن سمّ چهل روز مريض بودند و افراد مختلفي به عيادتشان مي آمدند. اوّل کسي که به نزد آن حضرت آمد برادر بزرگوارشان حضرت «حسين بن علي» (عليهما السّلام) بودند. وقتي کنارشان نشستند، به برادر بزرگوارشان عرض کردند: اين چه حالتي است که در شما مشاهده مي کنم؟ فرمود: تو مرا در روزهاي پايان عمرم در دنيا و اوّل زندگيم در آخرت مشاهده مي کني و من خودم براي مرگم اقدامي نکرده ام ولي من بر جدّم وارد مي شوم امّا از فراق تو و خواهران و دوستانم کراهت دارم ولي با توجّه به آنکه با پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) و اميرالمؤمنين و مادرم فاطمه ي زهراء و حمزه و جعفر (عليهم السّلام) ملاقات مي کنم از اين گفته ام استغفار مي نمايم و خداي عزّوجل جانشين هر چيزي است که از بين مي رود و تسلّي براي هر مصيبتي است و جبران کننده ي مافات است. [2] بعضي گفته اند که اين واسطه «مروان بن حکم» بوده است. بحارالانوارجلد44صفحه ۱۵۱ ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ https://eitaa.com/manbarmajma
«3» سخنان امام حسن مجتبی ع هنگام شهادت با امام حسین ع امام مجتبي (عليه السّلام) در حالي که در هر سرفه مقداري خون از حلق نازنينشان مي آمد فرمودند: اي برادر مي بيني که چگونه خون جگرم در طشت ريخته است، من مي شناسم کسي را که مرا به اين مصيبت و بلاء انداخته، اگر او را به تو معرّفي کنم تو با او چه خواهي کرد؟ حضرت ابي عبداللّه الحسين عرض کردند: من او را مي کشم. حضرت مجتبي (عليه السّلام) فرمودند:پس من هم او را تا آخر عمرم به تو معرّفي نخواهم کرد ولي آنچه را که به تو مي گويم بنويس و نگه دار. سپس فرمود: اين وصيّتنامه اي است که من به برادرم حسين بن علي (عليهما السّلام) مي گويم. او (حسن بن علي (عليه السّلام)) وصيّت مي کند در حالي که شهادت مي دهد که خدائي جز خداي يکتا نيست او يکي است و شريکي ندارد، وصيّت مي کند در حالي که عبادت مي نمايد خدا را حقّ عبادتش را او شريکي در مُلک ندارد، چون ذليل نمي شود، ياري براي او از ذلّت وجود ندارد. و او همه چيز را خلق کرده و همه چيز را اندازه گيري کرده و او اولي است که عبادت شود و احقّ است بر ديگران که تمجيد گردد کسي که او را اطاعت کند رشد خواهد کرد و کسي که او را معصيت کند اغوا خواهد بود و کسي که به سوي او برگردد هدايت خواهد شد. من وصيّت مي کنم به تو اي حسين درباره ي کساني که از اهل و اولاد من و اهل بيت خودت که بعد از من مي مانند اينکه از گناهکارانشان بگذري و نيکوکارانشان را قبول کني و براي آنها مانند پدر باشي و بدن مرا کنار قبر رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) دفن کن چون من بدان خانه حقّ بيشتري از ديگران دارم. (پس از جملاتي مي فرمايد:) اگر عايشه نگذاشت که مرا در آن خانه دفن کنيد تو را قسم به خدا و به قرابت و رحمي که متّصل است به پيامبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) نگذاري قطره ي خوني ريخته شود تا آنکه من پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) را ببينم و آن حضرت را ازآنچه با من کرده اند خبر دهم و او را به قضاوت بنشانم. [3]. [3] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 151. https://eitaa.com/manbarmajma
«4» سالم بن جعد از عیادت کنندگان امام حسن مجتبی ع يکي ديگر از کساني که به عيادت امام مجتبي (عليه السّلام) در آن چهل روز رفت «سالم بن جُعد» بود. مي گويد: وقتي به خدمت آن حضرت رفتم، گفتم: اي پسر پيغمبر تو ما را ذليل کردي و ما جمعيّت شيعه را بنده ي ديگران نمودي و حتّي يک نفر از دوستانت براي تو باقي نمانده است. امام مجتبي (عليه السّلام) در آن حال کسالت فرمود:چرا؟ گفتم: بخاطر اينکه خلافت را به معاويه ي تجاوزگر واگذار نمودي. فرمود: به خدا قسم من خلافت را به او ندادم مگر وقتي که ديدم يار و ياوري ندارم و اگر ياوري مي داشتم با او شب و روز جنگ مي کردم تا آنکه خدا بين من و او حُکم فرمايد ولي من تلوّن اهل کوفه را مي دانم و مي دانم که آنها وفائي ندارند و عهده دار عمل کردن به قول و فعلشان نيستند آنها با هم اختلاف دارند و به زبان به ما مي گويند که دلهاي ما با شما است ولي شمشيرهايشان از غلاف عليه ما بيرون آمده است. وقتي امام مجتبي (عليه السّلام) کلامش به اينجا رسيد حالش بهم خورد از حلقوم مبارکش خون فوران زد و دستور داد طشتي در مقابلش گذاشتند که در ميان آن طشت خون حلقش ريخت. گفتم: اي پسر پيغمبر اين چه حالت است که من مشاهده مي کنم؟! در شما دردي و کسالتي ظاهر نيست! فرمود: بله من مرضي و کسالتي ندارم ولي معاويه مرا مسموم کرده و اين سمّ بر جگرم نشسته است. عرض کردم: چرا خودتان را مداوا نمي کنيد؟ فرمود: دو مرتبه ي ديگر او مرا مسموم کرد و اين بار سوّم است که ديگر دوائي ندارد. يکي ديگر از کساني که براي عيادت حضرت مجتبي (عليه السّلام) در آن چهل روز به خدمتش مشرّف شد «جُنادة بن ابي اميه» بود. او مي گويد: به خدمت امام مجتبي (عليه السّلام) براي عيادتشان رسيدم وقتي چند لحظه در محضرشان نشستم ديدم لخته ها خون زيادي از حلقوم مبارکشان در ميان طشتي که در مقابلشان هست مي ريزد. عرض کردم: اي مولاي من چرا خود را معالجه نمي فرمائيد؟ فرمود: اي بنده ي خدا مرگ را به چه چيز مي توانم معالجه کرد. گفتم: «انّا للّه و انّا اليه راجعون» سپس رو به من کرد و فرمود: پيغمبر اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) به ما فرموده و قرار اين است که از اولاد علي و فاطمه ي زهراء (عليها السلام) يازده نفر امام و صاحب امر خلافت باشند. هيچ يک از آنها از دنيا نمي روند مگر با کشته شدن و يا مسموم گرديدن. سپس در حالي که طشت را آن طرف مي گذاشت و گريه مي کرد و بسيار محزون بود من به آن حضرت گفتم: مرا موعظه بفرمائيد. فرمود: بله. «استعد لسفرک» يعني خود را براي سفر آخرت قبل از مرگ آماده کن، تزکيه ي نفس کن، خود را به مقام اولياء خدا برسان تا از مرگ نترسي و بلکه از مرگ استقبال کني. و فرمود: «و حصل زادک قبل حلول اجلک» يعني قبل از آنکه حضرت ملک الموت بيايد و بخواهد قبض روحت کند. زاد و توشه ي عالم آخرتت را از قبيل اعمال صالحه و عبادات مأثوره تحصيل کن و دست خالي از اين دنيا نرو و خود را به کمالات روحي برسان. و فرمود:«واعلم انّک تطلب الدنيا و الموت يطلبک» يعني بدان تو طلب دنيا مي کني ولي مرگ هم در تعقيب تو حرکت مي کند و تو را مي طلبد. و فرمود: «ولا تحمل همّ يومک الّذي لم يأت علي يومک الّذي انت فيه» يعني اي «جناده» همّ و غمّ روزي که هنوز نيامده و معلوم نيست چه خواهد شد بر روزي که در آن هستي تحميل مکن و خود را براي آينده ناراحت نکن. و فرمود: «واعلم انّک لا تکسب المال شيئا فوق قوّتک الا کنت فيه خازنا لخيرک» يعني اي «جناده» بدان که تو بيشتر از قدرت خود مالي را کسب نمي کني مگر آنکه براي ديگري آن را خواهي گذاشت. و فرمود: «واعلم ان في حلالها حسابا و في حرامها عقابا و في الشبهات عتابا» يعني اي «جناده» بدان که در کسب مال حلال دنيا روز قيامت بايد حسابش را تحويل دهي و در حرامش عقاب و عذاب مي شوي و در شبهاتش مورد عتاب پروردگار واقع خواهي شد. بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 139. https://eitaa.com/manbarmajma
«5» سخنان امام حسن مجتبی در عرفان و اخلاق هنگام شهادت و فرمود: «فانزل الدنيا بمنزلة الميته خذ منها ما يکفيک فان کان ذلک حلالا کنت قد زهّدت فيها و ان کان حراما لم يکن فيه و زرفا خذت کما اخذت من الميته و ان کان العتاب فان العتاب يسر». يعني اي «جناده» دنيا را به منزله ي مرده اي فرض کن و از آن به قدر آنکه بخوري و نميري دريافت کن. اگر آن مقدار اندک که از دنيا براي خود گرفته اي حلال باشد تو جزء زهّاد خواهي بود چون از حلال دنيا مختصري را انتخاب کرده اي و اگر حرام باشد چون به قدر ضرورت از دنيا گرفته اي وزر و وبالي به گردنت