eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.8هزار دنبال‌کننده
608 عکس
694 ویدیو
102 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ ای محمد! سکوت کن همانگونه که آباء و اجدادت سکوت کردند... حضرت امام جواد عليه السلام بعد از شهادت پدرش به مسجد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمد، در حالى كه در سنين كودكى بود، به طرف منبر به راه افتاد و يك پلّه بالا رفت و سپس شروع به سخنرانى نمود و فرمود: أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا أَنَا الْجَوَادُ أَنَا الْعَالِمُ بِأَنْسَابِ النَّاسِ فِی الْأَصْلَابِ أَنَا أَعْلَمُ بِسَرَائِرِکُمْ وَ ظَوَاهِرِکُمْ وَ مَا أَنْتُمْ صَائِرُونَ إِلَیْهِ عِلْمٌ مَنَحَنَا بِهِ مِنْ قَبْلِ خَلْقِ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ بَعْدَ فَنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ لَوْ لَا تَظَاهُرُ أَهْلِ الْبَاطِلِ وَ دَوْلَةُ أَهْلِ الضَّلَالِ وَ وُثُوبُ أَهْلِ الشَّکِّ لَقُلْتُ قَوْلًا تَعَجَّبَ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ 🔸من محمّد فرزند على بن موسى الرضا عليهماالسلام هستم و لقبم جواد است، من به نسب هاى مردم وقتى در صلب پدران خود هستند آگاهم، من از امور باطنى و ظاهرى و آينده شما باخبرم، و اين دانش، اكتسابى نيست بلكه قبل از آفرينش خلائق و پديد آمدن هستى به ما بخشيده شده و بعداز بين رفتن آسمان‌ها و زمين نیز برای ما باقی می‌ماند. و اگر غلبه اهل باطل و دولت گمراهان و به شك افتادن اهل شك نبود هر آينه كلامى می‌گفتم كه اولين و آخرين به شگفت مى آمدند. سپس دست مبارك خود را بر دهان نهاد و فرمود: يا محمّد، اِصمِت كما صَمتَ آباؤُك مـن قبل. 🔸ای محمد! سكوت كن همان طور كه پدرانت پيش از تو سكوت كردند. 📚مشارق الأنوار:ص ۹۸، 📚بحار الأنوار: ج۵٠ص١٠٨ 📚دلائل الإمامة: ص۳۸۵ @manbarmajma
♦️ هیچ مولودی با برکت تر از جوادم برای شیعیان متولد نشده است... يحيى صنعانی گوید: در مكّه خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم و ديدم كه آن حضرت براى فرزندش امام جواد عليه السلام موز را پوست مى كند و به او مى خوراند. به ايشان عرض كردم: فدايت شوم ايشان آن نوزاد مبارك است؟ حضرت فرمودند: یَا یَحْیَی هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ یُولَدْ فِی الْإِسْلَامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکَةً عَلَی شِیعَتِنَا مِنْهُ 🔹 اى يحيى، اين نوزادى است كه در اسلام بابركت تر از او براى شيعيان فرزندى به دنيا نيامده است. 📚 الكافى ج ۶ ص ۳۶۰ @manbarmajma
♦️ فرزندی که حضرت ثامن الحجج "علیه‌السلام" از شب تا صبح،گهواره جُنبانش بود... کلیم بن عمران گوید: به امام رضا "علیه‌السلام"عرض کردم: دعا کنید تا خداوند فرزندی برای شما عنایت فرماید.  حضرت فرمود: تنها یک فرزند برای من روزی می شود و او از من ارث می‌برد. وقتی امام جواد علیه‌السلام متولّد شد، امام رضا علیه‌السلام به یارانش فرمود: فرزندی برای من متولّد شد که همانند موسی بن عمران است که دریاها را می شکافد و همانند عیسی بن مریم است که مادر پاکیزه ای دارد، به راستی که پاک و پاکیزه آفریده شده است. آنگاه امام رضا علیه‌السلام فرمود: این فرزندم از روی ستم و خشم کشته می شود، اهل آسمان بر او می گریند، و خداوند متعال بر دشمن ستمگرش غضب می نماید و اندکی نمی گذرد که خداوند او را به عذاب دردناک و کیفر شدید خود گرفتار می نماید. وَ كَانَ طُولُ لَيْلَتِهِ يُنَاغِيهِ فِي مَهْدِهِ. 🔹امام رضا علیه‌السلام تمام شب را در کنار گهواره فرزندش می نشست و بر او لالایی می خواند. 📚بحارالانوار ج۵۰ ص۱۵ @manbarmajma
💠 هر كس كه اين دعا را بخواند، روز قیامت، امام جواد عليه السّلام شفيع او خواهد بود... علىّ بن عاصم از حضرت جواد عليه السّلام نقل کرده که حضرت فرمودند: جدّم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: محمّد بن علیّ الجواد علیه السلام در دعايش چنين مى‏گويد: « يَا مَنْ لَا شَبِيهَ لَهُ وَ لَا مِثَالَ! أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، وَ لَا خَالِقَ إِلَّا أَنْتَ، تُفْنِي الْمَخْلُوقِينَ وَ تَبْقَى أَنْتَ، حَلُمْتَ عَمَّنْ عَصَاكَ، وَ فِي الْمَغْفِرَةِ رِضَاكَ » 🔻ای که هیچ مثل و مانندی نداری تو همان خدایی هستی که معبودی و خالقی جز تو وجود ندارد، تو آفریده‌ها را فنا می‌کنی و خود باقی هستی، تویی که با گنهکاران بردباری می‌ورزی وبا آمرزش آنان، خشنود می‌شوی. بعد رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ كَانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ شَفِيعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ 🔻هر كس كه اين دعا را بخواند، روز قیامت، محمّد بن علیّ عليهماالسّلام شفيع او خواهد بود. 📚کمال الدین، ج‏١ ص٢۶٧ @manbarmajma
♦️ ای محمد! سکوت کن همانگونه که آباء و اجدادت سکوت کردند... حضرت امام جواد عليه السلام بعد از شهادت پدرش به مسجد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمد، در حالى كه در سنين كودكى بود، به طرف منبر به راه افتاد و يك پلّه بالا رفت و سپس شروع به سخنرانى نمود و فرمود: أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا أَنَا الْجَوَادُ أَنَا الْعَالِمُ بِأَنْسَابِ النَّاسِ فِی الْأَصْلَابِ أَنَا أَعْلَمُ بِسَرَائِرِکُمْ وَ ظَوَاهِرِکُمْ وَ مَا أَنْتُمْ صَائِرُونَ إِلَیْهِ عِلْمٌ مَنَحَنَا بِهِ مِنْ قَبْلِ خَلْقِ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ بَعْدَ فَنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ لَوْ لَا تَظَاهُرُ أَهْلِ الْبَاطِلِ وَ دَوْلَةُ أَهْلِ الضَّلَالِ وَ وُثُوبُ أَهْلِ الشَّکِّ لَقُلْتُ قَوْلًا تَعَجَّبَ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ 🔸من محمّد فرزند على بن موسى الرضا عليهماالسلام هستم و لقبم جواد است، من به نسب هاى مردم وقتى در صلب پدران خود هستند آگاهم، من از امور باطنى و ظاهرى و آينده شما باخبرم، و اين دانش، اكتسابى نيست بلكه قبل از آفرينش خلائق و پديد آمدن هستى به ما بخشيده شده و بعداز بين رفتن آسمان‌ها و زمين نیز برای ما باقی می‌ماند. و اگر غلبه اهل باطل و دولت گمراهان و به شك افتادن اهل شك نبود هر آينه كلامى می‌گفتم كه اولين و آخرين به شگفت مى آمدند. سپس دست مبارك خود را بر دهان نهاد و فرمود: يا محمّد، اِصمِت كما صَمتَ آباؤُك مـن قبل. 🔸ای محمد! سكوت كن همان طور كه پدرانت پيش از تو سكوت كردند. 📚مشارق الأنوار:ص ۹۸، 📚بحار الأنوار: ج۵٠ص١٠٨ 📚دلائل الإمامة: ص۳۸۵ @manbarmajma