نخواهد بود و اگر شبهه ناک باشد و عتاب و سرزنش داشته باشد عتاب در مال کم که تو از دنيا گرفته اي طبعا آسان است. و فرمود: «واعمل لدنياک کانک تعيش ابدا واعمل لآخرتک کانک تموت غدا» يعني اي «جناده» براي دنيايت آنچنان کار کن مثل آنکه مي خواهي هميشه در دنيا بماني و براي کسب زاد و توشه ي آخرتت آنچنان عمل کن مثل آنکه بنا است فردا بميري. و فرمود: «واذا اردت عزا بلاعشيرة وهيبة بلا سلطان فاخرج من ذل معصية اللّه الي عز طاعة اللّه عزّوجل» يعني اي «جناده» اگر مي خواهي بدون اقوام و دوستان و طرفداران عزيز باشي و مي خواهي بدون سلطان داراي شخصيّت و هيبت باشي خود را از زير بار ذلّت گناه بيرون بياور و اطاعت خداي عزّوجل را بکن. و فرمود: «واذا نازعتک الي صحبة الرجال حاجة فاصحب من اذا صحبته زانک و اذا خدمته صانک واذا اردت منه معونه أعانک وان قلت صدّق قولک و ان صلت شدّ صولک و ان مددت يدک بفضل مدّها و ان بدت عنک ثلمة سدّها و ان راي منک حسنه عدّها و ان سئلته اعطاک و ان سکت عنه ابتداک». (بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 139. ) يعني اي «جناده» اگر خواستي با کسي رفاقت کني و احتياج به رفاقت او داشتي با کسي رفاقت کن که وقتي با او مصاحبي مايه ي زينت تو باشد و وقتي خدمتگزارش باشي تو را نگه دارد و اگر از او کمک خواستي تو را کمک کند و اگر سخني گفتي تو را تصديق کند و اگر به او نزديک شدي، او نزديک شدنت را تقويت کند و اگر دست نياز به سوي او دراز کردي دستت را رد نکند و اگر اشکالي در کارت پيدا شد آن اشکال را برطرف کند و اگر از تو خوبي مشاهده کرد، آن را به حساب بياورد و اگر تو از او چيزي خواستي به تو بدهد و اگر حاجتت را به او نگفتي او خودش ابتدائا از خواسته ات تحقيق کند و حاجتت را برآورد. يکي ديگر از کساني که امام مجتبي (عليه السّلام) را در آن روزها عيادت کرد «عمر بن اسحاق» بود. مي گويد: من با يکي از آشنايان به عيادت حضرت حسن بن علي (عليهما السّلام) مشرّف شديم. آن حضرت به من رو کردند و فرمودند: از من سؤالاتت را بپرس. گفتم: نه به خدا قسم من از شما سؤالي نمي کنم تا خداي تعالي شما را شفا دهد و بعدا در حال صحّت سؤالاتم را از شما خواهم پرسيد. سپس آن حضرت حرکت کرد و به اتاق مجاور رفت و برگشت دوباره فرمود: از من سؤالاتت را بپرس قبل از آنکه ديگر نتواني از من سؤالي کني باز من گفتم: تا خداي تعالي شما را شفا ندهد من از شما چيزي سؤال نمي کنم. فرمود: قسمتي از کبدم در اثر سمّ از بين رفته و من مکرّر مسموم شده ام ولي اين دفعه مثل آن دفعه ها نيست. بالاخره از خدمتش مرخّص شدم فرداي آن روز که خدمتش رسيدم، ديدم در حال جان دادن است و امام حسين (عليه السّلام) بالاي سر آن حضرت نشسته و از او سؤال مي کند که من بعد از شما کشته شدن شما شهادتتان را به که نسبت بدهم و کي شما را مسموم نموده است فرمود: او را معرّفي کنم که تو او را بکشي حضرت حسين بن علي عرض کرد: بلي. فرمود: اگر قاتل من همان کسي باشد که من گمان مي کنم خداي تعالي او را عذاب خواهد کرد و اگر او نباشد من دوست ندارم که بي گناهي بخاطر گمان من کشته شود. البته ما معتقديم که امام قاتل خود را مي شناخت و يا لااقل مي توانست او را بشناسد ولي بخاطر تعليم يک مسأله ي اخلاقي به شيعيان جهان اين مطلب را به اين صورت بيان مي فرمايد و درسي به آنها مي دهد. https://eitaa.com/manbarmajma ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