♦️ از این پس، شگفتی‌ها و کرامات زیادی از جوادم خواهید دید... بانو حکیمه، دختر امام کاظم عليه السّلام نقل می‌کنند: نزدیک زایمان خیزران، همسر امام رضا علیه‌السلام بود ، من و قابله ای در اتاق خیزران حضور داشتیم ، امام رضا علیه‌السلام درب آن را بر روی ما بست. شب هنگام ، درد زایمان خیزران شدید شد ، از طرفی چراغ اتاق هم خاموش شد، ما از این امر ناراحت شدیم، ولی دیری نپایید که چهره ماه امام جواد علیه‌السلام طلوع نمود و اتاق را غرق در نور نمود. به مادرش گفتم: خداوند تو را از نور چراغ بی نیاز نمود. آن نوزاد مبارک در طشتی نشست و جسم نازنینش را پرده نازکی همچون تور پوشانده بود. بامدادان امام رضا علیه‌السلام تشریف فرما شد، او را در گهواره ای گذاشت و به من فرمود: مواظب او باش و از کنار گهواره دور نشو! حکیمه گوید: من به پرستاری آن حضرت مشغول بودم، وقتی سه روزه شد، چشمانش را به سوی آسمان نمود و نگاهی به طرف چپ و راست خود افکند و فرمود: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ 🔹گواهی می دهم که معبودی جز خدا نیست ، و به راستی حضرت محمّد "صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم" فرستاده اوست. من از این امر در شگفت شده و از ترس بدنم لرزید، برخاستم و به خدمت امام رضا علیه‌السلام آمده و عرض کردم: امر شگفتی از این مولود دیدم. امام علیه‌السلام فرمود:چه دیدی؟  عرض کردم: این کودک همین الآن چنین و چنان نمود. امام رضا علیه‌السلام تبسّمی نمود و فرمود: يَا حَكِيمَةُ مَا تَرَوْنَ مِنْ عَجَائِبِهِ أَكْثَر. 🔹ای حکیمه! از این پس شگفتی‌ها و کرامات زیادی از او خواهید دید... 📚المناقب (ابن شهر آشوب)ج۱۲ ص۳۱۵ 📚الثاقب في المناقب (ابن حمزة) ص۵۰۴ 📚عيون المعجزات (ابن عبد الوهاب) ص ۱۱۴ 📚بحارالانوار ج۵۰ ص۱۱ @manbarmajma
♦️ دلدادگان به حضرت جوادالائمه "علیه‌السلام"، روز قیامت حق شفاعت دارند... امام صادق "علیه‌السلام" در روایتی اوصیاء بعد از خود را توصیف نمودند و وقتی‌که به نام مبارک امام جواد "علیه‌السلام" رسیدند، فرمودند: لَا يُؤمِنُ عَبدٌ بِهِ إِلَّا جُعَلتُ الجَنَّةَ مَثوَاهُ وَ شَفَّعتُهُ فِي سَبعِينَ مِن أَهلِ بَيتِهِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبُوا النَّارَ 🔹 هیچ بنده‌ای نیست که به حضرت جواد الائمه "علیه‌السلام" ایمان آورد، جز این‌که بهشت جایگاه اوست و در روز قیامت حقّ شفاعت از هفتاد گنهکار جهنّمی از خاندان خود را خواهد داشت! 📚الکافی (شیخ کلینی)، ج۱، ص۵۲۸ 📚کمال الدین (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۳۱۰ @manbarmajma
♦️ فرزندی که حضرت ثامن الحجج "علیه‌السلام" از شب تا صبح،گهواره جُنبانش بود... کلیم بن عمران گوید: به امام رضا "علیه‌السلام"عرض کردم: دعا کنید تا خداوند فرزندی برای شما عنایت فرماید.  حضرت فرمود: تنها یک فرزند برای من روزی می شود و او از من ارث می‌برد. وقتی امام جواد علیه‌السلام متولّد شد، امام رضا علیه‌السلام به یارانش فرمود: فرزندی برای من متولّد شد که همانند موسی بن عمران است که دریاها را می شکافد و همانند عیسی بن مریم است که مادر پاکیزه ای دارد، به راستی که پاک و پاکیزه آفریده شده است. آنگاه امام رضا علیه‌السلام فرمود: این فرزندم از روی ستم و خشم کشته می شود، اهل آسمان بر او می گریند، و خداوند متعال بر دشمن ستمگرش غضب می نماید و اندکی نمی گذرد که خداوند او را به عذاب دردناک و کیفر شدید خود گرفتار می نماید. وَ كَانَ طُولُ لَيْلَتِهِ يُنَاغِيهِ فِي مَهْدِهِ. 🔹امام رضا علیه‌السلام تمام شب را در کنار گهواره فرزندش می نشست و بر او لالایی می خواند. 📚بحارالانوار ج۵۰ ص۱۵ @manbarmajma
♦️ هیچ مولودی با برکت تر از جوادم برای شیعیان متولد نشده است... يحيى صنعانی گوید: در مكّه خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم و ديدم كه آن حضرت براى فرزندش امام جواد عليه السلام موز را پوست مى كند و به او مى خوراند. به ايشان عرض كردم: فدايت شوم ايشان آن نوزاد مبارك است؟ حضرت فرمودند: یَا یَحْیَی هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ یُولَدْ فِی الْإِسْلَامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکَةً عَلَی شِیعَتِنَا مِنْهُ 🔹 اى يحيى، اين نوزادى است كه در اسلام بابركت تر از او براى شيعيان فرزندى به دنيا نيامده است. 📚 الكافى ج ۶ ص ۳۶۰ @manbarmajma
🔘 ارادت خاص امام جواد علیه‌السلام به صدیقه کبری حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها... ⚡️عبدالله بن رزين گوید: من مجاور مدینه الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله بودم، و امام جواد علیه‌السلام را می‌دیدم که هر روز ظهر به مسجد می‌آمد و در صحن پیاده می‌شد و به طرف قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌رفت و بر او سلام می‌کرد. و يَرْجِعُ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَة وَ يَخْلَعُ نَعْلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلِّي ▪️و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر می‌گشت و کفشهایش را بیرون می‌آورد و می‌ایستاد و نماز می‌خواند. 📚المناقب، ج۴، ص۳۹۵ ⚡️زكریا بن آدم گوید: إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِی‏ءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ 🔹خدمت‏ امام رضا علیه‌السلام نشسته ‏بودم كه امام جواد علیه‌السلام را پیش او آوردند. سنّ آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیه‌السلام دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان ‏بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا علیه‌السلام به ایشان فرمود: بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ 🔻جانم ‏فدایت! چرا در فكرى؟ امام جواد علیه‌السلام فرمود: فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی‏ فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً 🔹به آن بلاهایی که بر سر مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آوردند، مى‌اندیشم. به خدا قسم آن دو نفر را از قبر خارج می‌کنم و به آتش می‌کشم و خاکسترشان را به باد می‌دهم و به دریا می‌ریزم. فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ 🔻در این هنگام، امام رضا علیه‌السلام او را در آغوش ‏كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت! به ‏راستى كه تو لایق امامت‏ هستى! 📚دلائل الامامه، ص۴۰ ✍ یا رَب از دنیا و از عُقبا ندارم حاجتی مانده تنها آرزویم « اِنتِقٰامِ فٰاطِمَه »...