«6» مرثیه امام حسن ع برای امام حسین ع هنگام شهادت سپس حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) در آخرين روز حيات آن حضرت چشمش به صورت امام مجتبي (عليه السّلام) افتاد ديد رنگ آن حضرت در اثر سمّ «سبز» شده است عرض کرد: برادر چرا رنگتان «سبز» شده است؟ امام مجتبي (عليه السّلام) به گريه افتادند و دست به گردن حضرت امام حسين (عليه السّلام) انداختند و مدّتي گريه کردند. و فرمودند: اي برادر حديثي که از جدّم رسول خدا (صلّي اللّه عليه و آله) در حقّ من و تو رسيده به صحّت پيوست حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) عرض کرد: آن حديث چيست؟ حضرت مجتبي (عليه السّلام) فرمودند: [ صفحه 222] رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) فرمود: در شب معراج وقتي که در باغهاي بهشت گردش مي کردم از کنار خانه هاي اهل ايمان مي گذشتم دو قصر بسيار مجلّل که در تمام خصوصيّات مثل هم بودند در کنار يکديگر ديدم ولي يکي از آنها از «زبرجد سبز» و ديگري از «ياقوت سرخ» نماسازي شده بود به جبرئيل گفتم: اين دو قصر مال کيست؟ او گفت: يکي مال امام حسن (عليه السّلام) و ديگري مال امام حسين (عليه السّلام) است. به جبرئيل گفتم: چرا اين دو قصري که در همه جهت مثل هم اند در رنگ آن همه تفاوت دارند؟ جبرئيل به من جوابي نداد و ساکت ماند به او گفتم: چرا حرف نمي زني؟ جبرئيل گفت: از شما حيا مي کنم که حقيقت را بگويم. گفتم: از تو سؤ ال مي کنم به حقّ خدا اين را به من بگو. جبرئيل گفت: امّا سبزي قصر امام حسن (عليه السّلام) بخاطر اين است که آن حضرت را با سمّ مي کشند اثر آن سمّ اين است که در دم مرگ بدن او سبز مي شود و امّا علّت سرخ بودن قصر امام حسين (عليه السّلام) اين است که او را با شمشير مي کشند و صورت مبارکش از رنگ خون سرش قرمز مي شود. [5] . [ صفحه 223] در اينجا امام مجتبي (عليه السّلام) و حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) و کساني که در آنجا اطراف آنها بودند گريه کردند. سپس حضرت مجتبي (عليه السّلام) رو به برادرشان کردند و فرمودند: اي برادر من از تو جدا مي شوم و به پروردگارم ملحق مي گردم و به حقّي که من به تو دارم قسَمت مي دهم که درباره ي قاتل من حرفي نزني و درباره ي من کاري نکني که خوني بريزد. [6] . حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) خود را بر روي بدن آن حضرت انداخت و سر و چشمش را بوسيد و کنار آن حضرت نشست و مدّت زيادي با هم آهسته حرف زدند. سپس امام مجتبي (عليه السّلام) فرمودند: مرا به صحن حياط ببريد مي خواهم به ملکوت آسمان نگاه کنم وقتي آن حضرت را به زير آسمان در صحن حياط بردند دست به دعا برداشت و عرض کرد: خدايا من براي رضاي تو راضي هستم که جانم گرفته شود و شهادت نصيبم گردد. [7] . حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) به برادر عرض کرد:مايلم در لحظه ي وفات از حالتان مطّلع باشم. فرمود: از رسول اکرم (صلّي اللّه عليه و آله) شنيدم که مي فرمود: عقل از ما خاندان تا وقتي روح در بدنمان هست مفارقت نمي کند دستت به دست من بده وقتي که ملک الموت آمد من دستت را فشار مي دهم. حضرت ابي عبداللّه الحسين (عليه السّلام) دستشان را در دست امام مجتبي (عليه السّلام) گذاشتند پس از ساعتي حضرت امام مجتبي (عليه السّلام) آهسته دست آن حضرت را فشار دادند و اشاره فرمودند که حضرت ابي عبداللّه (عليه السّلام) گوششان را نزديک دهان آن حضرت ببرند وقتي اين کار را کردند حضرت امام مجتبي (عليه السّلام) فرمودند: که ملک الموت به من گفت: بر تو بشارت باد که خداي تعالي از تو راضي است و رسول خدا (صلّي اللّه عليه و آله) شفيع گناهکاران است سپس امام مجتبي (عليه السّلام) مواريث انبياء و آنچه اميرالمؤمنين (عليه السّلام) به آن حضرت در دم مرگ سپرده بود به حضرت سيّدالشّهداء (عليه السّلام) سپرد و در روز 28 ماه صفر سال پنجاهم هجري [8] از دار دنيا رحلت فرمود. [5] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 145. [6] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 154. [7] بحارالانوار جلد 44 صفحه ي 138. [8] مصادف بوده است با 10 فروردين سال 49 هجري شمسي مطابق با 27 مارس سال 670 ميلادي. https://eitaa.com/manbarmajma ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشهید صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏.