◼️ پدر و مادرم به فدای شهیدی که زمین و آسمان برایش گریه می کنند.. وقتی امام جواد علیه السلام به دنیا آمد، ابوالحسن (امام رضا علیه السلام) به یارانش فرمود: در این شب برای من فرزندی شبیه موسی بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، و شبیه عیسی بن مریم مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد سپس امام رضا علیه السلام فرمودند : بابی و امی شهیدٌ یَبکی علیه اهلُ السماء یُقتل غیظا و یَغضب الله علی قاتله فلا یلبث الّا یسیرا حتی یعجل الله به الی عذابه الالیم و عقابه الشدید؛ ▪️پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان بر او می‌گریند. از روی خشم کشته می‌شود و خدا بر قاتل او خشم می‌گیرد؛ پس [قاتل او] نمی ماند مگر اندکی تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوی او می‌فرستد. » 📚اثبات الوصیة، ص ۲۱۰ 📚عیون المعجزات، ص ۱۱۸
◼️ العیاذ بالله، از تهمت هایی که به امام جواد علیه السلام زدند... فضای تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام جواد علیه السلام و یارانش را در تنگنا قرار داده بود که گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهینهای سنگینی می‌کردند و امام تنها به شکوه به درگاه الهی بسنده می‌کرد. از جمله، "عمر" از خاندان"فرَج" که با چپاول و رشوه و دزدی ثروت زیادی فراهم آورده بود و در حکومت بنی عباس نفوذ داشت، مدتی فرماندار مدینه شد و در همان زمان نسبت به خاندان نبوت خشونت به خرج می‌داد و کار را به جایی رساند که یک روز به امام جواد علیه السلام(العیاذ بالله) گفت: *أَظُنُّکَ سَکْرَانَ* 🔸به گمانم تو مست هستی! امام جواد علیه السلام در مقابل این گستاخی تنها به درگاه الهی پناه برد و فرمود: اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ الْحَرْبِ وَ ذُلَّ الْأَسْرِ 🔹 خدایا! چنانچه تو می‌دانی امروز برای تو روزه بودم، پس طعم غارت شدن و خواری اسارت را به او بچشان. » طولی نکشید که در سال ۲۳۳ ه. ق متوکل بر او غضب کرد و دستور داد ۱۲۰ هزار دینار به عنوان مالیات و ۱۵۰ هزار دینار از برادرش بگیرند. او بار دیگر به عمر غضب کرد و دستور داد هر چه می‌توانند بر گردنش ضربه بزنند و ۶هزار ضربه زدند و بار سوم کشان کشان به بغداد بردند و همان جا در اسارت مرد. واقعه توهین به امام جواد علیه السلام چنان سنگین بود و دل امام هادی علیه السلام را به درد آورده بود که وقتی خبر مرگ عمر را برای امام هادی علیه السلام آوردند،راوی گوید : شمردم که آن حضرت ۲۴ مرتبه فرمود «الحمد لله » 📚 بحارالانوار ج۵٠ص۶٢ ◼️یا جوادالائمه! همینکه تهمت نوشیدن شراب (العیاذ بالله) به شما می زنند، قلب ما آتش می گیرد... امّا ٱقاجان چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته اند : إنّ يزيد شَربَ الخَمر و صبّ منها على رّأس الحسین... ◼️یزید پَست لعین، شراب می خورد و تَه مانده آن را بر روی سر مطهر سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام می ریخت... 📚 نفس المهموم ص ۴۳۹ 📚معالي السّبطين،ج ۲/ ص۵۸؛
🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در نقلی آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸ ✍ از آنجا که تاریخ هیچ فرزندی را برای اهل‌بیت علیهم‌السلام از همسرانی چون عایشه، حفصه، جعده و امّ‌الفضل گزارش نکرده است، میتوان گفت چه بسا خدای متعال این‌گونه اراده کرده بود که مادر فرزندان اهلبیت علیهم‌السلام، دشمن و قاتل آنان نباشند و از صُلبی پاک و مطهر، فرزندی در رحم آن زنان ملعونه، به ثمر ننشیند! 📝 شعله‌های کینه از هر سو به سویش آمدند در دل حجره، دل پروانه را آتش زدند زهر بهر بردن نوری دگر مأمور شد زهر یک‌بار دگر هم‌دست با انگور شد داغ او هم مثل داغ مجتبی مرهم نداشت آه صاحب‌خانه بین خانه‌اش مَحرم نداشت ظهر بود و هلهله بود و هیاهو بود و درد آه کاری کرد ام الفضل که جعده نکرد از سر شادی کنار پیکر او کف زدند تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند پایکوبی کنیزان حرمتش را بد شکست کِل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست آه جا دارد تمام عمر از داغش گریست پشت‌بام خانه که شأن امام شیعه نیست گرچه قرآنِ تنش از زهر آیه‌ آیه شد لااقل بال کبوترها برایش سایه شد لااقل جمع کثیری از محبین آمدند وقت تشییعِ جنازه گل به تابوتش زدند در دل گودال جسمش نامرتب شد؟ نشد پیکر پاکیزه‌اش مهمان مرکب شد؟ نشد تازه بعد از این که لشکر از دل گودال رفت شمر با آن خنجر کُندش به استقبال رفت
🩸مُشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی | هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی ... عبدالله بن رزين گوید: 🥀 من مجاور مدینه الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله بودم، و امام جواد علیه‌السلام را می‌دیدم که هر روز ظهر به مسجد می‌آمد و در صحن پیاده می‌شد و به طرف قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌رفت و بر او سلام می‌کرد. 📋 و يَرْجِعُ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَة علیهاالسلام وَ يَخْلَعُ نَعْلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلِّي ▪️و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر می‌گشت و کفشهایش را بیرون می‌آورد و می‌ایستاد و نماز می‌خواند. 📚المناقب، ج۴، ص۳۹۵ 📌 زكریا بن آدم گوید: 📋 إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِی‏ءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ ▪️خدمت‏ امام رضا علیه‌السلام نشسته ‏بودم كه امام جواد علیه‌السلام را پیش او آوردند. سنّ آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیه‌السلام دست هایش را بر زمین کوبید و سرش را به طرف آسمان ‏بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. 🔖امام رضا علیه‌السلام به ایشان فرمود: 📋 بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ ▪️جانم ‏فدایت! چرا فکرت طولانی شده است؟ 🔖 امام جواد علیه‌السلام فرمود: 📜 فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی‏ فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً 👈 به آن بلاهایی که بر سر مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آوردند، مى‌اندیشم. به خدا قسم آن دو نفر را از قبر خارج می‌کنم و به آتش می‌کشم و خاکسترشان را به باد می‌دهم و به دریا می‌ریزم. 📋 فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ ▪️در این هنگام، امام رضا علیه‌السلام او را در آغوش ‏كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت! به ‏راستى كه تو لایق امامت‏ هستى! 📚دلائل الامامه، ص۴۰ ✍ از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت، چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی تشنه جان دادی دَم آخر شبیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟! قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی !
◼️ پدر و مادرم به فدای شهیدی که زمین و آسمان برایش گریه می کنند.. وقتی امام جواد علیه السلام به دنیا آمد، ابوالحسن (امام رضا علیه السلام) به یارانش فرمود: در این شب برای من فرزندی شبیه موسی بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، و شبیه عیسی بن مریم مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد سپس امام رضا علیه السلام فرمودند : بابی و امی شهیدٌ یَبکی علیه اهلُ السماء یُقتل غیظا و یَغضب الله علی قاتله فلا یلبث الّا یسیرا حتی یعجل الله به الی عذابه الالیم و عقابه الشدید؛ ▪️پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان بر او می‌گریند. از روی خشم کشته می‌شود و خدا بر قاتل او خشم می‌گیرد؛ پس [قاتل او] نمی ماند مگر اندکی تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوی او می‌فرستد. » 📚اثبات الوصیة، ص ۲۱۰ 📚عیون المعجزات، ص ۱۱۸ @manbarmajma
◼️ العیاذ بالله، از تهمت هایی که به امام جواد علیه السلام زدند... فضای تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام جواد علیه السلام و یارانش را در تنگنا قرار داده بود که گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهینهای سنگینی می‌کردند و امام تنها به شکوه به درگاه الهی بسنده می‌کرد. از جمله، "عمر" از خاندان"فرَج" که با چپاول و رشوه و دزدی ثروت زیادی فراهم آورده بود و در حکومت بنی عباس نفوذ داشت، مدتی فرماندار مدینه شد و در همان زمان نسبت به خاندان نبوت خشونت به خرج می‌داد و کار را به جایی رساند که یک روز به امام جواد علیه السلام(العیاذ بالله) گفت: *أَظُنُّکَ سَکْرَانَ* 🔸به گمانم تو مست هستی! امام جواد علیه السلام در مقابل این گستاخی تنها به درگاه الهی پناه برد و فرمود: اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ الْحَرْبِ وَ ذُلَّ الْأَسْرِ 🔹 خدایا! چنانچه تو می‌دانی امروز برای تو روزه بودم، پس طعم غارت شدن و خواری اسارت را به او بچشان. » طولی نکشید که در سال ۲۳۳ ه. ق متوکل بر او غضب کرد و دستور داد ۱۲۰ هزار دینار به عنوان مالیات و ۱۵۰ هزار دینار از برادرش بگیرند. او بار دیگر به عمر غضب کرد و دستور داد هر چه می‌توانند بر گردنش ضربه بزنند و ۶هزار ضربه زدند و بار سوم کشان کشان به بغداد بردند و همان جا در اسارت مرد. واقعه توهین به امام جواد علیه السلام چنان سنگین بود و دل امام هادی علیه السلام را به درد آورده بود که وقتی خبر مرگ عمر را برای امام هادی علیه السلام آوردند،راوی گوید : شمردم که آن حضرت ۲۴ مرتبه فرمود «الحمد لله » 📚 بحارالانوار ج۵٠ص۶٢ ◼️یا جوادالائمه! همینکه تهمت نوشیدن شراب (العیاذ بالله) به شما می زنند، قلب ما آتش می گیرد... امّا ٱقاجان چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته اند : إنّ يزيد شَربَ الخَمر و صبّ منها على رّأس الحسین... ◼️یزید پَست لعین، شراب می خورد و تَه مانده آن را بر روی سر مطهر سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام می ریخت... 📚 نفس المهموم ص ۴۳۹ 📚معالي السّبطين،ج ۲/ ص۵۸؛ ◼️ پدر و مادرم به فدای شهیدی که زمین و آسمان برایش گریه می کنند.. وقتی امام جواد علیه السلام به دنیا آمد، ابوالحسن (امام رضا علیه السلام) به یارانش فرمود: در این شب برای من فرزندی شبیه موسی بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، و شبیه عیسی بن مریم مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد سپس امام رضا علیه السلام فرمودند : بابی و امی شهیدٌ یَبکی علیه اهلُ السماء یُقتل غیظا و یَغضب الله علی قاتله فلا یلبث الّا یسیرا حتی یعجل الله به الی عذابه الالیم و عقابه الشدید؛ ▪️پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان بر او می‌گریند. از روی خشم کشته می‌شود و خدا بر قاتل او خشم می‌گیرد؛ پس [قاتل او] نمی ماند مگر اندکی تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوی او می‌فرستد. » 📚اثبات الوصیة، ص ۲۱۰ 📚عیون المعجزات، ص ۱۱۸ @manbarmajma