🔴 امام رضا علیه السلام فرمودند: 🔵 منتظرین گداخته می شوند، همان گونه که طلا در کوره گداخته می شود، و مانند طلای ناب از ناخالصی پاک می شوند. 📚 الارشاد ص۳۳۹
◾️ روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیهماالسلام» در لحظات احتضار... در نقلی آمده است: وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام بر بالین برادر گریه می‌کردند، امام حسن علیه‌السلام به او فرمودند: یاأخاهُ لاتَحزَن عَلیَّ فإنَّ مُصابَکَ أعظَمُ مِن مُصیبَتی و رُزْئُک أعظمُ مِن رُزئی ▪️ای برادر بر من غمگین مباش که همانا مصیبت های تو عظیم تر از مصیبت من است و سختی تو بزرگ تر از سختی من است. فإنَّك تُقتَلُ يا اباعبداللهِ الحسينُ بشَطِّ الفُراتِ بأرضِ كربلا عَطشانا لَهيفا وَحيدا فَريدا مَذبوحا ▪️همانا ای اباعبدالله تو کشته میشوی در کنار نهر فرات در زمین کربلا، در حالی که تشنه و غمگین و تنها هستی تو را ذبح می‌کنند. و يَعلو صَدْرَكَ أشقي الأُمّة و يُحَمْحِمُ فَرَسُكَ و يقولُ في تَحَمْحُمِهِ الظَّليمةَ الظَّليمةَ مِن أُمَّةٍ قَتَلَتْ إبْنَ بِنتِ نَبيِّها ▪️و شقی ترین این امت بر سینه‌ات بالا می‌رود؛ و در آن هنگام اسب تو فریاد می‌دهد: الظَّليمةَ الظَّليمةَ ؛ شکایت از ظلم امتی می‌کند که پسر دختر پیغمبرش را کشتند. و تُسْبي حَريمُكَ و يُؤتَمُّ أطفالُك و يَسيرونَ حريمُكَ علي الأقتابِ بِغَيرِ وُطاءٍ و لا فِراشٍ و يُحمَلُ رأسُكَ يا أخي علي رأسِ القنا بعدَ أنْ تُقتَلُ و يُقْتَلُ أنصارُك ▪️ و اهل و عیالت به إسارت می‌روند و فرزندانت یتیم می‌شوند و عیالت را بر شترانی بدون جهاز حمل می‌کنند و بعد از اینکه تو و یارانت را کشتند، سرِ تو را ای برادر بر سر نیزه می‌کنند. فيالَيْتَني كنتُ عندَكَ أَذُبُّ عَنْكَ كما يَذُبُّ عنكَ أنصارُكَ بِقَتلِ الأَعداءِ و لكِن هذا الأَمرُ يَكونُ و أنتَ وحيدٌ لا ناصِرَ لكَ مِنّا ▪️ پس ای کاش آن روز نزد تو می‌بودم و از تو دفاع می‌نمودم همانطور که یارانت با کشتن دشمنانت از تو دفاع خواهند کرد ولی این واقعه اتفاق خواهد افتاد درحالی که تو تنها هستی و یاوری از جانب ما برایت نیست. 📚معالی السبطین ص۶۲
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (ص) ♨️توطئه شورای سقیفه بعد از (ص) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام پیشنمازی https://eitaa.com/manbarmajma
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (ص) ♨️سیره نبی مکرم اسلام(ص) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام https://eitaa.com/manbarmajma
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (ص) ♨️نگرانی پیامبر از بی قراری امت 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام https://eitaa.com/manbarmajma
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️پنج علامت حتمی ظهور امام زمان(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام https://eitaa.com/manbarmajma
◾️ یَومٌ عَلَی صَدرِ النَّبی ... یَومٌ عَلَی وَجهِ الثَّریٰ ... در روایت آمده است: هنگامی که بیماری رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله که به سبب آن به شهادت رسیدند، شدت یافت، ضَمَّ الْحُسَیْنَ علیه السلام إِلَی صَدْرِهِ یَسِیلُ مِنْ عَرَقِهِ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ وَ یَقُولُ ▪️ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امام حسین علیه السلام را به سینه خود چسبانیده بود. عرق آن بزرگوار در حالی که جان می‌داد بر او فرو می‌ریخت و می‌فرمود: مَا لِی وَ لِیَزِیدَ لَا بَارَکَ اللَّهُ فِیهِ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ ثُمَّ غُشِیَ عَلَیْهِ طَوِیلًا وَ أَفَاقَ وَ جَعَلَ یُقَبِّلُ الْحُسَیْنَ وَ عَیْنَاهُ تَذْرِفَانِ وَ یَقُولُ ▪️من با یزید مگر چه کرده‌ام! خدا به یزید، خیر ندهد! پروردگارا یزید را لعنت کن! آن گاه مدت طولانی غش کرد. وقتی به هوش آمد، در حالی که چشمان مبارکش اشکبار بودند امام حسین علیه السلام را می‌بوسید و می‌فرمود: أَمَا إِنَّ لِی وَ لِقَاتِلِکَ مُقَاماً بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ▪️ آیا بین من و قاتل تو نزد خدای متعال محاکمه‌ای خواهد بود. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص٢۶۶ ✍ در فقه آمده است که در لحظات احتضار، روی سینه مُحتضر باید سبک باشد و حتی فرموده‌اند که دکمه‌های پیراهن محتضر نیز، بهتر است گشوده شود ... حال چقدر وجود نازنین سیدالشهداء علیه‌السلام، بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله عزیز است که او را در لحظات احتضار خود، بر روی سینه مبارکش جای می‌دهد ... و آن شاعر، چه زیبا و چه جانسوز سرود: یَومٌ عَلَی صَدرِ النَّبی ... یَومٌ عَلَی وَجهِ الثَّریٰ ... ( یک‌روز روی سینه رسول الله جایَت بود و یک‌روز هم بر روی خار و خاشاک بیابان ...)