◼️ وقتی که در حضور حجت خدا، دف و طنبور می زنند... محمد بن ریان می‌گوید: مامون به هر حیله ای متوسل می‌شد تا بر امام جواد علیه السلام نفوذ کند، اما ممکن نمی شد، تا اینکه این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد. وقتی می‌خواست دخترش،‌ام فضل را به خانه امام جواد علیه السلام بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامی که داخل آن گوهری بود، داد تا وقتی در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهی نکرد. در آنجا مردی بود که "مخارق" نامیده می‌شد و صاحب صدا و طنبور و ضرب بود و ریشی دراز داشت. مامون او را طلبید. در گفتگوی مامون و مخارق، مخارق گفت: اگر به چیزی از امور دنیا مشغول باشد، من برای مقصود شما کفایت می‌کنم (یعنی او را به هر نحوی که باشد، به امور دنیوی متمایل می کنم) . آن گاه رو به روی امام نشست، مانند الاغ، عرعری کرد و وقتی توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام دقایقی بی توجهی کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: اتقِّ الله یا ذَا العُثْنُون ؛ 🔸ای ریش دراز از خدا بپرهیز. مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد و تا لحظه مرگ دستش فلج ماند. وقتی مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتی ابوجعفر محمد بن علی علیهما السلام آنگونه صدایش بلند کرد و مرا خطاب کرد ، وحشتی مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمی رود. 📚 الکافی ج١ص۴٩۴ ◼️یا جواد الائمه... ای کاش دف و طنبور از دست شامیان حرام‌ زاده‌ نیز می افتاد، در همان ساعتی که مقاتل نوشته‌ اند: أوقفوا أهل البيت عليهم السّلام على باب الشّام ثلاثة أيّام حتّى يزيّنوا البلدة ، فزيّنوها بكلّ حليّ و زينة و مرآة كانت فيها، فصارت بحيث لم ترعين مثلها، ثمّ استقبلتهم من أهل الشّام زهاء خمس مائة ألف من الرّجال و النّساء مع الدّفوف، و خرج أمراء النّاس مع الطّبول و الصّنوج و البوقات، و كان فيهم ألوف من الرّجال و الشّبّان و النّسوان يرقصون و يضربون بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور، و قد تزيّن جميع أهل الشّام بألوان الثّياب و الكحل و الخضاب . ◾و بر در شهر شام سه روز اسرا آل الله را بازگرفتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيين‌ها بستند به گونه ای كه كسى تابحال چنین نديده بود. قريب پانصد هزار مرد و زن با دف‌ها و اميران ايشان طبل‌ها و كوس‌ها و بوق‌ها و دهل‌ها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان رقص كنان با دف و چنگ و طبل زنان استقبال كردند. همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند. 📚كامل بهايى،ج ۲/ ص۲۹۲- ۲۹۳ 📚نفس المهموم، /ص ۴۳۲ @manbarmajma
◾ مثل جدّت، لحظه آخر تنت بی تاب شد... امام جواد عليه السلام كه بيش از بيست و پنج سال از عمر شريفش نگذشته بود چون ام الفضل به او زهر خورانيد، حال اضطرابي به او دست داد كه دل از سنگ سخت تر ام الفضل به حال او سوخت و شروع كرد به گريه كردن، ولي ديگر چاره اي نداشت. امام جواد عليه السلام ديد او گريه مي كند فرمود: مرا مي كشي و به حالم گريه مي كني. اميدوارم كه بعد از من در دنيا خير نبيني. آن ملعونه چون شنيد آن حضرت نفرينش مي كند خشمناك شد و درب منزل را به روي او بست. زهر در بدن شریف امام علیه السلام، تشنگی فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب می نمود. اما امّ الفضل آبی به دست امام نمی رساند. کنیزکی دلش سوخت و آمد که ظرف آبی را به امام علیه السلام برساند اما ام الفضل ملعونه مانع او شد و ظرف آبش را ریخت. لذا آن حضرت مانند جدش سيدالشهدا عليه السلام با لب تشنه در سن بيست و پنج سالگي به شهادت رسيد. 📚منهاج البيان، ص ١٨٢. مثل جدّت، لحظه آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب هم در خانه ات چون کربلا نایاب شد... @manbarmajma