گنجینه معارف فضایل اخلاقی امام حسن مجتبی (ع) فضایل اخلاقی امام حسن مجتبی (ع) زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، دومین امام معصوم، با توجه به زمان های که در آن قرار داشتند در زمینه های اخلاق، فضیلت، کمال، حلم و سیاست درخشندگی خاصی دارد. جامعه بشری برای پیمودن راه درست، به این ویژگی هایی که در سیره امامان معصوم است، نیازمند است. هر امام با توجه به زمان خود، به گونه ای راه را مشخص می نمودند. امام حسن (ع) هم در عمل به این مهم پرداختند و متناسب با زمان و مکان و مخاطب، به شیوه ای برخورد کردند که هر کدام از این برخوردها می تواند از جنبه های مختلف بررسی گردد. امام مجتبی (ع) عابدترین و زاهدترین مردمان زمان خویش بودند و همواره از خوف خدا می لرزیدند. کرم و سخاوتشان زبان زد همگان بود. در قله عزت بودند و در برابر تهی دستان فروتن؛ شجاعتشان بر دوست و دشمن آشکار بود. واژه گان کلیدی: امام حسن مجتبی (ع)، سیره، اخلاق، فضایل. تاریخ انتشار : 1397/7/24 بازدید : 21424 منبع : , محمدی مزرعه شاهی، مجتبی / شاه ولی اناری، مهدی مشخصات نویسنده : عضو هیأت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن / دانشجوی دوره کارشناسی رشته تربیت معلم قرآن مقدمه پژوهش درباره زندگی معصومان (ع) ضروری است؛ زیرا اقیانوس بی کران فضایل و معارف آنان، مناسب ترین الگو برای همگان، به ویژه مسلمانان است. هم چنین تعالی شخصیت معنوی انسان، از والاترین و مقدس ترین اهداف پیشوایان دین بوده است. «الگوپذیری و قهرمان گرایی»، در وجود انسان نهادینه شده و همه مردم همواره دنبال سمبل ها هستند. امامان (ع) با تحمل مشقت های بسیار در این مسیر، تمامی تلاش خویش را بر آن گذاشتند تا اخلاق نیک را با شیوه های رفتاری و گفتاری خویش به آدمی بیاموزند و او را از زشتی ها به دور داشته، متوجه حقیقت والای انسانی و ارزش سترگش کنند. بی تردید رهبران الهی و امامان به عنوان تندیس همه خوبی ها، قهرمانان موفق برای چگونه بودن، چگونه زیستن و چگونه مردن هستند. همه ابعاد شخصیت معصومان (ع) بایسته پژوهش است؛ ازاین رو صاحبان اندیشه، نخبگان و نظریه پردازان، بیش تر، ویژگی های آنان را تحلیل می کنند. در این میان، نقش برجسته امام مجتبی (ع) بسیار چشم گیر جلوه می نماید. ازاین رو، با تأملی کوتاه در اخلاق و فضایل ایشان دریچه ای به بی کران سجایای اخلاقی آن امام همام می گشاییم. زندگانی امام مجتبی (ع) در تاریخ میلاد خجسته امام مجتبی (ع) اندکی اختلاف وجود دارد. طبق قول مشهور، در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر گرامی اش امام علی بن ابی طالب (ع) و مادر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، بودند. امام حسن (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیش تر درک نکردند زیرا تقریباً هفت سال بیش نداشتند که پیامبر اسلام (ص) بدرود زندگی گفتند. آن حضرت پس از رحلت پیامبر (ص) تقریباً سی سال در کنار پدرش امیرمؤمنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت امام علی (ع) (سال 40 ق) به مدت ده سال امامت امت را به عهده گرفت و در سال 50 هجری، با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در 48 سالگی به درجه شهادت رسید و در قبرستان بقیع در مدینه مدفون گشت. فضایل خجسته امام حسن مجتبی (ع) امام مجتبی (ع) دارای فضایل فراوانی بودند که خلاصه آن را با سه عنوان بیان می کنیم: 1. اصالت پاک از مهم ترین فضایل آن امام وارسته این بود که پدرش علی مرتضی، دومین شخصیت برجسته جهان اسلام و مادرش فاطمه زهرا، نخستین بانوی نمونه اسلام و نی ای ارجمندش، آخرین پیام آور خدای یکتا بودند. جده فداکارش اولین بانوی مسلمان، حضرت خدیجه بنت خویلد بود؛ بانویی که تا پایان عمر، یار و غمگسار روزهای غریبی پیامبر بود و با بخشش اموال خویش، روند و حرکت دین نوپای اسلام را شتاب بیش تری داد. 2. آیات قرآن از برجسته ترین فضایل امام مجتبی (ع) این است که او جزو اصحاب کسا و آل عبا و از اهل بیت پیامبر (ص) بودند؛ اهل بیتی که آیات فراوانی در شأن ایشان نازل شده است؛ از جمله آیه تطهیر. عمر بن ابی سلمه (پسر همسر رسول خدا) می گوید: پیامبر (ص) در خانه ام سلمه حضور داشتند که این آیه نازل شد: (انّما یریدُ اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً)؛ خداوند اراده کرده است که از شما اهل بیت، پلیدی را بزداید و پاکیزگی تان بخشد.[1] در این هنگام حضرت، دخترش فاطمه و پسرانش حسن و حسین را فراخواندند و عبایی را بر سر آن ها افکندند و درحالی که علی (ع) پشت سر ایشان ایستاده بود، فرمودند : «اللّهمّ هؤُلاء اهلُ بیتی فَاذْهَبْ عَنهُمُ الرّجسَ و طَهِّرْهُم تَطهیراً»؛ پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنان دور فرما و آنان را پاکیزه گردان».
حضور امام مجتبی (ع) در جریان «مباهله» نیز نشانه اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا (ص) برای ایشان قائل بودند. نیز حضور آن حضرت در «بیعت رضوان» و بیعت نمودن پیامبر (ص) با او، جایگاه رفیع آن امام همام را نشان می دهد.[2] 3. روایات نبوی (ص) با توجه به اصالت خانوادگی و تربیت علوی و فاطمی، پیامبر (ص) امام مجتبی (ع) و برادر بزرگوارش را با چنین جملاتی می ستودند: «این ها (حسن و حسین) گل های خوش بوی امت من هستند.»[3] «و هما سیدا شباب اهل الجنّة»؛ و آن دو سرور جوانان اهل بهشتند.[4] در کتاب استیعاب به طرق مختلف از رسول گرامی (ص) روایت شده که درباره حسنین فرمودند: خدایا من این دو را دوست دارم، تو نیز آن ها را و هر کس را که دوست دارشان است، دوست بدار.[5] و در مورد امام مجتبی (ع) فرمود: «لوکان العقل رجلًا لکان الحسن؛ اگر عقل به شکل مردی مجسم می شد، همانا حسن بود».[6] ویژگی های اخلاقی امام مجتبی (ع) روش، منش، رفتار و کردار امام مجتبی (ع) نمونه روزگار بود. در یک جمع بندی کلی، می توان چنین نتیجه گرفت که تاریخ نویسان مهم ترین برجستگی های اخلاقی آن حضرت را «بخشنده ترین، بزرگ منش ترین، باسخاوت ترین، حلیم ترین، زاهدترین، راست گوترین، پارساترین، عابدترین، گرامی ترین، پرگذشت ترین و دارای گشاده ترین سینه در میان مردم» ثبت و ضبط کرده اند. شیخ صدوق در کتاب امالی از امام صادق (ع) و آن حضرت از پدرانش چنین نقل می کند: امام حسن (ع)، در میان مردم زمان خود، عابدترین، پارساترین و گرامی ترین افراد بود. چون قصد حج می کرد، پیاده می رفت و گاهی پای خود را برهنه می نمود. هیچ گاه دست به کاری نمی زد مگر این که خدا را یاد می نمود. راست گوترین مردم بود و رساترین بیان را داشت. وقتی به درب مسجد می رسید، سر به سوی آسمان بلند می کرد و عرضه می داشت: «الهی ضَیفُک بِبابِک یا مُحسِنُ قَد اتَاک المُسِیئُ فَتَجاوَز عَن قَبِیح مَا عِندِی بِجَمِیلِ مَا عِندَک یا کریمُ»؛ خدایا میهمانت درب خانه ات ایستاده، ای احسان کننده! بنده گنه کار به سوی تو آمد، به خوبی آنچه نزد توست، از بدی آن چه نزد من است درگذر."[7] جابر بن عبدالله انصاری می گوید: شنیدم که امام مجتبی (ع) فرمودند: مکارم اخلاق ده چیز است: 1. راست گویی؛ 2. صداقت در خضوع؛ 3. بخشش به سائل؛ 4. خوش خلقی؛ 5. پاداش دادن به کارها؛ 6. پیوند با خویشان؛ 7. حمایت از همسایه؛ 8. حق شناسی برای صاحب آن؛ 9. مهمان نوازی؛ 10. سرسلسله همه این ها شرم و حیا است.[8] اگر بخواهیم ویژگی های اخلاقی آن حضرت را بررسی کنیم، در ابتدا بهترین ملاک، سخن خود امام است که بعضی از فرمایش های ایشان را بررسی می کنیم. 1. صداقت در خضوع گستره گذشت و مهرورزی امام، آن قدر پردامنه بود که قاتل او را هم در برگرفت. چنان که «عمر بن اسحاق» می گوید: من و حسین (ع) در لحظه شهادت، نزد امام مجتبی (ع) بودیم که فرمود: «بارها به من زهر داده اند، ولی این بار تفاوت می کند؛ زیرا این بار جگرم را قطعه قطعه کرده است». حسین (ع) با ناراحتی پرسید: «چه کسی شما را زهر داده است؟» فرمود: «از او چه می خواهی؟ می خواهی او را بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من می دانم، خشم و عذاب خداوند بیش تر از تو خواهد بود. اگر هم او نباشد، دوست ندارم که به خاطر من، بی گناهی گرفتار شود».[9] 2. فروتنی امام مانند جدش رسول الله (ص) بدون هیچ تکبری روی زمین می نشستند و با تهی دستان هم سفره می شدند. روزی سواره از محلی می گذشتند که دیدند گروهی از بینوایان روی زمین نشسته اند و مقداری نان را پیش خود گذارده اند و می خورند. آنان وقتی امام حسن (ع) را دیدند، به ایشان تعارف کردند و حضرت را سر سفره خویش خواندند. امام از مرکب خویش پیاده شدند و این آیه را تلاوت کرد: (انّه لایحبُ المُستَکبرین)؛ «خداوند خودبزرگ بینان را دوست نمی دارد.»[10] سپس سر سفره آنان نشستند و مشغول خوردن گردیدند. وقتی همگی سیر شدند، امام آن ها را به منزل خود فرا خواندند و از آنان پذیرایی نمودند و به آنان پوشاک هدیه کردند.[11] همواره دیگران را بر خود مقدم می داشتند و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد می کردند. روزی ایشان در مکانی نشسته بودند تا برخاستند که بروند، پیرمرد فقیری وارد شد. امام به او خوش آمد گفتند و برای ادای احترام و خضوع، به او، فرمودند: «ای مرد! وقتی وارد شدی که ما می خواستیم برویم. آیا به ما اجازه رفتن می دهی»؟ مرد فقیر عرض کرد: «بله، ای پسر رسول خدا!»[12] 3. بخشش به سائل امام مجتبی (ع) از خیل ستارگان پرفروغ است. او به «کریم اهل بیت» شهرت دارد. همت بلند و طبع عالی حضرت مجتبی (ع) اجازه نمی داد کسی از در خانه او ناامید برگردد و گاه که کمک مستقیم مقدور حضرت نبود، به طور غیرمستقیم در رفع نیازمندی های افراد می کوشیدند و با تدابیر خاصی، گره از مشکلات گرفتاران می گشودند.
4. برخورد کریمانه با مردم ابن شهرآشوب در کتاب مناقب چنین روایت می کند: مردی از امام مجتبی (ع) تقاضای کمک مالی نمود. حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دینار به او داد. آن گاه فرمود: «برو باربری بیاور تا این پول ها را برایت حمل کند.» مرد، باربری آورد. حضرت عبای سبزرنگش را به مرد سائل داد و فرمود: «این کرایه باربر است.» امام مجتبی (ع) در جود و کرم از همگان سبقت گرفته بودند؛ آن چنان که با بخشش های خداپسندانه، دست از دارایی های خویش می کشیدند و همه را در راه خشنودی خدا تقدیم می کردند. این در واقع بیان گر بی اعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا بود. در همین مورد نوشته اند: امام مجتبی (ع) در طول عمر خود، دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم نمود و نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.[13] 5. بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران می توان گفت که بارزترین ویژگی امام مجتبی (ع) که بهترین سرمشق برای دوست داران ایشان است، بخشندگی بسیار و دست گیری از دیگران است. ایشان به بهانه های مختلف، همه را از خوان کرم خویش بهره مند می ساختند و آن قدر بخشش می کردند تا شخص نیازمند بی نیاز می شد؛ زیرا طبق تعالیم اسلام، بخشش باید به گونه ای باشد که فرهنگ تکدی گری را ریشه کن سازد و در صورت امکان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون گرداند. روزی حضرت مشغول عبادت بودند فردی در کنار ایشان نشسته بود و به درگاه خدا می گفت: «خدایا! ده هزار درهم به من ارزانی دار». حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد.[14]
ده ویژگی اخلاقی امام مجتبی (ع) - عبادت ا 3- همنشینی با قرآن آن بزرگوار، صوتی زیبا در قرائت قرآن داشت و علوم قرآن را از کودکی به نیکی می دانست. همواره پیش از خوابیدن، سوره کهف را تلاوت می کرد و سپس می خوابید. گفته اند در دوران زندگانی پیامبر اکرم (ص)، شخصی وارد مسجد شد و از کسی درباره تفسیر شاهد و مشهود[7] پرسید؛ آن مرد پاسخ داد: «شاهد، روز جمعه است و مشهود، روز عرفه. » از مرد دیگری پرسید؛ ولی او گفت: «شاهد روز جمعه و مشهود روز عید قربان است. » سپس نزد کودکی رفت که گوشه مسجد نشسته بود. او پاسخ داد: «أَمَّا الشَّاهِدُ فَمحمد (ص) وَ أَمَّا الْمَشْهُودُ فَیوْمُ الْقِیامَةِ أَ مَا سَمِعْتَهُ سُبْحَانَهُ یقُولُ یا أَیهَا النَّبِی إِنَّا أَرْسَلْناک شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً؛ [8] «شاهد محمد (ص) رسول خدا و مشهود روز قیامت است؛ مگر نخوانده ای که خداوند [درباره رسولش ] می فرماید: ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم. » و نیز درباره قیامت می فرماید: «ذلِک یوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِک یوْمٌ مَشْهُود»؛ [9] «آن روز، روزی است که مردم را برای آن گرد می آورند و روزی است که (جملگی در آن) حاضر می شوند. » راوی داستان می گوید که پرسیدم: «فردی که اول پاسخ داد که بود؟» گفتند: «ابن عباس. » پرسیدم: «دومی که بود؟» گفتند: «ابن عمر. » سپس گفتم: «آن کودک که از همه بهتر و درست تر پاسخ داد که بود؟» گفتند: «او حسن بن علی بن ابی طالب بود». [10] آن امام بزرگوار در خانه ای تربیت یافته بود که کلام خدا پیوسته سخن آغاز و انجام آن بود؛ در خانه ای که پدر آن نخستین گرد آوردنده قرآن و اهل خانواده بهترین عمل کنندگان به آیات آن بودند. 4- مهربان